درمان چندوجهی (Multimodal therapy) یک رویکرد به رواندرمانی است که توسط روانشناس آرنولد لازاروس طراحیشده است، که اصطلاح رفتاردرمانی در رواندرمانی را به وجود آورد. درمان چندوجهی بر اساس این ایده است که انسانها موجودات بیولوژیکی هستند که فکر میکنند، احساس میکنند، عمل میکنند، حس میکنند، تصور میکنند و ارتباط برقرار میکنند و درمان روانی باید به هر یک از این روشها پاسخ دهد.
همانطور که گفته شد درمان چندوجهی شکلی از رواندرمانی است که در آن درمان گر رفتارها (Behaviors)، واکنشهای عاطفی (Affective responses)، احساسات (Sensations)، تجسم (Imagery)، شناختها (Cognitions) و روابط بین فردی (interpersonal relationship) مهم درمانجو، همچنین نیاز وی به دارو و دیگر مداخلههای زیستشناختی را ارزیابی میکند. ترکیب اولین حروف این کلمهها با یکدیگر، سرواژهی BASIC ID را میسازد که خلاصه گر هفت بعد اصلی و تعامل کنندهی این رویکرد است. MMT بر این فرض است که این ابعاد در حالت عمل متقابل و تغییرات مستمر قرار دارند و با زنجیرهی پیچیدهای از رفتار و دیگر فرایندهای زیستشناختی، به یکدیگر میپیوندند. درمان گر معمولاً با کمک درمانجو مشخص میکند که کدامیک از مشکلات موجود در BASIC ID بارزتر هستند. MMT از رویکردی التقاطی، که اساساً از یک نظریه یادگیری اجتماعی و شناختی گستردهی مبنا اقتباسشده، استفاده میکند. این درمان همچنین درمان رفتاری چندوجهی نامیده میشود. بانی این رویکرد، روانشناس بالینی آمریکایی، آرنولد الن لازاروس است که متولد آفریقای جنوبی است.
در این رویکرد درمانی پس ارزیابی بر اساس الگوی هفت عاملی، بر اساس ارزیابی، درمانگر اولین جلسه درمانی را آغاز می کند. در طول این مدت، درمانگر و بیمار لیستی از مشکلات و درمان های مناسب را ایجاد می کنند. از آنجا که درمان بر اساس موارد فردی است، هر استراتژی درمان به عنوان یک روش موثر برای بیماران در نظر گرفته می شود.