منظور از اختلال یادگیری عمومی چیست؟
اختلال یادگیری عمومی بعنوان ضعف ذهنی یا عقب ماندگی ذهنی شناخته می شود. اصطلاحات دیگری که بعضی اوقات استفاده می شود، تاخیر رشد عمومی یا جهانی هستند. برای کودک با ناتوانی یادگیری عمومی یادگیری، درک و انجام کارها در مقایسه با سایر همسالان دشوار است. همانند همه کودکان و نوجوانان، کودکان دارای ناتوانی در یادگیری همچنان به پیشرفت و یادگیری در دوران کودکی خود ادامه می دهند، اما این مسیر کندتر از افراد عادی طی می شود. درجه ناتوانی می تواند به شدت متفاوت باشد. بعضی از کودکان هرگز یاد نمی گیرند که صحبت کنند و احتمالا هنگامی که آنها رشد می کنند برای مراقبت از خود – تغذیه، پانسمان یا رفتن به توالت به کمک نیاز دارند. از سوی دیگر، معلولیت ممکن است خفیف باشد و کودک رشد کند تا مستقل شود. ناتوانی یادگیری عمومی متفاوت از مشکل یادگیری خاص است که به این معنی است که فرد در یک یا دو حوزه یادگیری خود مشکلاتی دارد، اما در دیگر حوزه های پیشرفتش مناسب است.
به عنوان مثال، یک کودک می تواند یک مشکل یادگیری خاص را در خواندن، نوشتن یا درک آنچه به آنها گفته می شود داشته باشد، اما هیچ مشکلی با مهارت های یادگیری در زمینه های دیگر زندگی نداشته باشد. برای مطرح کردن این تشخیص، فرد باید علاوه برداشتن بهره هوشی کمتر از میانگین جامعه، مشکلات جدی در انجام فعالیتهای روزمره زندگی داشته باشد. شدت اختلال یادگیری عمومی در افراد متغیر است. در برخی افراد خفیف، در برخی دیگر متوسط، در برخی شدید و در برخی دیگر بسیار شدید است. افراد مبتلابه اختلال یادگیری عمومی متوسط هستند، نوعاً تأخیر قابلتوجهی در یادگیری زبان دارند. مثلاً تنها چهارتا ده کلمه را تا 3 سالگی ادا میکنند و بهره هوشی آنها اغلب بین 35 تا 49 است. افراد مبتلابه اختلال یادگیری عمومی شدید، لغات بسیار محدودی را یاد میگیرند و در قالب جملات دو تا سهکلمهای صحبت میکنند و بهره هوشی آنها بین 20 تا 34 است. افراد مبتلابه اختلال یادگیری عمومی بسیار شدید به حضانت تماموقت نیاز دارند. مثلاً ممکن است بتوانند از قاشق استفاده کنند؛ اما از کارد و چنگال نمیتوانند استفاده کنند یا ممکن است در دوران بزرگسالی 300 تا 400 کلمه را بلد باشند و بهره هوشی آنها اغلب کمتر از 20 است.
علل اختلال یادگیری عمومی
دو اختلال متابولیک که از راه ژنتیک منتقل و باعث اختلال یادگیری عمومی میشوند، عبارتاند از فنیل کتونوری (PKU) و بیماری تای-ساکس. PKU توسط یک ژن مغلوب میشود و در هر یک مورد از هر 20000 تولد روی میدهد. افراد مبتلابه PKU قادر به سوختوساز اسیدآمینه فنیل آلانین نیستند. درنتیجه، فنیل آلانین و مشتق آن در بدن تجمع مییابد و باعث آسیب مغزی دائمی میشود. خوشبختانه یک درمان مؤثر در دسترس است و اطفالی که این درمان را از اوایل زندگی دریافت میکنند، میتوانند به سطح متوسطی از هوش برسند. در صورت عدم درمان، اطفال مبتلابه PKU نوعاً بهره هوشی کمتر از 50 دارند. بیماری تای-ساکس نیز توسط یک ژن مغلوب حمل میشود و عمدتاً در جوامع یهودی روی میدهد. دژنرسانس پیشرونده دستگاه عصبی معمولاً در فاصله سه تا ششماهگی آغاز میشود و به وخامت ذهنی و جسمی میانجامد. این اطفال معمولاً قبل از 6 سالگی میمیرند و هیچ درمان مؤثری وجود ندارد.
در 1 مورد از هر 800 تولد روی میدهد. از دوران کودکی، اکثر قریب بهاتفاق افراد مبتلابه سندرم داون به اختلال یادگیری عمومی دچار میشوند، هرچند شدت آن اختلال در آنها متغیر باشد. افراد مبتلابه داون اختلالاتی در نورونهای مغز دارند که مشابه اختلالات در مغز افراد مبتلابه بیماری آلزایمر است. سندرم X شکننده که دومین علت شایع اختلال یادگیری عمومی در مردان پس از داون است، براثر کنده شدن بخشی از کروموزوم X روی میدهد. مشخصات بالینی این سندرم عبارتاند از: اختلال یادگیری عمومی شدید تا بسیار شدید، اختلال در تکلم و اختلال شدید در برقراری روابط با دیگران. اگر زن باردار به عفونت با ویروس سرخچه، ویروس تبخال، یا سیفیلیس دچار شود، خطر آسیب فیزیکی به جنین افزایش مییابد که میتواند به اختلال یادگیری عمومی بینجامد. بیماریهای مزمن مادر مانند فشارخون بالا یا دیابت میتوانند تغذیه جنین و رشد و نمو مغز را مختل کنند و بهاینترتیب، بر توان فکری جنین اثرگذارند.
نوزاد مادرانی که در دوران بارداری مقدار قابلتوجهی الکل مصرف کردهاند، در معرض خطر اختلال یادگیری عمومی هستند. همچنین یک سندرم موسوم به سندرم جنین الکلی (FAS) وجود دارد که منجر به اختلال یادگیری عمومی میشود. بهطور میانگین، اطفال مبتلابه FAS بهره هوشی در حدود 68% دارند و ضمناً به قضاوت ضعیف، حواسپرتی، اختلال در برقراری روابط اجتماعی و ناتوانی در یادگیری از تجربه دچار میشوند. سطح عملکرد تحصیلی آنها در سرتاسر زندگی کاهش مییابد. بسیاری از کودکان مبتلا به اختلال یادگیری عمومی، علت معلولیت هنوز معلوم نیست. در برخی موارد ممکن است عوامل ژنتیکی، عفونت، آسیب مغزی یا آسیب قبل، هنگام تولد و یا بعد از تولد وجود داشته باشد. نمونه هایی از جمله سندرم داون و اطفال مبتلابه اختلال یادگیری عمومی با احتمال بیشتری متعلق به طبقه اجتماعی-اقتصادی پایین هستند. علت این موضوع این است که والدین آنها نیز به اختلال یادگیری عمومی دچار هستند و در مشاغل پر درامد به کار نمیپردازند.
اثرات ناتوانی یادگیری
کودکان یا جوانانی که دارای ناتوانی در یادگیری عمومی هستند، از آنچه در اطرافشان می گذرد آگاهی دارند. با این حال، توانایی آنها در درک و برقراری ارتباط ممکن است محدود باشد، و آنها می توانند خود را به سختی بیان کنند. مشکلات گفتاری می تواند باعث شود که افراد دیگر احساسات و نیازهای خود را درک کنند. آنها می توانند با محدودیت های خود نا امید و ناراحت شوند. وقتی آنها خود را با دیگر فرزندان مقایسه می کنند، می توانند غمگین یا عصبانی باشند و خودشان را بدبخت کنند. برای والدین، می تواند ناراحت کننده باشد تا معلوم شود که فرزند آنها دارای معلولیت یادگیری عمومی است. ممکن است برای آنها و دیگر اعضای خانواده سخت درک کنیم که چرا این کودک چنین است. همچنین ممکن است ارتباط برقرار کردن با فرزند معلول سخت باشد، سخت است که رفتار خود را مدیریت کند و دیگران را درک کند.. برادران و خواهران ممکن است به چندین روش تحت تاثیر قرار گیرد. آنها ممکن است حسادت به توجه به برادر یا خواهر معلول خود و یا رفتار خود را خجالت بکشند. آنها حتی ممکن است در مدرسه دچار عصبانیت شوند. اغلب آنها می توانند شخصا مسئولیت پذیر بودن خواهر و برادر معلول یا والدین مضطربشان را احساس کنند.
برای کمک به چه کاری می توان انجام داد؟
ناتوانی در یادگیری عمومی یک بیماری روانی نیست. با این حال، کودکان دارای معلولیت یادگیری بیشتر به مشکلات سلامت روان، به عنوان مثال اضطراب یا اختلالات عصبی-رشدی نظیر اختلالات طیف اوتیسم و اختلال کم توجهی بیش فعالی (ADHD) بیشتر از سایر کودکان مبتلا هستند.
شناخت مشکلات در یادگیری و توسعه
مهم است که در اسرع وقت متوجه شوید که یک کودک به آرامی در حال یادگیری و توسعه است. این تنها زمانی است که به رسمیت شناخته شده است که کودک و خانواده اش می توانند به کمک و حمایت از آنها نیاز داشته باشند. بازدید کننده سلامت در تشخیص پیشرفت آهسته در سال های قبل از مدرسه نقش مهمی ایفا می کند.
تیم توسعه کودک
همانطور که کودک بزرگتر می شود، تعدادی از مردم می توانند با نیازهای خاص کودک کمک کنند. آنها اغلب با یک گروه به نام تیم توسعه کودک شناخته می شوند. این تیم شامل متخصصین مانند متخصصان جامعه، پرستاران، روانشناسان و گفتار درمانگران می شود. این گاهی اوقات شامل یک روانپزشک کودک یا سایر اعضای سرویس بهداشت روانی و نوجوانان و نوجوانان (CAMHS) می شود. در برخی مناطق، خدمات ویژه ای برای کودکان دارای معلولیت یادگیری وجود دارد (تیم معلولیت آموزش اجتماعی). در صورت لزوم، یک GP می تواند فرزند را به یکی از این تیم های تخصصی متصل کند.
آموزش و پرورش
مدرسه می تواند یک مشکل خاص برای کودکان با معلولیت های یادگیری باشد چرا که از خواسته های یادگیری و اجتماعی برخوردار است. ادارات آموزش محلی می توانند تدابیر ویژه ای را برای برآورده ساختن نیازهای آموزشی هر کودک ایجاد کنند. با این حال، انتظار می رود که اکثر کودکان آموزش خود را در یک محیط جامع متداول دریافت کنند. به عنوان مثال، کودکانی که بتوانند راحت با دیگران روبرو شوند، احتمالاً در مدرسه معمولی حضور پیدا می کنند، اما اشکال خاصی از آموزش دارند. از سوی دیگر، یک کودک دارای ناتوانی شدیدتر ممکن است به مدرسه خاصی برود. برای بعضی از کودکان، باید از نیازهای آموزشی ویژه تهیه شود. این مشخص کردن کمک های خاصی که کودک به آن نیاز دارد، و دیدگاه ها و آرزوهای فرزند و والدینش را در نظر می گیرد. همه مقامات آموزشی دارای یک طرح مشارکت والدین برای مشاوره والدین در زمینه ارائه خدمات آموزشی هستند. در بیشتر مناطق، خدمات دیگری نیز وجود دارد. برنامه مراقبت از تعطیلات و تعطیلات می تواند فرصت های یادگیری و اجتماعی برای کودک را گسترش دهد. گروه های پشتیبانی والدین می توانند خانواده ها را در ارتباط با دیگر افراد که با مشکلات مشابه مواجه می شوند، قرار دهند. اداره خدمات اجتماعی محلی قادر خواهد بود هر دو در مورد این فرصت ها و مزایایی که والدین حق دارند، مشاوره دهند. ناتوانی کودک را از داشتن یک زندگی کامل و لذت بخش متوقف نمی کند. هدف همه خدمات تخصصی این است که به کودکان با ناتوانی در یادگیری عمومی کمک کنیم تا زندگی هایی را که به عنوان افرادی از دیگران لذت بخش و پرطرفدار است، به ارمغان بیاوریم.