از افراد نامناسب برای ازدواج باید پرهیز شود. برخی از خصلتها و ویژگیها هست که ازدواج و زندگی مشترک را با مشکلات بسیار زیادی روبرو خواهد ساخت.
البته هیچکدام ما بیعیب نیستیم و واضح است که هر کدام ما ضعفها و کاستیهای خاص خودمان را داریم؛ اما برخی از ویژگیهای منفی هستند که در مقایسه با سایر خصلتها خطرناکتر و مخربتر هستند و در صورتی که فردی صاحب آن ویژگی باشد، زندگی با او در واقع یک کابوس خواهد بود.
در زیر ویژگیهایی ذکر میشود که در صورت وجود آن، ازدواج با آن فرد زیانبخش و آسیبزننده خواهد بود و لازم است که از چنین فردی اجتناب شود.
افرادی که معتاد به مصرف مواد مخدر، الکل یا دارو هستند
اگر دست خود را در آتش ببرید، حتماً خواهید سوخت. اگر خود را جلوی ماشین بیندازید حتماً زیر گرفته خواهید شد. اگر عاشق یک الکلی یا معتاد به مواد مخدر بشوید، حتماً آسیب خواهید دید و افراد نامناسب برای ازدواج هستند.
کسی که معتاد به مصرف مواد مخدر یا مصرف مشروبات الکی است، به واقع فردی است که سعی میکند تا بر مغز خود با استفاده از یک ماده شیمیایی تأثیر بگذارد تا از مشکلات و دنیای واقعی دور شود.
ما با تعداد بیشماری از زوجها و همسران روبرو میشویم که در ابتدای زندگی اعتیاد را یک امر عادی میدانستهاند؛ یا فکر میکردهاند که موضوع چندان مهمی نیست و نامزد آنها پس از ازدواج مواد را ترک خواهد کرد و به این امید تن به ازدواج دادهاند و بعد با یک زندگی بحرانزده روبرو شدهاند. زندگی پرملالتی که در آن بسیار آسیب دیدهاند و راههای گریز از آن بسیار محدود بوده است.
۷۶ درصد مردان و ۶۵ درصد زنانی که معتاد به مصرف مواد هستند، یک بیماری روانی دیگر نیز دارند. (کاپلان، سادوک) علائم افسردگی بین افراد مبتلا به سوءمصرف مواد یا وابستگی به مواد شایع است (کاپلان، سادوک) و احتماًل خودکشی موفق بین مبتلایان به بیماری سوءمصرف مواد تقریباً ۲۰ برابر بیشتر از کل جمعیت است.
از آنجا که فرد معتاد نیاز به درمان جدی دارد، باید از ازدواج با او پرهیز کرد. این پرهیز از ازدواج تنها به دلیل خود اعتیاد نیست، بلکه به دلیل تأثیرات روانشناختی است که مصرف مواد بر روی فرد بر جای میگذارد.
مثلاً مصرف مواد افیونی از قبیل تریاک، ایجاد خوابآلودگی، بیاشتهایی، کاهش میل جنسی، کاهش فعالیت، تغییر در شخصیت، وراجی، بیش فعالی، تحریکپذیری، پرخاشگری، تهییج، بدبینی، ناتوانی جنسی و توهم میکند.
آیا با فردی که تحت تأثیر مواد دارای چنین شرایطی هست میتوان ارتباط صمیمانهای برقرار کرد؟
مسئله اعتیاد یکی از جدیترین مسائلی است که قبل از ازدواج باید به آن توجه کرد. در تحقیق قبل از ازدواج، این مورد یکی از الزامات است. دانستن اینکه آیا یکی از اعضای اصلی خانواده فرد معتاد هست یا نه؟ نیز میتواند کمککننده باشد، چراکه یک الگوی ژنتیک در بیماری سوءمصرف مواد مشاهده میشود.

افرادی که بهسرعت و بهشدت خشمگین میشوند
همهی ما در زندگی خود خشمگین میشویم. وقتی که اوضاع بر وفق مراد نیست، وقتی که ناراحت هستیم، یا در حق ما بیعدالتی شده است، خشمگین میشویم. این نوع از خشم طبیعی است و همهی ما آن را احساس میکنیم.
اما برخی افراد بهطور ناگهانی و با شدت بسیار زیاد خشمگین میشوند. یا به عبارت دیگر خشم آنها غیرمعمولی و نامتناسب است.
زندگی با چنین افرادی یک تجربهی بسیار وحشتناک است و افراد نامناسب برای ازدواج هستند.
این افراد با خشم خود، همسر و فرزندانشان را کنترل میکنند. وقتی با چنین افرادی روبرو میشویم، برای اینکه مورد حملهی خشم آنها واقع نشویم، رفتار خود را بسیار کنترل میکنیم و در حال ترس از آنها به سر میبریم. چراکه هر لحظه احتماًل آن میرود که عصبانی شوند و خشم خود را با شدت هرچه تمامتر بروز دهند.
کنترل رفتار در برابر اینگونه افراد برای مدتی کوتاه امکانپذیر است، اما در زندگی مشترک حقیقتاً انرژی فراوانی از انسان میگیرد.
در زیر برخی از نشانههای هشدار مربوط به خشم ناگهانی و بدون کنترل آورده شده است:
- هنگامی که برخی چیزهای کوچک مطابق میل او نیست، از کوره در رفته و خشم خود را روی کسانی که در اطراف او باشند، خالی میکند.
- هنگامی که با نظر او موافق نیستید، با فریاد، بددهنی و تهدید پاسخ میدهد.
- هنگامی که از او میخواهید تا کار سادهای را برایتان انجام دهد، حالت تدافعی گرفته و مخالفت میکند.
- هنگامی که به او توضیح میدهید که رفتارش چه تأثیری بر شما میگذارد، احساس میکند که به او حمله شده است و متقابلاً بیرحمانه به شما حمله میکند.
- خشم خود را با کوبیدن در قطع تلفن، ترک اتاق و… بروز میدهد.
- خلق و خویش به ناگهان از وضعیتی مهربان، گرم و صمیمی، در عرض تنها چند ثانیه به وضعیتی عصبانی تغییر میکند.
- وقتی کاری را که میخواهد برایش انجام نمیدهید، یا مرتکب اشتباهی میشوید، آمادگی او برای اینکه داد بزند و شما را تحقیر کند، بالاست.
- بهکرات در مکانهای عمومی نظیر رستورانها، مراکز خرید، خانهی دوستان و … صدایش را بلند کرده و یا عصبانی میشود.
- خشم خود را بهصورت فیزیکی و با زدن و یا پرت کردن اشیا و هل دادن و یا زدن شما و یا دیگری نشان میدهد.
قبل از ازدواج لازم است که به مسئلهی خشم توجه کنیم. در صورتی که فرد موردنظر شما در کنترل خشم خود مشکل دارد و بهشدت خشمگین میشود، ارتباط شما در آینده مخدوش خواهد بود. از ازدواج با چنین افرادی باید پرهیز کرد. زندگی با چنین افرادی بهشدت آسیبزننده است.

افرادی که مسؤولیت زندگی خود را بر عهده نمیگیرند
این افراد معمولاً دیگران را به خاطر مشکلات و مسائل زندگی خود مسئول میدانند و آنها را سرزنش میکنند. آنها مسؤولیت سهمی که خود در ایجاد آن مشکلات داشتهاند را بر عهده نمیگیرند. آنها افراد نامناسب برای ازدواج هستند.
وقتی با چنین افرادی روبرو شویم، معمولاً داستانهای فراوانی از ظلم دیگران و مظلومیت آنها میشنویم؛ اما باید مراقب بود نفر بعدی خود ما خواهیم بود.
برخی از ویژگیهای افرادی که مسؤولیت زندگی خود را بر عهده نمیگیرند عبارتاند از:
- این افراد بهندرت مستقیماً و با صراحت عصبانیت و خشم خود را بیان میکنند. در عوض مدام گله و شکایت میکنند و قیافهی راحت به خود میگیرند.
- هنگامی که به او راهحلی برای مشکلاتش ارائه میشود. همواره دلیلی پیدا میکند که چرا این راهحل یا این پیشنهاد مفید نیست. گویا همهی راهحلها برای آنها مفید نیست.
- هیچگاه صریح و مستقیم ناراحتی خود را بیان نمیکنند و فرد مقابل را مجبور به حدس زدن میکنند، گویا باید با زور از آنها اطلاعات را بیرون کشید.
- وقتی به آنها عشق میورزیم، احساس میکنیم که تلاش ما بیثمر است. آنها نمیتوانند بهسادگی پذیرای عشق باشند.
- همیشه چیزی هست که او را ناراحت کند. همیشه بدعنق است.
- دلش به حال خودش میسوزد و اغلب به خاطر خودش تأسف میخورد و آن را بیان میکند.
- بهجای اینکه تصمیم بگیرد و اقدام کند بیشتر وقتش را به گله و شکایت از روزگار و حوادث میپردازد.
- هنوز دیگران را (والدین، دوستان، اقوام) به خاطر گذشتهی خود سرزنش میکند و آنها را مسئول زندگی خود میداند.
- بسیار دیده میشود که احساس میکنند در دام افتادهاند بدون اینکه هیچ راه گریزی داشته باشند.
- به موفقیت و خوشبختی دیگران حسادت میکنند و خود را با آنها مقایسه میکنند.
این افراد چند ویژگی اصلی دارند که عبارتاند از:
الف – هرگز مسؤولیت شرایط و اتفاقات زندگی خود را بر عهده نمیگیرند.
آنها به حال خود تأسف میخوردند، گله و شکایت میکنند و هر کار دیگری انجام میدهند، بدون اینکه اقدامی در جهت بهبود اوضاع صورت دهند.
کافی است به آنها پیشنهاد دهید که چگونه میتوانند احساس بهتری داشته باشند، یا مسئلهی خود را حل کنند؛ آنگاه با فهرست بلند بالایی از انواع دلایلی روبرو خواهید شد که چرا آن پیشنهاد برای آنها مفید نیست.
برخی از این افراد منتظر هستند تا شما یا دیگری نجاتشان دهد و برخی دیگر فقط احساس ترحم و همدردی دیگران و توجه آنها را میطلبند.
ب – دیگران را به خاطر مشکلات خود سرزنش میکنند.
از نگاه این افراد همیشه تقصیر همهچیز به گردن دیگری است. آنان دائماً والدین، بچهها، همسر، دوستان، وضع سلامتی و بهداشت، اقتصاد و … را به خاطر بدبختی و عدم رضایت خود سرزنش میکنند.
ج – خشم خود را آشکارا بروز نمیدهند.
آنان جملاتی به کار میبرند که ظاهراً خصومتآمیز نیست، اما به طرزی غیرمستقیم، خصومت و تنفر خود را نسبت به شما بیان میکنند. این جملات به آنها کمک میکند تا ظاهر «غیر عصبانی» خود را حفظ کنند.
د – فکر میکنند که ضعیف و درمانده هستند.
«نمیتوانم»، «نمیشود»، «هرگز» و… عبارتهای رایج و متداولی است که این افراد به کار میبرند. آنها معمولاً انجام کارهای خود را به تعویق میاندازند، چراکه به خود اعتماد کافی ندارند. آنها امیدوارند که دیگران آنها را حمایت کنند و نجات دهند.
همگی ما زمانی ممکن است چنین احساساتی داشته باشیم، اما این احساسات تمام زندگی اینگونه افراد را فراگرفته است. در ابتدا که با شخصی از این دست روبرو میشویم، از آنجا که تجربهی مشابه با او را داریم، با او همدردی میکنیم و سعی میکنیم به او کمک کنیم؛ اما این افراد معمولاً ما را ناکام میکنند و در نهایت نسبت به آنها احساس بیتفاوتی و بیاعتنایی پیدا میکنیم.
زندگی با چنین افرادی یک تجربهی سخت و دشوار است. این افراد برای زندگی مشترک مناسب نیستند و زندگی را به کام همسر و فرزندان تلخ میکنند.
افرادی که دیگران را کنترل میکنند
افرادی که دیگران را کنترل میکنند، درست مقابل افرادی هستند که مسؤولیت زندگی خود را بر عهده نمیگیرند. فردی که مسؤولیت زندگی خود را بر عهده نمیگیرد، اغلب از تصمیم گرفتن دوری میکند؛ اما افرادی که دیگران را کنترل میکنند، میباید همه تصمیمها را خودشان بگیرند. این افراد هم از افراد نامناسب برای ازدواج هستند.
افرادی که مسؤولیت زندگی خود را بر عهده نمیگیرند، همیشه چشم به کمک و یاری دیگران دوختهاند، اما افراد کنترلکننده هرگز درخواست کمک نمیکنند.
افرادی که مسؤولیت زندگی خود را بر عهده نمیگیرند، منتظر هستند که به آنها بگوییم چه کار کنند، اما افراد کنترلکننده به دیگران میگویند که چه کار باید بکنند و برای دیگران تعیین تکلیف میکنند.
آنها میخواهند کنترل همهچیز در دست خودشان باشد و هر کاری خواهند کرد تا مبادا احساس کنند که چیزی تحت تسلط و کنترل آنها نیست.
افرادی که دیگران را کنترل میکنند دارای ویژگیهای زیر هستند:
- از لحاظ عاطفی محدود و بسته هستند. آنها بهسادگی احساسات و عواطف خود را بروز نمیدهند.
- حس مالکیت زیادی دارند.
- بسیار حسود هستند.
- بهراحتی وقتی چیزی مطابق میل آنها نیست و یا هنگامی که احساس میکنند روی اوضاع کنترل کافی ندارند، عصبانی میشوند.
- معمولاً دارای عادتهای وسواسی هستند.
- اصلاً خوش ندارند که کسی به آنها بگوید چهکار کنند، چراکه احساس میکنند کنترل در دستشان نیست.
- این افراد معمولاً والدینی سلطهجو و انتقادگر میشوند. چرا که کنترل کمی میتوان بر کودکان اعمال کرد.
افراد کنترلکننده معمولاً کمتر به درمان خود میپردازند، زیرا در درمان، احساس عدم کنترل و احساس تسلط درمانگر، آنها را رنج میدهد و نمیتوانند کنترل درمانگر را بر زندگی خود بپذیرند. چنین افرادی مطمئناً تسلط و کنترل همسر را در زندگی نمیپذیرند.
لازم است که همهچیز در کنترل آنها باشد. این افراد معمولاً بر همسر و فرزندان بیشترین کنترل را اعمال میکنند و خشم زیادی را در آنها ایجاد میکنند. ازدواج با چنین افرادی، به معنای پذیرش سلطه و کنترل آنها بر زندگی خودمان است.

افرادی که اختلال جنسی دارند
اختلالات جنسی حوزه وسیعی از رفتار ما را دربرمیگیرد. از آنجا که ارتباط جنسی یکی از دورههای بااهمیت در زندگی مشترک است فردی که دارای اختلال جنسی است، از افراد نامناسب برای ازدواج است.
در اینجا اختلالات جنسی را در سه گروه به ترتیب زیر میآوریم:
الف – اعتیاد جنسی و فقدان عزتنفس جنسی
علائم و نشانههای زیر را میتوان در افرادی که اعتیاد جنسی یا فقدان عزتنفس جنسی دارند، مشاهده کرد:
- فردی که تشنه فیلمها و تصاویر مستهجن است.
- فردی که دائماً استمنا میکند، حتی اگر امکان رابطه جنسی سالم را هم داشته باشد.
- لاس زدن با دیگران
- چشمچرانی و خیره شدن به بدن دیگران
- اظهارنظرهای جنسی به شما درباره بدن دوستانتان، غریبهها و …
- اظهارنظرهای جنسی به دوستان شما، غریبهها و…
- لمس کردن و تماسهای بدنی بیجا، نامناسب و ناشایست
- رابطهی نامشروع
شناسایی این مشکل معمولاً در همان چند دیدار اول امکانپذیر نیست. گذشت زمان و صحبت در مورد تمایلات جنسی، میتواند به شناسایی این مسئله کمک کند.
ضروری است که هرکسی آنچه را که به لحاظ جنسی میپذیرد و آنچه را که در رابطه جنسی نمیپذیرد و غیرقابل قبول میداند، برای دیگری تعریف کند.
وقتی که با فردی رابطه داریم که اعتیاد جنسی دارد، یا عزتنفس جنسی اندکی دارد، معمولاً در ابتدای رابطه خود را توجیه میکنیم. لازم است در این مورد به حس خود و احساسات غریزی خود اعتماد کنیم.
اگر رفتارهای فرد موردنظرتان شما را آزار میدهد، اجازه ندهید که با منطق تراشیهای مختلف شما را توجیه کند و ساکتتان کند.
اعتیاد جنسی و فقدان عزتنفس جنسی با رواندرمانی و یا روانکاوی میتواند برطرف شود؛ بنابراین اگر فردی اعتیاد جنسی دارد، لازم است که برای رواندرمانی مراجعه کند.
هنگامی که با فردی رابطه برقرار میکنیم که اعتیاد جنسی دارد معمولاً در برخورد با او اشتباهات زیر را مرتکب میشویم:
- اعتیاد جنسی را با توانمندی جنسی و تمایل جنسی اشتباه میگیریم.
- مشکل او باعث میشود که فکر کنیم مشکل از ماست.
- از برخورد با او اجتناب میکنیم، چراکه نمیخواهیم تنش ایجاد کنیم.
- خود را بدگمان و حسود تلقی میکنیم و اعتیاد جنسی او و عدم عزتنفس جنسی او را نادیده میگیریم.
- رفتار او را توجیه میکنیم.
- فکر میکنیم با گذشت زمان مشکل او حل خواهد شد و رفتارهای خود را کنار خواهد گذاشت.
وقتی با کسی که اعتیاد جنسی دارد یا عزتنفس جنسی ندارد رابطه دارید، صمیمیت و امنیت را تجربه نخواهید کرد، بلکه موارد زیر را تجربه خواهید کرد:
- احساس خواهید کرد که همسرتان به شما خیانت میکند.
- اعتمادبهنفس خود را در رابطه با بدن و تمایلات جنسی خود از دست خواهید داد.
- احساس میکنید که همسرتان با شما نیست، بلکه هوش و حواسش جای دیگری است و به فردی دیگر فکر میکند.
- احساس میکنید که از شما سوءاستفاده جنسی میشود.
- از همسر خود به دلیل اینکه برای شما ارزش و احترام قائل نیست، عصبانی و منزجر خواهید شد.
- هرگونه علاقه و جاذبهی خود را نسبت به روابط جنسی از دست خواهید داد، چراکه در ذهن خود رابطهی جنسی را با تحقیر، کنترل شدن و احساس بیکفایتی تداعی خواهید کرد.
ب – اختلالات کنشی جنسی
اختلالات عمل جنسی یا اختلالات کنشی جنسی، شامل چند اختلال میشود که فعالیت جنسی را با مشکل مواجه میسازد. اختلالات کنشی جنسی شامل موارد زیر میشود:
- افرادی که میل به فعالیت جنسی ندارند.
- افرادی که از روابط جنسی نفرت و انزجار دارند.
- افرادی که تحریک نمیشوند.
- افرادی که بهسرعت ارضا میشوند.
- افرادی که در زمان ارتباط جنسی درد زیادی دارند.
اختلالات کنشی جنسی نیاز به درمان روانشناختی – روانپزشکی دارد. معمولاً این اختلالات با درمان برطرف میشوند؛ اما اگر فردی دچار چنین اختلالاتی باشد و حاضر نباشد که برای درمان مراجعه کند، طبیعی است که زندگی مشترک را مشکل روبرو سازد.
ج – انحرافات جنسی
انحرافات جنسی شامل موارد زیر میشود:
- نمایشگری: به میل شدید عودکننده برای نمایش آلت تناسلی به یک بیگانه با کسی که انتظار چنین اقدامی را از جانب فرد ندارد، اطلاق میشود.
- بچهبازی: به میل شدید جنسی یا تحریک جنسی در ارتباط با اطفال ۱۳ سال به پایین، اطلاق میشود.
- یادگار خواهی: در یادگار خواهی کانون میل جنسی بر اشیائی نظیر کفش، دستکش و لباسزیر است که ارتباط نزدیک با تن آدمی دارند.
- خودآزاری جنسی: اشتغال ذهنی با امیال جنسی و خیالات تحقیر شدن، کتک خوردن، به بند کشیده شدن یا هر نوع رنج تحمیلی از مشخصات این اختلال است.
- آزارگری جنسی: اشتغال ذهنی با امیال جنسی و خیالات تحقیر کردن، کتک زدن، به بند کشیدن یا ایجاد هر نوع رنج جسمی یا روانشناختی، برای شریک جنسی یا برای قربانی از مشخصات این اختلالات است.
- نظربازی: به اشتغال ذهنی تکراری با خیالات یا اعمال مربوط به جستجو با دید زدن کسانی که برهنه هستند، یا در حال تعویض لباس یا فعالیت جنسی هستند. اطلاق میشود.
انحرافات جنسی به نسبت دیگر اختلالات جنسی، مشکلات بسیار بیشتری برای همسران ایجاد میکند. وقتی اعتیاد جنسی و نبود عزتنفس جنسی، مشکلات زیادی را ایجاد میکند، کاملاً مشخص است که وجود انحرافات جنسی چه قدر میتواند مشکلساز باشد.
لازم است که چنین افرادی برای درمان مراجعه کنند، اما اگر برای درمان خود اهمیتی قائل نباشند، بهترین کار دوری و پرهیز از چنین افرادی است.

افرادی که «کودک» ماندهاند و «بالغ» آنها شکل نگرفته است
این افراد از رفتار مسئولانه و سنجیده طفره میروند و شرایطی را فراهم میآورند که همسر آنها برای آنها نقش «والد» را ایفا کند. آنها از افراد نامناسب برای ازدواج هستند. چند صفت ویژه برای شناسایی این افراد در زیر فهرست میشود.
الف – عدم مسؤولیت پذیری مالی و اقتصادی
این افراد نسبت به بخش اقتصادی زندگی خود بیتوجه هستند و در رابطه با آن کوتاهی میکنند، به این دلیل که نمیخواهند بزرگ شوند و مسؤولیت زندگی را به دست بگیرند.
نشانههای زیر را میتوان در این افراد مشاهده کرد:
- افرادی که چکهای برگشتی دارند.
- افرادی که حساب دخلوخرج خود را ندارند.
- افرادی که مکرراً از دیگران پول قرض میکنند.
- افرادی که به لحاظ اقتصادی هیچ برنامهای ندارند و تمام پول خود را خرج خرید اجناس لوکس و غیرضروری میکنند.
- افرادی که اعتبار مالی مناسبی ندارند.
- افرادی که هیچ شغلی را برای مدت قابلملاحظهای نمیتوانند حفظ کنند و مدام بیکار میشوند.
- افرادی که وقتی قرض میگیرند، به فکر پس دادن پول مردم نیستند.
- افرادی که وقتی پول دارند، صبر میکنند تا تمام شود و بعد به فکر کار و تلاش دوباره میافتند.
برخورد فرد با مسائل اقتصادی و مالی یکی از بهترین نشانههای «بلوغ» است. چراکه کودکان نه میتوانند پول به دست آورند و نه میدانند که چگونه خرج کنند.
ب – غیرقابلاعتماد بودن
از یک کودک انتظار نمیرود که به حرفهایش عمل کند و از رسم و رسومات اجتماعی بهطور کامل باخبر باشد. کودک برای یادگرفتن مفهوم «مسؤولیتپذیری» احتیاج به زمان دارد.
آموختن وظیفهشناسی برای کودکان هرگز بهسرعت حاصل نمیشود؛ اما وقتی یک فرد میخواهد ازدواج کند، از او انتظار میرود که مسؤولیت پذیر و وظیفهشناس باشد؛ تا بتوانیم به او اعتماد کنیم.
نشانههای زیر را میتوان در افراد غیرقابلاعتماد مشاهده کرد:
- افرادی که قول میدهند و به آن عمل نمیکنند.
- افراد فراموشکار
- افراد مسامحهکار که دائماً کارها را به تعویق میاندازند.
- افرادی که نمیتوان روی آنها حساب کرد چراکه در گذشته بهدفعات ما را مأیوس کردهاند.
- افراد غیرقابل اتکا.
وقتی با چنین فردی سروکار داشته باشیم، دائماً باید کارهایش را به او یادآوری کنیم، کارهای او را برایش انجام دهیم و مدام به خاطر «ندانمکاریهای او» از دیگران عذرخواهی کنیم و کارهای او را توجیه کنیم. در چنین شرایطی نه اعتماد به وجود میآید و نه احترام.
ج – عدم هدفمندی و بیانگیزگی
فردی که بالغ او شکل نگرفته است برای زندگی نه هدف خاصی دارد و نه انگیزهی ویژهای او باری به هر جهت زندگی را خواهد گذراند.
نشانههای زیر میتوانند روشنکنندهی مطلب باشند:
- منتظر است کسی از راه برسد و به او انگیزه بدهد تا اینکه بتواند کاری انجام دهد.
- هیچ هدف و سمتوسوی خاصی را در زندگی دنبال نمیکند.
- بهسختی برای آینده برنامهریزی میکند.
- تصمیمگیری در مورد همهچیز را به بعد موکول میکند.
- از روبرو شدن با مشکلات و حل آنها سرباز میزند.
- همیشه منتظر است تا شانس به او رو کند.
افرادی که عواطف و احساسات خود را بیان نمیکنند
افرادی که نمیتوانند احساسات خود را بروز دهند، افرادی که عواطف و احساسات را مسخره میکنند و بیان آنها را کاری عبث و بیهوده میدانند، در واقع از هیجانات و احساسات میترسند. این افراد بهراحتی میتوانند زندگی مشترک را با مشکل مواجه کنند. این افراد از افراد نامناسب برای ازدواج هستند.
یک قسمت عمدهی ازدواج، ارتباط عاطفی است و افرادی که نمیتوانند عواطف خود را بروز دهند، در زندگی مشترک ایجاد اختلال میکنند.
موارد زیر را میتوان در افرادی که عواطف و احساسات خود را بیان نمیکنند، مشاهده کرد:
الف – نمیتوانند احساسات و عواطف خود را نشان دهند.
چنانچه فردی نتواند احساسات خود را با شما در میان گذارد، رابطهی با او سطحی و درنهایت مأیوسکننده خواهد شد و همواره مجبور خواهید بود تا احساسات او را حدس بزنید.
این حق مسلم ماست که از همسر خود انتظار داشته باشیم که احساسات و عواطف اصلی و بنیادین نظیر شادی، غم، یأس و عشق خود را بروز دهد.
چنانچه او این توانمندی را نداشته باشد، زندگی را به مسیر دشواری هدایت خواهد کرد. همهی ما دارای عواطف و هیجانات هستیم.
فقط برخی از افراد از عواطف میترسند و سعی میکنند آنها را نادیده بگیرند.
ب – نمیتوانند یا نمیخواهند درباره احساسات خود صحبت کنند.
وقتی همسر ما از احساسات خود گفتگو نمیکند، به این معنی است که رابطهای وجود ندارد. تنها چیزی که در زندگی با این افراد وجود دارد یک قرارداد زندگی مشترک است، نه یک ارتباط.
افرادی که از روابط قبلی خود هنوز التیام نیافتهاند
ازدواج با فردی که هنوز از روابط قبلی خود التیام نیافته است، ازدواجی یأسآور و موجب دلشکستگی خواهد بود. افرادی که هنوز از روابط قبلی خود التیام نیافتهاند را میتوان با ویژگیهای زیر شناخت.
الف – هنوز خشم و انزجار شدیدی نسبت به معشوق قبلی خود در دل دارند.
هرچه خشم و عصبانیت بیشتری از گذشته در دل مانده باشد، به همان میزان توانایی فرد برای عشق ورزیدن در روابط فعلی کاهش پیدا میکند.
ب – هنوز به خاطر ارتباط پیشین خود احساس گناه میکند و خود را مسئول میداند.
چنانچه نامزد شما نسبت به نامزد قبلی خود احساس گناه میکند و تأسف میخورد، آن احساس او حتماً باقابلیت و توانمندی او در ورود به رابطه جدید تداخل میکند.
ج – هنوز رنجش خاطر و آزار و اذیتی را که از رابطهی قبلی دیده است فراموش نکرده و در شوک روحی به سر میبرد.
برخی از افراد وسوسه میشوند که با این افراد ازدواج کنند تا آنها را نجات دهند. غافل از اینکه التیام این افراد نیاز به زمان و کمک تخصصی دارد. اگر کسی تا به این حد آسیبدیده است، باید به او وقت داد تا خود را به کمک افراد متخصص التیام دهد.

افرادی که خانوادهی آزاردهنده دارند و نمیتوانند در مقابل آزار آنها از همسر خود حمایت کنند
در ازدواج، ما نهتنها با همسر خود ازدواج میکنیم، بلکه بهطور استعاری با خانوادهی او نیز ازدواج میکنیم. خانوادهی همسر میتواند نقش مثبت یا منفی در ازدواج ایفا کند.
برخی از خانوادهها بهطور خیلی جدی در زندگی مداخله میکنند و تأثیر منفی قابلملاحظهای میگذارند. تأثیر خانوادهی همسر بستگی به نحوهی برخورد همسر دارد.
چنانچه همسری رفتار غیرمحبتآمیز و مخرب خانوادهی خود را تحمل نکند و در برابر آنها ایستادگی کند، خطر زیادی رابطهی همسران را تهدید نمیکند، اما اگر همسر نتواند رفتار مخرب و آزاردهندهی خویشاوندان خود را کنترل کند، روابط همسران رو به وخامت میگذارد و این افراد از افراد نامناسب برای ازدواج هستند.
خانوادهی آزاردهندهی همسر، معمولاً بهسرعت قابلشناسایی نیست و معمولاً پس از گذشت زمان قابلملاحظه و با ارتباط زیاد است که میتوان آزاردهنده بودن آنها را تشخیص داد.
خانوادهی آزاردهنده، حریم ازدواج را به رسمیت نمیشناسد و هیچ حدومرزی را بین خود و فرزند خود رعایت نمیکند.
در زیر برخی از نشانهها و رفتارهای اینگونه خانوادهها آورده شده است:
الف – انرژی، توجه و وقت همسران را برای خود میخواهند. اینگونه خانوادهها میپندارند که هدف و مقصود از ازدواج این است که عروس یا داماد در خدمت آنها باشند.
آنها توقع دارند که عروس یا داماد دائماً آنها را ببیند و برای آنها کارهایی را انجام دهد که وظیفهی آنها نیست.
ب – سعی میکنند در زندگی همسران دخالت کنند. خانوادهی آزاردهنده بدون اینکه از آنها درخواستی شود، در مورد همهچیز زندگی همسران اظهارنظر میکنند.
از بزرگ کردن فرزندان گرفته تا نوع غذایی که میخورند. آنها معنی عبارت «زندگی خصوصی» را درک نمیکنند.
ج – رابطهی همسران را به رسمیت نمیشناسند. آنها دائماً عروس یا داماد را به خاطر اینکه باعث جدایی فرزندشان از آنها شده است، تنبیه میکنند.
به عروس یا داماد خود احترام نمیگذارند، گویی که انگار اصلاً وجود ندارند و یا اینکه افراد پست و مزاحمی هستند.
آنها این کار را به روشهای زیر ممکن است انجام دهند:
- کارتهای دعوت را خطاب به فرزند خود مینویسند.
- وقتی تلفن میکنند، بدون اینکه با عروس یا داماد خود صحبت کنند، میخواهند که گوشی را به فرزندشان بدهند.
- با عروس یا داماد خانواده مثل کلفت یا نوکر رفتار میکنند.
- در حضور هر دو نفر بهگونهای صحبت میکنند که گویی فقط فرزند آنها حضور دارد.
- وقتی که فرزند خود را میبینند از او احوالپرسی میکنند و به او احترام میگذارند و به عروس یا داماد توجه نمیکنند.
- با بچهها بهگونهای برخورد میکنند که گویی آنها تنها بچههای فرزندشان هستند.
- فرزند خود را بهتنهایی به میهمانیها، جشنها و مراسم دعوت میکنند.
افرادی که رفتار آزاردهنده و زیانبخش خانوادهی خود را نسبت به همسرشان تحمل میکنند، کودکانی هستند که هنوز بالغ نشدهاند. آنها هنوز به خانوادهی خود وابسته هستند.
افرادی که خانوادهی آزاردهنده دارند و نمیتوانند آزار خانواده خود را از همسرشان دور کنند، از افراد نامناسب برای ازدواج هستند.
منبع
کتاب ازدواج (آموزش پیش از ازدواج)؛ نوشته مهدی میرمحمد صادقی