ترس از نامزدی در برخی خانوادهها وجود دارد. برخی از خانوادهها به خوبی فرایند نامزدی را میپذیرند و به دختر و پسر جوان اجازه میدهند که این دوره را قبل از عقد رسمی طی کنند؛ اما برخی از خانوادهها سعی میکنند، حتیالمقدور از نامزدی پرهیز کنند و سریعاً این دوره را با عقد رسمی خاتمه دهند.
در عین حال مهمترین مخالفان نامزدی خانوادهی دختر هستند. نامزدی در شرایط فعلی، بیشتر برای خانمها و خانوادهی آنها ایجاد نگرانی میکند.
از دلایلی که خانمها و خانوادههای آنها برای ترس از نامزدی عنوان میکنند عبارتاند از:
- نامزدی رسمیت ندارد
- ممکن است پسر، دختر را رها کند و برود
- حرف و سخن زیاد است
- ممکن است به هم بخورد
- اسم روی دختر میماند
- ممکن است پسر از دختر خسته شود
- همه متوجه میشوند
- دختر در صورت جدایی مثل یک زن مطلقه میشود؛ اما شرایط یک زن مطلقه، مثل دریافت مهریه را ندارد.
در ابتدا وقتی به این نگرانیها نگاه میکنیم، ملاحظه میکنیم که این نگرانیها ریشه در فرهنگ و عرف ما دارد و خاص حداقل کشور ماست. اگر با فرهنگ دیگری زندگی میکردیم، به احتمال بسیار زیاد این نگرانیها وجود نداشت.
به هر حال این نگرانی وجود دارد؛ اما همین که این نگرانی فرهنگی است به ما این امکان را میدهد که بتوانیم آن را تغییر دهیم و بر آن فائق آییم.
فقط لازم است که در ابتدا متوجه این مسئله بشویم که آیا این نگرانی، یک نگرانی مثبت است، با اینکه لازم است بر آن فائق شویم. چون این خود ما هستیم که فرهنگ را میسازیم.
در صورتی که یک مسئله فرهنگی و عرفی کارکرد مناسبی داشته باشد، باید آن را حفظ کرد و بر آن تأکید کرد؛ اما برخی از عادات اجتماعی به مرور زمان کارکرد مناسب خود را از دست میدهند و تنها به صرف عادت تداوم مییابند. مهم این است که آگاهی پیدا کنیم و به صورت آگاهانه یک عرف فرهنگی را تداوم ببخشیم یا آن را تغییر دهیم.
ترس از نامزدی به نظر میرسد ریشه در چند تأکید فرهنگی و چندین ترس فرهنگی دارد. این تأکیدها و ترسها از قرار زیر است:
ترسها |
تأکیدها |
ترس از جدایی | تأکید بر تقدیر و سرنوشت |
ترس از سوءاستفاده جنسی | تأکید بر ازدواج به هر قیمتی |
ترس از خطا و اشتباه | تأکید بر تعجیل در ازدواج |
ترس از فرصتها | |
ترس از عدم قطعیت |
در ادامه، به اجمال هر کدام از این موارد در ارتباط با ترس از نامزدی توضیح میدهیم.
ترسها و تأکیدها
تأکید بر تقدیر و سرنوشت
انسان در ساختن آیندهی خود نقش به سزایی دارد و اگر از این توانمندی و اختیار خود استفاده نکند، به خود ستم کرده است.
تأکید بیشازحد بر تقدیر و سرنوشت، باعث میشود که انسانها تلاش نکنند و شرایط را تغییر ندهند و یا اگر شرایط قابلتغییر نیست، خود را از محیط جدا نکنند.
زمانی که ما بر تقدیر تأکید میکنیم، آنچه را که به هر دلیلی پیش آمده است، جبراً و الزام میپذیریم. بدون آنکه توجه کنیم که میتوانیم شرایط و محیط را تغییر دهیم.
تأکید بیشازحد بر تقدیر و سرنوشت، اختیار ما را نادیده میگیرد. در چنین فضایی هر آنچه که بر اختیار انسانها تأکید میکند، کمتر مورد پذیرش واقع میشود.
نامزدی هم از جمله مواردی است که بر اختیار انسانها تأکید دارد. نامزدی به این معنی است که ما اختیار داریم که قبل از عقد رسمی جدیتر فکر کنیم و اختیار داریم که اگر نامزد ما فرد مناسبی نبود، یا ارتباط ما ارتباط درستی نبود، از ازدواج پرهیز کنیم.
نامزدی یعنی اختیار انسان برای ارزیابی و سنجیدن ارتباط قبل از پذیرش آن. نامزدی یعنی پذیرفتن اینکه عقد ازدواج، عقد و پیمان دو انسان است و آنها در پذیرفتن این پیمان مختار و آزاد هستند.
تأکید بر ازدواج به هر قیمتی
جامعهی ما فرد متأهل را بیشتر از فرد مجرد به رسمیت میشناسد. در صورتی که فرد از آنجا که فرد است، رسمیت دارد و رسمیت فرد از تأهل او ناشی نمیشود. به همین دلیل برخی افراد فقط برای اینکه ازدواج کرده باشند، تن به ازدواج میدهند.
مشخص است که در یک چنین شرایطی، امکان اینکه ازدواج ناموفقی سربگیرد، بسیار زیاد است. این افراد از آنجا که میخواهند فقط ازدواج کنند، شاید کمتر احساس نیاز به گذران دورهی نامزدی داشته باشند و احتمالاً نیازی به دقت بیشتر نمیبینند و ترس از نامزدی دارند.
ازدواج برای آنها صرفاً یک رفع تکلیف است و از آنجا که به دلیل وظیفهای که دارند، به سوی آن میروند کمتر برای آن انرژی صرف میکنند و کمتر به درستی و نادرستی آن فکر میکنند.
نامزدی از آنجا که بستری را فراهم میکند تا افراد به ارزیابی ارتباط بپردازند، کمتر مورد توجه اینگونه افراد است.
تأکید بر تعجیل در ازدواج
تعجیل در ازدواج و سرعت در ازدواج به راحتی به ازدواج ناموفق منجر میشود. نامزدی سرعت ازدواج را کاهش میدهد و باعث میشود تا از تعجیل در ازدواج پرهیز شود. آنها که تعجیل بیشتری برای ازدواج دارند، طبیعی است که احساس نیاز کمتری برای گذران این دوره داشته باشند.
«در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست». این عبارت معمولاً برای ازدواج به کار میرود. درست است در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست اما کاری که خیر بودن آن ثابت شده باشد. آیا همهی ازدواجها خیر است؟! شاید در وهلهی اول همه فکر کنند که خیر است اما برای اثبات آن خیر، لازم است زمان بگذرد و نامزدی به ما زمان میدهد.
ما معتقدیم که پس از دورهی نامزدی، وقتی دو نفر مصمم به ازدواج شدند و ازدواج خود را خیر دانستند، آنگاه در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست.
ترس از جدایی
جدایی کار سادهای نیست؛ اما ترسیدن از آن دردی را دوا نمیکند. ترس از جدایی مانند ترس از جراحی است. با ترس از جراحی و فرار از آن هیچ چیزی درست نمیشود. جدایی خوب نیست اما گاهیاوقات لازم میشود و گاهیاوقات از آن چارهای نیست.
به ما بسیار سفارش میکنند که از دوست ناباب جدا شویم، اما کمتر توصیه میشود که از نامزد یا همسر ناباب جدا شویم. نامزدی فرصتی است که هزینههای جدایی را کاهش میدهد.
بسیاری از افراد وقتی متوجه میشوند که نامزد آنها با همسر آنها انسان نادرستی است، به دلیل ترس از جدایی اقدام جدی برای جدایی انجام نمیدهند. مسامحه میکنند و فکر میکنند که با انکار مسئله و پاک کردن صورتمسئله، مشکل حل میشود.
آنها احیاناً زمانی که صاحب فرزند یا فرزندانی میشوند، دوباره با همان مسئله قدیمی روبرو میشوند و این بار مجبور هستند که هم خودشان و هم فرزندانشان هزینهی ترس آنها را و هزینه مسامحه و انکار آنها را باهم بپردازند.
بسیاری از طلاقها در پنج سال اول ازدواج رخ میدهد. نامزدی فرصتی را فراهم میکند که تعدادی از این موارد در این دوره رخ دهد.
جدایی در زمان نامزدی هزینههای عاطفی، اقتصادی و اجتماعی بسیار کمتری نسبت به طلاق دارد؛ بنابراین در صورتی که سنت نامزدی که ریشه در فرهنگ و عرف ما دارد، تقویت شود میتوانیم شاهد کاهش آسیبهای ناشی از طلاق باشیم.
ترس از سوءاستفادهی جنسی
در ابتدا لازم است که منظورمان را از سوءاستفاده جنسی بهصورت روشنتری بیان کنیم سوءاستفاده جنسی یا Sexual Abuse هنگامی است که شخصی مجبور یا فریفته به ارتباط جنسی شده باشد. در سوءاستفاده جنسی «اجبار» یا «فریفتن» مشخصکنندهی آزار یا سوءاستفاده است.
در دوران نامزدی به دلیل اینکه تماسهای دختر و پسر بیشتر و نزدیکتر میشود، امکان تماس یا رابطه جنسی افزایش پیدا میکند و در صورتی که اجبار یا فریب باعث اینگونه روابط باشد، سوءاستفاده جنسی رخ میدهد.
اجبار در رابطهی جنسی در موارد استثنایی ممکن است در زمان نامزدی وجود داشته باشد و ترس از نامزدی را ایجاد میکند. در مواردی که مرد میترسد دختر را از دست بدهد. یا اینکه دختر زمزمههای جدایی سر میدهد و مرد میترسد از اینکه نامزدی آنها به ازدواج نیانجامد، برای اینکه او را مجبور به ازدواج کند، ممکن است به اجبار او را وادار به رابطهی جنسی کند یا حتی به او تجاوز کند.
تهدید و اجبار برای رابطهی جنسی در موارد استثنایی در نامزدی میتواند وجود داشته باشد اما اجبار به رابطهی جنسی یا تجاوز جنسی در همان موارد استثنایی هم زمانی احتمال به وجود آمدن دارد که دختر، خواهان جدایی باشد.
حالا اگر این دختر بدون نامزدی هم ازدواج میکرد آیا زندگی خوبی داشت؟! البته لازم به ذکر است، مردی که به هر دلیلی تجاوز جنسی کند یا اقدام به تهدید و اجبار به رابطهی جنسی کند مناسب و شایستهی ازدواج نیست؛ اما مسئلهای که اینجا مطرح است مسائل حقوقی چنین مواردی است.
اگر مردی در دوران نامزدی تهدید به رابطه جنسی کرد یا تجاوز جنسی کرد، قانون از دختر چه حمایتی میکند؟
فریب فرد برای رابطه جنسی در زمان نامزدی نیز ممکن است اتفاق بیفتد که باز مصداق سوءاستفاده جنسی است.
ترس از خطا و اشتباه
انسان اشتباه میکند و جایزالخطا است. اشتباه و خطا لازمهی رشد آدمی است. درست است که هرچه خطا کمتر باشد، بهتر است؛ اما از خطا و اشتباه گریزی نیست.
مهم این است که آدمی به خطای خود پی ببرد. آگاهی، مهمترین ویژگی انسان است و آگاهی از خطاها و اشتباهات یکی از مهمترین انواع آگاهیهاست.
پی بردن به خطا و آگاهی از آن گام اول است و پذیرفتن آن و قبول کردن آن گام دوم و نهایتاً مسؤولیت اشتباه را بر عهده گرفتن و هزینهی اشتباه را پرداختن گام سوم است.
از آنجا که خطا، هزینهی زیادی برای انسانها دربردارد، تلاش میشود که بر روی خطاها سرپوش گذاشته شود. خطا و اشتباه انکار میشود و به آن توجه نمیشود.
بسیار اندکاند آنهایی که خطای خود را بپذیرند و از آنها کمتر، کسانی هستند که هزینهی خطای خود را بپردازند و قبول مسؤولیت کنند.
ما از اشتباه میترسیم، چرا که بار سنگینی را بر دوش ما میگذارد. اشتباه بار سنگینی است که برداشتن آن توان زیادی میخواهد و ما ترجیح میدهیم که اصلاً اشتباه نکنیم؛ اما این بدین معنی نیست که ما اشتباه نمیکنیم.
علیرغم ترجیح ما و علیرغم ترس ما، بازهم اشتباه میکنیم و مرتکب خطا میشویم و این لازمهی زندگی است. با ترس از خطا، مشکل حل نمیشود، بلکه با پذیرفتن خطا و اشتباه میتوان قدرت تخریب آن را کاهش داد.
به نظر میرسد یکی از دلایلی که برخی از افراد ترس از نامزدی دارند، این باشد که نمیخواهند با اشتباه خود روبرو شوند. به نظر میرسد نمیخواهند باور کنند که ممکن است آنها نیز مرتکب اشتباه شوند و لازم است که در یک محدودهی زمانی به این مسئله بیندیشند که آیا صحیح عمل کردهاند یا نه؟ آیا درست انتخاب کردهاند یا نه؟
ترس از فرصتها
وقتی که فرصتی داریم مجبور به انتخاب هستیم؛ و زمانی که از حق انتخاب خود بهره میبریم، لازم است که هزینههای انتخاب خود را بپردازیم.
گاهی فرصتها برای ما اضطرابآور میشوند، چرا که ما را در برابر انتخابهای متعدد قرار میدهند و هر انتخاب، میتواند زندگی را دگرگون سازد. فرصت داشتن به انسان توانمندی و قدرت میدهد؛ و بسیاری از افراد از قدرت و توانمندی میهراسند.
وقتی دیگران برای ما تصمیم میگیرند، راحتتر هستیم. وقتی که فال و پیشگویی به فریاد ما میرسد، احساس خرسندی میکنیم.
زمانی که برای ازدواج، استخاره میکنیم، خیالمان راحت است. اینها یعنی است که نمیخواهیم حق انتخاب خود را به رسمیت بشناسیم و از فرصتی که در اختیارمان است، استفاده کنیم.
به نظر میرسد دوست داریم اختیار و حق انتخاب خود را واگذار کنیم و قدرت خود را تفویض کنیم. نامزدی یک فرصت است. این دوره ایجاد فرصت میکند و قدرت انتخاب و توانمندی ارزیابی را به نامزدها میدهد. اگر از فرصتها بترسیم احتمالاً ترس از نامزدی هم به وجود خواهد آمد.
ترس از عدم قطعیت
وقتی کاری قطعی نیست، انسان نگران است. نتیجه را نمیداند و این اضطرابآور است. عدم قطعیت ایجاد اضطراب میکند؛ اما آیا باید همهی اضطرابها برطرف شود؟ آیا همهی نگرانیها نابجا است؟
زمانی که دو نفر نامزد هستند، ازدواج آنها قطعی نیست و این موجب نگرانی، است؛ اما آیا تحمل این نگرانی، بهتر نیست؟ نگرانی میتواند ما را از مهلکهها و خطرات رهایی بخشد. نگرانی به ما اخطار میدهد و ما را هشیار میکند.
به نظر میرسد بهتر است با برخی از نگرانیها کنار بیاییم و آنها را تحمل کنیم، چرا که کارکرد مثبتی برای زندگی دارند. کمی نگرانی در دورهی نامزدی میتواند ما را از نگرانیها و ترسهای زیادی در آینده رهایی ببخشد.
طول زمان نامزدی
تحقیقات نشان میدهد که اگر طول زمان آشنایی، نامزدی و عقد کمتر از شش ماه یا بیشتر از سه سال باشد؛ طلاق و جدایی افزایش مییابد.
بنابراین پیشنهاد میشود که دورهی نامزدی بهگونهای برنامهریزی شود که همراه با زمان آشنایی و عقد، مجموعاً کمتر از شش ماه یا بیشتر از سه سال، نباشد.
از آنجا که دوره گذار از تجرد به تأهل در هر فردی نسبت به فرد دیگر، با مسائل متفاوتی روبروست؛ برنامهریزی برای دوران آشنایی، نامزدی و عقد بر عهده همسران و خانوادههای آنها میباشد و نمیتوانیم زمان کاملاً مشخصی را برای آن تعیین کنیم؛ اما توجه داشته باشید که هم کاهش زمان و هم افزایش آن، هر دو میتواند با مشکلات بعدی همراه باشد.
منبع
کتاب ازدواج (آموزش پیش از ازدواج)؛ نوشته مهدی میرمحمد صادقی