خودمراقبتی هیجانی یعنی حفظ سلامتی خود که یکی از وظایف مهم فردی میباشد. اگر بخواهیم به روان بهطور عملیاتی نگاه کنیم، روان شامل رفتارها، افکار، شناخت، هیجانات و مبانی عصبشناختی میشود؛ بنابراین خودمراقبتی هیجانی، مراقبت از اینها است.
یکی از ابعاد مهم خودمراقبتی، جنبه هیجانات میباشد که باید جنبههای احساسی و هیجانی خود را بشناسیم به دلیل اینکه، هیجانها (Emotions) نقش اساسی در تولید رفتار بهویژه روابط بین فردی ایفا میکند.
همچنین در جنبههای رفتاری نیز باید توانمندیها و ضعفهایمان را شناسایی کنیم. شریل ریچاردسون در کتاب خود تحت عنوان «هنر مراقبت از خود» مینویسد: «طی سالها تجربه طولانی کار سخت با مردان و زنان، دریافتم که وقتی با تأمل و دقت بیشتری از خود مراقبت میکنیم، طبیعتاً شیوههای مؤثرتر و بهتری در جهت سلامت خانواده، دوستان و دنیای اطراف خود در پیش خواهیم گرفت». برای خودمراقبتی هیجانی فنون مختلفی وجود دارد که در ادامه به پارهای از آنها اشاره میگردد.
افزایش سیستمهای حمایت اجتماعی
یکی از مؤثرترین راههای مدیریت هیجانات در خودمراقبتی هیجانی، استفاده از حمایت اجتماعی است که به معنای پناه بردن به کسانی است که به شما توجه و با شما همدلی میکنند.
صحبت کردن در مورد احساسات با دوستان و ابراز احساسات درونی خود، یکی از مفیدترین روشهای مدیریت هیجانات است. تنهایی، جدا بودن از دیگران و فقدان حمایت اجتماعی در زمان احساسات، باعث افزایش احتمال آسیبهای فیزیولوژیکی میشود.
در این دنیای پیچیدهی ماشینی، داشتن حمایت بین فردی، بسیار مهم است. ما علاوه بر خانوادهی خود، به همکاران و یارانی نیازمندیم که با ما رابطه داشته باشند و به ما احترام بگذارند و به دوستی احتیاج داریم که انرژی مثبت داشته و حمایتگر باشد.
«هیچچیز بهاندازه روابط انسانی، لذتبخش نیست»
افزایش اعتمادبهنفس
افزایش اعتمادبهنفس از راههای خودمراقبتی هیجانی میباشد. در تلهی مقایسهی خود با استانداردهای دیگران نیفتید و برای ارزیابی، از استانداردهای خودتان استفاده کنید. کسانی که اعتمادبهنفس ضعیفی دارند آمادهی پذیرش و باور کردن معیارهای دیگران برای ارزیابی خود هستند.
- اهدافتان را واقعبینانه تعیین کنید و از خود توقع غیرواقعبینانه نداشته باشید. فکر نکنید که همیشه باید بهترین باشید. کارایی خود را با افراد متوسط مقایسه کنید نه با ستارههای بزرگ.
- اسناد و خودگوییهای منفی را اصلاح کنید. کسانی که اعتمادبهنفس پایینی دارند، مایلاند که منفی فکر کنند و به خود برچسبهای منفی بزنند. بهعنوان مثال وقتی موفق میشوند، آن را به شانس نسبت میدهند نه تلاش و توانایی خودشان.
- بر تواناییهایتان تأکید کنید. کسانی که اعتمادبهنفس بالایی دارند، بهجای تمرکز بر نقاط ضعف که هرچند در جهت اصلاح آنها نیز میباشد، بر جنبههای مثبت خود تکیه میکنند، یعنی از آنها آگاهی پیدا میکنند و آنها را افزایش میدهند.
- نسبت به دیگران دیدگاه مثبت داشته باشید. منفی دیدن دیگران عامل منفی نگری نسبت به خودتان است. تلاش برای پیدا کردن اشتباهات دیگان در انتقاد از آنان، رابطه را خراب میکند و باعث کاهش اعتمادبهنفس میشود.
رویارو شدن با احساسات
بهعنوان مثال، در احساس ترس میتوان گفت مواجهه مکرر با چیزی که بیشترین ترس را از آن دارید، نوعی ریسک است، اما موقعی بر ترس غلبه خواهید کرد که کاری را که از آن میترسید، انجام دهید و با خطر آن روبهرو شوید؛ کسانی که ریسک مواجهه شدن با ترسهایشان را نمیپذیرند، در اضطراب همیشگی زندگی میکنند. اگر از سوار شدن در آسانسور میترسید. خود را مجبور به استفاده از آن کنید.
پذیرش واقعیتهای زندگی
راه دیگر خودمراقبتی هیجانی، پذیرش واقعیتهای زندگی است. واقعیت را بپذیرید. در زندگی، خطر تهدید و بیعدالتی وجود دارد، همهی انسانها گاهی در رنج به سر میبرند و شما از این نظر با دیگران متفاوت نیستید.
اگر امروز با رنج روبهرو نشوید، فردا خواهید شد. نیازی به وحشت کردن، عصبی و نگران شدن نیست. به خود یادآور شوید که بیشتر ناکامیها و ناراحتیها، واقعاً آنقدر که فکر میکنید بد نیستند و حتی اگر بعضی از آنها بد باشند، نگران شدن شما از قبل نهتنها شرایط را بهتر نخواهد کرد بلکه رنج اضافی برای خود و اطرافیانتان به وجود میآورد.
پذیرش این موضوع هیجانات انسانها گذرا هستند
یکی از ترسهایی که ما تجربه میکنیم این است که هیجانات دردناک، پایانناپذیر بوده و بر کل زندگی روزمره سایه خواهند انداخت. ولی واقعیت این است که هیجانات ما گذار هستند، یعنی ممکن است از لحظهای تا لحظهای دیگر تغییر کند.
منبع
کتاب گامبهگام تا سلامت روان؛ نوشته دکتر گلاره مستشاری و همکاران