خیانت اینترنتی یا خیانت مجازی در جامعه با بیشتر شده استفاده از اینترنت بیشتر و بیشتر شده است. مقاله زیر توجه شما را به این موضوع بیش از پیش جلب می کند. او اولین دختری بود که کوین تا آن روز او را بوسیده بود، اولین کسی بود که با او عشقبازی کرده بود و اولین کسی بود که او واقعاً دوستش داشت. هر دوی آنها در سفری به آمستردام، که برایشان مانند سفر به سرزمین رویاها بود؛ بکارت خود را از دست دادند.
کوین تصور میکرد که آنها معشوق هم هستند و معتقد بود که تعهدشان نسبت به هم، به هیچ وجه گسستنی نخواهد بود. اما دخترک پس از هشت ماه، ناگهان رابطهاش را با کوین به هم زد و آنها تا سال 2000 با هم هیچ تماسی نداشتند تا این که کوین به دیدن او رفت. ارتباط آنان با هم چندان جذاب نبود و فقط نامههای الکترونیکی رد و بدل میکردند.
آنها در ابتدا صرفاً صحبتهای پیش پا افتاده داشتند و فقط به مناسبتهای خاص برای یکدیگر پیام میفرستادند.اما این مکاتبات، بیشتر و بیشتر و حتی شخصیتر شد.
خیلی راحت بود چرا که لارن، از همسر کوین روشنتر و حتی پرحرارتتر بود. چشمهای لارن به خاطر مراقبت از پسر مریضش سرخ و تار شده بود در حالیکه باید تمام وقت کار میکرد تا از عهده مخارج او هم برآید.
به غیر از بار سنگین این مسوولیتها، عشق قدیمی او، روزهای هفتهاش را برای رفتن به باشگاه و ایمیل فرستادن برای کوین، تقسیم کرده بود. بله، او شوهر داشت، اما در حالی که کوین “شوخ، باهوش و خلاق” بود؛ لارن در نامههای شهوانی خود نوشته بود که شوهر او یک فرد طفیلی و انگل است.
چه خوب بود که کوین، بعد از نظر خجلکننده لارن درباره او: انتقادی و بهانهگیر، عصبانی، عشق پول، میتوانست خود را از زاویهای تحسین آمیز ببیند.
در همین زمان، لارن خود را در عشقی دید که ریشه در گذشتهاش داشت: مردی که از طریق وب سایت با او آشنا شده بود به محلهای که لارن در آنجا بزرگ شده بود، علاقه داشت. خلاصه، لارن به شدت گرفتار ارتباط اینترنتی شده بود که وضعیت روحی و خلقی او را در طول روز، در حد مطلوبی نگه میداشت.
دوست جدید او از هر لحاظ برتر بود. دوست جدید لارن هر روز بهتر از دیروز بود؛ اکنون او (کوین) به عنوان نویسنده با یک خبرنامه سلامتی کوچک همکاری میکند. دوست آنلاین لارن یک زیستشناس محقق است که اوقات فراغت خود را صرف نوشتن داستان میکند و چه نویسنده خوش ذوقی است.
در حالیکه کوین درباره زمان سررسید صورتحسابها حرف میزند و از همه چیز همسرش از لباسهایش گرفته تا وزنش انتقاد میکند؛ شریک آنلاین او (لارن) شیفته افکار و شنیدن جزئیات روز او (کوین) است.
او سرشار از بذلهگویی و شوخطبعی بود و سالها بود که خیال کوین بودن در درونش وجود نداشت. مطمئناً شریک آنلاین لارن یعنی کوین نیز ازدواج کرده بود؛ او زن خود را نجوش و کنارهگیر و دور از دسترس توصیف کرد- دانشمندی مثل خود کوین اما بسیار درگیر کار، به طوری که پرورش فرزندان خود را به او (شوهرش) سپرده است و تقریباً هیچوقت به خانه نمیآید.
خیانت اینترنتی
کوین و لارن هیچوقت با شریکان خود (همان دوستهای اینترنتی) تماس یا حتی رابطه نامشروع نداشتند. هنوز هم گرفتاری عاطفی آنان کاملاً شدید و عاشقانه و کورکورانه است، که موجب شد آنان حتی ازدواج خود را به خاطر خیالبافیها و رویاهای عشق آنلاین نادیده بگیرند.
مسلماً، خیانت در زناشویی، از کتاب مقدس هم قدیمیتر است. تقلب خیلی ساده و معمولی در 25 سال اخیر نموداری رو به رشد داشته درست از زمانی که زنان متوجه شدند میتوانند کار کنند و شمار کارگران زن افزایش یافت. اما اکنون موضوع خیانت در زناشویی، گرایش جدید و خطرناک و اغلب بسیار پرشور و هیجانانگیزی، یافته است که روانشناسان آن را بزرگترین خطر در مسئله ازدواج میدانند که تا به امروز با آن برخورد داشتهاند.
نزدیکی عاطفی در این روابط، بیانگر این است که افراد بدون داشتن رابطه جنسی احساس سرشار بودن در این دوستی را دارند اما این موضوع تقریباً به صورت نامحسوسی پیش میرود تا این که این افراد در رابطه خود با این دوست جدید، نسبت به رابطه مهم با همسرشان، پیشی میگیرند.
درگیریهای عاطفی خارج از ازدواج، همیشه مست کننده و از خودبیخود کننده بوده است درست مثل هرویین خیالی، از جمله سوگند آنا کارنیا و اما بوواری (Anna Karenina and Emma Bovary). اما در عصر اینترنت و شغلهایی که بین زن و مرد مساوات و یکسانی تقریبی برقرار میکند؛ این قبیل ارتباطات نسبت به ادوار پیشین، بسیار بیشتر در دسترس است.
روانشناس مرحوم، خانم شرلی گلس (Shirley Glass) در کتاب سال 2003 خود، چگونگی این روند را بررسی کرده است. نام این کتاب، “ نه فقط دوستان” (Not Just Friends) است.
او در این کتاب نوشته است:” خیانت در میان افرادی وجود دارد که کاملاً به طور سهوی، قبل از این که تشخیص دهند از خط عشق افلاطونی گذشته و وارد عشق عاطفی شدهاند؛ ارتباطات پرشور و هیجانی برقرار میکنند.
” او گفته است که تاکنون 82% از افرادی که او به آنان راهنمایی و مشاوره داده است؛ با شخصی ارتباط داشتهاند که در ابتدا ” فقط یک دوست” بودهاست. جالب این که، گلس دریافت که 55 تا 65% از مردان و زنان، در ارتباطی شرکت داشتهاند که او آن را راز بیوفایی عاطفی بیان میکند.
که در این ارتباط، فرد از لحاظ جنسی، نیرو گرفته و حس میکند دارای ارتباط عاطفی بازتر و بهتری نسبت به ارتباط خود با همسرشاست.گلس میگوید به عنوان نمونه، محل کار منطقهای خطرناک و مینگذاری شده برای ازدواج است؛
چرا که 50% از زنان و 62% از مردان خائن را که او مورد درمان و مشاوره قرار داده بود؛ در محل کار با شخصی ارتباط داشتند. امروزه، اشتغالها، امیدهای واهی بیشتری را رشد میدهد. به طوری که میزان ارتباط نامشروع برای زنان و مردان در یک سطح است.
عامل اصلی در قدرت انفجاری و شدید اینترنت، نهفته است و واضح است که این نوع خیانت به خطری فراگیر تبدیل شدهاست. هیچ تحقیقی در دست نیست تا بتوان فهمید که چه تعداد رابطه نامشروع به صورت آنلاین در حال شکل گیری است اما متخصصان معتقدند که این ارتباطات حتی بیشتر از روابط نامشروع خوشگذرانه کاری رایج شده است.
سطح لغزنده (شیب بیثباتی در خیانت اینترنتی)
روابط عاطفی نامشروع، میتواند هر ازدواجی را به خطر بیاندازد به غیر از آنها که در حال مبارزه یا ترمیم و بازسازی آن (زندگی) هستند.
جایی که بحثها و زمینه یابیها بر روح زمان تأثیر میگذارد؛ میگوید:” هیچکس ایمن نیست”. با این که افرادی که ازدواجهای ناموفق و آشوبزدهای داشتهاند، به طور خاص و ویژهای مستعد هستند؛ اما تعداد شگفت انگیزی از افراد که دارای روابط محکم و پابرجا هستند، خیلی خوب به این پدیده نوظهور واکنش نشان داده و به سوی آن کشیده شدهاند.
به دلیل این که این قضیه بسیار تدریجی، غافلگیرکننده و خائنانه است حد و مرز نامشخصی هم دارد؛ و در ابتدا تشخیص نبرد روابط نامشروع عاطفی با ازدواج بسیار مشکل است.
شاید به نظر میرسد این طبیعی است که درباره مسائل شخصی خود با یک دوست اینترنتی صحبت و تبادل نظر کنید و یا این که به همکار خود در حل مشکل او با همسرش پاسخ دهید و کمک کنید اما به تدریج و به شکل نامحسوسی، “تغییری عاطفی” به وجود میآید.
دوستان، دور روابط خود حبابی از اختفا و پنهانکاری ساختهاند و وفاداری و حمایت از شریک زندگی زناشویی خود را به شریک رابطه نامشروع خود انتقال دادهاند؛ یعنی به جای وفاداربودن و حمایت از همسر خود، از شریک رابطه نامشروع خود حمایت میکنند.
تارهای حقهبازی
مطمئناً، ظرف کشت این میکروب، که از لحاظ جنسی نیز شارژ کننده میباشد؛ چیزی جز اینترنت نیست. روابط نامشروع جدید آمریکایی میتواند درست در اتاق نشیمن خانه رخ دهد؛ با وجود و حضور چند فرزند و همسری که شکاک نیست؛ زوج یا زوجه خائن میتواند گفتگوی جنسی را جایگزین صحبت عادی کرده و اجازه دهد تا احساساتش از کنترل او خارج شوند.
دکتر آرون بن ضعیو (Aaron Ben-Ze’ev)، رییس دانشگاه حیفا و نویسنده کتاب” عشق آنلاین” میگوید: اغلب، گمنامی افراد آنلاین است که موجب افشاگری عاطفی میشود.
او معتقد است:”درست مثل افراد غریبه که در یک قطار نشستهاند و همه چیز را برای همسفر یا هم صندلی خود اعتراف میکنند؛ افرادی هم که به صورت اینترنتی یکدیگر را ملاقات میکنند، آنچه را که حتی شاید در زندگی واقعی، به شریک زندگی خود نگویند در اینجا افشا میکنند. زمانیکه افراد از رازهای خود تا حد زیادی پرده برداشتند؛ صمیمیت بین آنان بوجود میآید.
” اما صمیمیتها کاملاً انتخابی است: بدون انجام کارهای سخت یا مراقبت از فرزندان، دوستان بدون الزامات و محدودیتهای عملی، ارتباط برقرار میکنند؛ و اجازه میدهند تا خیالپردازی شروع شود. بن ضعیو میافزاید به غیر از اینترنت، عامل بسیار مهم و اساسی دیگر، قدرت تصور و تجسم میباشد. روانشناس انستیتو تکنولوژی ماساچوست و نویسنده کتاب “زندگی بر پرده نمایش: هویت در عصر اینترنت“، خانم شری ترکل (Sherry Turkle) میگوید: ” این مخصوصاً همان چیزی است که از آن خودداری میشد؛ پهنای باند کم اطلاعات آنلاین که شرکا آنرا تقسیم میکنند؛ و ارتباطاتی خیالی، با شکوه و موهوم را میسازد. “
او این پدیده را برای انتقال در رواندرمانی مورد مقایسه و سنجش قرار داد. جایی که درمانجویان تا حد کمی از روش درمان خود اطلاع دارند و او آنان را با ویژگیهایی که خودشان دوست دارند و نیاز دارند؛ میآراید.
به طور مشابه، شریک غیرمجاز، همیشه قسمتی از یک رؤیا و خیالپردازی است؛ پس ناچار به عنوان یک آدم وراجتر، بذلهگوتر، پرحرارتتر و شهوتیتر از یک همسر دیده میشود.
پس آیا عشق و دوستداشتن آنلاین واقعی است؟ بن ضعیو میگوید:” اینها تمامی عناصر تشکیل دهنده یک عشق واقعی هستند: افکار وسواسگونه یک معشوق یا معشوقه، نیاز اضطراری با هم بودن و این حس که شریک جدید شگفت انگیزترین و عجیبترین فرد روی زمین است.
شما همان حمله شیمیایی را تجربه میکنید که مردم زمانی که عاشق میشوند، تجربه میکنند.
” نویسنده کتاب “بعد از رابطه نامشروع“، و روانشناس اهل ایالت کانکتیکات، جانیس آبرام اسپرینگ (Janis Abrahms Spring)، این موضوع را روشن میکند که: ” اما این واکنشهای شیمیاییها دوام نمیآورد و ادامه نمییابد و تازه ما متوجه میشویم که وابسته بودن به یک شریک در راهی هدفمند و معنیدار، چقدر سخت و مشکل است”.
فرانک پیتمن (Frank Pittman)، نویسنده کتاب دروغهای شخصی میگوید: لورانی خوش شانس بود. چراکه مانند اکثر افرادی بود که در روابط اینترنتی شرکت دارند؛ “دیدار چشم در چشم و چهره به چهره او را میکشت”.
هم چنین اضافه میکند: “و اگر او با سم دوباره ارتباط برقرار میکرد؛ احتمالاً بدتر میشد. در تاریخچه این قبیل روابط عاطفی نامشروع احمقانه و عجیب و غریب، وقتی افراد همه چیز را برای یک رؤیا کنار میگذارند؛ میزان موفقیت در یک ارتباط جدید بسیار پایین میآید”.
اما لورانی براساس جنسیت خود، کاملاً درست رفتار کرد. پیتمن میگوید کسی که معمولاً یک رابطه را از حالت دوستی به عشق تبدیل میکند؛ زن است. این زن است که خیلی احساساتی درگیر میشود و این رابطه را به عنوان جایگزینی مناسب برای شریک زناشویی خود میداند.
حتی اگر ازدواج خوبی هم داشته باشد، میخواهد برای یک بار هم که شده محیط خارج از آن را تجربه کند.
استاد روانشناسی دانشگاه آمریکایی و متخصص این روابط، بری مک کارتی (Barry McCarthy)، توضیح میدهد که برای مردان،” اکثر روابط نامشروع، خوششانسی هستند و درگیری و گرفتاری کمی دارند. برای زنان، یک رابطه بسیار احساسیتر است. مثلاً رییس جمهور کلینتون و مونیکا لوینسکی نخستین نمونههای آن هستند”.
چگونه این موضوع به خیانت عاطفی تعبیر میشود، جایی که شاید شانس، خنثی و احساس حکمفرما شود؟ برخی از مردان شروع به پیروی از الگوهای زنان کردهاند؛ یعنی در مقایسه با گذشته، تاکید بیشتری بر احساس و عاطفه داشتند، در حالیکه زنان به طور فزایندهای روابط جنسی را شروع کردهاند؛ به خصوص که به استقلال مالی بیشتری دست یافتهاند و به همین علت کمتر از جدایی هراس دارند.
پگی واگان میگوید، زنان معمولاً بیشتر از مردان، درگیر این نوع ارتباطها میشوند. این امکان وجود دارد که یک زن به خاطر این ” ارتباط بخصوص”، سالها غصه بخورد و ضعیف شود؛ در صورتی که همتای مذکر او این قضیه را چیزی افزوده بر زندگیای میداند که تا کنون داشته است. در نتیجه، زنان و مردان دچار یک وقتکشی و طفرهروی عاطفی میشوند؛ که غالباً در یک چنین روابطی به طرق مختلف دیده میشود. زن نیمه گمشده خویش را مییابد و مرد، سرگرمی خواهد داشت.
بن ضعیو میگوید گاهی اوقات یک زن احساس میکند که مجموعاً در یک رابطه قرار دارد اما شریک او (مرد) در حال هدایت دو یا حتی چهار رابطه از این دست است آن هم در یک زمان. (این الگوها برای روابط نامشروع جنسی هم یکسان است). خطر برای زنان بیشتر است. پیتمن میگوید هنگامی که روابط احساسی به رابطه جنسی و نزدیکی منجر میشود؛ معمولاً اشتیاق مردان بلافاصله سرد میشود. در ضمن شوهرها کمتر از همسرها بخشنده هستند و همین امر این موضوع را برای زنانی که در چنین مخمصهای میافتند محتمل مینماید و آنان را برای ضربه خوردن از طلاق مستعد مینماید.
صراحت کامل؟
با وجود آسان بودن دستیابی به این روابط بسیار قوی که آن را میگذرانند تا به عشق برسند؛ ما چه کاری باید انجام دهیم تا روابط اولیه خودمان را سالم و دست نخورده نگه داریم؟
نویسنده کتاب خیانت عاطفی و رواندرمانگر اهل میامی بیچ، گری نیومن (M. Gary Neuman)، موضع سرسختانهای را ترسیم میکند و به طرز دقیقی از استراتژی اجتناب از این ارتباط حمایت میکند؛ که حتی شامل محدودیتهایی از قبیل رقصیدن و یا حتی غذا خوردن با جنس مخالف میباشد.
به نظر واگان، ما صراحت و شفافیت رفتارهای آشکار خود را در اینترنت و پستهای الکترونیکی قرار میدهیم در غیر این صورت، دیدن نامهنگاری با یک شریک خوشایند نخواهد بود.
سایرین معتقدند که یک چنین تجویزهایی میتواند بسیار زیاد باشد. ترکل میافزاید:” برخی از ارتباطات اینترنتی، یک شوخی است. ممکن است افراد هویتهای گوناگون و یا چهرههای مختلفی از خود نشان دهند؛ یک فرد درونگرا میتواند نقش یک برونگرا را بازی کند و یک مرد میتواند نقش یک زنرا”.
شاید این تجربه، اتفاقی و یا دگرگونشونده باشد. او میافزاید:” ممکن است فردی یک شریک برای شطرنج خود بخواهد، بنابر این، فنآوری این اجازه را به او میدهد”.
بن ضعیو میگوید: ” اگر شما میخواهید به فردی این اجازه را بدهید که در زندگی زناشویی شما آزادی عمل و اجازه انحراف داشته باشد؛ آن خط ممنوعه را در کجا قرار خواهید داد؟ این یک سطح لغزنده و بیثبات است.
شاید شما محدودیتهایی را برای همسرتان وضع کنید مثل نداشتن تماسهای تلفنی، این قضیه را فراموش نکنید. اما افراد میتوانند قانون را بشکنند. چرا که این از مشخصههای بارز انسان است که گاهی از خط خود فراتر رود”.
ترکل یادآور میشود که: منتهای مراتب، یک رابطه عاطفی جدی میتواند شما را از مشکلات اولین رابطه برحذر دارد و آگاه کند. شریک ضربه خورده یا به نوعی زخمی، ممکن است به این موضوع به عنوان “برقراری تماس اولیه ” نگاه کند؛ که نیاز آن نیز شروع نکردن ملاقات است.
شاید به خاطر علامت ندادن آن اخطار بود که کوین و لارن به خانه برگشتند. برای هردوی آنها زمانی این اتفاق افتاد که رؤیاپردازی و خیالبافی با واقعیت رودررو شد؛ بویژه زمانی که نیاز داشتند که به سمت همدیگر کشیده شوند و از پسر مریض لارن مراقبت کنند.
وقتی که کوین قصد داشت لارن، دوست دختر قدیمی خود، را ببیند کوین به لارن گفت که دلش میخواهد رمانی را با پدرش بگذراند. لارن گفته بود:” خیلی خسته و از پا افتاده شدم؛ خواهش میکنم نرو”. و سرانجام از کوین درخواست کمک کرد. به بهانه موعد سررسید کتاب، لارن گاه به گاه ایمیلهای شریک آنلاین خود را پاسخ میداد و بعد از آن به زحمت جواب او را میداد.
چه عاملی موجب شده بود تا آنها به عقب کشیده شوند؟ در یک دوره به خاطر نیاز به مراقبت از پسر لارن بود؛ اما به عبارت دیگر، تشخیص و درک این نکته بود که رابطه آنلاین این دو، از مسیر دوستی صمیمی و نزدیک منحرف شدهاست، نه از خود دوستی.
کوین اعتراف میکند:” ایده ی دیدار واقعی مرا بیمار کرد. وقتی لارن از من خواست تا در کار خانه به او کمک کنم؛خیالم راحت شد”.
لارن میگوید:” نکات بسیاری در زندگی من وجود داشت که هرگز آنها را در این ایمیلها عنوان نکردم. دست آخر تمام آن خوشمزگیها، شوخیها و متلک گفتنها تنها یک نقاب شخصیتی (پرسونا) بود”.