زلزله – لوستر به شیوه ناموزونی میرقصد، پنجرهها صدای برخورد تگرگ با شیشه درمیآورند، در دل دیوارها انگار که رخت میشویند، درها مدام و بیجهت باز و بسته میشوند … این جملات را تا چند سطر میتوان ادامه داد، بیآنکه رنگ و روی آدم بپرد؟ بار سنگین این جملات را تا چندثانیه میتوان بر روی کمر، تحمل کرد؟
تا همین چندثانیه پیش کسی از خبر «نیامدنش» خوشحال نبود؛ حالا خبر «آمدنش» عالم را داغان کرده است. زلزله خیلی سریع، خیلی تند، مثل گلولهای بیهدف رها میشود؛ و هر شلیکی کشنده است، حتی اگر بیهدف باشد، حتی اگر اصابت نکند!
زلزله همیشه نمیکُشد؛ اما همیشه بههم میزند. مثل گلولهای که از بیخ گوش رد شود و صدای آن تا روزها خواب را از سر آدم دور نگه دارد. زلزله همیشه دیوارهای خانه را خراب نمیکند، همیشه سنگ نمیکوبد به پنجرهها، همیشه مصدوم بهجای نمیگذارد اما همیشه اعصاب آدم را خراب میکند، بیشتر از ستونهای خانه ستون فقرات آدمی را به لرزه درمیآورد، همیشه تعدادی سلول مرده به رسم یادگار از خود در وجودمان باقی میگذارد.
میترسیم اما میشود نترسید
میترسیم، متنفریم، حتی اگر هرروز بیاید، باز غریبهایم. اینها همه نشان میدهند که ما فقط یاد گرفتهایم برای بارانی که پیشبینی شده است، چتر برداریم. برای آفتابی که همیشه جلوی چشممان نشسته عینک دودی بزنیم، برای طوفانی که از اخبار صبحگاهی در راه است پناه بگیریم، ما… ما برای زلزله آماده نیستیم، ما به زلزله فکر نمیکنیم.
نباید آمادگی برای آمدن زلزله را تنها در ابعاد معماری و ساختوساز خانه و ساختمان معنا کرد؛ از خطرناکترین انواع تخریبهای زلزلهای، تخریب روحیه است؛ خودباختگی و دست و پا گم کردن است و همینها هستند که شاید زمینه را برای تخریبهای بعدی و خطرناکتر آماده میکنند.
شاید باورناپذیر باشد، طلوع روزی که در آن ما از زلزله نترسیم، نلرزیم، آماده باشیم!
در گفتاری از آیت الله میرباقری با عنوان «چرا انسان از زلزله میترسد؟» اینگونه میخوانیم: «انسان، فقیر است. نمیتوانیم فقیر نباشیم. فقیر بودن چیز خیلی خوبی برای ماست؛ «یا ایها الناس أنتم الفقراء إلی الله».
ولی اگر این فقر را به جایی تکیه دادی، به زمین، به زبانَت، به گوشَت، به چشمَت، به آب، به خورشید، ماه، پدر، تجارت، خانه، کتاب، استاد و… [تکیه دادی،] به همین اندازه مشرک میشوی. در این حالت وقتی زمین زیر پایت سفت است، آرام هستی و وقتی زلزله شد، میترسی. طبیعی است آدمی که به سفتیِ زمین، آرام است، وقتی زمین متزلزل شد، میترسد. چرا نترسد؟ ولی کسی که اتکائش به سکونت زمین نیست و میداند اوست که دارد زمین را آرام نگه میدارد، چنین کسی وقتی زمین هم میلرزد، نمیترسد. میگوید: مگر تو قبلاً من را نگه میداشتی که حالا تکانم میدهی، بترسم؟
معنی اطمینان نفس این است: «ِأَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوب». یعنی اگر کسی به مقامی رسید که خدای متعال به او توجه پیدا کرد و متوجه او شد و او هم متوجه خدا شد، این شخص به مرحله آرامش میرسد. قبل از آن، آرامشی نیست. آدمی که روی موج، خانه میسازد، او، آرام نیست. خب، موج است دیگر. موج زیر پای انسان میلغزد.»
اما حجتالاسلام محمدتقی مددی، کارشناس مسائل دینی هم باور دارد که میتوان از زلزله نترسید، خود را گم نکرد، اگر باور داشت زمینلرزه، هدیهای از سوی خداوند است.
او برای خبرنگار مهر تعریف میکند: «بینش! مسئله اصلی بینش نادرست ماست. اگر من انسان باور کنم که یک موجود ابدی هستم و تا همیشه خواهم بود منتهی در قالبی جدید، خیلی چیزها در زندگیام عوض میشود.»
«اگر این بینش و نگرش را نسبت به جهان خود و مصیبتهای طبیعی آن نداشته باشیم و مدام از خداوند گله و شکایت کنیم، قطعا سقوط خواهیم کرد، شک نکنید!»حجتالاسلام مددی با لبخندی میگوید: «ما فوقش صدسال مهمان و مسافر این دنیا هستیم؛ این صدسال در مقابل حیات ابدیمان که اینحرفها را ندارد! وقتی باور کردیم مسافریم، امکانات کمی داریم در مقابل بلایا و مصیبتها، بهطبع پذیرش برخی سختیها آسانتر خواهد بود.»
او آیه ۲۵ام سوره طاها را به این موضوع مرتبط میداند: «وقتی حضرت موسی از خداوند درخواست وسعت وجود و قلب خود را میکند، یعنی میخواهد مفهوم ابدی خود را نیز در قالب دنیویاش بگنجاند. واقعا چه لذتبخش است!»
این کارشناس مسائل دینی بعد از آنکه مثالهای متعددی پیرامون همین موضوع میزند، میگوید: «اگر این بینش و نگرش را نسبت به جهان خود و مصیبتهای طبیعی آن نداشته باشیم و مدام از خداوند گله و شکایت کنیم، قطعا سقوط خواهیم کرد، شک نکنید!»
او میخواهد که لحظه وقوع زمینلرزه را تصور کنیم: «نمیدانیم اصلا چه شده، چقدر این وضعیت وحشتناک ادامه پیدا میکند، چه اتفاقی میافتد…؟ پس میبینید که لحظه وقوع زلزله برای تصمیمگیری و جهت دادن به خط فکریمان دیر است، باید قبل از آن خودمان را آماده کنیم.»
حجتالاسلام مددی معتقد است که زلزله تلخ است؛ مثل فنجانی قهوه تلخ اما میتوان این فنجان را با دو چیز شیرین کرد و سر کشید: «صبر و نماز به شرط داشتن آن بینش ابدی نسبت به خودمان، قطعا بهترین راهکار خواهند بود تا در هنگام وقوع حادثههای طبیعی مثل زلزله حداقل روحیه خود را از دست ندهیم.»
زلزله اخیر تهران، به نظر برخی روزنامهها مانور خوبی بود برای آمادگی در برابر زلزله. ما مانور را از مدرسه به یاد داریم. ۸ آذرماه هرسال زنگ خطری در مدارس به صدا درمیآید تا بچهها خودشان را امتحان کنند که در برابر زلزله چندمرده حلاجاند؛ اما جیغ و داد و شلوغی، تنها عکسالعمل بچهها در هنگام شنیدن زنگ خطر میشود. ما ادامه این جیغ و داد و دستپاچگی را در بزرگسالی هم میبینیم. طبیعتا زمانی که قبل از آموزش از کسی امتحان گرفته شود، نباید انتظار نتیجه بهتری را داشت.
عاطفهای که همیشه کار دستمان میدهد
دکتر امیر پناه علی، روانشناس مشاوره و نائب رئیس سازمان نظام مشاوره آذربایجان شرقی میگوید: «یکی از بهترین روشهای رهایی از استرس و دستپاچگی هنگام وقوع زلزله، داشتن آمادگیهای زیرساختی است.»
او در گفتگو با خبرنگار مهر بیشتر توضیح میدهد: «باید هم دولت و هم ملت تلاش کنند در حد امکان محیط مقاومی در برابر زلزله بسازند زیرا همین اطمینانخاطر از ایمنی محیط میتواند تا حدود زیادی از واکنش عاطفی هنگام وقوع زلزله بکاهد.»
دکتر پناه علی میگوید: «افراد در مواجهه با بحران دو نوع رویکرد را دنبال میکنند؛ عاطفی و شناختی؛ و مسئله این است که اکثر انسانها رفتارهای عاطفی بروز میدهند بدون اینکه واقعا فکر کنند چگونه میتوانند از این حادثه جان سالم به در ببرند.»
او آموزشهای قبل از بحران را لازمه ایجاد رفتارهای شناختی در انسانها میداند: «گروههای مدیریت بحران، رسانهها، دولت و… میتوانند با برگزاری دورههای آموزشی مختلف، پیشزمینهای را در افراد ایجاد کنند تا آنها بتوانند عواطف خود را در هنگام بحران کنترل کنند و به روش شناختی روی بیاورند.»
افسردگی و استرس بعد از حادثه را چگونه سرکوب کنیم؟
عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد تبریز در بخش دیگری از گفتگوی خود، به عوارض عاطفی در انسانها پس از وقوع زلزله اشاره میکند: «گذر زمان هرچند میتواند تاحدودی دردهای از دست رفتن اعضای خانواده یا صحنههای وحشتناک زلزله را التیام بخشد، اما اثر روانشناختی و عاطفی این اتفاق تا سالیان سال مخصوصا در کودکان باقی میماند.»
افسردگی و استرس دو عارضهای است که دکتر پناه علی از آنها به عنوان پیامدهای وقوع زلزله در عواطف انسانها یاد میکند: «حمایت مادی و روانی دو اقدام مهم برای مقابله با این عوارض در انسانها هستند. اگر همه مردم در کنار افراد زلزلهزده باشند و در ساخت دوباره زندگی آنها یاریشان کنند و توجه ویژهای به آنان داشته باشند، قطعا استرس و افسردگی در افراد میتواند به مرور زمان از بین برود.»
خبر وقوع زلزله اینروزها از نقاط مختلف کشور به گوش میرسد. خبری که گاهی مشروح آن، تنمان را به لرزه درمیآورد. واقعیت این است که زلزله از آنچه در اخبار میبینیم و میشنویم و میخوانیم، به ما نزدیکتر است.
هیچ تضمینی نیست که همین الان که من این گزارش را مینویسم و شما میخوانید، صفحهنمایش رایانهام نلرزد، لوستر به رقص درنیاید و دیوارها …
این ترس میتواند همیشه با ما همراه باشد، اما تبدیل این ترس ناخوانده به آمادگی، وظیفهای است بر عهده تکتکمان. حالا وقتش رسیده چشمانمان را به روی حقیقت باز کنیم؛ وقتش رسیده زلزله را با چشمان باز بپذیریم.