عوامل مؤثر بر رشد انسان شامل چهار عامل رشد فیزیکی، شناختی، هیجانی و اجتماعی میباشد که به بررسی آنها پرداخته و از منظر مشهورترین نظریهپردازان مرتبط با آن بهطور خلاصه تبیین شده است.
نتایج بررسی کلی این رهنمود را میدهد که برای بررسی کامل و جامع رشد انسان میبایست از تمام منظرهای فوق و با نظریات مختلف در سنین مختلف رشد را مورد بررسی قرار داد.
سالها روانشناسان نظری را پذیرفته بودند که امروزه در دیده ما باورکردنی مینماید و آن اینکه رشد پیش از تولد آغاز میشود و با فرارسیدن نوجوانی خاتمه مییابد.
در گذشته اعتقاد بر آن بود که اکثر جنبههای رشد فیزیکی، شناختی، هیجانی، اجتماعی در اواخر نوجوانی به اوج خود میرسند و پس از آن بهگونهای جادویی متوقف میشوند. ولی امروز میدانیم که هرچند در برخی از جنبههای نمو فیزیکی توقف رخ میدهد توقف رخ میدهد ولی رشد، به معنی دگرگونی و انطباق، در تمام عمر ادامه مییابد.
در بالا به چهار جنبه از عوامل مؤثر بر رشد انسان اشاره گردید که مختصری درباره آن توضیح میدهیم:
- رشد فیزیکی: رشد فیزیکی شامل بحث درباره اساس ژنتیک رشد، نمو فیزیکی کلیه اجزای بدن، تغییر در رشد حرکتی، حواس و دستگاههای بدن انسان بعلاوه موضوعات مرتبطی نظیر مراقبتهای بهداشتی، تغذیه، خواب، سوءمصرف مواد و کارکرد جنسی است.
- رشد شناختی: رشد شناختی شامل مواردی مانند کلیه تغییرات فرایندهای ذهنی شامل تفکر، یادگیری، حافظه، قضاوت، مسئلهگشایی و ارتباطگیری که هم عوامل مؤثر ارثی و هم عوامل مؤثر محیطی در فرایند رشدی را شامل میشود.
- رشد هیجانی: رشد هیجانی به مواردی مانند رشد دلبستگی، اعتماد، امنیت، عشق، عاطفه و نیز مجموعه متنوعی از هیجانها، احساسها، خلقوخوها و علاوه بر اینها رشد مفهوم خود و خودمختاری، بحث درباره استرس، آشفتگی هیجانی و رفتارهای برونریزی اطلاق میگردد.
- رشد اجتماعی: رشد اجتماعی بر مواردی مانند فرایند اجتماعی شدن، رشد اخلاقی، روابط با همتایان و اعضای خانواده. علاوه بر آن به بحث درباره ازدواج، والد شدن، کار، نقش حرفهای و اشتغال تأکید میورزد.
عوامل رشد
رشد فیزیکی
در ابتدا به دو اصطلاح ژنوتیپ و فنوتیپ میرسیم که بدین گونه تعریف میشوند ژنوتیپ به عوامل ژنتیکی ارثی گفته میشود که هر فرد از والدین خود دریافت میدارد و فنوتیپ نیز ویژگیهای قابل مشاهده و رفتاری اوست که توسط دیگران مورد مشاهده قرار میگیرد و این بدان معنی است که برخلاف ژنوتیپ که شامل ویژگیهای صرفاً ارثی فرد است، فنوتیپ هم از عوامل ارثی و هم از عوامل محیطی تأثیر میپذیرد.
پس بنابراین حتی اگر بتوانیم ویژگیهای ارثی یک فرد را مشخص نماییم، هنوز قادر به پیشبینی خصوصیات نهایی وی بهصورت قطعی نخواهیم بود، زیرا احتمالات بسیاری وجود دارد که از لحظه بسته شدن سلول نطفه به بعد میتواند بر رشد وی تأثیر بگذارد.
رشد شناختی
برای تبیین عوامل مؤثر بر رشد انسان شاید بهترین تعاریف و توضیحات را میتوان در نظریه رشدی شناختی ژان پیاژه یافت. در این قسمت بهطور خلاصه قسمتهایی از نظریه پیاژه که به توضیح این مورد میپردازد مورد اشاره قرار میگیرد.
پیاژه کودک را مشارکتکننده فعالی در فرایند رشد میدید نه پذیرای منفعل رشد زیستی یا محرکهای بیرونی. او معتقد بود که کودک را باید «دانشمند کاوشگری» دانست که اشیا و وقایع محیط را میآزماید تا ببیند چه اتفاقی میافتد و با استفاده از نتایج این «آزمایشها» طرحوارهها ساخته میشوند که نظریههایی درباره نحوه عملکرد جهان مادی و اجتماعی هستند.
وقتی کودک میکوشد کودک با شی یا واقعه جدیدی روبرو میشود میکوشد آنرا جذب (درونسازی) کند و اگر با طرحوارههای موجود هماهنگ نباشد به انطباق (برونیسازی) روی میآورد که تعدیل طرحوارهای قدیمی برای جور شدن با اطلاعات جدید و در نتیجه، گسترش نظریه کودک درباره جهان است.
رشد هیجانی
یکی از موارد مهم عوامل مؤثر بر رشد انسان که در این عامل مطرح میگردد دلبستگی است که برای تبیین آن به معروفترین نظریه دلبستگی یعنی نظریه بالبی رجوع میکنیم.
بالبی در نظریه خود میگوید رفتار انسان را تنها از طریق بررسی محیط انطباقی آن، یعنی محیطی بنیادی که این رفتار در آن محیط تکامل یافته است، میتوانیم درک کنیم.
بالبی معتقد بود دلبستگی بدین طریق به وجود میآید که:
در ابتدا پاسخدهی کودکان تصادفی است مثلاً به هر چهرهای لبخند میزنند بین 3 تا 6 ماهگی کودکان این پاسخدهی را به چند آشنا محدود میکنند و اندک زمانی بعد تحرک بیشتری پیدا میکنند و با نزدیکی خود با نماد اصلی دلبستگی نقش فعالتری ایفا میکنند و بدین گونه ابتداییترین هیجانات مانند اضطراب جدایی شکل گرفته و رشد هیجانی کودک آغاز میگردد.
رشد اجتماعی
یکی دیگر از عوامل مؤثر بر رشد انسان میباشد. اریکسون، نظریهپرداز رشد اجتماعی، سنین 3 تا 5 سالگی یعنی سالهای پیشدبستانی را دوره ابتکار در برابر احساس گناه معرفی میکند به این معنی که در این سالها، دنیای اجتماعی کودکان گسترش مییابد و کودکان یاد میگیرند که برای کنار آمدن با چالشها هدفمند رفتار کنند.
همانگونه که سیگلر، دلوچه و ایسنبرگ معتقدند رشد اجتماعی آن بخش از رشد همه جانبه کودک است که به وسیله افراد دیگر، محیط و نهادهای اطراف کودک تأثیر میپذیرد، وجود شرایط مناسب محیطی، خانوادگی و اجتماعی در طی سالهای اولیه و کیفیت مراکز آموزشی کودکان خردسال تأثیر به سزایی در جلوگیری از مشکلات جسمی و روانی دارد بهطوری که محققان به این امر مهم دست یافتهاند که سالهای اولیه در شکلگیری هوش، شخصیت و رفتار اجتماعی سالهای حساسی هستند و آثار بیتوجهی اولیه میتواند اختلالاتی مانند اضطراب را جای بگذارد.
بحث و نتیجهگیری
با توجه به اینکه انسان موجودی چندبعدی است و تعاریف و توضیحاتی که در باب عوامل مؤثر بر رشد انسان قبلاً ذکر شد میشود گفت:
بایستی عوامل مؤثر بر رشد انسان همگی باهم برای دستیابی به رشد سالم و به هنجار بررسی گردند و این را نمیتوان با تنها یک نظریه و یا یک دیدگاه بهدرستی و بهصورت جامع و کامل بررسی کرد؛ زیرا همانطور که بعضی دانشمندان اعتقاد دارند رشد یک پیوستار متصل بود و بهصورت کمیتی گسسته قابل بررسی نمیباشد.
مطالعهی کتاب آموزش مهارتهای زندگی – رشد هیجانی، اجتماعی، شناختی و «خود» را به شما پیشنهاد میکنیم.