مراحل مهارت حل مسأله

 “حل مسأله” مستلزم طی مسیری است که در ادامه مراحل مهارت حل مسأله تشریح شده است، شما در هر مرحله باید به سؤال خاصی پاسخ دهید، به عنوان مثال “تعریف دقیق مسئله چیست؟”. سعی کنید وقت کافی برای تمرین این مهارت اختصاص دهید و بارها آن را به طور ذهنی در مورد مشکلات مختلفی که ممکن است برایتان پیش بیاید، بکار بگیرید. این کار باعث می‌شود شما آمادگی لازم را برای استفاده از این مهارت در موقعیت‌های واقعی زندگی کسب نمایید.

بهتر است برای پاسخگویی به سئوالات هر مرحله از قلم و کاغذ استفاه کنید. نوشتن به شما کمک می‌کند تا تفکر بازتری داشته باشید و این امکان را فراهم می‌کند که در صورت موفق نبودن یک راهحل بتوانید به مرحله قبل بازگشته و گزینه منطقی‌تر دیگری را برگزینید و بدین ترتیب ناچار نخواهید بود که روند حل مسأله را از اولین مر حله آغاز کنید.

 با دنبال نمودن آنچه که در ذیل به عنوان مراحل “حل مسأله” آمده، افراد یاد می‌گیرند که چگونه برای حل مؤثر مشکلاتشان گام بردارند تا به نتیجه مطلوبی دست یافته و استرس کمتری را تجربه نمایند.

 1- مراحل مهارت حل مسأله: پذیرش موقعیت

در وهله اول افراد باید یاد بگیرند که مشکلات خود را پذیرفته و از زیر آنها شانه خالی نکنند. بسیاری از افراد وقتی با مشکل حادی روبرو می‌شوند، ممکن است آن را خیلی دشوار و غیر قابل تحمل ببیند و حتی از فکر کردن به آن ناتوان باشند. مثلاً والدینی را در نظر بگیرید که چون از معتاد شدن فرزندشان بسیار نگران و هراسان هستند، با وجود آنکه عوامل زمینه ساز اعتیاد نیز در فرزندشان وجود دارد، اما حتی نمی خواهنداحتمال بدهند که این مشکل ممکن است در خانواده آنها ایجاد شود و باید برای آن چاره‌ای بیندیشند.

این افراد ممکن است ابتدا مشکل افت تحصیلی فرزندشان را نادیده بگیرند، پس از مدتی مشکل رفت و آمدها و دوستان ناباب فرزندشان را انکار می‌کنند و شاید سیگار کشیدن او را نیز به نوعی تحمل کنند.

در نهایت زمانی می‌رسد که این نوجوان در دام اعتیاد گرفتار شده و دیگر به جایی رسیده که به آسانی مراحل قبل، قابل حل نخواهد بود. همین والدین ممکن است در صورتی که دوستی داشته باشند که با چنین مشکلی راجع به فرزند خود روبرو است، مشاوران بسیار خوبی برای او بوده و راه حل‌های مناسبی نیز برای مواجهه با مشکل وی و فرزندش ارائه نمایند.

در واقع این افراد به جای آنکه مشکلات خود را به عنوان چالشهایی در زندگی تصور کنند که نیازمند رسیدگی و مقابله می‌باشند، به آنها با دید یک فاجعه می‌نگرند و چون بار احساسی و استرس موجود در آن بسیار زیاد است از عهده حل آن بر نمی‌آیند. یک راه مؤثر برای رویارویی و تفکر راجع به مشکل، متعلق به دوستشان است نه خودشان؛ یعنی از دیدگاه فرد دیگری به موضوع بنگرند. بدین ترتیب خود را از مشکل جداکرده و استرس موجود در آن را بهتر تحمل می‌کنند، لذا بهتر می‌توانند به بررسی آن و جستجوی راه حل مناسب بپردازند.

2- مراحل مهارت حل مسأله: تعریف مشکل

تا زمانی که برای فرد روشن نگردد که با چه مشکلی روبرو است، نخواهد توانست راه حل مناسبی برای آن برگزیند. علت اصلی اینکه برخی افراد در رویارویی با مشکلات، اغلب مصیبت زده و حیران شده و از زیر آن فرار می‌کنند، نیز همین است که درک صحیحی از مشکل ندارند و در مواجهه با آن سردرگم می‌شوند. برخی نیز علیرغم آزمودن راه حل‌های بسیار هنوز در حل مشکل خود ناتوانند، چون اینان بدون آنکه مشکل پیش آمده راتعریف کرده و ابعاد آن را مشخص سازند، سریعاً در برابر آن واکنش نشان داده و از همین رو بسیاری از جنبه‌های آن غفلت کرده و لذا راه حل‌های آنان نیز جامع و کارآمد نخواهد بود و با شکست روبرو خواهند شد. بنابراین، بسیار حائز اهمیت است که مشکل به روشنی و به طور کامل تعریف شده و وسعت آن مشخص گردد.

استراتژی‌هایی برای کنترل عصبانیت
بخوانید

افراد معمولاً به برداشتی که از مشکل دارند پاسخ می‌دهند، نه به آنچه که واقعاً رخ داده است. از این رو ابتدا سعی کنید درباره آنچه که از آن به عنوان “مشکل” یاد می‌کنید، اطلاعات بیشتر و دقیقتری بدست بیاورید. برای تعریف مشکل می‌توانید این سؤالات را از خودتان و یا افراد دیگری که کاملاً در جریان امر قرار داشته و می‌توانند به شما کمک کنند، بپرسید:

  • چه چیزهایی پیش آمده که باعث شده شما پی ببرید یک “مشکل” وجود دارد؟
  • مشکل کجا ایجاد شده است؟
  • چرا ایجاد شده است؟
  • چطور ایجاد شده است؟
  • چه زمانی رخ داده است؟
  • چه کسانی درگیر آن هستند؟ (توجه داشته باشید که منظور از این سؤال این نیست که “چه کسی باعث ایجاد این مشکل شده است” چون سرزنش کردن خود یا دیگران نه تنها به حل مشکل کمک نمی‌کند، بلکه موقعیت را از این هم بدتر کرده و شما را از مسیر صحیح منحرف می‌سازد).

 بر این اساس شما باید یک توصیف 5 جمله‌ای از مشکل ارائه دهید. بدین ترتیب که با عباراتی از این قبیل شروع کنید که “فلان چیز باید رخ می‌داد ، اما این گونه نشد …” یا “فلان چیز رخ داده است، اما نباید پیش می‌آمد …” و این جملات که “چه چیزی رخ داده است”  را با پاسخ به 4 پرسش دیگر شامل “کجا”، “چطور”، “با چه کسانی” و “چرا” تکمیل نمایید.

مسائل پنهان زیربنایی مشکل نیز باید بررسی شوند چرا که نقش عمده‌ای در آنچه که به عنوان مشکل حاضر جلوه گر شده، دارند و ممکن است بدون در نظر گرفتن آنها نتوان مشکل را حل نمود . اگر مشکل به دقت تعریف نگردد، قطعاً یافتن راه حل مناسب برای آن بسیار دشوار یا غیر ممکن خواهد بود (گاهی اوقات تعریف صحیح مشکل، خود می‌تواند کلید اصلی حل آن باشد).

سعی کنید تا حد امکان مشکلتان را در قالب مفاهیم عینی و اختصاصی تعریف کرده و از بکار بردن عبارات کلی اجتناب کنید. مثلاً “مشکل من، افت تحصیلی فرزندم است” یک تعریف کلی است و نمی‌توان راه حل مناسبی برای آن ارائه کرد. اما اگر همین مشکل این گونه بیان گردد که “مشاجرات خانوادگی بین من و همسرم باعث شده که نتوانیم مثل سابق به مسائل مربوط به مدرسه فرزندمان بپردازیم و از سوی دیگر نگرانی خود او در مورد احتمال طلاق والدینش باعث شده تا عملکرد تحصیلی‌اش افت افت نماید”، به سادگی می‌توان به راه حل‌های احتمالی موجود برای این مسأله دست یافت.

 تعریف مشکلات پیچیده:

گاهی اوقات برخی مشکلات به قدری پیچیده و مبهم هستند که طی مرحله فوق نمی‌توان آنها را به گونه‌ای تعریف کرد که مشخص و قابل درک باشند. در این مواقع باید مشکل اصلی را به چند مشکل فرعی مرتبط با هم تقسیم کرده و روند تعریف مشکل را برای هریک از آنها اعمال نمایید.

الویت بندی مشکلات:

در صورتی که با چند مشکل فرعی مرتبط به هم روبرو شدید، باید ببینید که چه مشکلاتی در این میان اهمیت بیشتری دارند و سریعتر باید مور رسیدگی قرار بگیرند. توجه داشته باشید که باید بین “اهمیت” و “ضرورت” تفاوت بگذارید. اغلب ما برای مشکلات “مهم‌تر”، “ضرورت” چندانی قائل نمی‌شویم و رسیدگی به آنها را به تعویق می‌اندازیم. در حالیکه مشکلاتی که از “اهمیت” بیشتری برخوردارند، باید بیشتر از مشکلات “فوری یا ضروری”مورد توجه قرار بگیرند.

به عنوان مثال دانش آموزی را در نظر بگیرید که از امتحان پایان دوره با وجود اهمیتی که دارد، صرفاً به خاطر اینکه چند ماه دیگر به آن مانده و فعلاً ضرورتی ندارد، غافل می‌شود. این مشکل در شب امتحان، ضرورت پیدا می‌کند اما چون از قبل برای آن برنامه ریزی نشده و از اهمیت موضوع غفلت شده، به سختی قابل حل خواهد بود بنابراین:

مشکلات خود را به ترتیب “اهمیت” اولویت بندی کنید نه “ضرورت”.

بازبینی درک خود از مشکل حاضر:

امکان دارد شما مشکل را آن گونه که واقعاً هست نبینید و در ادراک شرایط حاضر دچار سوگیری یا خطا شده باشید. از همین رو بهتر است درک خود را از مشکلی که پیش آمده را با کمک نظرخواهی از دیگران و مشورت با افراد آگاه، مورد بازبینی و (در صورت لزوم) اصلاح قرار دهید.

مهارت حل مسأله
بخوانید

تعیین نقش خود در مشکل:

سعی کنید نقش واقعی خود را در ایجاد مشکل کاملاً در نمایید. گاهی افراد به قدری تحت استرس و فشار ناشی از ایجاد مشکل هستند که سریعاً شروع به سرزنش و توبیخ دیگران و اطرافیانشان کرده و هیچ مسئولیتی را متوجه خود نمی‌بینند. گاهی نیز عکس این قضیه رخ می‌دهد و افراد به قدری در برابر مشکل ایجاد شده احساس گناه می‌کنند که مسئولیت دیگران را نادیده گرفته و تمام تقصیرات را متوجه خود می‌بینند. مسلم است که در هیچ یک از موارد فوق، تعریف صحیحی از مشکل ارائه نشده و حل آن به سختی امکان پذیر خواهد بود.

3- مراحل مهارت حل مسأله: بارش فکری راه حل‌ها

پس از تعریف مشکل، مرحله بعدی بررسی راه حل‌های ممکن است. سعی کنید تا حد امکان درباره راه حل‌ها فکر کنید، اهمیتی ندارد که راهحل هایی که مطرح می‌کنید، احمقانه یا غیر واقعی باشند. در این مرحله نباید هیچ راه حلی را حذف کنید و تا جایی که می‌توانید روشهای مختلف رویارویی با مشکل را در نظر گرفته و آنها را یادداشت کنید. هر چیزی می‌تواند به عنوان راه حل بیان شود. حتی اگر یک راه حل تخیلی یا جادویی مثل “یک کیسه پول از آسمان بیفتد” هم به ذهنتان رسید، آن را از قلم نیندازید. این تکنیک بارش فکری نام دارد و بر این اساس استوار است که “کمیت”، تولید “کیفیت” می‌کند. در واقع در این مرحله، کمیت راه حل‌هایی که ارائه می‌دهید مهم است، نه کیفیت آنها. اما چون از ابتدا به کیفیت راه حل اندیشیده نمی‌شود، ممکن است در میان آنها را حل‌های مناسبی نیز پیدا شود که در حالت معمول و ایجاد سانسور، شاید به آنها نزدیک نمی‌شدید. در این مرحله به منظور تمرین بیشتر می‌توانید از دیگران نیز کمک بخواهید و هر آنچه را که بیان می‌کنند یادداشت کنید. اما به خاطر داشته باشید که در نهایت خود شما باید به انتخاب بهترین راه حل بپردازید.

بارش فکری راه حل‌ها
بارش فکری راه حل‌ها
بر این اساس استوار است که "کمیت"، تولید "کیفیت" می‌کند

4-مراحل مهارت حل مسأله: تصمیم گیری

این مرحله، شامل انتخاب بهترین راه حل است. لیستی را که از مرحله قبل راجع به تمامی راه حلهای فرضی تهیه کرده‌اید، پیش روی خود گذارده و هر راه حلی را که تصور می کنیدبه نوعی اجرای آن امکانپذیر نیست، از ایست حذف کنید. راه حلهای باقیمانده لیست را از نظر پیامدهای احتمالی مثبت و منفی هر راه حل مورد ارزیابی قرار دهید. در انتخاب بهترین راه حل موارد زیر را در نظر بگیرید:

  • آیا این راهکار، امکان پذیر است؟
  • آیا این راهکار به حل مؤثر مشکل خواهد انجامید؟
  • کدام راهکار می‌تواند مشکل را برای طولانی مدت – نه به طور موقت – حل کند؟
  • کدام راهکار در حال حاضر قابلیت اجرایی بیشتری دارد؟ آیا منابع لازم برای اجرای آن را در اختیار دارم؟ آیا از عهده انجام آن بر می‌آیم؟ آیا برای اجرای آن به قدر کافی زمان دارم؟
  • پیامدهای منفی و خطرات احتمالی مربوط به انجام این راه حل‌ها کدامند و آیا حل مشکل، به آن می‌ارزد که این پیامدهای منفی را نیز به همراه داشته باشد یا خیر؟

بدیهی است که همواره برای رسیدن به هر چیز باارزش باید بهایی نیز بپردازید. اما توجه داشته باشید که ارزش آنچه را که به دست می‌آورید باید بیشتر از آن چیزهایی باشد که از دست می‌دهید.

5- مراحل مهارت حل مسأله: طرح ریزی برای اجرای بهترین راه حل

پس از انتخاب بهترین روش برای حل مشکل، باید برای به اجرا در آوردن آن راهکار طرح ریزی کنید. طرح ریزی برای عمل می‌تواند به شما کمک کند تا قبل از به عمل در آوردن راه حل، آن را مرور کنید. این مرور ذهنی می‌تواند شناختی (تفکر در مورد آن) یا رفتاری باشد. مرور ذهنی از اهمیت خاصی برخوردار است، چرا که برخی مشکلاتی که در اجرای راه حل ممکن است با آنها روبرو شوید، مشخص می‌شوند و همچنین توانایی شما را برای اجرای راه حل افزایش می‌دهد.

چرا پیش از عاشق شدن سؤالات کافی نمی‌پرسیم؟
بخوانید

در این مرحله به موارد زیر توجه کنید:

  • به دقت بررسی کنید که “وقتی مشکل حل شود، وضعیت چگونه خواهد بود؟”
  • چه گامهایی باید برداشته شوند تا راهکار انتخاب شده به عمل در آید؟(در این مورد دقیقاً مشخص کنید که چه کسی چه کارهایی باید انجام دهد و صرفاً به اینکه “من باید سخت‌تر تلاش کنم” اکتفا نکنید).
  • چطور باید تشخیص دهید که آیا گامها به درستی طی می‌شوند یا خیر؟ (این‌ها همان شاخص‌های موفقیت طرح شما برای حل مشکل هستند).
  • چه منابعی اعم از هزینه، افراد یا تسهیلات برای اجرای راه حل نیاز دارید؟
  • برای اجرای راه حل چقدر وقت نیاز است؟ (برنامه‌ای تهیه کنید که در آن زمان آغاز کار و زمانی که انتظار می‌رود شاخص‌های موفقیت حاصل شوند، مشخص شده باشد).

 پاسخ سؤالات فوق را یادداشت کرده و طرح خود را با کسانی که به نوعی در آن دخیل هستند، مطرح نمایید.

6- مراحل مهارت حل مسأله: اجرای راه حل انتخاب شده

وقتی برای اجرای راه حل انتخاب شده طرح ریزی شد، گام بعدی، عمل کردن به آن راه حل است. در طی اجرای راهکار، مراقب باشید که فرایند به همانگونه ای که برنامه ریزی کرده بودید، پیش برود. گاهی اوقات راه حلی که انتخاب می‌شود، صحیح است اما چون به طرز صحیحی اجرا نمی‌گردد، به شکست در حل مسأله و بهبود شرایط می‌انجامد. اگر روند اجرای راه حل با طرحی که پیش بینی کرده‌اید همخوانی نداشت، بررسی کنید که آیا منابعش پیش بینی شده برای اجرای طرح کافی است؟ آیا زمان یا نیروی بیشتری برای به عمل در آوردن این راهکار نیاز آیت؟ آیا باید طرح بهتری برای اجرای این راهکار اندیشید؟ و …

7- مراحل مهارت حل مسأله: ارزیابی نتایج اجرای راه حل

پس از اجرای راهکار، ارزیابی اثرات آن اهمیت می‌یابد. شما باید بررسی کنید که:

  • آیا این راهکار کارآمد بوده و به حل مشکل انجامیده است؟
  • آیا باعث بهبود شرایط شده است؟
  • آیا می‌توان با استفاده از راهکار دیگری به نتایج بهتری دست یافت؟

در صورتی که مشکل با استفاده از این روند حل شده باشد، فرایند حل مسأله پایان می‌یابد. در غیر اینصورت باید به مرحله 4 (تصمیم گیری) بازگشته و از بین لیست راه حل‌ها، گزینه دیگری را انتخاب کنید. همچنین ممکن است با استفاده از تجربه‌ای که در این میان کسب کرده‌اید، راهکار بهتری به ذهنتان برسد که در ابتدا به آن فکر نکرده‌اید. پس از انتخاب راه حل جدید، سایر مراحل را در مورد آن اجرا کنید.

همانطور که قبلاً نیز اشاره شد، یادگیری مهارت‌های حل مسئله، اگر چه به نظر ساده است اما در شیوه زندگی افراد اهمیت به سزایی دارد. سعی کنید این تکنیک را به عنوان یکی از ضروری‌ترین مهارتهای زندگی، به خوبی فرا گرفته و همواره آن را در موقعیتهای مختلف زندگی روزمره‌تان بکار ببندید.

شما می‌توانید مراحل مهارت حل مسأله را به کودکان نیز آموزش دهید تا از هم اکنون یاد بگیرند در مواجهه با مسائلی که برایشان پیش خواهد آمد چگونه برخورد نمایند. آموزش حل مسئله به کودکان تمرین دشواری نیست، فقط نیازمند کمی تمرین و ساده سازی اطلاعات برای دنبال کردن آنها هستند. بدین منظور می‌توانید با استفاده از بازی یا نقاشی، مثال‌های ساده‌ای که متناسب با سن آنها باشند را بکار بگیرید. مثلاً یک نمونه از مشکلات کودک می‌تواند این باشد که “دوستش، خوراکی او را بدون اجازه برداشته است”. از کودک بخواهید خودش هر راه حلی را که به ذهنش می‌رسد، بیان کند و به او کمک کنید تا به بهترین آنها دست یابد.

[kkstarratings]

نوشته شده توسط گروه آموزشی فکربنیان

استفاده از مطالب فکربنیان صرفاً با ذکر منبع (WWW.FEKRBONYAN.COM) بلامانع است

[vc_raw_html]JTNDZGl2JTIwaWQlM0QlMjdtZWRpYWFkLVhwRXclMjclM0UlM0MlMkZkaXYlM0U=[/vc_raw_html]
Telegram
Instagram
YouTube

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.