نقاط عطف رشد را، اگر مبنایی برای مطالعه کودکان ببینیم به تنهایی نیازهای علمی را برای درک اینکه کودکان چگونه و تا چه حد یاد میگیرند که در عملکردهای خود پیشرفت کنند را برطرف نمیکند.
در پاسخ به نیازهایی که مطالعات دقیقتر رشد و فرایند رشد ایجاب میکند، این مطلب با معرفی نقاط عطف رشدی و بیان ارتباط آن با اقدامات درمانی کاردرمانگران در این رشته و بررسی نقش آن در مطالعه فرایندهای درمانی مراجعین به کاردرمانی و معیار قرارگرفتن نقاط عطف رشدی بهعنوان معیاری برای بررسی علمیتر فرایند رشد کودکان در عملکردها تنظیم شده است.
بدیهی است هر مطالعه و بررسی علمی اندازهگیری محور نیازمند یک الگوی منظم بهعنوان مقیاس است به بیانی ساده نقاط عطف رشدی تعریفشده برای کمک به بررسی قابل قبول علمی فرایند رشد کودک است.
در این مطلب میتوانید با رشد طبیعی و نرمال کودک آشنا شوید که این رشد طیف وسیعی از آنها را در برمیگیرد و در ادامه برخی علائم هشداردهنده در طی رشد کودکان گفته میشود.
با توجه به نقاط عطف رشد متفاوت، پزشکان، معلمان و والدین بهتر میتوانند مراحل رشد کودک و علت عدم رشد و تاخیر در رسیدن به این نقاط را تشخیص دهند. پس از معرفی عناوین با ذکر مواردی از نقاط عطف رشدی به بررسی ارتباط نقاط مذکور و کاردرمانی با استفاده از روش بهکارگیری مثالها میپردازیم.
در ادامه اشارهای به تاریخچه و تغییرات نقاط عطف رشد انعطافپذیری آن خواهیم داشت و در آخر اقدام به نتیجهگیری و جمعبندی آنچه بیان شد که به روش استناد به منابع دیگراست میپردازیم.
زمانی که از رشد کودکان صحبت میکنیم، در واقع قصد ما صحبت از نقاط عطف رشد کودک است.
نقاط عطف رشد ، توانایی و مهارتی است که اکثر کودکان در سن خاصی آن را به دست میآورند. نقاط عطف رشد شامل مهارتهای فیزیکی، شناختی، احساسی، ارتباطی و فیزیکی مانند؛ راه رفتن، ابراز احساسات، تشخیص صداهای آشنا و صحبت کردن خواهد شد.
نقاط عطف زندگی کودکان در این دوره، در حوضههای خاصی مانند مهارتهای حرکتی مهارتهای شناختی، رشد احساسات، مهارتهای اجتماعی و مهارتهای زبانی در نظر گرفته میشود.
نقاط عطف رشد مجموعهای از مهارتهای عملکردی و یا وظایف خاص سن هستند که اکثر کودکان میتوانند. در سنین خاصی انجام دهند.
هریک از حوضههای تعریفشده برای نقاط عطف رشد مستلزم مهارتهای عملکردی ساختارهای متفاوتی از بدن انسان است. بهطور مثال یادگیری مهارتی حرکتی که یکی از مؤلفههای اساسی بشراست، مجموعهای از مؤلفههای حسی، شناختی و حرکتی میباشد. بهطور مثال دویدن مستلزم رشد ساختار استخوان و عضلات و هماهنگی عملکردی عصب و عضلات است.
نقاط عطف رشد برای هر محدوده سنی متفاوت هستند، این نقاط عطف رشدی رفتارهایی هستند که در طول زمان ظهور پیدا میکنند و نقش بلوکهای ساختمانی در شکلگیری ساختمان کلی انسان را دارند.
مراحل رشد کودک یا همان نشانههای رشد کودک عبارت است از سنینی که در آنها باید مهارتهای خاص رفتاری، زبانی، حرکتی در کودک رخ دهند.
سالهای اول زندگی کودکان اهمیت بسیاری دارد زیرا در آن رشد شناختی، اجتماعی و فیزیکی کودک اتفاق میافتد، مخصوصاً 3 سال اول زندگی کودک بسیار مهم است، زیرا مغز در این مدت تکامل میابد.
نقاط عطف رشد راه مهمی برای هرکسی که با کودکان کار میکند تا پیشرفتهای پیشرفت خود را در چندین حوزه مهم بسنجد؛ اما متأسفانه همهی کودکان با موفقیت از این نقاط عطف رشد عبور نمیکنند. بعضی کودکان وجود دارند که بهاندازهی کافی در این دوره بالغ نشده و پیشرفت نکردهاند.
گر کودک در این زمینهها به رشد کافی نرسیده باشد و برای رسیدن به نقاط عطف مخصوص دورهی زمانیاش نیازمند حمایت باشد کاردرمانی به آن کمک زیادی میکند.
نقاط عطف رشد تعریفشده میتوانند صلاحیتهای انجمن اعتبارسنجی درجهبندی تحصیلات پزشکی را با شرح دادن پیشرفتهای رشدی رفتارهای قابل مشاهده توصیف کنند.
برنامهها با استفاده از دورههای حساس رشدی میتوانند بازخوردها و ارزیابیهای دقیقتری را برای مراجعین فراهم کنند و میتواند تضمین کند که آنها دانش، مهارت و دیدگاههای لازم را برای وارد شدن به مراحل بعدی برنامهی خود را دارند یا خیر.
این انجمن اعتبارسنجی ACGME عملکرد برنامهی تنظیمشده برای مراجعین را با معیار قرار دادن دورههای حساس رشدی بهعنوان الگوی رایج اعتبارگذاری اقدامات انجامشده بررسی میکند.
کارشناسان توسعه کودک به چهار دسته از نقاط عطف رشد میپردازند
- نقطه عطف فیزیکی وجود دارد. نقاط عطف فیزیکی مربوط به توسعه مهارتهای بزرگ و بزرگ موتور است. مهارتهای بزرگ حرکتی معمولاً برای اولین بار در کودکان جوان توسعه مییابد و در نشستن، چرخش، خزیدن، ایستاده و پیادهروی استفاده میشود. مهارتهای حرکتی Thefine بعداً پیشرفت میکنند و برای انجام وظایف مانند استفاده از ظروف غذا، نقاشی با مداد رنگی و جمعآوری اشیای کوچک یا ظریف نیاز دقت بیشتری دارند.
- نقاط عطف شناختی یا ذهنی وجود دارد که ما بهسادگی نقطه عطفی را شناختیم. نقاط عطف شناختی به تواناییهای رشد کودک برای فکر کردن، یادگیری و حل مشکلات اشاره دارد. دو ساله که قادر به اشاره به تصاویر در یک کتاب است و نامهای صحیح را به آنها میدهد و یک فرد چهارساله قادر به انجام شمارش اولیه میباشد، نمونههایی از نقاط عطف شناختی است.
- نقاط عطف اجتماعی و عاطفی وجود دارد. نقاط عطف اجتماعی و عاطفی مربوط به توانایی کودک برای ابراز احساسات خود و پاسخ دادن به تعامل اجتماعی که با دیگران دارند پاسخ میدهد. بهعنوان مثال، یک کودک ششماهه باید چهرههای آشنا را تشخیص دهد، در حالی که یک دو ساله از بازی کردن بهتنهایی برای نشان دادن علاقهمندی به بازی با سایر کودکان، حرکت میکند.
- سرانجام ارتباطات و نقاط قوت زبان وجود دارد. نقاط عطف ارتباطات و زبان اشاره به مهارتهای ارتباطی در حال رشد واژگان و نویسی کودک است. بهعنوان مثال، یک ساله به طور معمول میآموزد که چگونه یک کلمه را بگوید، درحالیکه پنجساله میتواند در جملات کامل صحبت کند و حتی داستانهای سادهای بگوید.
در اینجا برخی از نقاط عطف رشد مهم، از سه ماه تا یک سال بیان میشود:
- یک کودک 3 ماهه
دنبال یک جسم متحرک یا فرد با چشم خود، چرخیدن به سمت صدای شخص
- یک کودک 6 ماهه
به اشیاء دست مییابد و درک میکند و تشخیص چهرههای آشنا.
- یک کودک 12 ماهه
در دست و زانو فرومیریزد. وزن خود را حفظ میکند و از وزن خود حمایت میکند و کلمات اول را میدهد.
حرفهی کاری ما کاردرمانان، معتقد است که مشارکت کاری کودکان هم بخشی از فرایند رشد و هم نتیجهی رشد است. کاردرمانان لازم دارند برای مطالعهی نوباوگان بهعنوان موجوداتی که به همراه فعالیتها رشد میکنند، تخصصیتر صحبت کنند. مدلهای مبتنی بر کار:
- فرایندهای تغییرات مربوط به سن در کودکان
- مدلهای رشد تمرینی
- و مدلهای رشدی مبتنی بر ادغام حسی را بهطور دقیقی شرح نمیدهند.
برای پاسخ دادن به انتظارات متخصصانی که به کودکان بر اساس تئوری خدمت میکنند به شفافیت نیاز است تا شواهدی را بیان کند که بر طبق آن مشخص شود. چه کودکانی تحت چه شرایطی باید از خدمات آنها بهرهمند شوند. نیاز به شواهدی برای شناسایی کودکان نیازمند به کاردرمانی برای انجام فعالیتهای روزمرهی زندگی خود ضرورت تعریف نقاط عطف رشد را آشکار میکند.
با اینکه نقاط عطف رشد دربارهی اکثر کودکان جوابگو است باید توجه داشته باشیم که همهی کودکان در رشد خود منحصربهفرد هستند و جداول راهنمایی میتوانند در شناسایی کودکان نیازمند به ارجاع به کاردرمان از پزشک مربوطه کمککننده باشند.
رفتار یا مهارتهای فیزیکی دیدهشده در خردسالان و کودکان بهتناسب بزرگ شدن و رشد آنهاست.
اما وقوع آنها برای افراد مختلف متفاوت است. بهطور مثال راه رفتن ممکن است به قدری زود و در 8 ماهگی اتفاق بیفتد. سایرین ممکن است در 18 ماهگی به راه بیفتند و با اینحال نرمال است.
خانوادهها نقش مهمی در بررسی رشد طبیعی کودک دارند. چراکه درمانگر در هر جلسه برای بررسی روند رشدی مراجع در فعالیتها به اطلاعاتی نیازمند است و اولیا منبع مهمی برای کسب این اطلاعات هستند. در کنار آن با آگاهی از این نقاط عطف رشدی میتوانند کودکانی را که به چکاپ با جزئیاتتری لازم دارند بهموقع شناسایی کرد.
نتیجهگیری
کاردرمانگر با کسب اطلاعاتی از وضعیت مراجع از طریق والدین یا از روشهای تمرینی و یا مدلهای متمرکز بر ادغام حسی و حرکتی پیشرفت او را بر اساس معیارهای انجمن اعتبارسنجی تأثیرات پزشکی در برنامهی تنظیمشده بررسی میکند.
عقب ماندن کودکان از برنامه رشدی تنظیمشده با استفاده از نقاط عطف رشدی علل متفاوتی از بیماریهای ارثی مانند اوتیسم یا سندروم داون و یا حتی بیماریهای روانی ناشی از عدم قرارگیری کودک در محیطهای آرامشبخش در دوران نوزادی را شامل میشود.
با شناسایی بهموقع و استفاده از روشهایی مانند روشهای مبتنی بر درگیریهای حسی و حرکتی با مراجع میتوان تا حد زیادی عملکرد کودکان را بهبود بخشید.
مهارتهای هیجانی اجتماعی و حرکاتی آنها بیشتر از عملکرد عقلانی آنها بهبود میابد که این وضعیت در طیفهای خفیف اوتیسم و کودکان دارای سندروم داون دیده شده است.
مطالعهی این کتاب را به شما پیشنهاد میکنیم.