نگاهی جدید با فاصله گرفتن از خود- نگاهی جدید با فاصله گرفتن از خود به وجود می آید. البته نکتهی اصلی این نیست که خودتان را از همهچیز و همهکس پاککنید! بلکه به خاطر این است که خودتان را از یکچشم انداز متفاوت ببینید و از خودِ بیروح و آسیبدیدهتان جدا شوید. شما به انگیزه و قدرت جدیدی نیاز دارید که گاهی اوقات، فقط با یکقدم به عقب برگشتن به دست میآید.
برای درک بهتر این موضوع، به چند چیز سادهای که هرروز انجام میدهید فکر کنید. به زمانی که به آسمان یا یک منظره خیره ماندهاید فکر کنید. کارشناسان ارگونومی محل کار پیشنهاد میدهند که هر 15 الی 20 دقیقه چشمهای خود را از صفحه کامپیوتر بردارید و به چیزی که در بالای مانیتور قرارگرفته نگاه کنید.
من بهقدری سوا شدهام که میتوانم فاصلهی بین خودم و لباسم را احساس کنم.
فرناندو پسوآ- Fernando Pessoa
این فاصلهی بصری یک زنگ تفریح موردنیاز برای چشمهاست. به همین ترتیب، فاصله گرفتن از خودتان هم میتواند تندرستی و سلامت فیزیکی و روانی شمارا بهبود بخشد؛ اما خب چطور میتوانید خودتان از خودتان فاصله بگیرید؟ مهم نیست کجا میروید، افکار، ماهیت و وزن وجودیتان همچنان همانجاست. چیزی مثل حمل کردن یک چمدان سنگین است یا مثل یکصدای مداوم که شمارا از تفکر مشخص بازمیدارد. برای دستیابی به یکچشم انداز جدید، شما نباید به سمتی فرار کنید یا به یک خاموشی فروروید. راههای دیگری برای ایجاد چشماندازهای جدید وجود دارد که برای مدتی هم شمارا از خودتان تفکیک میکند.
- استفاده از فاصله برای پیدا کردن خودتان
برخی افراد فکر میکنند که به تعطیلات رفتن باعث میشود از خودشان فاصله بگیرند. آنها باور دارند که اگر یک هفته در اسپا باشند مشکلات، شدت و استحکامشان را از دست میدهند. سپری کردن چند روز در ساحل شنی هم از اهمیت همهچیز خواهد کاست. این دورههای استراحت، راههای بسیار خوبی برای رهایی و فکر نکردن برای یک مدت معین هستند. بااینحال، میدانید که با متوقف کردن زندگیتان قادر نیستید هیچ مسئلهای را حل کنید!
فاصله گرفتن از خودتان به معنیِ دویدن و دور شدن نیست. حتی به معنیِ فاصله انداختن بینِ خودتان و هر چیزی که باعث ناراحتیتان میشود هم نیست!
لائو تسه (Lao Tse) گفت:
هیچ فاصلهای بزرگتر از چیزی نیست که شما بین مغز و قلبتان قرار میدهید! یعنی چیزی که مغزتان از شما میخواهد باور کنید و چیزی که قلبتان از شما میخواهد.
چیزی که اغلب انجام میدهیم ما را در شرایط بدی قرار میدهد. نهتنها ایجاد این موقعیتها زندگیتان را غنی نمیکند بلکه فرصتهای شما برای خوشبختی را هم خراب مینماید. یک شغل، یک رابطه، شرایط خانوادگی و … . شما در این وضعیتها با محرکهای منفی گیر میافتید. فاصلهی خیلی زیادی را بین خودتان قرار دادهاید و ذات شما به مهمترین چیزِ فوری که نه سفر است و نه فرار، نیاز دارد. شما نیاز دارید که مجدداً خودتان را پیدا کنید.
- چشمانداز جدید کسب کنید
شما باید بفهمید که مجدداً برای پیدا کردن خودتان چقدر باید از خودتان فاصله بگیرید. بافاصله گرفتن از خودتان، میتوانید با چشماندازی جدید به گذشتهی خود نگاه کنید. ویکتور فرانکل، پدر معنا درمانی این را در کتاب خود «دکتر و روح» شرح میدهد. هرچند وقت یکبار، باید خودتان را ازآنچه پیرامونتان است تفکیک کنید. به همین روش میتوانید احساس آزادی و قدرت را به خودتان بازگردانید. باعث میشود که راحتتر در ذهنتان بماند که هدف واقعی چیست.
اکثر مواقع ما اسیرِ افکار خودمان هستیم. به یک زندان بدون پنجره با محیطی خصمانه میماند که بهسختی میتوان فهمید در بیرون آنچه میگذرد. به همین دلیل خیلی مهم است که با احساسات خود در ارتباط باشید تا بتوانید در آن زندان، راهی به بیرون بیابید. سپس انگیزهی کافی برای ایجاد تغییر در زندگیتان خواهید داشت. قدمهایی را معرفی میکنیم تا بتوانید به این نتیجه دستیابید. این پیشنهادها را دنبال کنید تا از خودتان فاصله گرفته و به درکی از خود برسید.
- فاصله گرفتن از خودتان برای اتخاذ تصمیمات بهتر
یک استراتژی درمانی سودمند این است که یکقدم به عقب برگردید و ناظر (مشاهدهکننده) خودتان شوید. برای این کار، از روی یک نردبان بالا بروید و خودتان را از همان بالا تماشا کنید. به یک روشِ خیلی دوستداشتنی، گرم و صمیمی و خاضعانه به خود بنگرید. چیزی مثل یک بازی است. شما ناظر خودتان میشوید بنابراین میتوانید منعکس کنید که در کجای زندگی خود قرارگرفتهاید و میخواهید با خودتان چهکار کنید.
- بروید بالا و از بالا، بافاصله به خودتان نگاه کنید.
ارزیابی کنید که آیا ازآنچه میبینید خوشتان میآید یا خیر. از خودتان بپرسید که آیا دوست دارید به مدت یک سال، همین چیزها رو نگاه کنید؟
- باورها و قضاوتهای خودتان را بدون دفاع، منعکس کنید.
قاطعیت و یقینهایی را که بهخوبی ریشه دواندهاند اما قصد محدود کردن شمارا دارند، کنار بگذارید.
- از نزدیک و عمیقتر، به الگوهای فکری خود بنگرید.
یک ردیاب برای چیزهای منفی کار بگذارید تا اگر تمرکز زندگیتان توسط ناامیدی، احساسات بد و فلاکت توصیف شد به شما اخطار دهد.
اگر چیزی که میبینید را دوست نداشتید و فقط هم مفاهیم و حسهای منفی و بیچارگی دریافت میکردید، یعنی زمان آن رسیده که تغییراتی ایجاد کنید. بهطوریکه گفتهشده، اهداف و آرزوها در زندگی باید این تغییرات را هماهنگ کند. دقیقاً به گفتهی ویکتور فرانکل (Viktor Frankl) شما باید مفهوم خودتان را دریابید و به سمت اهداف خود کانالبندی کنید.
هر از چند گاه برای فاصله گرفتن از خودتان، تردید نکنید! این کار به شما کمک میکند تا چشماندازهای جدید به دست بیاورید و به خاطر بسپارید که چه کسی هستید و چه انگیزههایی دارید.