تسلیم زرق و برقهای مادی شدن میتواند سبب دلشکستگی و یأسی که در عشق تجربه میکنیم شود؛ گول مادیات را نخوریم و جهت جلوگیری از این اشتباه، فقط توجه بیشتری به «شروع» یک رابطه داشته باشیم.
فیلم تمام روابط گذشتهمان را تماشا کنیم. به این نتیجه میرسیم که ابتدای درگیر شدنمان با یک شخص، مرتکب شش اشتباه بزرگ میشویم.
شش اشتباه بزرگ که در ابتدای روابط مرتکب میشویم:
- سؤالات کافی نمیپرسیم.
- نشانههای هشدار را که حاکی از مشکلات بالقوهاند، نادیده میگیریم.
- سازشکاریهای ناپخته و زودهنگام مرتکب میشویم.
- تسلیم «کوری جنسی» میشویم.
- تسلیم زرق و برقهای مادی میشویم.
- تعهد را بر تفاهم مقدم میداریم.
در این مقاله درباره اشتباه پنجم سخن میگوییم.

اشتباه (5): تسلیم زرق و برقهای مادی میشویم
در اجتماع ما، جایی که تأکید بیشتری روی ظواهر است تا غنا و موفقیتهای درونی، غالباً هنگام انتخاب همسر، مستعد آنیم که بهوسیلهی مادیات اغواء شویم، ما به خودمان اجازه میدهیم که متأثر از عوامل زیر باشیم:
- پول فرد
- سبک زندگی او
- ظاهر او
- قدرت و نفوذ او و شغل او
- شهرت او
با اینکه میل داریم باور کنیم که ارزشهای ما ممتاز بودند و عوامل فوق تأثیری در انتخابمان ندارند، اما مشکل میتوان باور کرد که انتخابهای ما تماماً از تأثیرات فوق به دور باشد.
بهعنوان یک زن برایم دردناک است که ما زنها در طول تاریخ بسیار تضعیف شدهایم. بهطوری که ازدواج با مردان مشهور یا ثروتمند را ترجیح میدهیم و به دنبال آنیم که به مردانی که از لحاظ اجتماعی شغلهایی مهم و با اسم و رسم دارند، شوهر کنیم یا همسری میخواهیم که ماشینی خوشگل داشته باشد تا ما با اینها احساس باارزش بودن کنیم. بهجای اینکه حس ارزشمند بودن را از درون خود بجوییم.
گرچه زمانه عوض شده است و میلیونها زن در حمایت از تأمین خانوادههایشان مشارکت دارند، اما با این حال ما هنوز نیز به شکل زیاده از حد و بیتناسبی به پول و شهرتی که مردان به ما میدهند، ارج و اعتبار مینهیم و در این میان از کشف قلب، روح و عواطف درونی مردان خود غافل میمانیم.
وقتی زنی به دوست دیگرش که همجنس اوست خبر میدهد که بهتازگی با مردی ازدواج کرده است، بهاحتمال قوی اولین سؤال او این خواهد بود:
«شغلش چیست؟»
و وقتی که زنی، دوست دیگرش را که همجنس اوست ملاقات میکند و مطلع میشود که او شوهر کرده است، احتمالاً خواهد پرسید که:
«شوهرتان چهکاره است؟»
بارها دیدهام که بسیاری از زنان به این قبیل سؤالات از روی شرمندگی پاسخ میدهند؛ مثلاً اگر شغل شوهرشان بهاندازهی کافی آبرومند یا اسم و رسم دار نباشد (به نظر خودشان) خواهند گفت: «اوه، اون فقط یک فروشنده است» یا: «خب، راستش الآن توی یک مغازهی پوشاک کار میکند، اما داره کلاس میره تا بتونه وارد معاملات ملک او بشه.»
و بهکرات که شنیدهایم والدینمان یا پدربزرگ و مادربزرگهایمان «فلان» زن را که ازدواج خیلی خوبی کرده است، توصیف میکنند که: «آره، چه شوهری کرده!» نه به این معنا که با مردی با محبت و مهربان ازدواج کرده است، بلکه به این معنا که زن مردی با شغلی خوب، با اسم و رسم و پولدار شده است.
به طرز مشابهی، مردان زیادی نیز هستند که برای پول یک زن با او ازدواج کنند؛ اما اغلب اینگونه است که مردان بیشتر به زیبایی زن توجه دارند تا به حساب بانکی او. وقتی که یک مرد به دوست همجنس خود میگوید که میخواهد با زنی ازدواج کند، اولین سؤال او چیزی شبیه این خواهد بود:
«چه قیافهای دارد؟»
هربار که برای گروه مردان سخنرانی دارم، به آنان یادآور میشوم که به همان اندازه که اگر از روی ماشینشان یا میزان پولشان قضاوت شوند متنفر هستند، ما زنها نیز از این موضوع که براساس قیافهمان در فلان دامن یا اندازهی سینههایمان «خواستنی» یا «نخواستنی» باشیم، تنفر داریم.

خطر گول مادیات را خوردن
وقتی همسرتان را صرفاً براساس «مادیات» و نه بر اساس «معنویات» انتخاب میکنید، به رابطهای نادرست وارد میشوید. بارها مردان مجردی را میبینم که از این موضوع شکایت میکنند که گرچه صادق، مهربان و وفادارند و به دنبال آناند که پایبند ازدواجشان باشند، اما زنها اعتنای چندانی به آنها ندارند.
تنها به این دلیل که زیاد پولدار نیستند یا شغل آنچنانی ندارند و بهکرات دیدهام که بهطور مثال مردی میگوید: «من در یک سوپرمارکت کار میکنم یا فروشندهی کفش یا کارمند بانک هستم و برای بسیاری از زنها جذاب هستم؛ اما همین که متوجه میشوند که شغلم چیست، در سمت مخالف شروع به دویدن میکنند. این چنین زنانی ترجیح میدهند که با یک دکتر که ماشین “مرسدس بنز” سوار میشود یا یک وکیل ازدواج کنند. حتی اگر با آنها مثل “آشغال” رفتار شود تا اینکه سوار “فولکس واگن” مدل نه سال پیش من شوند و مثل یک «شاهزاده» با آنها رفتار شود و آنها تسلیم زرق و برقهای مادی هستند.»
من به این مردان رنجیدهخاطر حق میدهم. میلیونها مرد یا زن فوقالعاده وجود دارند که فقط منتظر آناند که عشقشان را با ما قسمت کنند، اما با تصویر ذهنی ما از «لقمهی چرب» که این نیز بهنوبهی خود ریشه در برنامهریزی احساسی ما دارد، همخوانی و مطابقت نداشته باشند.
عین این نکته نیز دربارهی مردانی مصداق دارد که شکایتشان این است که نمیتوانند زنهایی باهوش و مهربان را پیدا کنند و در عین حال ملاک و مبنای انتخابشان را صرفاً زیبایی و جذابیت فیزیکی و جسمانی قرار دادهاند.
اگر در جستوجوی خود به دنبال همسر مناسب دچار سرخوردگی و دلسردی شدهاید، توصیه من به شما این است که توجه خود را بیشتر به کسانی معطوف کنید که بهطور معمول با «تعریف» شما از «همسر مطلوب» فاصله دارند. این امکان وجود دارد که شگفتزده شوید و تسلیم زرق و برقهای مادی نشوید.
منبع
کتاب آیا تو آن گمشدهام هستی؟؛ نوشته باربارا دی آنجلیس؛ مترجم هادی ابراهیمی