پسران و دختران در آستانه بلوغ نسبت به بلوغ قریبالوقوع باید آگاه شوند. این وظیفه اساساً بر عهده پدر و مادر است؛ اما اگر آنان خود را برای انجام این وظیفه قادر نمیبینند باید فرد دانا و مجرب دیگری را مأمور این کار کنند.
مسائلی از قبیل بروز نخستین عادت ماهانه در دختران و نخستین احتلام در پسران را باید همراه با بیان معنای مادر شدن یا پدر شدن برای آنان توضیح داد و فلسفه و اهمیت و زیبایی آنان را برایشان تشریح کرد.
به این ترتیب پدر و مادر و مربی در فکر نوجوانان خود زندگی جنسی و خانوادگی را به هم نزدیک میکنند و از این راه نمیگذارند میان قلمرو جسم و سایر قسمتهای حیات شکافهای خطرناک امروزی به وجود آید.
باید به نوجوانان آموخت تا نه تنها نفرتی از بدن خود نداشته باشند، بلکه آن را بهعنوان یک عنصر اساسی در شخصیت خود به شمار آورند و ارزشمند بشمارند.
درباره خطاهای ساده و بازیهای جنسی و شیفتگی به خود که غالباً در نوجوانان مشاهده میشود لازم است بهجای احساس گناه و تنفر از خود، سعی شود تا با فراهم آوردن فعالیتهای سالم ورزشی، هنری، تحصیلی، اجتماعی، فرهنگی و مذهبی شرایطی فراهم شود تا خطاهایی رخ ندهد.
عتاب و خطابها و نطقهای اخلاقی و ایجاد احساس شرم در نوجوانان فایدهای ندارد. باید تدابیر عملی برای اشتغال نوجوانان به فعالیتهای مناسب و مورد علاقه آنان اتخاذ شود.
در پایان دوره بلوغ میتوان به بیان پدیده توالد و تناسل در موجودات زنده و سپس در آدمی پرداخت. تجربه نشان داده است که اینگونه گفتگوها در صورتی که بجا صورت گیرد و با مهارت رهبری شود ممکن است بیآنکه نوجوانان را پریشان سازد راهنمای او گردد.
در تعالیم دینی و اسلامی خویشتنداری، مقاومت در برابر وسوسهها، تأخیر در کامروایی، صبر در سختیها، رفتار جامعه پسند، قبول مسئولیت اعمال، بالا بردن معرفت و شناخت خود از نتایج رفتارها و بالاخره رشد وجدان اخلاقی و تصعید نیروهای بدنی در مسیر کمالات انسانی را در تربیت بهطور عام و در تربیت جنسی بهطور خاص بهعنوان راهحلهایی برای نوجوانان و جوانان است.
رشد بدنی، هورمونی و مغزی
در پسران و دختران در آستانه بلوغ و پیش از بلوغ تغییرات فیزیولوژیک این دوره شروع میشود. وقتی تغییرات فیزیولوژیک نوجوانی به پایان میرسد، تحول روانی این دوره ممکن است تا مدتها بعد ادامه پیدا کند.
بلوغ بخشی از یک فرآیند طولانی و پیچیده است که برخی از زمینههای آن حتی پیش از تولد وجود دارد. تغییرات زیستی که خبر از پایان دوره کودکی میدهند، رشد سریع قد و وزن (رشد سریع پس از طفولیت) را به دنبال میآورند.
تغییر در تناسب و شکل اندامها و وصول به رشد جنسی نیز نشانههای بارز دیگر بلوغ است؛ اما نوجوانی غیر از تغییرات جسمی یک فرآیند اجتماعی روانی نیز هست. بلوغ پدیدهای چندبعدی و مقولهای زیستی، روانی، اجتماعی، فرهنگی و تاریخی است.
اندازه قد کودکان و نوجوانان اثر مهمی بر چگونگی رفتار همسالان و بزرگسالان با آنان دارد. مردم اغلب اینطور فکر میکنند که افراد بلندقدتر و عضلانیتر شایستگیهای بیشتر و کارایی و قدرت مدیریت بالاتری دارند.
کودکان و نوجوانان قدبلندتر و عضلانیتر نیز احساس متفاوتی درباره خودشان پیدا میکنند. آنان احساس میکنند تیپ بهتری دارند و تمایل رهبری دیگران در آنان بیشتر میشود.
والدین نیز به این نوجوانان به چشم افراد بزرگسال مینگرند در حالی که فرزندان کوتاه قدتر و ظریف اندامتر خود را، حتی اگر از نظر سنی و بلوغ جنسی در حد همسالان بزرگ اندامتر خود باشند، تحت مراقبت بیشتری قرار میدهند و با آنان مثل افراد خردسالتر رفتار میکنند.
رنجی که این نوجوانان کوتاهقد یا لاغراندام میبرند، دوگانه است. از یکسو در میان همسالان خود بهخوبی به بازی گرفته نمیشود و از سوی دیگر بزرگسالان بهعنوان کودک به آنان نگاه میکنند. واکنش چنین نوجوانی در مقابل نگرش دیگران نسبت به آنان، برحسب ساختار شخصیتی و مقدار هوشمندی و مهارت متفاوت از یکدیگر است.
اغلب تصور شده است که رشد جسمی نوجوانان امری غیرقابل تغییر است، اما در سالهای اخیر با تولید هورمون رشد انسان (GH) و تجویز آن در کودکان کمرشد (مبتلا به کمبود تولید این هورمون در بدن) این مشکل برطرف شده است.
راهحل دیگر، تغییر طرز تلقی و رفتار مردم از مسائل کوتاهقدی یا لاغراندامی و سایر ویژگیهای بدنی نابهنجار برخی از نوجوانان است. البته این تغییر (همانند تغییر در سایر نگرشهای قالبی در مردم که ریشههای فرهنگی و اجتماعی عمیقی دارد) کار آسانی نیست و نیازمند زمان و تعلیم و تربیت صحیح و رشد اجتماعی و فرهنگی است.
در سالهای نوجوانی و جوانی، برخلاف سالهای طفولیت، افراد کمتر مریض میشوند و ابتلای به بیماریهای مزمن در آنان کمتر دیده میشود.
بیماریهای موقتی که نوجوانان و جوانان دچار آن میشوند غالباً ناشی از کمبودهای غذایی و بهداشتی و سبک زندگی و عوامل شخصیتی است که میتوان از آنها پیشگیری کرد. نوجوانان و جوانان عموماً افرادی مخاطره پذیر و قوی هستند و ناراحتیهایشان معمولاً ریشه در استرس و روانژندی دارد.
مبارزه با بیماریهای نوجوانان و جوانان بهطور اساسی باید مبارزه با فقر و بیکاری، نابهنجاریهای اجتماعی و مشکلات تحصیلی و شغلی و اجتماعی و فرهنگی آنان باشد.
چون دخترها و پسرها دیگر از لحاظ جسمانی کاملاً همانند نیستند، برنامههای تربیت بدنی که از نظر جنسیت تفکیک شدهاند معمولاً در دورهی دبیرستان آغاز میشود.
برخی نوجوانان بهقدری در فکر مهارتهای بدنی هستند که به داروهای افزایشدهنده عملکرد روی میآورند. معمولاً نوجوانان استروئید را به صورت غیرمجاز تهیه میکنند و عوارض جانبی آنکه شامل این موارد میشود توجهی نمیکنند:
- جوش صورت،
- موی بدن بیشازحد
- فشارخون بالا
- نوسانات خلقی
- رفتار پرخاشگرانه
- وارد شدن صدمه به کبد
- سیستم گردش خون
- اندامهای تولیدمثل
ورزش کردن در پسران و دختران در آستانه بلوغ علاوه بر اینکه عملکرد حرکتی را بهبود میبخشد، بر رشد شناختی و اجتماعی نیز تأثیر دارد. ورزشهای درون مدرسهای و درونشهری در زمینه کار گروهی، حل مسئله، ابراز وجود و رقابت درسهای مهمی به نوجوانان میدهند. درضمن، فعالیت بدنی منظم و مستمر، منافع سلامتی بلندمدت دارد.
تفاوت جنسیت پسر و دختر را میتوان از جنبههای مختلف زیستی، روانی و اجتماعی-فرهنگی بررسی کرد. نه تنها مسائل مربوط به تفاوتهای جنسی بلکه چگونگی رشد و تحول جسمی نیز از جنبههای زیستی، روانی، اجتماعی و فرهنگی قابل بررسی است.
توجه به تمام این جنبهها و ترکیب و پیچیدگی آنها در فهم مسائل جنسی و تربیت جنسی حائز اهمیت اساسی است. مسائل جنسی انسان مسلماً اساس زیستی دارد و نمیتوان بدون توجه به این اساس زیستی و نیاز و سائق جنسی که بهتدریج بروز میکند، به طرح و حل آنها پرداخت.
بعلاوه شناخت رفتار جنسی و معیارها و قالبهای آن نیز که در تمایل و علاقه و فعالیت جنسی هر یک از دو جنس به صورتی بروز میکند، مسئله پراهمیتی است.
از جمله تغییرات دیگر در پسران و دختران در آستانه بلوغ میتوان موارد زیر را نیز نام برد:
- پوست صورت در هر دو جنس، بخصوص در پسران، ناصافتر و چربتر میشود.
- جوشهای صورت، به دلیل زیاد شدن چربی زیرپوست و به سبب تولید بیشتر هورمون مردانه تستوسترون، در پسران بیشتر دیده میشود.
- تغییر صدا نیز در هر دو جنس صورت میگیرد که از یک سو در ارتباط با رشد حنجره آنان است و از سوی دیگر، بهخصوص در پسران، ناشی از تولید هورمونهای مردانه است.
رشد پیشرس و دیررس
برخی از تحقیقات (مانند پژوهشهای رالیسون،1986) حاکی از آن است که پسران و دختران در آستانه بلوغ جنسی پیشرس و دیررس اساساً امری ارثی است و معمولاً در اعضای دیگر خانواده نیز چنین حالاتی دیده میشود.
آنچه از نظر روانشناسی و تعلیم و تربیت اهمیت بیشتری دارد این است که رشد پیش از موقع یا دیرتر از موقع، آثار اجتماعی-عاطفی قابلملاحظهای را بر نوجوانان میگذارد.
تحقیقات حاکی از آن است که دخترانی که اطلاعات لازم درباره بروز بلوغ خود نداشتهاند یا با بلوغ زودرس مواجه بودهاند، نسبت به وقوع نخستین عادت ماهیانه نگرش منفی داشتهاند در حالی که سایر دختران دارای نگرشی آمیخته از احساسات مثبت و منفی بودهاند.
بسیاری از دختران یا اطلاع و آمادگی برای وقوع این مسئله را پیدا نمیکنند و بدتر از آن اینکه، گاهی اطلاعات نامناسب و خرافی موجود درباره این مسئله را درونی میکنند و بعدها نیز با احساس ناخودآگاهی که از خاطرات تلخ مربوط به آن دارند هر بار که در طول زندگیشان با عادت ماهانه مواجه میشوند نه تنها ناراحتیهای مبالغه شده جسمی، بلکه فشارهای روانی گوناگون را نیز تجربه میکنند.
آنچه دختران نیاز دارند که در آستانه بلوغ بدانند اولاً اطلاعات مناسب و کافی، نه از نوع کاملاً تکنیکی و نه خیلی غیرمستقیم و مبهم، است و ثانیاً یک ادراک مثبت از واقعهای که تجربه جهانی همه زنان و متفاوت از بیماری یا صدمه جسمی است.
آنچه در این باره ضروری است این است که مادر یا یک مربی دانا و مجرب، همزمان با نشانههای رشد پستانها و موهای زهاری در بدن که خبر از بلوغ میدهد، اطلاعات لازم را در اختیار نوجوان قرار دهند و او را مطمئن سازند که این امر کاملاً طبیعی و بخشی از فرآیند رشد و بزرگسال شدن است.
همچنین آنان باید دختران خود را از برخورداری جذابیت طبیعی مطمئن سازند و احساس وسواس نسبت به غیرعادی بودن را از نوجوانان دور سازند و تصور مثبت درباره خود را در آنان برانگیزد.
پسران نیز در جریان بلوغ و تحولات جسمی، جنسی و روانی خود حساسیت زیادی نسبت به بدن خویش پیدا میکنند. آنان این حساسیت را با ایستادنهای مکرر در مقابل آینه و نظاره کردن بدن خود و اندیشیدن نسبت به طبیعی بودن یا نبودن رشد خود ظاهر میسازند و نیز آنان نسبت بهتناسب اندامها، حالت پوست، موی سر و حالت چهره و به چاقی و لاغری و درشتی و ریزاندامی خود حساس میشوند، البته حساسیت دختران نسبت به بدن و جذابیتهای خود خیلی بیشتر از پسران است.
پسران نوجوانی که در این دوره خود را طبیعی و بالنده تلقی میکنند در آینده نیز عزتنفس بهتر و شادمانی بیشتری دارند. احساس عزتنفس و رضایت سالها دوام میآورد.
با وقوع بلوغ و قرار گرفتن در دوره نوجوانی و پیدایش رشد جنسی، مسئله جنسیت و اخلاق جنسی اهمیت بسیار بزرگتری در زندگی نوجوانان پیدا میکند.
آنان در این دوره یاد میگیرند که ویژگیهای جنسی خود را چگونه ابراز کنند و برحسب اینکه در چه جامعه و فرهنگی زندگی کنند، اخلاق جنسی خاص خود را شکل میدهند. به دلیل چگونگی تربیت و نقش محیط فرهنگی-اجتماعی در شکلگیری اخلاق جنسی، رفتار جنسی در جوامع مختلف و حتی در میان گروههای اجتماعی متفاوت، شکلهای متنوعی به خود میگیرد.
مفهوم هنجار و ناهنجار و معیارهای اخلاق جنسی هم در شرایط مختلف تاریخی و هم در محیطهای متفاوت اجتماعی-فرهنگی معانی گوناگونی دارد.
والدین و فرزندان
بهطور سنتی با کودکان طوری رفتار میشود که گویی آنها دارای اهمیت نیستند و نظراتشان ارزش گوش دادن ندارد. فرزندان مطیع والدین بودند و تحت نظارت شدید آنها به سر میبرند؛ اما امروزه فرزندان از سوی والدین بسیار مهم تلقی شده و بهعنوان شخصیتی کامل بهحساب میآیند.
چنانکه گاه نظر آنان نیز پرسیده میشود و به این ترتیب فضای دموکراتیک در خانواده به وجود میآید. اگرچه امروزه نیز اقتدار والدین بر فرزندان حفظ شده، ولی نظارت آنها به انعطاف گراینده است.
دلایل این دگرگونیها عبارت است از:
- فزونی فشارهای اجتماعی بر مراقبت بیشتر و عشق ورزیدن به فرزندان بهجای اطاعت خواستن و انضباط از آنها
- کوچکتر شده ابعاد خانواده، به این معنی که کودکان بهعنوان افراد با شخصیت تلقی شده و از حقوق خاصی برخوردار گردیدهاند، این در حالی است که در خانوادههای گسترده چنین شرایطی وجود ندارد.
- رشد فرهنگ جوانان، بدین معنی که آنان خواستار آزادی و استقلال بیشتری شدهاند.
با این وجود در تربیت فرزندان تفاوتهای جنسی بهوسیله والدین اعمال میگردد، والدین با پسران و دختران به گونه متفاوتی رفتار میکنند، بدین معنی که آنها شیوه خاص رفتاری را برای پسران و متفاوت با دختران به آنها میآموزند. در واقع آنها:
الف: برای پسران و دختران اسباببازیهای متفاوتی میخرند.
ب: به گونه متفاوتی با پسران و دختران حرف میزنند.
ج: با شیوههای متمایزی با آنها بازی میکنند.
د: و بالاخره نسبت به دختران حمایت و پشتیبانی بیشتری نشان میدهند.
با توجه به آنچه گفته شد، آشکار است که تجربه پسران و دختران در آستانه بلوغ متفاوت از یکدیگر است. دخترانی که مادر آنها تحصیلکرده هستند از همان آستانه بلوغ، اطلاعات بیشتری درباره چگونگی تغییرات بلوغ خود دارند و آمادگی آنان برای پذیرش وضعیت جدیدشان بیشتر است.
ارتباطات مادران و دختران در این گروه اجتماعی، نزدیکتر و قویتر است و آموزش جنسی مناسبتری به دختران داده میشود و به همین دلیل بروز تغییرات بدنی و نخستین قاعدگی پدیده طبیعی و قابلقبول تلقی میشود؛ اما در میان اکثریت افراد جامعه، این رابطه بین مادران و دختران معمولاً آنقدر نزدیک و صمیمانه نیست که اطلاعات و آمادگیهای لازم برای پذیرش این تحولات را در اختیار دختران قرار دهند و به همین جهت نگرش این گروه بزرگ از دختران نسبت به این پدیده نسبتاً منفی است.
روابط نوجوانان و والدین همواره کار آسانی نیست. نوجوانان با تعارض بین استقلالخواهی و احساس درجهی وابستگی خود به والدین درگیر هستند.
بسیاری از عدم توافقهای بین نوجوانان و والدین کمتر از آنچه معمولاً میپندارند به تعارض منتهی میشوند. با آنکه همسن و سالها نقش مهمی در زندگی نوجوان ایفا میکنند، معذلک هیچچیز مانع نفوذ مهم والدین در نوجوانان نیست. رشتههای الفت در نوجوانی غالباً بیش از دورههای دیگر به صمیمیت منتهی میشوند.
در زمینهی چگونگی تأثیر رفتار و رابطهی مادر و فرزند و نیز پدر و فرزند بهطور جداگانه، بر شخصیت و رفتارهای کودکان، تحقیقات و مطالعات متعددی انجام شده است. اختلالات و نارساییهای محیط خانوادگی که در نوجوان احساس ناامنی به وجود میآورد، عامل اساسی شناخته شده است.
توجه بیش از حد مادر
نتایج پژوهش «لوی» نشان میدهد که توجهی افراطی مادر به کودک که متناسب با سن و وضعیت رشد فرزند نباشد، باعث تضعیف اعتمادبهنفس، عدم بلوغ عاطفی و نیز اضطراب در کودک میشود.
کودکان دبستانی و نوجوانان از دوستان خود معمولاً خیلی بیشتر از والدین و بزرگسالان اطلاعات جنسی به دست میآورند. اثر گروههای همسال در شکلگیری هنجارهای اخلاقی رفتار جنسی به دست میآورند.
اثر گروههای همسال در شکلگیری هنجارهای اخلاقی رفتار جنسی نیز فوقالعاده زیاد است. بهویژه وقتی گفتگوی بزرگسالان با نوجوانان درباره مسائل جنسی نوعی تابو و در شمار امور ناگفتنی بهحساب آید، این اطلاعات از طریق همسالان و همکلاسیها و دوستان در اختیار نوجوانان قرار میگیرد.
در این موارد والدین معمولاً خود را به بیخبری میزنند و نوجوانان را به حال خود میگذارند. به همین جهت نقش همسالان در شکلگیری هویت جنسی نوجوانی بیشتر میشود.
مثلاً ارتباطات دوستانه کودکان همجنس با یکدیگر در سالهای آخر دوره دبستان، مقدمه مناسبی برای شکل دادن رفتار صمیمانه فرد در سالهای آتی با عموم مردم و همجنسان خود و نیز با جنس مخالف است.
این ارتباطات، تجربه بسیار مفیدی برای ابراز صمیمیت با دیگران و از جمله با همسر آتی خود، در دورههای بعدی زندگی است. بعلاوه جامعه و فرهنگ با رسانههای گروهی و محیط طبیعی کوچه و خیابان و محیط روستایی یا شهری بر شکلگیری نقش جنسی تأثیر میگذارد.
تأثیر بلوغ بر حالت هیجانی و رفتار اجتماعی
عقیده رایج این است که پسران و دختران در آستانه بلوغ با دمدمی بودن و تمایل آنها به جدایی جسمانی و روانشناختی والدین ارتباط دارد.
- دمدمی بودن نوجوانان
با اینکه پژوهش نشان میدهد که سطح بالاتر هورمون مربوط به بلوغ با دمدمی بودن بیشتر ارتباط دارد، ولی این رابطه نیرومند نیست.
رویدادهای ناگوار از کودکی تا نوجوانی افزایش مییابند و به نظر میرسید که نوجوانان بیشتر از کودکان بهصورت هیجانی به آنها واکنش نشان میدادند.
خلق نوجوانان کوچکتر (12 تا 16 ساله)، در مقایسه با خلق بزرگسالان کمتر باثبات بود و اغلب از شادی به غم و دوباره برگشت به شادی، تغییر میکرد.
این نوسانات خلقی با تغییرات موقعیتی ارتباط نیرومندی داشتند. بهترین لحظههای نوجوان مواقعی بود که با دوستان خود به سر میبردند و فعالیتهایی را که خود انتخاب کرده بودند انجام میدادند.
لحظههای بد، مواقعی بودند که توسط بزرگسالان ترتیب داده شده بودند- کلاس، کار و مراسم مذهبی.
- روابط والد – فرزند
تحقیقات متعددی نشان میدهند که بلوغ با افزایش اختلاف والد – فرزند ارتباط دارد. جدایی جوانان از خانواده مانع از روابط جنسی بین خویشاوندان تنی نزدیک میشود؛ اما چون نوجوانان در کشورهای صنعتی هنوز از لحاظ مالی به والدین وابسته هستند، نمیتوانند خانواده را ترک کنند.
درنتیجه، جایگزین جدیدی نمایان میشود:
-
- فاصلهگیری روانشناختی
- اختلافنظرهای والد – نوجوان عمدتاً روی مسائل پیشپاافتاده تمرکز دارند
- رانندگی
- قرار ملاقات با دوستان
- ساعت منع رفتوآمد و موارد مشابه
اما در زیر این اختلافنظرها مسائلی جدی قرار دارند. تلاش والدین برای محافظت از نوجوانان در برابر مصرف مواد، تصادفات اتومبیل و آمیزش جنسی زودهنگام.
هرچه اختلافنظر والدین و نوجوانان در مورد آمادگی نوجوانان برای مسئولیتهای جدید بیشتر باشد، دعوا و مشاجره آنها بیشتر است.
تعارض والد – دختر شدیدتر از تعارض با پسرهاست، شاید به این علت که والدین محدودیتهای بیشتری را برای دخترها ایجاد میکنند اما اغلب اختلافنظرها ملایم هستند.
نوجوانان در جهت خود پیروی تحولیافته و خواهان خودمختاری است. برای خود مقیاسی از ارزشها بنا میکند. احساس تعلق به یک گروه اجتماعی در وی به وجود میآید.
میخواهد آزادی خود را بنمایاند و بیش از آنکه خود را با واقعیت زندگی روزمره سازش دهد، یعنی پیش از آنکه با محیط خانوادگی، حرفهای و فرهنگی درآمیزد میکوشد خود را با یک «واقعیت اجتماعی قابلتصور و از نظر او ممکن» که دورتر از واقعیتهای کنونی است سازش دهد.
نوجوان خود را با بزرگسالان یکسان میداند و به این میاندیشد که در جامعهی بزرگسالان وارد شود، اما با خود «نقشهی زندگی» و «طرحهای تغییر و اصلاح جامعه» را همراه داشته باشد و در آن به کار بندد.
اعتقادی که نوجوان نسبت به یکه بودن یا خاص بودن خود دارد که خود را تابع قوانین طبیعی حاکم بر سایرین نمیداند، نوعی خیالبافی شخصی نیز هست.
این اعتقاد مبین بخشی از رفتارهای خود ویرانگرانهای است که نوجوان به آنها تن در میدهد و از گزند خطرهایی که دیگران با ابراز این رفتارها مورد تهدید واقع میشوند، خود را مصون میپندارد.
نوجوانی دنباله و امتداد دورهی قبلی است. در یک نوع بازسازی یا تکرار و گسترش (عقده ادیپ) است یعنی نوجوان بار دیگر باید جنگ بین نیروهای مختلف را، جنگ بین بن، من و فرامن را آغاز کند تا خود را بهسوی سازش جدیدی سوق دهد.
آن وقت است که میتوان گفت اگر نوجوان نتواند بر برانگیختگیهای درونی یا کشانندههای خود فائق آید ممکن است فردی غیراخلاقی، سازش نایافته یا بزهکار از آب درآید و اگر زیاد تابع فرامن خود گردد در این صورت راه دیگری جز واکنش از طریق روان آزردگی در پیش نخواهد داشت.
پیشنهادهایی به نوجوانان و والدینشان
چیزی که در پسران و دختران در آستانه بلوغ در درجه اول اهمیت دارد آگاهی دادن به نوجوانان درباره بلوغ قریبالوقوع توسط پدر و مادراست. آنچه نوجوانان نیاز دارند که در آستانه بلوغ بدانند اطلاعات مناسب و کافی نه از نوع کاملاً تکنیکی و نه خیلی غیرمستقیم و مبهم است.
مادر یا مربی همزمان با دیدن نشانههای رشد که در دختران رشد پستانها و رشد موهای زهار است باید اطلاعات لازم را در اختیار نوجوان قرار دهند.
اگر روابط بین والدین و نوجوان صمیمی و مناسب نباشد اطلاعات لازم و کافی را در این زمینه نخواهند گرفت و اطلاعات را از همسالان و همکلاسیها و دوستان میگیرند که ممکنه نادرست باشد و موجب ایجاد اضطراب و نگرش منفی در آنان شود.
اندازه قد کودکان و نوجوانان اثر مهمی بر چگونگی رفتار همسالان و بزرگسالان با آنها دارد بنابراین چنانچه والدین متوجه شدند فرزندشان دارای قدکوتاهی است و از نظر جسمانی رشد کافی نداشته بهتر است او را نزد متخصصانی ببرند که به فرزندشان کمک کند چرا که امروزه با تولید هورمون رشد انسان و تجویز آن در کودکان کم رشد این مشکل برطرف شده است.
فراهم کردن فعالیت های سالم ورزشی، هنری، تحصیلی، اجتماعی، فرهنگی و مذهبی به نوجوانان امکان رشدی سالمتر چه از نظر فیزیولوژیک و روانی میدهد.
به نوجوانان متناسب با جنسیتشان ورزش در این دوره توصیه میشود، چرا که علاوه بر اینکه عملکرد حرکتی را بهبود میبخشد بر رشد شناختی و اجتماعی نیز تأثیر دارد و فعالیتهای بدنی منظم و مستمر منافع سلامتی بلندمدتی دارد.
همچنین پسران و دختران در آستانه بلوغ باید بدانند تغییراتی مانند تحولات جسمانی مثل افزایش وزن، تغییرات پوستی که شامل جوش صورت و پوستی چربتر و ناصافتر است، تغییر صدا، احساس عدم رضایت از اندامشان و یا تحولات روانی مثل بدخلقی کردن، دمدمی بودن و تحولات جنسی و غیره امری است طبیعی و واقعهای است جهانی.