چگونه میتوانیم بر رفتارهایمان کنترل داشته باشیم؟ مدیریت هیجانات چگونه است؟ توصیههای مفید در این زمینه کدامند؟ پیشنهادات مختلف برای کنترل بر خلق و خو و رفتار از دید روان شناسان را در ادامه مطلب برایتان آروده ایم با ماهمراه باشید و هیجانات خود را به موقع و به جا بروز دهید.
دوره نوجوانی سرشار از نیاز به هیجان است اما کمتر مورد توجه قرار گرفته است. قبل از هر چیز بهتر است هیجان را تعریف کنیم. به زبان ساده هیجان در واقع پاسخی است که به احساساتمان میدهیم. به دیگر بیان هیجان میتواند غم باشد که بیان آن گریه است یا خوشحالی باشد که بیان آن خنده است. هیجانات افکار، باورها و انتظاراتی که داریم پاسخ ما را به آن هیجان مشخص میکند.
به همین دلیل یک هیجان میتواند پاسخهای متفاوتی را در افراد مختلف ایجاد کند. همچنین تغییرات جسمی مانند افزایش ضربان قلب، گشاد شدن مردمک چشم یا افزایش تعداد تنفس را در هیجاناتی مانند ترس یا خشم ممکن است تجربه کنیم. این هیجانات بخشی طبیعی از زندگی افراد است که خصوصاً در سن نوجوانی ممکن است پررنگتر از دیگر سنین به نظر برسد.
چرا مدیریت هیجانات مهم است؟
حال سؤال این است که چرا مدیریت هیجانات تا این حد مهم است و تاکید زیادی به آن میشود؟ واقعیت این است که هیجانات منفی مانند خشم یا افسردگی میتواند مشکلاتی را برای فرد یا اطرافیانش ایجاد کند. تصور کنید فردی که بسیار خشمگین شده، چنانچه موفق نشود این هیجان را کنترل کند، ممکن است هر لحظه دست به عملی بزند که باعث پشیمانی شود یا فردی که دچار افسردگی شده، ممکن است به خودکشی اقدام کند. برخی احساسات مانند خوشحالی هم میتواند فرد را به سمت تفریحات ناسالم مانند مصرف قلیان، سیگار، یا رفتارهای ضد اجتماعی و رفتارهای نامناسب بکشاند. تمامی این موارد میتواند به تصمیمات احساسی منجر شده و فرد بعد از اقدام واقعاً از رفتارش پشیمان شود یا حتی دیگر فرصتی برای جبران نداشته باشد. پس در نتیجه مدیریت هیجانات چه از نوع مثبت و چه منفی، یکی از مهارتهایی است که به فرد کمک میکند به خودش و اطرافیان کمتر آسیب بزند و از طرفی باعث رشد بهتر خودش شود.
چهار راهکار مدیریت هیجانات
- سعی کنید هیجاناتتان را بشناسید: شناخت هیجانات بخش مهمی از کنترل آن را شامل میشود. در نظر بگیرید وقتی در یک موقعیت کسی به شما میگوید: «تو الان عصبانی هستی» و شما پاسخ میدهید: «نه به هیچ وجه» در حالی که رگ گردنتان بالا زده و صورتتان از شدت خشم سرخ شده است، گویا نسبت به هیجان منفی خودتان آگاه نیستید یا اگر آگاه هستید دیگر قادر به کنتر ل آن نیستید. بسیاری از اوقات اطرافیان ما هیجانات مارا بهتر از خودمان تشخیص میدهند زیرا آنها به تمام علایم فیزیکی، رفتاری و شناختی ما توجه میکنند اما شناخت هیجانات کار زیاد سختی نیست. کافی است به تمام علایمی که بعد از یک رویداد در شما اتفاق می افتد توجه کنید و با دقت بررسی کنید الان خوشحالید یا غمگین؟ سرحالید یا بی حوصله؟ امیدوارید یا ناامید؟ وقتی بدانید چه هیجانی دارید، انتظارتان نسبت به رفتارتان منطقیتر میشود.
- به هیجانات خود اجازه ابراز بدهید: سادهترین راه برای بروز هیجانی مانند خوشحالی، خندیدن است. حتی اگر تنها هستید گاهی میتوانید مطلب خنده داری بخوانید و بلند بخندید. اگر غمگینید، سعی کنید درباره موضوعی که باعث ناراحتیتان شده است با کسی صحبت کنید و حتی در حضور او گریه کنید و گاهی میتوان احساساتی مانند خشم را در یک فعالیت مانند کار یا ورزش تخلیه کرد. فردی که پس از تجربه احساس خشم با مشت به کیسه بوکس میکوبد نسبت به کسی که آن را در درون خودش سرکوب میکند، زودتر با خشمش کنار خواهد آمد. اگر هیجان شما معطوف به شخص خاصی است، بهتر است درباره آن با او گفت وگو کنید. به طور مثال بگویید: «مدتی است که میخواهم بگویم…»، «درباره رفتاری که انجام دادی اینطور فکر کردم که…» اما مراقب باشید که در بروز هیجانات خود خطوط قرمز را رعایت کنید. هیچگاه به خودتان و دیگران اجازه ندهید به خاطر خشم به فردی توهین کنید یا او را مورد تنبیه فیزیکی قرار دهید.
- گاهی احساسات خود را یادداشت کنید: این خود نوعی ابراز وجود برای بیان احساس است. نوشتن احساسات نه تنها راهی برای تخلیه آن است؛ بلکه فرصتی برای یافتن راه حل درباره احساسات منفی نیز ایجاد میکند. این تکنیک مخصوصاً در مواقعی که مشغول انجام کار دیگری هستید بسیار کمک کننده است. در واقع با این کار میتوانید به احساساتتان برای بروز فرصت بدهید؛ مثلاً اگر امروز کار خوبی انجام دادهاید که بسیار خوشحال هستید میتوانید خودتان را برای خوردن یک بستنی یا گرفتن یک هدیه دعوت کنید. گاهی میتوانید احساس منفی خود را یادداشت کنید و یک بار آن را بخوانید و سپس کاغذی را که هیجان منفیتان در آن یادداشت شده است به آتش بکشید.
- فنون کنترل هیجانات منفی را بیاموزید: هیچ فردی نمیتواند بگوید که هیجانات منفی را تجربه نمیکند. طبیعی است که ما به خاطر اتفاقاتی که پیرامونمان می افتد ممکن است هیجانات مختلفی را تجربه کنیم اما این که چطور با آن مواجه میشویم به آموختن نیاز دارد. بسیاری از ما از کودکی آن را از اطرافیانمان مخصوصاً والدین آموختهایم ولی بخش مهمی از آن را باید فرا بگیریم؛ به طور مثال برای ابراز خشم باید از مهارتهای ارتباطی مانند «زبان من» کمک گرفت. جملاتی مانند: «از این رفتار توبسیار ناراحت شدم» و «وقتی این طور رفتار میکنی، بسیار برآشفته میشوم.
برای اطلاعات بیشتر کتاب رهایی از مشکلات هیجانی را مطالعه کنید.
از طرفی برای مواجه شدن با برخی هیجانات مانند افسردگی باید از پناه بردن به مصرف سیگار یا دیگرمواد خودداری کرد. به این دلیل که همواره باید اثر درازمدت یک عمل را در نظر گرفت نه فقط تأثیر کوتاه مدت آن را.