در این مقاله به برخی از مهارت های ارتباطی پرداخته ایم، زندگی در قرن اخیر بدون داشتن مهارت اگر نگوییم غیرممکن بسیار سخت و طاقت فرسا است.
چگونه با مردم کنار بیاییم
همه ما میدانیم که معنی «چگونه با مردم کنار بیاییم و سر کنیم» چیست؛ اما واقعاً در اینگونه مواقع چه اتفاقی میافتد؟ اجزای تشکیلدهنده چاشنی این راز اجتماعی چیست؟
کاملاً واضح است که عدهای از افراد از سایرین، تهاجمیتر و پرخاشگرتر هستند. و بهنظر میرسد که این افراد اهمیت نمیدهند و یا نمیدانند که چه کاری انجام میدهند.
اگر شما در برخورد کردن و کنار آمدن با مردم دچار مشکل هستید، سه دلیل ممکن برای آن وجود دارد که عبارتند از:
1- شما میدانید چگونه دیگران را ناراحت میکنید اما اهمیتی به آن نمیدهید.
2- نمیدانید که افراد دورو برتان را ناراحت و آزرده خاطر میکنید.
3- میدانید که افراد را ناراحت میکنید اما دقیقاً نمیتوانید درک کنید چرا؟
این مقاله درباره مزایای این سه دلیل که مطرح شده بحث میکند (شاید هم درباره دو تای آن)
چرا افراد ناراحت و آزرده خاطر میشوند
«من فکر میکنم که تحقیر میشم، ناراحتم، کسی درکم نمیکنه، میترسم، نادیده گرفته میشم، فریب خوردهام و شدیداً و عمیقاً احساس آزردگی و ناراحتی میکنم». خب واقعاً نه، ولی من میتوانستم اینگونه باشم- اما چرا؟ چون من انسانم و بنابراین نیازهای عاطفی بنیادی و مهمی دارم که میتواند بوسیله سایر انسانها زیر پا گذاشته شود.
همه ما نیازهای عاطفی اساسی داریم، و برای اینکه احساس شادمانی کنیم؛ این نیازها، دست کم برخی اوقات، باید برآورده شوند.
نیازهای عاطفی عبارتند از:
- نیاز به ایمنی و اطمینان خاطر
- نیاز به توجه کردن و مورد توجه قرار گرفتن
- نیاز به درک و حس منزلت اجتماعی
- نیاز به هدف و آرمان
- نیاز به سلامت جسمی
- نیاز به ارتباطی که چیزی بیش از خود ما را دربر میگیرد مثل جامعه، آرمانها، اعتقادات و …
- نیاز به صمیمیت
- نیاز به برانگیختگی و انبساط خاطر (نه تحت فشار بودن)
- نیاز به احساس اختیار و کنترل
پس شما چگونه میتوانید افراد را آزرده خاطر سازید؟
شما با پاگذاشتن روی نیازهای اساسی و بنیادین افراد، موجب ناراحتی آنان میشوید.
یکی از راههای معمول این اتفاق این است که اشتباهاً فرض کنید برخورد و ارتباط برقرار کردن با مشکل، «آن گونه که شما به آن نگاه میکنید»، تنها چیزی است که هنگام «دادن بازخورد»، به آن توجه میشود. هر کسی میتواند حرف بزند اما قاعدتاً این کار مستلزم فکر، تمرین و مهارت است تا بتوانید بدون اینکه بیمورد موجب ناراحتی شوید، پیامهای ناخوشایند را ارائه کنید.
البته موقعیتهایی هم هستند که در آن، خود پیام از روش و نحوه گفتن، مهمتر است. اگر من در حال تنفس دادن دهان به دهان به فردی باشم، ممکن است که برای کمک خواستن سر همکار یا دوست خود، فریاد بزنم. در صورتیکه فریاد زدن سر آنها (در حالت غیر اورژانسی و اضطراری) در حالت عادی، موجب زیر پا گذاشتن نیازهایی چون:
- منزلت اجتماعی
- ایمنی و اطمینان خاطر داشتن
- احساس اختیار و کنترل میشود.
«اما مادامی که آنها پیام را دریافت کردند، چه کسی اهمیت میدهد؟» خب، این موضوع به این بستگی دارد که آیا شما میخواهید با مردم کنار بیایید و با آنها سر و کار داشته باشید یا نه؛ و یا به اینکه آیا شما به رابطه دوستی و اخلاقی با آن عدهای که در اطرافتان هستند؛ اهمیت میدهید یاخیر…
نیازهای عاطفی در روابط
اگر فردی را که بوسیله شما آزرده شدهاست میشناسید، به دنبال این موضوع بگردید که کدام یک از نیازهای عاطفی او را زیر پا گذاشته و لگدمال کردهاید.
اگر شما با صدای بلند، از یکی از کارمندان در حضور سایر کارمندان ایراد بگیرید؛ ممکن است که آنها احساس حقارت کنند (اختلال در حس منزلت اجتماعی). این موضوع برای نوجوانانی که در برابر دوستانشان اینگونه با آنها رفتار میشود نیز صدق میکند.
اگر شما چهار سال رابطه عاشقانه را با یک نامه تمام کنید، گیرنده نامه به علت دریافت چنین خبری آن هم با این روش، از شما عصبانی میشود. چرا؟ به این علت که بسیاری از احساسات ذیل لگدمال شده است:
- احساس منزلت و شان اجتماعی (به عنوان احترام به شریک یا معشوقه، یا معشوقه قبلی)
- احساس نیاز به توجه مخصوص
- احساس نیاز به اختیار و کنترل (شما سعی میکنید که دلایل خود را با یک نامه عنوان کنید).
- احساس نیاز به صمیمیت … و سایر موارد دیگر.
چگونه نیازهای احساسی که توسط ما مورد تجاوز قرار گرفته است را کشف کنیم
مسلماً شما قصد ندارید که کسی را ناراحت و آزرده خاطر سازید اما اگر چنین شد باید گفت که علت آن، برآورده نشدن برخی احساسات اساسی و مهم است. در اینجا به چند نمونه اشاره میکنیم:
«تو اصلاً به من گوش نمیدی!» (نیاز به توجه، صمیمیت، و ارتباط داشتن با دیگران).
«من هرگز جایی رو که با تو اونجا بودم نشناختم» (نیاز به اطمینان خاطر و امنیت).
«اول باید از من میپرسیدی!» (نیاز به حفظشان و اهمیت).
«نباید به من دروغ میگفتی!» (نیاز به اطمینان خاطر، امنیت، اهمیت دادن، و صمیمیت).
«تو واقعاً داری درباره من بد حرف میزنی!» (نیاز به حفظشان و مقام اجتماعی)
حساسیت زیاد
برخی افراد تقریباً نسبت به هر موضوعی حالت تهاجمی به خود میگیرند. با این حال، اگر برای شما واضح است که چرا افراد ناراحت میشوند یا حداقل متوجه خواهید شد که چرا ناراحت هستند، کدامیک از آنها درباره آنچه که برایشان مهم است چیزی خواهند گفت و در مورد نقاط حساسشان توضیح خواهند داد.
همانطور که گفته شد، همیشه مناسب نیست که به احساسات یک فرد دیگر اهمیت بدهیم. اگر شما نقش مأمور کمکهای اولیه اورژانس را بازی میکنید، شاید مجبور شوید سر افراد داد و فریاد بزنید تا از سر راه شما کنار بروند. اما با این همه، یکبار که برای شما نیازهای احساسی مشخص است، میتوانید به درک این نکته بپردازید که چه چیز موجب بروز نقص و اشکال در ارتباطات شدهاست.
چگونه دوست پیدا کنیم
برای دوستیابی، دانستن اینکه نیازهای عاطفی چگونه کار میکنند، ضروری است.
معمولاً در زندگی شما دوستان مختلف، با نیازهای مختلف روبرو میشوند.
- ممکن است شما دوستی پیدا کنید که خوشمزه و اهل شوخی است اما الزاماً هیچ یک از رازهای مهم خود را به او نمیگویید. آنان با نیاز شما برای تحریک و انگیزش آشنا میشوند.
- دوست دیگر شما شاید زیاد جذاب و مهیج نباشد، بیشتر یکنواخت است اما با این همه شنونده بسیار خوبی است.
- دیگری، فردی است که شما میتوانید صمیمیت و دوستی خود را با او تقسیم کنید. کسی که به شما احساس آرامش و امنیت خاطر میدهد به خاطر اینکه فردی قابل اعتماداست.
- فرد دیگر، میتواند شریک تجاری باشد؛ کسی که میتوانید تمامی اهداف و آرمانهای خود را با او شریک شوید، به نیازهای خود برای رسیدن به اهداف، شان و منزلت اجتماعی و نیازهای خود را برآورده سازید.
- و آن فردی که تمام یا بخش اعظمی از نیازهای شما را برآورده میکند چه؟ آجی مجی لاترجی، این بهترین و کاملترین دوست یا معشوق یا شریک شماست.
چه عاملی موجب یافتن یک دوست خوب میشود؟
افراد، در صورتی متمایل به برقراری رابطه دوستی با شما خواهند بود که دریابند شما تعدادی از نیازهای عاطفی آنان را برآورده میسازید. اگر آنان را خندان و شاد سازید میتوان گفت که تهییج و تحریکشان کردهاید. اگر مراقب آنها باشید، احساس امنیت و اطمینان خاطر خواهند داشت. اگر تشویق و تاییدشان کنید و به نیرو و قدرت آنان اشاره نمایید؛ به آنها حس اختیار و شان و منزلت اجتماعی دادهاید. اگر اسرار و رازهای خود را با آنها بازگو کنید و شوخیهای شخصی داشته باشید؛ نیاز به صمیمیت آنان را برآورده کردهاید. به آنچه که به مردم پیشنهاد میدهید و آنها به شما، بیاندیشید. همیشه نیازهای عاطفی اساسی همواره نقشی هر چند کم را در روابط دوستی بازی میکند.
رساندن پیام های سخت و مشکل به خوبی و آسانی
اما در مورد زمانی که شما نیاز دارید تا دربارهٔ مطلبی که نسبت به آن احساس ناخوشایندی دارید با کسی “حرفی داشته باشید” چطور؟
اشتباهی که معمولاً رخ میدهد انتقاد کردن از یکنفر است مثل شخصی که از چیز مشخصی در رفتار آنها شکایت میکند.
تفاوت در چیست؟ اگر شما درباره چیزی که تمایل دارید افراد مزاحم بدانند و جدا احساس میکنید که لازم است. انصاف و بیطرفی کافی است. اما اگر افراد حس کردند که به چیزی حمله کردهاند که اشتباه و نادرست رفته بود لازم است که در آینده این رفتار آنان را تغییر دهید. این نتیجه دلخواه و مطلوب است. شما دشمن جدید و بهتری نمیخواهید!
چگونه به فردی «حمله» کنیم؟
آیا تا به حال دقت کردهاید که هنگام دادن بازخورد منفی، برخی افراد فقط آنرا “انتقال و عبور” میدهند؟ گیرنده، فردی میشود که به جای اینکه مطلب در او تأثیر بگذارد، فراتر از آن مطلب عمل میکند.
نکات کلی درباره یک شخص “تنبل” بودن، خرفتی و چیزهایی از این قبیل است که آن فرد مایل نیست آنها را فراموش شده بداند؛ حتی پس از آخرین معذرتخواهی، زیر حرف خود زدنها و دلایلی چون: «منظورم این نبود- عصبانی بودم و …».
اگر به شخصیت و اصلیت یک فرد حمله کنید (به جای اینکه چیز مشخصی در رفتار وی دیده باشید)، اگر در برابر شما به دفاع و مقاومت برخاست، تعجب نکنید. اگر شما با فردی بخاطر کاری یا چیزی که انجام دادهاست (یا فراموش کرده که انجام دهد) دچار مشکل شدهاید؛ میتوانید قاطع و جدی اما عادل و بیطرف باشید.
دوستیابی، حفظ دوستان
برای حفظ دوستانی که دارید، سعی کنید راه ارتباطات آینده خود را با این افراد بهوسیله پیشگیری از بروز ناراحتی نابجا باز نگه دارید. وقتی برای یافتن دوست، زمان صرف میکنید؛ مسلماً نمیخواهید که آنها را به شکلی کاملاً تصادفی از خود دور کنید!
انتقاد سازنده
بعضی اوقات ما بایستی «انتقادهای سازنده» را بپذیریم. مثلاً اجازه دهیم که فردی این موضوع را بداند که با کاری که او انجام میدهد، موافق نیستیم. با این حال انتقاد سازنده یک نه است…
- اجازه ندهیم که آنان صحبت کنند.
- تعمیم و عمومیت دادن مسئله
- آنان را مقصر بدانیم و به جای اینکه به تمرکز روی رفتار در مسئله بپردازیم، هسته هویت و اصلیت آنان را مورد هجوم قرار دهیم.
- خاطرنشان کنیم که هرآنچه آنان انجام میدهند همیشه اشتباه است.
- صدای خود را بالا ببریم.
- فضا و مکان بدن را مورد هجوم و حمله قرار دهیم.
- بدون اینکه منتظر پاسخ بمانیم به طور مدام سؤال بپرسیم: «چرا تو همیشه…؟، فکر میکنی چهکار داری میکنی؟، چرا تو هرگز …؟».
نتایج و عواقب آن شامل این موارد است:
- از بین رفتن احترام، روحیه و اعتماد
- شفاف نبودن و عدم صراحت و درستی اینکه مشکل و مسئله چیست، که نیاز به عنوان شدن دارد.
- عدم وجود یک بازخورد مشخص در اینکه چرا این مسئله رخ داد و درباره آن چه میتوان انجام داد.
در ضمن به یاد داشته باشید: «یک ذهن احساسی، ذهنی متفکر نیست».
دادن بازخورد منفی مشخص (انتقاد سازنده یا شکایت و نارضایتی)
انتقاد سازنده را میتوان گله یا نارضایتی نیز نامید، که در واقع مناسبترین و مشخصترین راه برای مطرحکردن آن میباشد. کلمه انتقاد بر چیزی شخصی دلالت میکند و این گله و نارضایتی نیز بیشتر درمورد رفتار است. در اینجا نحوه انجام آن به شکل مناسب بیان شدهاست:
- شروع معتدل و ملایمی در گله و شکایت خود داشتهباشید. کلمه “تو” در آغاز میتواند به سرعت افراد را به حالت دفاعی تغییر دهید. ترجیحاً از عباراتی مثل «اخیراً فهمیدم که …» استفاده کنید.
- در بازخورد خود، صریح و بیپرده باشید. فقط درباره مشکلی که در رفتار و عملکرد آنان وجود دارد صحبت کنید و آن را مخاطب قرار دهید.
- زمان آن را محدود نگه دارید: ” اخیراً متوجه شدم که … “و” میخواستم درباره درگیری هفته قبل باهات حرف بزنم … “و از این عبارات استفاده نکنید: تو همیشه/ هرگز فلان و فلان و … (زیرا این تمام آن چیزی است که آنها خواهند شنید).
- درباره شخصیت و چهره آنها اظهار نظر نکنید. و نیز مواضع حسابنشده و پرتنش درباره نظر و تعبیر سایر افراد درمورد آنان را بیان نکنید. چرا که میتواند بیاساس و تحقیرآمیز باشد. به خاطر داشته باشید که برخی از چیزهایی که شما به آن اشاره میکنید، ممکن است که بعدها جبرانناپذیر شود، بنابراین از موضوع خارج نشوید! به محض اینکه توانستید، احساسات را از این قضیه خارج کنید.
مؤدب و منصف بودن به این معنی نیست که از دادن پیام ترس داشته باشیم. رساندن یک پیام دشوار و سخت به مهارتی بیش از اجبار یک نفر نیاز دارد. آموختن انجام دادن این کار به بهترین وجه، به معنی بازنگه داشتن خطوط ارتباطی و حفظ و نگهداری روابط است که البته نکته مهم اینجاست که این موضوع درصورتی درست است که شما در آینده با این افراد کار کنید و یا آنها شریک رابطه عاشقانه شما بشوند.
چگونه از یکنفر تعریف و تمجید کنیم
مارک تواین (رماننویس مشهور) گفته است که او دو ماه از زندگی خود را به خاطر تحسین و تمجیدی که از او شدهبود بهتر گذراند. شاید این موضوع، اندکی او را تحت تأثیر قرار داده بود ولی تعریفها و تمجیدهای مرتب و صادقانه و بیریا (بسیار مهم است) موجب استحکام بخشیدن به روابط میشود.
نکته: مشخص نگه داشتن محدوده انتقادات و سرزنشها موجب صدمه و زیان دیدن رابطه میشود. با به حداکثر رساندن انتقادات و ایرادها و نیز رک و صریح بودن، میزان تأثیر آن را افزایش دهید.
بنابراین قانون برای همه نوع بازخورد در مورد افراد این است: صریح و رک باشید!
به عنوان مثال: قدرت شماهنگامی که شما «خیلی شگفتانگیز و عالی هستید»، نسبت به را زمانی که «در یک جلسه با یک روش متوجه میشوید که دارای مهارتهای افراد واقعی هستید… بهویژه هنگامیکه…» به همان اندازه نیست. صریح بودن انتقادها و سرزنشهای شما موجب بااهمیت بودن و هدفمند شدن آن شده و احتمالاً میزان باورکردن آن نیز بیشتر خواهد بود.
تحسین یک پسر جوان مانند: «تو واقعاً خیلی عالی بودی که مسابقه رو بردی/ بهترین توان خودت رو امتحان کردی/ دوستانت رو خوشحال کردی و به اونها آرامش دادی» خیلی بیشتر و راحتتر قابل قبول و خاطرهانگیز است تا اینکه از او یک تمجید جزئی و کم به عمل آید مثل: «تو فقط به خاطر اینکه خودت بودی اینقدر عالی و خوب ظاهر شدی».
انتقاد حتی اگر سازنده و سودمند باشد؛ و نیز با مقداری چاشنی تعریف و تحسین، تعدیل شده باشد؛ بیشتر مورد پذیرش و قبول قرار میگیرد.
دیگر مهارت های ارتباطی
اگر شما به افراد توجه و علاقه خوبی داشته باشید، آنها از شما مانند یک حساب بانکی معتبر خوششان خواهد آمد. با خوب گوش سپردن به افراد میتوان نیاز آنان به برقراری ارتباط، حفظشان و مرتبه اجتماعی و صمیمیت را برآورده ساخت و نیز از آن به عنوان راهی کلیدی در ارتباطات بهره برد.
اجازه دهید افراد با به کارگیری این موارد بدانند که به آنها گوش میدهید:
1- وقتی به آنان گوش میدهید، واقعاً با تصدیق کردن آنها با سر و لبخند زدن و به دنبال هدف و جهت اصلی آنان باشید.
2- باز خورد آنچه که آنان گفتهاند. به آنها نشان دهید که آنچه را که گفتهاند واقعاً میدانید. و سپس چیزهایی از خودتان هم به آن اضافه کنید. حتی اگر موافق هم نیستید، دست کم اعتراف کنید که این نوع حرفها رد و بدل شدند: «منظورت رو میفهمم، با این همه به محض اینکه متوجه…». یا: «ایده خوبی است… و حتی شاید بهتر باشه که …».
- نظر، توصیه یا کمک بخواهید.
اگر از افراد بپرسید که آنها چه فکری میکنند؛ آنها احساس مهمبودن میکنند. این کار نیاز آنان به حفظشان و منزلت اجتماعی را برآورده میکند.
- با آنان درباره دغدغهها و علایقی که دارند صحبت کنید.
اگر به افراد تمایل و علاقه نشان دهید، آنها احساس میکنند که شما فردی جذاب و گیرا هستید. شخصیت خود را به خطر نیاندازید اما از طرفی به این قانون ساختاری و پایه تفاهم و رابطه نزدیک توجه داشته باشید.
- پیشنهاد دهید و لطف کنید.
مردم افراد مهربان و مفید را دوست دارند. در واقع کمک کردن به افراد، تمامی نیازهای یک فرد را برآورده میکند (هماینک باید بتوانید روی چنین چیزهایی کار کنید).
- و لبخند بزنید، لبخند، لبخند
براساس تحقیقات، مشخص شده است زمانی که شما به فردی لبخند میزنید، مراکز خوشی و لذت در مغز تحریک میشوند. مردم از محبت و صمیمیت لذت میبرند و با احساس خوبی به سمت شما جذب میشوند تا با شما معاشرت و همکاری کنند. لبخند زدن موجب آسایش و راحتی افراد شده و سبب میشود که آنها به شما اعتماد کنند.
قوانین پایه در لبخند زدن:
- لبخند خود را قطع نکنید! با فریاد و صدای بلند و آخ و وای!
- هنگامی که نگران و عصبانی هستید یا بازخوردی منفی میدهید، لبخند نزنید؛ چرا که گیجکننده و ضد و نقیض خواهد بود.
- هنگامی که فردی آنها را از خط فکریشان خارج میکند هم لبخند نزنید. زمانی روی خوش نشان بدهید و لبخند بزنید که فردی که دچار یک موقعیت بد میباشد به شما پیامی میدهد که خوشحال هستید که این آرزو را ندارید که جای آنها باشید!
به طور خلاصه:
- به یاد داشته باشید که افراد دارای نیازهای عاطفی مشابهی هستند. (حتی خود شما).
- این نیازها را به صورت یک استفاده و بهره در جامعه، کار و موقعیتهای عاطفی به کار برید.
- انتقادها و گلایههای خود را صریح و رک بگویید و از تعمیم افراطی نکات منفی برحذر باشید.
- تحسین و تمجید خود را نیز بیپرده بگویید و با آوردن مثال آنها را واقعی جلوه دهید.
- درباره آنچه که برای افراد مهم است سخن بگویید و گوش دهید. لبخند بزنید و با علاقه با آنها نگاه کنید.
هراندازه که شما موجب برآوردهشدن نیازهای احساسی افراد شوید، به همان میزان آنان از شما خوششان خواهد آمد. هرچه کمتر نیازهای احساسی آنان را زیر پا بگذارید، موجب آزردگی و رنجش کمتر آنها شدهاید. و اگر فردی به شما پرخاش کرد، نیازهای احساسی خود را بررسی کنید تا متوجه شوید که چرا؟
1 دیدگاه. دیدگاه جدید بگذارید
خوب بود
تشکر