کودکآزاری فقط مربوط به چشمهای سیاه نیست. در حالی که سوءاستفاده بدنی به دلیل نشانههایی که از خود برجای گذاشته، تکاندهنده است، اما همه علائم کودکآزاری بهراحتی و با استفاده از چشم برای انسان آشکار نیست.
نادیده گرفتن نیازهای کودکان، قرار دادن آنها در شرایط خطرناک و ناپایدار، قرار گرفتن در معرض موقعیتهای جنسی و یا احساس بیاحتیاطی یا احمق بودن آنها نیز نوعی کودکآزاری و بیتوجهی به کودکان است و میتوانند جای زخمهای عمیق و ماندگار را بر روی کودکان بگذارد.
صرفنظر از نوع سوءاستفادهای که باعث کودکآزاری میشود، نتیجه آسیب جدی عاطفی به کودک است.
با این اوصاف کماکان راه کمک به کودک آزاردیده در دسترس است. اگر گمان میکنید کودکی از سوءاستفاده یا بیتوجهی رنج میبرد، صحبت کردن با کودک بسیار مهم است. با جلب هرچه سریعتر مشکل، کودک میتوانند کمک مورد نیاز خود را به دست آورد.
تفکرات نادرست پیرامون کودکآزاری
مهم است که شیوههای نگرش افراد را از حقایق کودکآزاری و غفلت جدا کنیم:
- نگرش: این فقط سوءاستفاده است.
واقعیت: کودکآزاری فقط یک نوع کودکآزاری است. غفلت کودک، سوءاستفاده جنسی و عاطفی ممکن است به همان اندازه خسارت وارد کند و از آنجا که همیشه آنچنان آشکار نیستند، دیگران کمتر به مداخله میپردازند.
- نگرش: فقط افراد بد از فرزندان خود سوءاستفاده میکنند.
واقعیت: همه والدین یا سرپرستان بدخواه به عمد به فرزندان خود آسیب نمیرسانند. بسیاری از آنها قربانی سوءاستفاده شدهاند و هیچ راه دیگری را برای والدین نمیدانند. برخی دیگر ممکن است با مشکلات سلامت روان یا مشکلات سوءمصرف مواد دستوپنجه نرم کنند.
- نگرش: سوءاستفاده در خانوادههای “خوب” اتفاق نمیافتد.
واقعیت: سوءاستفاده و بیتوجهی فقط در خانوادههای فقیر یا محلات بد اتفاق نمیافتد. این رفتارها از خطوط نژادی، اقتصادی و فرهنگی عبور میکند. بعضیاوقات، خانوادههایی که به نظر میرسد همه آنها از بیرون خوب هستند، داستانی متفاوت را پشت درهای بسته پنهان میکنند.
- نگرش: بیشتر کودکآزارها غریبه هستند.
واقعیت: در حالی که سوءاستفاده توسط افراد غریبه اتفاق میافتد، بیشتر متجاوزان اعضای خانواده یا افراد نزدیک به خانواده هستند.
- افسانه: کودکان مورد آزار و اذیت همیشه بزرگ میشوند و تبدیل به والدین بدخواه میشوند.
واقعیت: درست است که کودکان مورد آزار و اذیت بیشتر احتمال دارد که چرخه را همانند بزرگسالان خود تکرار کنند و ناخودآگاه تکرار آنچه در کودکی تجربه کردهاند، باشد. از طرف دیگر، بسیاری از بازماندگان بزرگسال از کودکآزاری خود انگیزهای قوی برای محافظت از فرزندان خود در برابر آنچه گذشتند میسازند و والدین خوبی شدند.
اثرات کودکآزاری
انواع سوءاستفاده و کودکآزاری جای زخمهای ماندگار را بر روی کودک میگذارد. برخی از این زخمها ممکن است جسمی باشند، اما زخمهای عاطفی اثرات طولانیمدت در طول زندگی دارند، به احساس شخصی خود، روابط آینده و توانایی عملکرد در خانه، محل کار و مدرسه آسیب میرسانند. اثرات عبارتاند از:
- عدم اعتماد و مشکلات روابط
اگر نمیتوانید به والدین خود اعتماد کنید، به چه کسی میتوانید اعتماد کنید؟ بدون این پایه، یادگیری اعتمادبهنفس یا دانستن چه کسی قابلاعتماد است بسیار دشوار است. این میتواند منجر به مشکل در حفظ روابط در بزرگسالی شود. این همچنین میتواند منجر به روابط ناسالم شود زیرا بزرگسالان نمیدانند چه رابطه خوبی است.
- احساس اصلی بیارزش بودن است
اگر بارها و بارها بهعنوان کودک به شما گفته میشود که احمق هستید یا خوب نیستید، غلبه بر این احساسات اصلی بسیار دشوار است. با بزرگ شدن، کودکان آزاردیده ممکن است از تحصیل خود غافل شوند و یا برای شغل کمدرآمد راضی شوند، زیرا آنها اعتقاد ندارند که ارزش بیشتری دارند. بازماندگان سوءاستفاده جنسی، با ننگ و شرم در مورد سوءاستفاده، غالباً با احساس آسیبدیده مبارزه میکنند.
- مشکل در تنظیم احساسات
کودکان مورد آزار و اذیت نمیتوانند با خیال راحت احساسات خود را بیان کنند. در نتیجه، احساسات فرو میروند و به طرز غیرمنتظرهای بیرون میآیند. بازماندگان بزرگسال از کودکآزاری میتوانند با اضطراب، افسردگی یا عصبانیتهای غیرقابل توضیح مبارزه کنند. آنها ممکن است برای بیحس کردن احساس دردناک به الکل یا مواد مخدر مراجعه کنند.
شناخت انواع مختلف کودکآزاری
رفتار ناهنجار به اشکال مختلفی به وجود میآید، اما مخرج مشترک تأثیر عاطفی بر کودک است. اینکه آیا سوءاستفاده یک سیلی است، یک اظهارنظر خشن، سکوت سنگین یا عدم اطلاع از اینکه شام در آنجا میز خواهد بود، نتیجه نهایی کودک است که احساس ناامنی، بیتوجهی و تنها بودن میکند.
- سوءاستفاده عاطفی: برخلاف تصور برخی افراد، کلمات میتوانند صدمه بزنند و سوءاستفاده عاطفی میتواند به سلامت روان یا رشد اجتماعی کودک آسیب جدی وارد کند. نمونههایی از سوءاستفاده عاطفی عبارتاند از: تحقیر مداوم و صدا زدن با نامهای منفی و مقایسه منفی با دیگران و گفتن به یک کودک که آنها هیچ خوب، بیارزش، بد یا اشتباه هستند و فریادهای مکرر، تهدید یا قلدری
- غفلت کودک: نوعی کودکآزاری بسیار رایج و الگویی از عدم تأمین نیازهای اساسی کودک است که شامل غذای مناسب، پوشاک، بهداشت و نظارت کافی است. غفلت کودکان همیشه به راحتی قابل مشاهده نیست. بعضیاوقات ممکن است والدین از نظر جسمی یا روحی قادر به مراقبت از کودک نباشند، مانند موارد جدی بیماری یا آسیبدیدگی یا افسردگی یا اضطراب درماننشده.
- سوءاستفاده جسمی شامل آسیب جسمی یا صدمه به کودک است. این ممکن است نتیجه تلاش عمدی برای صدمه دیدن کودک یا تنبیه بدنی بیش از حد باشد. بسیاری از والدین نامناسب جسمی اصرار دارند که اقدامات آنها صرفاً از اشکال منظم پیروی کند، روشهایی که باعث میشود کودکان یاد بگیرند که رفتار کنند؛ اما تفاوت زیادی بین استفاده از تنبیه بدنی به نظم و آزار بدنی وجود دارد.
- سوءاستفاده جنسی: سوءاستفاده جنسی از کودکان به دلیل داشتن لایههای گناه و شرم، نوعی سوءاستفاده از کودکان است. این مهم است که تشخیص دهیم که سوءاستفاده جنسی همیشه شامل تماس بدن نمیشود. قرار گرفتن کودک در موقعیتهای جنسی یا مواد جنسی مورد سوءاستفاده جنسی قرار گرفته است، خواه در تماس لمس باشد یا نه.
عوامل خطر برای کودکآزاری
در حالی که سوءاستفاده و غفلت در انواع خانوادهها اتفاق میافتد، کودکان در برخی شرایط در معرض خطر بسیار بیشتری قرار دارند.
خشونت خانگی: حتی اگر والدین مورد آزار و اذیت تمام تلاش خود را برای محافظت از فرزندان خود انجام دهند، خشونت خانگی هنوز به شدت آسیبرسان است. بیرون رفتن بهترین روش برای کمک به فرزندانتان است.
مصرف الکل و مواد مخدر: والدینی که مست و زیاد هستند ممکن است نتوانند از فرزندان خود مراقبت کنند، تصمیمات خوبی را در مورد فرزندپروری بگیرند یا تکانههای غالباً خطرناک را کنترل کنند. سوءمصرف مواد همچنین میتواند منجر به سوءاستفاده جسمی شود.
بیماری روانی درماننشده: والدینی که از افسردگی رنج میبرند، یک اختلال اضطراب، اختلال دوقطبی یا بیماری روانی دیگری ممکن است در مراقبت از خود و فرزندانشان مشکل داشته باشند. ممکن است یک والد بیمار روانی یا روانی آسیبدیده از فرزندان خود دور باشد یا سریع عصبانی شود، بدون اینکه دلیل آن را بفهمد. معالجه سرپرست به معنای مراقبت بهتر از کودکان است.
عدم مهارتهای والدین: بعضی از مراقبین هرگز مهارتهای لازم برای فرزندپروری خوب را یاد نگرفتند. بهعنوان مثال، والدین نوجوان ممکن است انتظارات غیرواقعی در مورد میزان مراقبت نوزادان و فرزندان کوچک داشته باشند. یا والدینی که خود قربانی کودکآزاری شدهاند فقط ممکن است بدانند چگونه فرزندان خود را به شکلی که بزرگ شدهاند پرورش دهند.
ردههای والدین، درمان و گروههای پشتیبانی از مراقبان منابع بسیار خوبی برای یادگیری مهارتهای بهتر والدین هستند.
استرس و عدمحمایت: والدین میتوانند یک کار بسیار پر فشار و داشته باشند، بهخصوص اگر فرزندان خود را بدون حمایت خانواده و دوستان بزرگ کنند، یا با مشکلات رابطه یا مشکلات مالی سروکار داشته باشند.
مراقبت از کودک دارای ناتوانی، نیازهای ویژه یا رفتارهای دشوار نیز یک چالش است. دریافت پشتیبانی مورد نیاز برایشان مهم است، بنابراین از نظر عاطفی و جسمی قادر به پشتیبانی از فرزند خود هستند.
شناخت رفتار نادرست در خود
بزرگ کردن کودکان یکی از بزرگترین چالشهای زندگی است و میتواند عصبانیت و سرخوردگی را در والدین یا سرپرست کمنظیرتر ایجاد کند. اگر در خانوادهای بزرگ شدهاید که فریاد زدن و فریاد زدن یا خشونت یک امر عادی است، شاید راه دیگری برای بزرگ کردن فرزندان خود ندانید.
تشخیص اینکه مشکل دارید بزرگترین قدم برای کمک است. موارد زیر علائم هشداردهنده است که شما ممکن است از خط سوءاستفاده عبور کنید:
شما نمیتوانید خشم خود را متوقف کنید: آنچه که بهعنوان یک چرخش در پشتی شروع میشود، ممکن است به ضربات سختتر و سختتر تبدیل شود. ممکن است کودک خود را بیشتر و بیشتر تکان دهید و در آخر آنها را به پایین پرتاب کنید. شما خود را بلندتر و بلندتر فریاد میزنید و نمیتوانید جلوی خود را بگیرید.
شما احساس عاطفی را از فرزند خود قطع میکنید: ممکن است آنقدر احساس غرق شدن کنید که نمیخواهید هیچ کاری با فرزندتان انجام دهید. شما فقط میخواهید تنها باشید و فرزندتان ساکت باشد.
پاسخگویی به نیازهای روزانه فرزند شما غیرممکن به نظر میرسد: در حالی که همه با متعادل کردن لباس، تغذیه و بچهها به مدرسه یا فعالیتهای دیگر تلاش میکنند، اگر بهطور مداوم نتوانید این کار را انجام دهید، این نشانگر این است که ممکن است چیزی نادرست باشد.
افراد دیگر ابراز نگرانی کردهاند: ممکن است راحتتر نباشد که افراد دیگر ابراز نگرانی کنند. با این حال، آنچه را که آنها میگویند را با دقت در نظر بگیرید. آیا کلماتی از کسی که شما بهطور معمول به آن احترام و اعتماد دارید آمده است؟
نحوه کمک به یک کودک مورد آزار و اذیت
اگر گمان میکنید کودک مورد آزار قرار گرفته است، چه کاری باید انجام دهید؟ یا اگر کودکی در شما اعتماد داشته باشد؟
طبیعی است که کمی احساس غرق شدن و سردرگمی کنید. کودکآزاری موضوعی دشوار است که پذیرفتن و حتی صحبت کردن درباره آن هم برای شما و هم برای کودک سخت است.
هنگام صحبت با کودک آزرده شده، بهترین راه برای تشویق آنها نشان دادن اطمینان خاطر و حمایت بیقیدوشرط است. اگر در یافتن کلمات مشکلی دارید، بگذارید اقدامات شما برای شما صحبت کنند.
از انکار بپرهیزید و آرام باشید. یک واکنش متداول در برابر اخبار به همان اندازه ناخوشایند و تکاندهنده است که انکار کودکآزاری است. با این حال، اگر شما یک کودک را انکار کنید، یا از سخنان آنها شوک یا انزجار نشان دادهاید، ممکن است کودک از ادامه کار بترسد و تعطیل شود. هرچه ممکن است سخت باشد تا حد امکان آرام و آرامش خود را حفظ کنید.
بازجویی نکنید بگذارید کودک به قول خودش برای شما توضیح دهد که چه اتفاقی افتاده است، اما کودک را مورد بازجویی قرار ندهید یا سؤالات پیشرو را نپرسید. این ممکن است کودک را گیج کند و ادامه داستان خود را برای آنها سختتر کند.
به کودک اطمینان دهید که هیچ کار اشتباهی انجام نداده است. به آنها اطمینان دهید که آنچه را که آنها گفتهاند جدی گرفتید و این تقصیر آنها نیست.
ایمنی خیلی اهمیت دارد. اگر احساس میکنید در صورت تلاش برای مداخله، امنیت شما یا امنیت کودک تهدید میشود، آن را به متخصصان واگذار کنید. ممکن است بعداً بتوانید پشتیبانی بیشتری را ارائه دهید.