یک فلسفه ی خیرخواهانه و موفقتر از موفقیت

در این ویدئو به فلسفه موفقیت پرداخته شده است.

برای من به طور معمول این بحران های کاری اتفاق میفته اغلب در یک بعد از ظهر یکشنبه درست هنگامی که خورشید شروع به غروب کردن می کنه و شکاف بین امید های شخصی من و حقیقت زندگیم، به شکلی دردناک عمیق تر می شود که معمولا به گریه برروی یک بالش ختم می شود من به همه اینها اشاره میکنم من همه اینها را ذکر میکنم چون فکر میکنم این صرفا یک مشکل شخصی نیست. شما ممکن است فکر کنید من در این مورد اشتباه میکنم. ولی فکر میکنم که ما در یک دوره زندگی میکنیم که زندگیهامون مرتبا با بحران های کاری نشانه گذاری میشوند، در لحظه هایی که فکر میکردیم می دونیم، درباره زندگی هامون , درباره کارهامون به شکلی تهدید آمیز از واقعیت برخورد می کنیم

شاید حالا ساده تر از هر زمانی در گذشته می شود خوب زندگی کرد. شاید هم از هر زمانی در گذشته مشکل تر باشد، که آرام بود، تا از اضطراب کاری رها بود. اگه بشه الان میخوام نگاه کنم, به بعضی از دلایل که چرا ما ممکن است درباره کارهامون احساس نگرانی کنیم. چرا ممکن است قربانی این بحران های کاری بشیم، در حالی که به آرامی روی بالش هامون گریه میکنیم. یکی از دلایلی که ممکن است رنج بکشیم این است که ما با ظاهر بین های افاده ای احاطه شدیم.

حالا، به شکلی، اخبار بدی دارم، به ویژه برای هرکسی که از خارج به آکسفورد میاد. یک مشکل واقعی با ظاهربینی و افاده جویی وجود داره. چون بعضی وقت ها مردم خارج از بریتانیا تصور می کنند تصور میکنند که ظاهر بینی یک پدیده مشخصا بریتانیایی است. در عناوین و خانه های بیرون شهر تثبیت شده. خبر بد این است که این درست نیست. ظاهر بینی و افاده یک پدیده جهانی است. ما یک سازمان جهانی هستیم. این یک پدیده جهانی است. وجود دارد. ظاهر بینی و افاده چیست؟ ظاهر بین پر افاده هر کسی است که قسمت کوچکی از شما را می گیرد و از اون استفاده می کند تا یک تصویر کلی از کسی که هستید بسازد. این ظاهر بینی افاده ای است.

مارتین سلیگمن از روان‌شناسی مثبت‌گرا می‌گوید
بخوانید

و نوع عمده ظاهر بینی ظاهر بینی کاری است که این روز ها وجود دارد. شما در یک مهمانی ظرف چند دقیقه با آن برخورد میکنید، وقتی که از شما سوال مشهورکلیشه ای اوایل قرن ۲۱ پرسیده می شود، “شغل شما چیست؟” و بر حسب چگونگی جواب شما به این سوال، مردم یا به شکلی باور نکردنی از دیدار شما خرسند می شوند، یا به ساعت هاشون نگاه میکنند وعذری برای رفتن می خواهند. (خنده)

حالا, نقطه مقابل ظاهربین مادر شماست. (خنده) نه لزوما مادر شما، یا حتما مادر من. اما همانطور که بوده، مادر ایده ال. کسی که به موفقیت ها ی شما اهمیتی نمی دهد. ولی متاسفانه, بیشتر مردم مادرهای ما نیستند. بیشتر مردم بین مقدار زمان یک ارتباط محکم ایجاد میکنند و اگر شما دوست داشته باشید، عشق، نه عشق رومانتیک (کتاب عشق چیست؟ را مطالعه کنید) هر چند که ممکن است چیز خوبی باشد، اما عشق به طور کلی، احترام ، و مقداری که حاضرند با ما همراه بشن، کاملا به این بستگی دارد که ما چه موقعیتی در سلسله مراتب قدرت جامعه داریم

و این بخش عمده ای از دلایل اهمیت دادن ما به شغل مان را تشکیل می دهد. و باعث می شود که شروع به ارزش دادن زیاد به کالا های مادی کنیم میدونید، اغلب به ما گفته شده که در دوره ای بسیار مادی زندگی می کنیم، که ما همه آدمهای حریصی هستیم. من فکر نمیکنم ما مشخصا وابسته به مادیات هستیم. فکر میکنم ما در جامعه ای زندگی میکنیم که به سادگی پاداش های احساسی برای دستیابی به کالاهای مادی می دهد. این کالا های مادی نیست که میخواهیم. ما بدنبال پاداش آن هستیم. و این شیوه جدیدی برای نگاه کردن به کالا های تجملی است. دفعه بعدی که کسی را درحال رانندگی با یک فراری دیدید، فکر نکنید, “این یک آدم حریصه” فکر کنید, ” این کسیست که بطور باورنکردنی آسیپ پذیر و محتاج عشقه” به عبارت دیگر — (خنده) به جای تحقیر دلتان برایش بسوزد.

اوتیسم چگونه من را آزاد کرد که خودم باشم
بخوانید

دلایل دیگری هم وجود دارد — (خنده) دلایل دیگری هم وجود دارد که چرا شاید درحال حاضر سخت تر است نسبت به قبل احساس آرامش کنید. یکی که البته متناقضه چون متصل به چیزی است که نسبتا خوبه این امیدی است که ما همه به کارها مون داریم. هیچوقت قبلا توقعات به این بالایی نبوده در مورد آنچه بشر می تواند در طول عمر خود بدست بیاورد. به ما گفته شده، از بسیاری منابع، که هر کس می تواند هر چیزی رو بدست بیاورد. ما دیگر کاری به سیستم طبقاتی نداریم. ما اکنون در سیستمی هستیم که هرکسی میتواند در آن ترقی کند تا به هر جایگاهی که بخواهند. و این یک ایده زیباست. همراه با آن نوعی از روح برابری است. ما همه اساسا برابر هستیم. هیچ تعریف محکمی از سلسله مراتب وجود ندارد.

یک مشکل واقعا بزرگ همراه با این وجود دارد. و آن مشکل حسادت است. حسادت، حرف زدن در باره حسادت واقعا تابو ست اما اگر یک احساس غالب در جامعه مدرن وجود داشته باشد همان حسادت است. و این به روح برابری پیوند خورده است. اجازه دهید توضیح دهم. فکر می کنم بسیار غیر معموله برای همه کسانی که اینجاهستند و یا هر کسی که تماشا می کند که به ملکه انگلستان حسادت کند. اگرچه او بسیار ثروتمند تر از هر کدام از شماست. و او یک خانه بسیار بزرگ دارد. دلیل اینکه که چرا ما به او حسادت نمیکنیم این است که او خیلی عجیب است. بطور ساده، زیادی غریب است. ما خود را با او مقایسه نمی کنیم. او بطور خنده داری صحبت میکند. او از یک جای عجیب آمده است. ما نمی توانیم خود را با او مقایسه کنیم. و وقتی که نمی توانید خود را با کسانی مقایسه کنید، به آنها حسادت نمی کنید.

آیا عشق رمانتیک برای تداوم یک رابطه زناشویی کافی است؟
بخوانید

هر چه دو نفر از نظر سن و پیشینه به هم نزدیک تر باشند در روند تایین هویت، بیشتر خطر حسادت وجود دارد. به همین خاطر هیچ وقت نباید به تجدید دیدار دوستان مدرسه بروید. چون هیچ مرجع قوی تری وجود ندارد از کسانی که با هم در یک مدرسه بوده اند. اما مشکل ، به طور کلی ، در جامعه مدرن ، این است که تمام جهان را تبدیل به یک مدرسه می کند. همه شلوار جین می پوشند ، همه شبیه هم هستند. و در عین حال، نیستند. بنابراین ما روح برابری را داریم همراه با نابرابری های عمیق. که برای بسیاری – می تواند وضعیت بسیار پر اضطرابی بسازد.

در این زمانه احتمالا همانقدر بعید است که شما به اندازه بیل گیتس ثروتمند و معروف شوید که در قرن ۱۷ بعید بود که شما به درجات اشراف زادگان فرانسوی دست یابید. اما نکته این است که همچین احساسی ندارد. توسط مجلات و خروجی رسانه های دیگر احساسی ساخته می شود که اگر شما انرژی داشته باشید، چند ایده هوشمندانه درباره فناوری یک گاراژ, شما هم میتوانید یک چیز بزرگ شروع کنید. (خنده) و پیامدهای این مشکل را خودشان در کتابفروشیها احساس می کنند. هنگامی که شما را به یک کتابفروشی بزرگ می روید و نگاهی به قسمت خود آموز ها می کنید همانطور که من بعضی اوقات میکنم اگر شما کتابهای خود آموز نوشته شده را تجزیه و تحلیل کنید در دنیا امروزه، اساسا دو نوع از آنها وجود دارد. نوع اول به شما می گوید ، “شما می توانید! می توانید موفق شوید! هر چیزی ممکن است!” و نوع دیگر به شما میگوید که چگونه با چیزی کنار بیایید که ما مودبانه آنرا “عدم اعتماد بنفس” می نامیم یا غیر مودبانه می گوییم “احساس بسیار بدی درباره خود داشتن”.

استفاده از مطالب فکر بنیان تنها با ذکر منبع (Fekrbonyan.com) بلامانع است.

Telegram
Instagram
YouTube

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.