اختلالات یادگیری کودکان

از اصطلاح اختلالات یادگیری کودکان برای پوشش‌دادن اختلالاتی استفاده می‌شود که هرکدام، یکی از عملکردهای افراد در آزمون‌های استانداردشده را تحت تأثیر قرار می‌دهد. مثل خواندن، نوشتن و ریاضیات.

دانش‌آموزان مبتلابه این ناتوانی‌ها بسیار کمتر ازآنچه از سن و سطح هوشی‌شان انتظار می‌رود، موفق می‌شوند. افراد مبتلابه اختلالات یادگیری در تنظیم اطلاعات، ادراک دیداری و شنیداری، حافظه و توجه نقص دارند. دانش‌آموزان مبتلابه این ناتوانی‌ها بدون کمک‌های ویژه معمولاً ضعیف عمل می‌کنند، دوستان و اعضای خانواده، آنها را ناتوان می‌دانند و درنتیجه عزت‌نفس و انگیزه آنها بسیار پایین است. همچنین ترک تحصیل در کودکان مبتلابه اختلالات یادگیری بیشتر است و این افراد در عملکرد شغلی و اجتماعی خود نیز دچار مشکل می‌شوند.

DSM-5 تعدادی از اختلالات یادگیری خاص را به رسمیت می‌شناخت ازجمله اختلال خواندن، اختلال نوشتن و اختلال ریاضی.

دیسلکسیا (مشکل خواندن)

ترک تحصیل در کودکان مبتلابه اختلالات یادگیری بیشتر است
Dyslexia-in-children

ویژگی اصلی دیسلکسیا (مشکل خواندن، خواندن‌پریشی) این است که فرد در درست خواندن یا سریع خواندن و درک مطلب مشکل دارد و این ناتوانی با سن تقویمی، سطح هوشی، شرایط درسی و تحصیلی مطابقت ندارد. کودک مبتلابه دیسلکسیا (Dyslexia) کلمات را تحریف می‌کند، به‌جای یکدیگر به کار می‌برد یا کلاً نمی‌خواند و صرفاً مقداری از مطالب خوانده‌شده را می‌فهمد.

نرخ شیوع در کودکان مدرسه‌ای 3% تا 17.5% است. علت این فاصله زیاد روش‌های متفاوتی است که محققان برای تخمین شیوع به کار می‌برند و 60% تا 80% کودکان مبتلابه اختلالات یادگیری خاص، پسران هستند. این تفاوت جنسیتی ممکن است چند علت داشته باشد ازجمله:

1-تعداد پسربچه‌هایی که معلمان و مدیران به متخصصان بهداشت روانی ارجاع می‌دهند بیشتر از دختران است. احتمالاً به‌این‌علت که پسران بیشتر از دختران در کلاس بی‌انظباطی می‌کنند و نظم کلاس را به هم می‌ریزند.

2-دختران بیشتر از پسران از خواندن لذت می‌برند و تقریباً دو برابر آنها کتاب می‌خوانند که این کار باعث می‌شود نقص‌های خواندن را تا حدی جبران کنند

3-استراتژی‌های مقابله‌ای برای کنار آمدن با مشکلات خواندن در دختران بیشتر از پسران است.

اختلال یادگیری عمومی
بخوانید

اکثر مطالعات طولی نشان می‌دهند که دیسلکسیا یک سمپتوم مستمر و مزمن است نه اینکه صرفاً یک تأخیر رشدی در توانایی خواندن باشد. در کودکان مبتلابه این مشکل توانایی خواندن با افزایش سن بیشتر می‌شود. بااین‌حال فاصله کودکان مبتلابه این مشکل خواندن و کودکان سالم در طول زمان باقی می‌ماند. دیسلکسیا 5 نوع فرعی دارد:

1-دیسلکسیای فونولوژیک که (دیسلکسیای شنیداری)، یا دیسفونزیا نیز نامیده می‌شود، شایع‌ترین نوع دیسلکسیا است. کودکان مبتلابه آن در شناسایی حروف صدادار در داخل کلمات مشکل دارند و نمی‌توانند حروف را به صدای آنها ربط دهند.

آنها بدون فکرکردن صدای کلمات را حدس می‌زنند، در خواندن کلمات بی‌معنا مشکل دارند، حروف را پس‌وپیش هجی می‌کنند و از خودشان حروفی ترکیبی و غیرممکن اختراع می‌کنند. اکثر آزمون‌های دیسلکسیا، در مرحله‌ای از کودک می‌خواهند کلمات بی‌معنا را بخوانند. در این موقعیت کودک نمی‌تواند کلمه را حدس بزند و مجبور است آن را تلفظ کند. این آزمون می‌تواند مشخص کند که کودک دیسلکسیای فونولوژیک دارد.

2-دیسلکسیای دیداری (بصری)، دیسلکسیای دیس آیدتیک، دیسلکسیای سطحی، یا دیس آیدسیا نیز نامیده می‌شود. کودکان مبتلابه دیسلکسیای دیداری کلمات را می‌توانند تلفظ کنند اما در تلفظ کلماتی که تلفظشان با نوشتنشان تفاوت دارد، مشکل دارند. به همین دلیل تا اندازه بسیار زیادی مجبورند با دیدن کلمات، آنها را یاد بگیرند.

آنها بسیار آهسته می‌خوانند و از روی فونتیک کلمات (طرز تلفظ کلمات) آنها را هجی می‌کنند بدون آنکه متوجه شوند ظاهر کلماتی که نوشته‌اند غلط است. برای کشف دیسلکسیای دیداری، روان‌شناسان از کودک می‌خواهند تعدادی کلمه با قاعده‌ای که طرز نوشتنشان با تلفظشان یکسان است، را بنویسند. هدف این است که معلوم شود آیا بین خواندن هر گروه تفاوت آشکاری وجود دارد یا نه.

3-دیسلکسیای میکس، دیسلکسیای دیسفون آیدتیک نیز نامیده می‌شود. این اصطلاح (میکس، مختلط، یا مخلوط) به ترکیبی از دیلکسیای فونولوژیک و دیداری اشاره دارد. کودکان مبتلابه دیسلکسیای میکس هم در خواندن و هم در عملکردهای شناختی (مثل ادغام حرکات بصری، ادراک بصری و حافظه فعال) مشکلاتی شدید دارند.

4-دیسنومیا، دیسلکسیای سمانتیک (معنایی) (نقص در سرعت نام بردن) نیز نامیده می‌شود. کودکی که با یکی از این اصطلاحات توصیف می‌شود، در یافتن کلمات مشکل دارد. او اغلب نمی‌تواند کلمه مناسب را به یاد بیاورد، حتی اگر قبلاً تمرین کرده باشد و به‌جای آن می‌گوید”همون چیزه دیگه”.

همچنین ممکن است یک کلمه دیگر که چندان مناسب یا اصلاً مناسب نیست به کار ببرد. روان‌شناسان برای تست‌کردن کودک، تعدادی تصویر از اشیای معمولی و همچنین رنگ‌ها، اعداد و حروف را به او نشان می‌دهند و از او می‌خواهند آنها را نام ببرد. آنها می‌خواهند بدانند کودک می‌تواند این کار را انجام دهد یا نه و اگر می‌تواند، سرعتش چه قدر است.

بازگشت به مدرسه، بازگشت به خواب
بخوانید

5-نقص مضاعف یا مشکل مضاعف. این اصطلاح نشان می‌دهد که کودک هم دیسلکسیای فونولوژیک و هم دیسنومیا دارد.

آخرین نکته‌ای که درباره دیسلکسیا باید بدانید این است: کودک به هر نوع دیسلکسیا که مبتلا باشد، شدت آن ممکن است کم یا زیاد باشد. اگر سمپتوم‌های دیسلکسیا خفیف باشند، ممکن است کودک برای دریافت آموزش‌وپرورش ویژه واجد شرایط نباشد.

دیسگرافیا (مشکل نوشتن)

اکثر کودکان مبتلابه اختلالات یادگیری خاص پسران هستند

در دیسگرافیا یا مشکل نوشتن (نوشتار پریشی)، مهارت‌های نوشتن بسیار ضعیف‌تر از آن هستند که از سن تقویمی، ضریب هوشی و سوابق تحصیلی کودک انتظار می‌رود. کودک نمی‌تواند به‌راحتی بنویسد و در نوشتن مطالب، مرتکب غلط‌های دستوری، نقطه‌گذاری، پاراگراف‌بندی و املایی می‌شود و دست خط بسیار بدی دارد. دیسگرافیا از پیشوند دیس (ضد، اشکال، بد) و گرافیا (نوشتن) تشکیل‌شده است و در کل به معنای مشکل در نوشتن یا بد نوشتن است.

سه نوع دیسگرافیا داریم:

1-دیسگرافیای دیسلکسیک

دست‌خط کودک ناخواناست. مخصوصاً زمانی که متن دشوار است، کودک در هجی‌کردن شفاهی کلمات، عملکرد بدی دارد اما می‌تواند متون کتبی را نسبتاً خوب کپی کند و در نقاشی‌کردن نیز مشکل چندانی ندارد. .همچنین مهارت‌های حرکتی ظریف را با سرعت عادی به اجرا درمی‌آورد (برای اندازه‌گیری سرعت حرکات ظریف، روان‌شناسان از کودک می‌خواهند با انگشتان خود روی میز ضرب بگیرد). دیسگرافیای دیسلکسیک را می‌توان مشکل نوشتن از نوع مشکل خواندن یا نوشتار پریشی خواندن پریشانه ترجمه کرد.

2-دیسگرافیای حرکتی

دست خط کودک ناخواناست و متنی که کپی کرده است نیز ممکن است ناخوانا باشد. هجی‌کردن شفاهی کودک عادی است، اما در نقاشی‌کشیدن معمولاً مشکل دارد. سرعت ضرب گرفتن با انگشتان نیز غیرعادی است.

3-دیسگرافیای فضایی

دست خط کودک و همچنین متنی که کپی‌کرده ناخواناست. هجی‌کردن شفاهی کودک عادی است. نقاشی او بسیار بد است، اما سرعت ضرب‌گیری با انگشتان روی میز عادی است.

دیسگرافیا معمولاً جدا از دیسلکسیا در نظر گرفته می‌شود، اما اغلب با آن همراه است. کودک مبتلابه دیسگرافیا مشکلاتی شدید و مداوم در نوشتن دارد. دست خط او همیشه افتضاح است و اگر متخصصان به مدت چند ماه مداوم به او کمک نکنند، مشکل او باقی خواهد ماند.

دیسکلکولیا (مشکل ریاضی)

ویژگی اصلی دیسکلکولیا یا مشکل ریاضی، این است که توانایی انجام‌دادن محاسبات ریاضی بسیار ضعیف‌تر از آن است که از سن تقویمی، ضریب‌هوشی و سوابق تحصیلی کودک انتظار می‌رود.

دیس به معنای مشکل و کلکولیا به معنای محاسبه و ریاضی است. مهارت‌هایی که در افراد مبتلابه مشکل ریاضی نقص پیدا می‌کنند عبارت‌اند از:

  1. کودک اصطلاحات ریاضی را متوجه نمی‌شود و نمی‌تواند آنها را نام ببرد.
  2. معنای مسائل ریاضی را متوجه نمی‌شود.
  3. اعداد کتبی (نماد اعداد) یا علائم ریاضی را تشخیص نمی‌دهد و آنها را نمی‌تواند بخواند.
  4.  اعداد و نمادهای ریاضی را نمی‌تواند به طرز صحیح رونویسی کند.
  5. به یاد نمی‌آورد که عملیات ریاضی چگونه انجام‌شده‌اند
  6. معادلات ریاضی را نمی‌تواند درست حل کند. تخمین زده می‌شود که حدود 1% کودکان دبستانی مشکل ریاضی دارند.

علل اختلالات یادگیری کودکان

علل اختلالات یادگیری کودکان از نوع دیسلکسیا و از نوع دیسگرافیا:

دیسلکسیا (مشکل خواندن) و دیسگرافیا (مشکل نوشتن)، سمپتوم‌های مستمر و مزمنی هستند که در آنها توانایی خواندن و نوشتن افراد مبتلا در مقایسه با افراد سالم، عقب می‌ماند و سال‌ها دوام می‌یابد. حتی تا آخر عمر.

چند عامل ایجاد دیسلکسیا و دیسگرافیا را پیش‌بینی می‌کنند. ازجمله، ناتوانی در تشخیص و تولید کلمات قافیه‌دار، شمردن هجاها در یافتن کلمات برای نام بردن اشیاء، ناتوانی در یادگرفتن حروف قبل/بعد، چپ/راست و ناتوانی در یادگیری صدای حروف.

به نظر می‌رسد که علت اصلی دیسلکسیا و دیسگرافیا ناهنجاری در بعضی مناطق مغز، مثل منطقه پیشانی-آهیانه‌ای باشد. این ناهنجاری‌ها ممکن است علت ژنتیک داشته باشند که باعث مشکل در فهم و درک متون کتبی می‌شود. حال نظریه‌های مختلف درباره‌ی دیسلکسیا و دیسگرافیا در رابطه با وراثت، نقص‌های شناختی و ناهنجاری‌های مغزی را مورد بررسی قرار می‌دهیم.

عوامل ژنتیک

مطالعات قدیمی (سال‌های 1950) نشان می‌دهد که بیش از 80% کودکان مبتلابه اختلالات یادگیری خاص از نوع دیسلکسیا و دیسگرافیا، در خانواده‌هایی زندگی می‌کردند که سایر اعضای آنها نیز این دو مشکل را داشتند.

مطالعات جدیدتر نشان می‌دهند که بین 23% تا 65% کودکان مبتلابه دیسلکسیا و دیسگرافیا والدی دارند که او نیز یکی از این دو مشکل یا هر دو را دارد. علاوه‌بر آن 40% خواهران و برادران افراد مبتلابه دیسلکسیا و دیسگرافیا نیز سمپتوم‌های آن را نشان می‌دهند.

این پدیده نشان می‌دهد که اختلالات یادگیری از نوع دیسلکسیا و دیسگرافیا در خانواده‌ها جریان دارد و بنابراین ممکن است یک عنصر ژنتیک داشته باشد. مطالعه دوقلوها نشان می‌دهد که نرخ همگانی این دو مشکل در دوقلوهای همسان، بسیار بیشتر از دوقلوهای ناهمسان است.

مطالعات وراثتی در مورد دیسلکسیا و دیسگرافیا نشان داده‌اند که ژن‌های مربوط به این اختلال روی کروموزوم‌های 2،3،6،15،18، قرار دارند. به نظر می‌رسد که این ژن‌ها در رشد مغز نقش دارند و نیز باعث ایجاد ناهنجاری‌هایی در مغز می‌شوند که با دیسلکسیا و دیسگرافیا ارتباط دارند.

عوامل شناختی

به نظر می‌رسد که مشکلات خواندن در اختلالات یادگیری از نوع دیسلکسیا و از نوع دیسگرافیا بیشتر به‌این‌علت است که کودک نمی‌تواند فرق واج‌ها را تشخیص دهد و آنها را به صدای حروف نوشته‌شده در کلمه ربط دهد.

این پدیده نظریه فونولوژیک (واج‌شناسی، آواشناسی) نامیده می‌شود که معتقد است کودک برای یادگیری خواندن باید متوجه شود که حروف و توالی حروف (کلمات) اصوات زبان شفاهی را نشان می‌دهند. نقص‌های موجود در دیسلکسیا و دیسگرافیا باعث می‌شود که کودک نتواند یک کلمه شفاهی را به واج‌های اصلی آن تقسیم کند و نتواند هر حرف را به صدای آن ربط دهد.

این نقص کاملاً مستقل از سایر ناتوانی‌ها، ازجمله هوش کلی، استدلال، خزانه لغات و طرز بیان می‌باشد.

ناهنجاری‌های مغزی

ناهنجاری در منطقه پشتی زبان در لوب پیشانی در افراد مبتلا به اختلالات یادگیری خاص
ناهنجاری در منطقه پشتی زبان در لوب پیشانی در افراد مبتلا به اختلالات یادگیری خاص

نقص در عملکرد مغز مخصوصاً در مناطق پیشانی-آهیانه‌ای، باعث می‌شود که فرد در ربط دادن حروف کتبی به صداهای آنها مشکل پیدا کند. کالبدشکافی مغز افراد مبتلابه دیسلکسیا و دیسگرافیا نشان می‌دهد که در مناطق پیشانی- آهیانه‌ای آنها  ناهنجاری‌هایی وجود دارد و نیز در تعداد نورون‌ها و نظم آنها در قسمت پشتی منطقه زبان، ناهنجاری دیده می‌شود.

اما این ناهنجاری‌ها در مغز افراد متوفی، ممکن است صرفاً نشان‌دهنده عواقب یک عمر زندگی با دیسلکسیا و دیسگرافیا باشد نه علت این دو مشکل.

مطالعات روی مغز کودکان خردسال و مبتلابه دیسلکسیا و دیسگرافیا نشان می‌دهند که به هنگام خواندن در بسیاری از مناطق نیمکره چپ آنها کمتر از مناطق نیمکره چپ کودکان سالم فعالیت دیده می‌شود. این پدیده نشان می‌دهد که عدم عملکرد صحیح نیمکره چپ می‌تواند علت ناتوانی کودکان مبتلابه دیسلکسیا و دیسگرافیا در خواندن باشد.

مطالعه آسیب‌های وارده به مناطق پیشانی-آهیانه‌ای مغز نیز نشان می‌دهد که این منطقه در تحلیل کلمات نوشته‌شده و تبدیل نمادها به اصوات مربوط به ساختار زبانی کلمات، بسیار اهمیت دارد. جالب اینجاست که مطالعات تصویربرداری مغزی نشان می‌دهند که افراد مبتلابه دیسلکسیا و دیسگرافیا با استفاده از سایر مناطق مغز تلاش می‌کنند تا کمبود فعالیت در منطقه پیشانی _ آهیانه‌ای را جبران کنند و از این مناطق کمک می‌گیرند تا کلمات را شناسایی و آنها را به اصوات ربط دهند.

جبران‌سازی در مناطقی از مغز انجام می‌شود که در تولید فیزیکی کلمات نقش دارند و به فرد کمک می‌کنند تا به هنگام ساختن کلمه از طریق لب‌ها، زبان و دستگاه صوتی (حنجره)، از ساختار صوتی آن آگاه شود. این نوع جبران‌سازی می‌تواند توضیح دهد که چرا توانایی خواندن در کودکان مبتلابه دیسلکسیا و دیسگرافیا با افزایش سن بهتر می‌شود ولی بازهم به استاندارد کودکان سالم نمی‌رسد.

بازگشت به مدرسه، بازگشت به خواب
بخوانید

گروه علمی-آموزشی فکر بنیان

[kkstarratings]

local_library

گنجی، مهدی. (1395). آسیب‌شناسی روانی بر اساس DSM-5 (جلد دوم). تهران: نشر ساوالان.

گردآوری شده توسط خانم مریم مشقتی

Telegram
Instagram
YouTube

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.