اختلال شخصیت وابسته (Dependent personality disorder)

 اختلال شخصیت وابسته، رفتاری حاکی از وابستگی وسلطه پذیری به صورت الگویی نافذ وگیر است. افراد مبتلا به این اختلال از تصمیم گیری عاجزند، مگر آن که با دیگران به مقدار بسیار زیادی مشورت کرده و کاملا مطمئن شده باشند. آن ها از موقعیت های مسولیت آور پرهیز می کنند و اگر از آنها خواسته شود که نقش رهبر را در جایی به عهده بگیرند، مضطرب می شوند و ترجیح می دهند تحت سلطه باشند.

پافشاری در انجام تکالیفی را که مربوط به خودشان است، دشوار می یابند اما اگر قرار باشد آن تکالیف را برای کسی دیگر انجام دهند، مداومت در آن ها کاری برایشان ندارد. این گونه بیماران دوست ندارند تنها باشند و دلشان می خواهد کسی را پیدا کنند که بتوانند به او وابسته شوند؛ همین نیاز آن ها به دلبستگی به فرد دیگر است که  روابط آن ها را خدشه دار ساخته است.

در جنون دونفره یا اختلال روان پریشی مشترک، معمولا یکی از دو نفر به اختلال شخصیت وابسته مبتلاست که عضو سلطه پذیر آن می شود و نظام هذیانی عضو دیگر را که پرخاشگری و جراتمندی بیشتری دارد و فرد به او وابسته شده است، در خود می پذیرد. بدبینی، بی اطمینانی به خود، انفعال، ترس از ابراز احساسات جنسی و پرخاشگرانه، مشخصه های رفتار بیمار مبتلا به اختلال شخصیت وابسته است. این گونه افراد ممکن است همسری بدرفتار، بی وفا، یا الکلی را مدت ها تحمل کنند، برای آن که احساس دلبستگی شان به او خدشه دار نگردد.

اگرچه علت دقیق DPD شناخته شده نیست، اما احتمالا عوامل بیولوژیکی، رشدی، روانشناختی و روانی در ایجاد آن موثر است. برخی محققان معتقدند که سبک فرزند پروری مستبدانه و یا بیش از حد کنترل گر می تواند منجر به شکل گیری ویژگی های شخصیت وابسته در افراد مستعد به ابتلا شود.

اختلال فراموشی تجزیه‌ای (Dissociative Amnesia)
بخوانید

 

اختلال شخصیت وابسته در زنان شایع تر از مردان است. میزان شیوع حدود 0.6 درصد است. در یک مطالع معلوم شد 2.5 درصد از تمام اختلالات شخصیت در این طبقه جای می گیرد.

این اختلال در بچه های کوچک خانواده شایع تر از بچه های بزرگ است. افرادی هم که در کودکی بیماری جسمی مزمنی داشته اند، ممکن است بیش از بقیه مستعد این اختلال باشند.

درباره سیر اختلال شخصیت وابسته چیز زیادی نمی دانیم. کارکردهای شغلی این گونه افراد اغلب مختل است، به طوری که نمی توانند مستقلا و بدون کنترل دقیق کس دیگری کارهای خود را انجام دهند.

روابط اجتماعی این ها اغلب فقط با کسی است که به او می توانند وابسته شوند و خیلی از این ها مورد بدرفتاری جسمی یا روانی قرار می گیرند، چون جراتمند نیستند و نمی توانند ابراز وجود کنند. اگر غیبت فردی که به او وابسته اند، دیر بپاید، در خطر اختلال افسردگی اساسی قرار می گیرند. با این حال پیش آگهی این اختلال درصورت درمان مساعد است.

  • اختلال افسردگی پایدار
  • اختلال اضطراب جدایی
  • اختلال وحشت زدگی
  • اختلال هراس از مکان های باز
  • اختلال شخصیت دوری گزین
  • اختلال شخصیت مرزی

درمان اختلال شخصیت وابسته اغلب نتیجه بخش است.درمان های مبتنی بر بینش باعث می شود بیمار بتواند پیشایندهای اولیه ی رفتارهای خود را بشناسد وبا حمایت درمانگر، به فردی مستقل تر، جراتمند تر، و با اتکای بیشتر به خودش تبدیل شود.

اختلال گریز تجزیه‌ای(Dissociative Fugue Disorder)
بخوانید

رفتاردرمانی، جرات آموزی، خانواده درمانی و گروه درمانی، همگی به کاررفته ودر بسیاری از بیماران پیامدهای موفقیت آمیزی هم داشته است.

برای مقابله با علایم معینی مثل اضطراب و افسردگی که خصایص شایع همراه با اختلال شخصیت وابسته اند، درمان دارویی را به کاربرده اند. برای بیمارانی که دچار حملات پانیک می شوند یا اضطراب جدایی زیادی دارند، ایمی پرامین ممکن است مفید باشد.

به زودی

به زودی

به زودی

نادر مردی مجرد و 34 ساله است. او با مادرش زندگی می کند و کارش حسابداری است. بعد از اینکه با دوست دخترش قطع رابطه کرد بسیار ناراحت بود و به فکر درمان افتاد. مادرش مخالف ازدواج او با آن دختر بود و دلیلش اصلی آن به ظاهر تفاوت دینی پسرش با آن دختر بود. او احساس می کرد که باید بین دوست دخترش و مادرش یکی را انتخاب کند. او به دلیل وابستگی خونی که به مادرش داشت تصمیم گرفت مخالف میل او عمل نکند. در عین حال از دست خودش و مادرش عصبانی بود و می دانست که به آن ها اجازه ازدواج نخواهد داد. مادرش شلوار می پوشید و زنی بسیار لجوج و سلطه جو بود. نادر از مخالفت با مادرش می ترسید به علت اینکه ممکن بود حمایت او را از دست دهد و مجبور شود روی پای خود بایستاد. او به دلیل عدم اعتماد به نفس از خود انتقاد می کرد و در عین حال مادر خود را تحسین می کرد و به قضاوت او احترام می گذاشت.

اختلال شخصیت پارانویید (Paranoid personality disorder)
بخوانید

او با خود می گفت شاید کارول برای من مناسب نبود. نادر میان تنفر و این نگرش که مادرش به همه چیز آگاه است، در تعارض بود. او احساس می کرد قضاوتش ضعیف است. شغل نادر از استعداد و تحصیلاتش چند درجه پایین تر بود. چند بار پیشنهادات شغلی بالاتر را رد کرده بود به این علت که نمی خواست مسولیت  اشخاص دیگر را به عهده بگیرد و به طور مستقل عمل کند. او با رئیس خود رابطه ی خوبی داشت و طرف مقابل نادر را کارمندی قابل اعتماد و آرام تلقی می کرد. دو دوست صمیمی از اوایل کودکی داشت که با آن ها رفت آمد می کرد. اگر برنامه ای از طرف آن ها لغو می شد او احساس بدی پیدا می کرد. نادر چهارمین فرزند و تنها پسر آن خانواده بود. مادر و خواهرانش او را بچه ننه بار آورده بودند. او در کودکی اضطراب جدایی داشت. هنگام خواب اگر مادرش در اتاقش نمی ماند نمی توانست بخوابد.

گاهی از رفتن به مدرسه خودداری می کرد. اگر مجبور می شد که در جایی به غیر از خانه شب را سپری کند، احساس غربت غیر قابل تحمل می کرد. پسرهای دیگر او را اذیت می کردند و او را بچه ننه صدا می کردند. در تمام طول عمرش کنار خانواده اش زندگی کرده است به جز یک سال که در دانشگاه مانده بود و به علت دلتنگی به خانه برگشت. او سازگاری بهنجاری با جنس مخالف خود داشت ولی نتوانسته مادرش را به خاطر زن دیگری ترک کند.

گردآوری شده توسط گروه آموزشی فکر بنیان

استفاده از مطالب فکر بنیان صرفاً با ذکر منبع (WWW.FEKRBONYAN.COM) بلامانع است.

Telegram
Instagram
YouTube

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.