مقدمه ای بر آشنایی با روش های مطالعه دروس دانشگاهی – روش پس ختام یا PQ4R
مطالعه و موضوعات مطرحشده در کلاسهای دانشگاهی نسبت به دبیرستان متنوعتر و با حجم بیشتر هست و انتظار میرود فعالیتهای زیادی بیشتر از کلاس داشته باشند زیرا مسئولیت بیشتر یادگیریها بر عهده دانشجو هست که باید به دنبال موضوعات مختلف و یادگیریهای جدید باشند. جهت کنار آمدن و سازگاری شدن با مسائل مطرحشده به نکات زیر توجه فرمایید:
- ساعات مشخصی را برای مطالعه انفرادی خود مشخص کنید
- گروههایی برای مطالعه بیشتر اختصاص دهید تا باهم مطالعه و رفع اشکال کنید
- تکالیف و برنامههای خود را برای جلسه بعد زمانبندی کنید تا آنها انجام دهید
- از کتابهای مشابه کتابهای درسی خود استفاده کنید برای مقایسه و رفع اشکال و یادگیری بهتر و عمیقتر بهتر
- با اساتید خود در ارتباط باشید تا بتوانید از راهنمایی بیشتر آنها استفاده کنید
- سؤالات پیشآمده از مطالب تدریس شده در کلاس را حتماً مطرح کنید تا رفع ابهام شده و یادگیری بهتر صورت گیرد
- برای خود برنامهریزی کلی درسی داشته باشید تا بتوانید بهطور مرتب به مطالعه تمام دروس خود برسید
- در بعضی موارد میتوانید از مشاورین تحصیلی نیز کمک و راهنمایی لازم را دریافت کنید.
روش پس ختام یا PQ4R
کلمه پس ختام از حروف اول نام شش مرحله این روش درس خواندن شکلگرفته است.
مرحله اول – پیشخوانی- پ
پیشخوانی یعنی فصل را برای به دست آوردن ایده کلی ازآنچه نویسنده میخواهد به شما بگوید بهطور کامل ولی با سرعت تندخوانی کنید و اهمیت موضوع را دریابید.
تمام فصل یا مقاله را پیشخوانی کنید. فصل یا کتاب را مرور کنید، بهعنوان فصل و عناوین فرعی توجه کنید. اینها معمولاً ایدههای اصلی هستند. اگر نوشتارتان دارای خلاصهای است آن را بخوانید، این ممکن است 1 تا 5 دقیقه وقت بگیرد. سعی کنید دریک مکان مطالعه کنید در آن صورت شما به مطالعه در آن موقعیت مقید خواهید شد. هیچ کار دیگری را در آن مکان (موقعیت) انجام ندهید. مطالعه را بلافاصله با نشستن شروع کنید و به تعویق نیندازید، دانشاندوزی (علمآموزی) در آن موقعیت را یاد بگیرید.
مرحله دوم -سؤال کردن – س
سؤال کردن یعنی سؤالاتی راجع به هر بخش قبل از خواندن آن، از خود بپرسید. حس کنجکاوی خود را تحریک کنید. نکات عمده نویسنده را برای دانستن، دنبال کنید.
طرح سؤال از نکات اصلی متن (1 تا 3 صفحه). پس از پیشخوانی فصل یا عنوانهای فرعی در ذهنتان سؤال یا سؤالاتی طرح نمایید، البته در صفحات بعدی پاسخ آنها را خواهید یافت. رغبت و اهمیت سؤال کردن را برای خود به وجود آورید، ممکن است شما با تجسم کردن سؤالاتی از نویسنده بپرسید، دانستن مشخصات نویسنده کمککننده است. احتمالاً پاسخهای مؤلف در صفحات بعدی میآید. این نوع تجسم سازی، باعث یادگیری عمیقتر میشود.
مرحله سوم – خواندن – خ
خواندن یعنی موضوع را بهقصد پاسخ به سؤال و یادگیری آنچه نویسنده بیان نموده، بخوانید. شما میتوانید همه مطالب را فراگیرید.
بهقصد دریافت جواب سؤالات و یا فراگرفتن آنچه را که نویسنده قصد انتقال آن را دارد. مطلب را بخوانید. مطمئن باشید مؤلف به سؤالهای شما پاسخ داده است. در غیر این صورت، سؤال خود را تغیر دهید. همینطور که میخوانید بی اندیشید چه نکاتی بیانشده است؟ چه مباحث و موضوعاتی مورد تائید واقعشده است؟ همیشه هدفدار بخوانید. بهروشنی پاسخهایی برای سؤالات مهم پیدا کنید. برای دریافت دلایل و واقعیتهایی که این پاسخها را حمایت میکند، بکوشید.
مرحله چهارم – تفکر – ت
تفکر یعنی که در این مرحله بروی آنچه خواندهایم باید بیندیشیم، فکر کنیم ارتباط مطالب خواندهشده را با موضوعات و مطالب قبلی که در حافظهداریم و یا با موضوعاتی که قبلاً در زندگی ما رخداده است پیوند بدهیم.
تفکر روی مطالب. یادتان باشد حتماً در هنگامیکه به این مرحله رسیدید باید بتوانید برای چند لحظه تمام حواس خود را جمع کنید ببینید در مطالبی که خواندید نکتهای هست که با سایر دانستهها و خاطرات شما پیوند بخورد یا خیر. شما با تمرین این مرحله یعنی تفکر پس از مدتزمانی به سطحی میرسید؛ که ناخودآگاه مطالبی که میخوانید با مطالب قبلی حافظه شما ارتباط برقرار میکند؛ و حافظه شما تقویت میگردد.
مرحله پنجم – از حفظ گفتن – الف
از حفظ گفتن یعنی پس از اتمام مطلب خواندهشده. کتاب را ببندید و سعی کنید تمام مطالبی را که خواندهاید چه یک پاراگراف و چه یکفصل کامل را به زبان و کلام عادی خود بهگونهای که بشنوید از حفظ بیان کنید.
از برکردن آنچه میخوانید. این مهمترین قسمت هست. از واژههای خودتان استفاده کنید (البته واژههای کلیدی در یک پاراگراف یا سطر نیز کمککننده است). آنچه را که خواندهاید برای خودتان تکرار کنید. اگر موضوع مشکل باشد ممکن است فقط دو پاراگراف را بخوانید. هراندازه که بخوانید میتوانید به خاطر بیاورید. همچنان که حفظ میکنید به کتاب نگاه نکنید. این برای جا دادن اطلاعات و دانش در ذهنتان، ضروری است. البته اگر شما نمیتوانید آنچه را که نویسنده بیان کرده، به خاطر بیاورید. بایستی بعضی از موضوعات را بازخوانی کنید، سعی کنید بازخوانی به حداقل برسد. پس از گفتگوی درونی (با خودتان درباره پاسخ به سؤالات) ممکن است بخواهید یک خلاصه مختصری در حاشیه کتاب، آنجا که اطلاعات قابل ثبت است را بنویسید. بعداً میتوانید کتاب را از طریق نگاه کردن به این کلیدها واژهها یا چکیده یک یا چند پاراگراف، مرور کنید و اگر متوجه شدید برخی نکات را فراموش کردهاید میتوانید پاراگرافهای مربوط را دوباره خوانی کرده و حافظه خود را تازه نمایید.
یادآوری پاسخهای نویسنده به سؤالات اصلی شما، اساس یادگیری فعال هست. این امر لزوماً بازنویسی واژههای مؤلف در دفترچه یادداشتتان نیست. دانش و اطلاعات را با به خاطر آوردن و تکرار آن با خودتان، از آن خود بسازید. قوه تخیل در یادگیری آنچه فرد خوانده است به او کمک میکند یا تعامل و تدریس موضوعات را در ذهن بهعنوان یک تجربه، تجسم میکند. به عبارتی، قوه تخیل برای بسط یا ترسیم تجارب و تعاملات میان فردی در یادگیری به ما کمک میکند. توجه کردن و به خاطر آوردن، راحت و آسان نیست. شما میتوانید بدون جدیت، تمام یک کتاب را بخوانید. موضوعات به همان سرعتی که چشمهای شما از روی مطلب سطحی و سریع میگذرند و میخوانند، فراموش میشوند.
هرچند اگر با این روش بهسختی کارکنید الزاماً یک خواننده ممتاز نخواهید شد اما یک شخص مطلع، ماهر و متفکر خواهید شد.
بعد از حفظ کردن آنچه خواندهاید، به بخش بعدی رفته وهمان جریان را تکرار کنید:
سؤال کردن، خواندن و از حفظ کردن تا اینکه به پایان ببرید.
مرحله ششم – مرور کردن – م
مرور کردن یعنی پس از طی مراحل قبلی حالا نوبت به مرحله مرور هست تا چرخه یادگیری درس کامل شود در این مرحله شما باید یا کل مطلب خواندهشده را دوباره مرور کنید؛ که این بسیار وقتگیر است. یا سؤالات مطرحشده در مرحله سؤال کردن را بخوانید و جواب بدهید؛ و نگاهی به کلیات و نکات برجسته مطلب کنید؛ که این بهتر است.
هر دانشآموز یا دانش جویی که این روش را بتواند در هنگام هر مطالعه بکار ببندد. پس از مدت کوتاهی به تأثیر فوقالعاده آن پی میبرد. این روش باعث تمرکز و درک بهتر میشود.
جزئیات بیشتر درباره مراحل ششگانه روش مطالعه بس ختام برای آنهایی که کاملتر میخواهند:
آنچه را که یاد گرفتهاید، مرور کنید. همانطور که پژوهشها بهخوبی نشان دادهاند، اگر موضوعات و مطالب را بهطور متناوب و بافاصله مرور کنیم، کمتر آنها را فراموش میکنیم. بهطور ایدئال، ما بایستی یکفصل را درست بعد از خواندن، سپس دو یا سه روز بعد و دوباره یک هفته بعد مرور کنیم. این روش خواندن یکفصل را به قسمتهای زیادی تقسیم میکند.
مرور تمام فصل به شما کمک میکند تا بخشها را منسجم و یکپارچه کنید و دیدگاهی کلی و واحد به دست آورید. هماکنون سعی کنید، پاراگرافهای قبلی را بهدرستی مرور کنید.
بهعنوان نمونه، آیا نام این روش را به خاطرمی آورید؟ مراحل این روش کدماند؟ همانطور که یکفصل را میخوانید چه مراحلی بیشتر و بیشتر تکرار میشوند؟ چرا گفتگو با خودتان مهم است؟
در این مرحله میتوانید دانش و اطلاعات خود را به کار ببندید؛ و خودتان را برای یک آزمون آماده کنید.
بهترین روش برای حفظ کردن آنچه خواندهاید، بهکارگیری پیوسته و مداوم و ارائه آن هست. پس دانش زمانی دارای ارزش هست؛ که بتوانید آن را بهکاربرده و تا آخر عمر از آن در هرجایی که میتوانید استفاده کنید. سعی کنید آنچه یاد گرفتهاید را به دیگران نیز یاد بدهید.