اثر مصرف مواد مختلف بر مغز متفاوت است. برخی مانند ماریجوانا اثر فرارسان عصبی را بر گیرنده عصبی تقلید میکنند و برخی مانند کوکایین (Cocaine) و متامفتامین باعث آزادسازی بیشتر فرارسان عصبی و در نتیجه اختلال کارکرد در پیامرسانی عصبی میشوند.
مواد اعتیادآور مواد شیمیایی هستند. وقتی کسی این مواد را وارد بدنش میکند خواه از طریق تدخین، تزریق، استنشاق یا خوراکی، این مواد باعث بینظمی در کارکرد معمول مغز شده و کار سلولهای عصبی را در ارسال، دریافت و فرآوری پیامهای عصبی مختل میکنند.
تحریک بیش از اندازه منجر به پیامهای خارج از اندازه در مغز و مشکلاتی در کانالهای ارتباطی در مغز میشود. شبیه حالتی که کسی بهجای گفتار با صدای معمولی از پشت یک میکروفون در گوشتان فریاد بزند.
سرخوشی ناشی از اثر مصرف مواد
بسیاری از مواد اعتیادآور مانند نیکوتین (Nicotine)، متامفتامین (شیشه) و ماریجوانا (گراس / علف) و غیره، بهطور مستقیم یا غیرمستقیم بر مدار “پاداش” که بخشی از سیستم لیمبیک است اثر میگذارند.
در حالت معمول احساس لذت با تحریک مدار پاداش و ترشح فرارسانهای مختلف مانند دوپامین میشود که به فرد احساس نشئگی یا سرخوشی میدهد.

تکرار رفتار مصرف و اثر مصرف مواد به صورت بلندمدت
مسیرهای عصبی در مغز طوری طراحی شدهاند که رفتارهای ضروری برای بقا؛ مانند خوردن تکرار شوند. احساس خوبی که با انجام رفتاری لذتبخش به ما دست میدهد باعث آزادسازی فرارسانهایی مانند دوپامین و آندورفین میشوند.
دوپامین به نوبه خود باعث فعالسازی مدار پاداش میشود. فعال شدن مدار پاداش هم منجر به برانگیختن تکرار همان رفتار میشود؛ که دوباره از سر باعث تداوم چرخه پاداش است.
به دنبال تداوم و تکرار مصرف، مغز خود را با جریان شدید آزادسازی بیش از اندازه دوپامین منطبق کرده و سلولهای عصبی تعداد گیرندههای دوپامینی خود را کاهش داده و یا دوپامین کمتری تولید میکنند. نتیجه اثر مصرف مواد کاهش سیگنال دوپامین در مغز است.
از آنجایی که برخی از مواد اعتیادآور برای سلولهای عصبی سمی هستند، برخی از این سلولها در اثر قرار گرفتن در معرض این مواد میمیرند.
تکرار مداوم رفتار مصرف مواد؛ پس از مدتی منجر به اختلال در مدار پاداش و پیدایش گرفتاری وابستگی به مصرف مواد است. اختلالی که وجه ممیزه اصلی آن تکرار اجباری و وسواسگونه رفتار مصرف مواد است.
در عین حال به دلیل کاهش حساسیت سیستم دوپامین در مغز مواد بیشتری برای دستیابی به همان میزان لذت مورد نیاز است پدیدهای که به آن “تحمل” اطلاق میشود.
در بلندمدت و با ایجاد وابستگی، مواد مدار پاداش را قبضه میکنند. در این مرحله مدار پاداش از مسیرهای لذت منفک شده و به طور مستقل مصرف مواد را به صورت مداوم در فرد برمیانگیزد.
اثر مصرف مواد در این زمان دیگر بدون آنکه این رفتار لذتی به همراه داشته باشد ادامه مییابد. فرد وابسته به مواد بدون فکر و به رغم تبعات منفی و میل خویش دچار اجبار به تداوم مصرف میشود.
در مرحله وابستگی فعالیت دوپامین در مغز کاهش مییابد. یکی از اثرات بارز اختلال چرخه پاداش در زمان اعتیاد اختلال کارکرد در بخش اربیتوفرونتال – پرهفرونتال قشر پیشانی مغز است به طوری که تمام توان و ظرفیتهای این بخش از مغز صرفاً در راستای جستجو، تهیه و مصرف مواد مصرف میشود.
در عین حال به دلیل اختلال کارکرد در این بخش رفتارهای غیراجتماعی از سوی شخص معتاد برای تهیه مواد اعتیادی از جمله دروغگویی و دزدی و… ممکن است بروز کنند. وابستگی به مواد؛ یعنی اعتیاد، یکی از اختلالات روانپزشکی طبقهبندی میشود.
منبع
کتاب گامبهگام تا سلامت روان؛ نوشته دکتر گلاره مستشاری و همکاران