اختلالات خلقی در کودکان یکی از مهمترین مشکلاتی است که میتواند تأثیرات نامطلوب بسیاری در دوران رشد و شکلگیری شخصیت کودکان بر جای گذارد.
اختلالات خلقی در کودکان میتواند بر روند تربیت کودکان از سوی پدر و مادر و کنترل شرایط محیطی نیز تأثیر منفی داشته باشند. در برخی از موارد این بیماری در پدر و مادر نیز وجود دارد ولی ناشناخته مانده است.
از این رواست که آگاهی از علائم، روشهای مختلف درمان و سیر بیماری میتواند از میزان آسیب بکاهد و موجب پی بردن به اهمیت درمان این اختلالات شود.
تغییر ناگهانی هیجانات کودک ناراحتکننده است. اختلالات خلقی، مانند افسردگی بالینی و اختلال دوقطبی، زمانی که کودکان در حال شناختن و مدیریت هیجانهای طبیعی خود هستند روی میدهد و آنها را با کشمکش هیجانی شدید در زندگی خود روبرو میکند. در ادامه به پاسخ به برخی از پرسشها پیرامون اختلالات خلقی در کودکان پرداختهایم.
از چه سنی میتوان تشخیص اختلال دوقطبی را مطرح کرد؟
اختلال دوقطبی بیماریای است که معمولاً در اواخر نوجوانی و اوایل بزرگسالی رخ میدهد. در مطالعه جمعیت شناختی در ناحیه مشخص، میانگین سنی برای شروع اختلال خلقی دوقطبی 21 سالگی گزارش شده و بیشترین موارد در بین سنین 15 تا 19 سالگی رخ میدهد.
بهطور سنتی، این بیماری بهندرت در کودکی و گاهی در اوایل نوجوانی دیده میشود؛ اما بیماران بزرگسال مبتلا به اختلال دوقطبی با نگاهی به گذشته در کودکی خود، علائمی از بیماری را توصیف میکنند.
وقتی بیماری در سنین پیش از نوجوانی یا اوایل نوجوانی شروع میشود، خصوصیات دیگری دارد.
در افرادی که بیماری آنها در پایینترین سنین تشخیص داده میشود، بیماری با علائم شدیدتر، مزمنتر و حتی با دوره ممتد بیماری است و بیماران معمولاً پسر هستند.
درحالیکه اختلال خلقی دوقطبی گاهی در کودکی تشخیص داده میشود، اما بهندرت ممکن است که روانپزشک کودک، در یک کودک نوپا یا کودک پیشدبستانی این تشخیص را مطرح کند، زیرا مرحله رشدی کودک و استفاده از معیارهای تشخیصی مشخص در این سنین، تشخیص را مشکل میکند.
اما متخصصانی در این زمینه وجود دارند که میتوانند در چنین کودکان خردسالی تعیین کنند که این کودکان مراحل اولیه اختلال خلقی را میگذرانند.
اختلال دوقطبی نیز امروزه مانند اختلال بیش فعالی/نقص توجه بیشتر از گذشته در کودکان تشخیص داده میشود. برخی از متخصصان، بیشتر و برخی کمتر از دیگران این تشخیص را مطرح میکنند.
تشخیص افسردگی کودکان در چه سنی گذاشته میشود؟
وقتی جوانترها به بزرگسالی میرسند، از هر 5 نفر یکی افسردگی اساسی را تجربه کرده است. بیشتر این موارد افسردگی در سالهای نوجوانی رخ میدهد.
برای کودکانی حتی در سنین 3 سالگی و یا کمتر، یعنی در کودکان نوپا، با استفاده از معیارهای تعدیلشده در کتاب راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی تشخیص افسردگی مطرحشده است.
بنابراین، پاسخی کوتاه به این پرسش میتواند این باشد که بیشتر موارد افسردگی پس از 12 سالگی است، اما گاهی زودتر رخ میدهد.
تفاوت بین افسردگی دوقطبی و اختلال دوقطبی چیست؟
افسردگی دوقطبی به افسردگی اشاره دارد که بخشی از یک دوره بزرگتر اختلال دوقطبی است. اختلال افسردگی دوقطبی میتواند قبل، بعد یا در طی حمله شیدایی ایجاد شود.
اگر کودک اختلال افسردگی یکقطبی را تجربه کند، کمتر به اختلال خلقی دوقطبی مبتلا میشود.
- شیدایی: دورهای از خلق تحریکپذیر، بالا یا سرخوشی است که یک هفته یا بیشتر طول بکشد و همراه با سه علامت یا بیشتر از فهرست معیارهای احتمالی دیگر باشد. این علائم عبارتاند از: کاهش نیاز به خواب، افزایش رفتارهای خطرساز، تغییر در تکلم و افزایش تحرک.
افسردگی یکقطبی: به آنچه اشاره دارد که ما معمولاً وقتی واژه افسردگی را میشنویم، به آن فکر میکنیم. یک حمله افسردگی اساسی، اختلال افسردگی اساسی یا دیگر اختلالات افسردگی بدون شیدایی یا شیدایی خفیف.
علائم افسردگی و اختلال دوقطبی در کودکان و نوجوانان چیست؟
علائم افسردگی عبارتاند از مشکل در خواب، تغییرات وزن یا اشتها، احساس گناه، انرژی کم، مشکلات تمرکز، بیقراری، کندی یا افکار خودکشی
علائم اختلال دوقطبی که یک بیماری روانی است، با یک یا حمله شیدایی یا بیشتر شیدایی خفیف و احتمالاً حملات افسردگی اساسی، مشخص میشود.
دو نوع شایع از اختلال خلقی دوقطبی عبارتاند از:
- اختلال دوقطبی نوع یک: حملات شیدایی را بهتنهایی یا همراه با افسردگی تجربه میکند.
- اختلال دوقطبی نوع دو: حملات شیدایی خفیف و افسردگی اساسی را تجربه میکند.
پیشآگهی اختلال خلقی دوقطبی در کودکان چگونه است؟
پیشآگهی برای افراد مبتلابه اختلالات خلقی و سایر مبتلایان به مشکلات هیجانی با تعدادی از عوامل ارتباط دارد. برای نمونه وقتی افسردگی یا اختلال خلقی دوقطبی در سنین پایینتر، مثلاً پیش از بلوغ ایجاد میشود، پیشآگهی بسیار بدتر از وقتی است که بیماری در سن بالاتر رخ میدهد.
بهویژه اختلال خلقی دوقطبی نسبت به اختلال افسردگی، در سنین پایینتر تظاهرات شدیدتری دارد و کودک ناتوانی روانی – اجتماعی بیشتری را تجربه میکند که بهصورت بدی ِ روابط با اعضای خانواده و ناهنجاری در کلاس درس است که منجر به افت تحصیلی میشود.
معمولاً حملات اختلالات خلقی در کودکان در جوانب مهمی از رشد روانی- اجتماعی طبیعی مداخله میکند و میتواند اثرات بسیاری بر کودکان خردسالتر داشته باشد.
معمولاً کودکان خردسالتر پاسخ کمتری به درمانهای دارویی با داروهای روانپزشکی میدهند و ممکن است که مدت طولانیتری از اختلال رنج برند. دلایل میزان پاسخ ضعیفتر به دارو عبارتاند از استرسهای محیطی که میتواند باوجود درمان ادامه داشته باشد و این حقیقت که متابولیسم داروهای روانپزشکی در کودکان با بزرگسالان متفاوت است.
شرایط دیگری که میتواند درمان، بهبودی و سرانجام، پیشآگهی را در اختلالات خلقی در کودکان پیچیده کند، وجود بیماریهای دیگر مانند اختلال بیش فعالی / نقص توجه است، زیرا این اختلال میتواند با بزهکاری یا اختلالات یادگیری همراه باشد. سوءاستفاده همزمان از الکل یا مواد نیز با پیشآگهی بدتر همراه است.
وجود برخی شرایط در کودک و خانواده میتواند پیشآگهی را بهتر کند، درحالیکه عوامل دیگری با پیشآگهی بدتر همراهاند. داشتن خانواده سالم و مراقبتکننده و وجود جامعه گسترده حمایتکننده برای کودک و مادر و پدر، پیشآگهی را بهتر میکند.
پیشآگهی بدتر در میان کودکانی دیده میشود که دارای پدر و مادری هستند که مشکلات هیجانی دارند و تحت درمان نیستند، دارای زندگی بسیار پراسترسی هستند و سابقه آزار جنسی دارند.
ارزیابی دقیق موقعیت کودک و امکانات درمانی، به شما و پزشک شما کمک میکند تا پیشآگهی بعدیِ مشکلات هیجانی را دقیقاً پیشبینی کنید.
آیا افسردگی در برخی خانوادهها بیشتر است؟ اختلال دوقطبی چطور؟
اختلال افسردگی و اختلال خلقی دوقطبی هردو میتوانند به ارث برسند و داشتن بستگان نزدیک دچار بیماری، مانند پدر و مادر یا خواهر و برادر کودک را درخطر بالاتری از ابتلا، نسبت به جمعیت عمومی قرار میدهد.
کودکان دارای پدر یا مادر افسرده 3 تا 10 برابر بیشتر به افسردگی مبتلا میشوند و کودکان دارای پدر و مادر با اختلال خلقی دوقطبی با احتمال 6 تا 10 برابر بیشتر به این اختلال مبتلا میشوند.
اما انتقال اختلال خلقی بین پدر و مادر و کودکان تنها با ژنها نیست. وجود پدر یا مادر مبتلا میتواند جدای از مسائل زیستی با توارث، ازنظر محیطی نیز کودک را در معرض خطر ابتلا قرار دهد.
چقدر احتمال دارد که کودکی با تشخیص اختلال خلقی و افسردگی خودش را بکشد؟
مروری بر مطالعات بزرگسالان در 40 سال گذشته، نشان داده است که میزان خودکشی در افراد با اختلالات خلقی، 30 برابر جمعیت عمومی است. ازآنجاکه پاسخ به این پرسش بیشتر به کودکی مربوط میشود، پس به همه عواملی که به موقعیت کودک مرتبط است، بستگی دارد.
افراد خاصی از جمعیت، بیشتر از دیگران احتمال خودکشی دارند. خطر خودکشی در نوجوانان بزرگتر و بزرگسالان جوان بیشتر از کودکان دبستانی است.
معمولاً پسران، بیشتر از دختران خود را میکشند. خطر اقدام به خودکشی در پسران، 3 برابر دختران است.
بعضی مطالعات در بزرگسالان نشان داده است که 15 درصد مبتلایان به اختلال خلقی دوقطبی نوع یک، خود را خواهند کشت.
وجود اختلال خلقی، اختلاف در میزان خطر خودکشی بین دو جنس را تعیین میکند.
وجود اختلال افسردگی اساسی، در دختران خطر خودکشی را بسیار بیشتر از جمعیت عمومی بالا میبرد، درحالیکه در پسران، سابقه قبلی اقدام به خودکشی، با خطر بالاتر خودکشی همراه است.
باید به پدر و مادری که کودک مبتلابه اختلال افسردگی یا اختلال خلقی دوقطبی دارند، در مورد ارقام خودکشی هشدار داد؛ اما آمارها نشان میدهد که بیشتر افرادی که خودکشی میکنند، تحت درمان نیستند.
کودکی که تحت نظر پزشکی آشنا با اختلال خلقی یا افسردگی است، نسبت به افرادی که در جستجوی کمک نیستند، میزان خطر کمتری برای خودکشی دارد. مطالعات نشان داده است که درمان، خطر خودکشی با این اختلالات را کاهش میدهد.
شکی وجود ندارد که افراد دچار اختلالات خلقی و افسردگی، میزان بالایی از خودکشی دارند. اگر کودک شما یک یا تعداد بیشتری خصوصیت افزایندهی خطر خودکشی را دارد، میتواند ترسناک باشد.
اما فکر کردن و نگرانی در مورد احتمال خودکشی بر اساس آمارها و بدون در نظر گرفتن شرایط فردی، خیلی مفید نیست. بهجای نگرانی، بحث کردن با پزشک در مورد عوامل خطرزای خاص در کودک شما و کار کردن برای کاهش برخی از این خطرات مفیدتر است.
منبع
کتاب ۱۰۰ پرسش و پاسخ درباره اختلال افسردگی یا دوقطبی کودکان؛ نوشته دکتر لیندا چکرورتی؛ ترجمه امینه کاکایی،دکتر اسما عاقبتی،دکتر میترا حکیم شوشتری،مریم زارع