اختلال افسردگی مداوم یا افسرده خویی که خلق افسرده در طول روز و بیشتر روزها به مدت 2 سال مشخص می شود. در کودکان و نوجوانان می تواند خلق تحریک پذیر و به مدت 1 سال باشد. 2 یا بیشتر از این نشانه ها در فرد وجود دارد که شامل تغییر اشتها و میزان خواب، خستگی، عزت نفس پایین، تمرکز ضعیف یا مشکل در تصمیم گیری و احساسات ناامیدی می باشد. در طول مدت مشخص شده برای این اختلال هرگز افراد مبتلا بیش از 2 ماه بدون این علائم نبوده اند. نشانه ها اختلال قابل ملاحظه ای در زمینه ای مهم زندگی بوجود می آورند.
ویژگی های همراه با این اختلال
- ناراحتی اضطراب آور که شامل احساس عصبی بودن، احساس بی قراری غیر عادی، مشکل در تمرکز به علت نگرانی، ترس از اینکه اتفاق بدی بیوفتد و احساس از دست دادن کنترل خود می شود و وجود حداقل 2 مورد از این ها لازم است.
- ویژگی های مختلط که حداقل 3 مورد از این نشانه ها را شامل می شود: خلق بالا، عزت نفس کاذب یا بزرگ منشی، پر حرفی، پرش افکار، افزایش انرژی یا فعالیت هدفمند، ولخرجی یا سرمایه گذاری احمقانه یا بی احتیاطی جنسی و کاهش نیاز به خواب، که این نشانه ها توسط دیگران قابل مشاهده می باشد.
- ویژگی های مالیخولیایی که با یکی از این موارد مشخص می شود، شامل: فقدان لذت در تمام فعالیت ها و فقدان واکنش پذیری به محرک های لذت بخش. 3 یا بیشتر از این نشانه هم باید علاوه بر آن داشته باشد: خلق افسرده با اندوهگینی عمیق، ناامیدی و یا کج خلقی و خلق پوچ، افسردگی که هنگام صبح بدتر می شود، بیدار شدن صبح زود و حداقل 2 ساعت قبل از بیدار شدن معمول، سراسیمگی یا کندی روانی-حرکتی محسوس، بی اشتهایی یا کاهش وزن قابل ملاحظه و احساس گناه بیش از حد یا نامناسب. این شاخص باید در شدیدترین مرحله ی دوره باشد و بیشتر در افراد روان پریش روی می دهد.
- ویژگی های نامتعارف در اکثر روزهای دوره ی افسردگی غالب باشد. نشانه ها شامل واکنش پذیری خلقی و دو یا بیشتر از این نشانه ها : افزایش وزن یا اشتها، پر خوابی، فلج سربی یعنی احساس سنگینی در دست و پاها، الگوی بادوام حساسیت به طرد میان فردی.
- ویژگی های روان پریشی که شامل همخوان با خلق (محتوی هذیان ها و توهمات با موضوعات معمول افسردگی هماهنگ است) و ناهمخوان با خلق (محتوی هذیان ها و توهمات با موضوعات معمول افسردگی همخوان نمی باشد) می باشد.
- ویژگی های کاتاتونی باید در بخش عمده ای از دوره وجود داشته باشد. 3 یا بیشتر از این نشانه ها را شامل می شود: بهت، جمود خلسه ای، انعطاف پذیری مومی شکل، لالی، منفی گرایی، وضع خاصی گرفتن، ادا و اطوار، رفتار قالبی، سراسیمگی، شکلک، پژواک گویی و پژواک کرداری.
- با شروع پیش از زایمان که با شروع نشانه های خلقی در مدت حاملگی یا 4 هفته بعد از زایمان مشخص می شود. اغلب اضطراب شدید و حملات وحشتزدگی دارند، که ممکن است نشانه های خلقی با ویژگی های روان پریشی و بدون روان پریشی باشد.
- ویژگی های الگوی فصلی که در مورد اختلال افسردگی عود کننده به کار می رود. که بین شروع دوره ها و زمان خاصی از سال رابطه وجود دارد. اغلب با انرژی برجسته، پر خوابی، پر خوری، افزایش وزن و اشتیاق به کربوهیدرات ها مشخص می شود. این ویژگی در اختلالات دوقطبی عود کننده نیز وجود دارد.
- همراه با دوره ی افسردگی اساسی مداوم که ملاک های کامل برای دوره ی افسردگی کامل در طول 2 سال قبل برآورده شده باشند.
- همراه با دوره های افسردگی اساسی متناوب با دوره ی کنونی که دست کم 8 هفته در حداقل 2 سال گذشته با نشانه های زیر سطح آستانه برای دوره ی افسردگی اساسی وجود داشته باشد.
- همراه با دوره های افسردگی متناوب بدون دوره ی کنونی که حداقل در 2 سال گذشته یک یا چند دوره ی افسردگی اساسی وجو داشته باشد.
از جمله عوامل موثر در ایجاد این اختلال می توان به بالا بودن سطح روان رنجوری، شدت بیشتر نشانه، عملکرد کلی نامناسب و وجود اختلالات تضطرابی یا اختلال سلوک، از دست دادن یا جدایی والدین، توارث و نابهنجاری در قشر پیش پیشانی، شکنج کمربندی قدامی، بادامه و هیپوکامپ اشاره کرد.
میزان شیوع 12 ماهه ی این اختلال تقریبا 5 درصد براورد شده است. این اختلال در افراد مبتلا به اختلالات جسمی ناتوان کننده و مزمن وسالمندان شایع است.
اختلال افسردگی مداوم اغلب به صورت پنهانی و زود آغاز می شود. روند این اختلال مزمن است. شروع زود هنگام این اختلال به احتمال زیاد با اختلالات شخصیت و اختلالات مصرف مواد همزمان ارتباط دارد. اگر نشانه ها به سطح دوره ی افسردگی اساسی افزایش یابد ممکن است ظرف مدت زمان کمتری برطرف شوند. تاثیرات این اختلال در زمینه های مهم زندگی بیشتر از تاثیرات اختلال افسردگی اساسی می باشد.
- شناخت درمانی
- رفتار درمانی
- روانکاوی
- درمان بین فردی
- خانواده درمانی
- گروه درمانی
- دارو درمانی
- American Splendor – 2003
- Revolutionary Road – 2008
به زودی
به زودی
خانم 49 ساله ای به نام نسترن توسط پزشکی برای ارزیابی به درمانگاه معرفی شد. ظاهرش رنگ پریده و لباس های ساده و مرتب و آرایش هم نداشت. در بیشتر وقت مصاحبه چشمانش اشک آلود بود اما گریه نمی کرد. آهسته و آرام صحبت می کرد تا حدی که بعضی جملات شنیده نمی شد. به نظر خجالتی، ترسو، وابسته، درمانده و ناامید می آمد. وضعیت خود را این چنین توصیف کرد که اعصابم خورد است و نمی توانم کاری انجام دهم و می گفت در همه ی عمر خود بیمار بوده است. او از دردهای متعددی شکایت داشت از جمله گرفتگی مچ پا، برآمدگی های دردناک گردن، دیسک کمر، سردرد، درد ناحیه لگنی و شکمی و درد معده-روده ای و تنفسی. به هیچ چیز علاقه نداشت، غمکین، نگران ، ناامید و درمانده بود. به دلیل نداشتن انرژی فعالیتی نمی کرد. در طی شب چند بار از خواب بیدار می شد و دیگر نمی توانست به خواب برود. اشتها نداشت و در دو ماه گذشته 4/5 کیلو وزن کم کرده بود. می گفت بی تفاوت و بی توجه است. گاهی اوقات به نظرش می رسید که نام او را صدا می زنند ولی می دید که کسی آن جا نیست. اغلب احساس خفگی می کرد و فکر می کرد که در حال مردن است و سرگیجه و تپش قلب می گرفت و دست هایش کرخت می شد.