اختلال هماهنگی رشدی (Developmental Coordination Disorder) جزء اختلالات عصبی-رشدی طبقه شده است. افراد مبتلا به این اختلال قادر به انجام برخی از فعالیتهای روانی-حرکتی نیستند و به نوعی هماهنگی عصب و عضله در آنها به خوبی وجود ندارد در ادامه به تشریح این اختلال پرداختهایم.
تعریف و نشانههای اختلال هماهنگی رشدی
یادگیری و انجام مهارتهای حرکتی هماهنگ به میزان قابلتوجهی کمتر از حد انتظار بر اساس سن تقویمی فرد است.
این مشکلات بهصورت دستوپا چلفتی بودن (مانند انداختن یا برخورد با اجسام) و یا کندی و بیدقتی انجام مهارتهای حرکتی (مانند گرفتن اجسام، استفاده از قیچی و قاشق و چنگال، دوچرخهسواری) تظاهر میکند.
معمولاً خردسالان دارای این اختلال در یادگیری مهارتهایی مانند بالا یا پایین رفتن از پلهها، رکاب زدن، بستن دکمه لباس و تکمیل جورچین مشکلدارند.
همچنین این کودکان در استفاده از لوازمالتحریر مانند خطکش و قیچی و شرکت در فعالیتهای ورزشی گروهی در مدرسه کندی قابلتوجهی دارند.دستخط این کودکان اغلب خوب نیست و متعاقباً روی سرعت نوشتن و خوانایی نوشتهها و پیشرفت تحصیلی آنها تأثیر میگذارد.
نشانههای این اختلال برای بچههای بزرگتر و بزرگسالان بهصورت بیدقتی و کندی در کارهایی مثل تکمیل جورچینها،مدلسازی،بازی با توپ،دستخط و رانندگی است.همچنین در مهارتهای روزمره تحصیل و کار،بهخصوص در مواردی که نیاز بهسرعت و دقت دارند تحت تأثیر مشکلات عدم هماهنگی قرار میگیرند.
شروع این علائم باید در اوایل دوران رشد باشد.بااینوجود معمولاً اختلال هماهنگی رشدی تا قبل از سن ۵ سالگی تشخیص داده نمیشود.
تشخیص این اختلال با توجه به معاینه بالینی،گزارش مدرسه یا محل کار،و آزمونهای روانسنجی صورت میگیرد.
شیوع اختلال هماهنگی رشدی
سبب شناسی اختلال هماهنگی رشدی
علل اختلال هماهنگی رشدی چندعاملی است و احتمالاً هم علل عضوی و هم علل رشدی در بروز این اختلال نقش دارند.
عواملی که در این اختلال خطرساز فرض شدهاند عبارتاند از: نارسی (تولد قبل از هفته ۳۷ بارداری)، هیپوکسی (کاهش اکسیژنرسانی به تمام ارگانیسم) و وزن کم هنگام تولد است. مواجه پیش از تولد با الکل، کوکائین و نیکوتین را نیز در بروز وزن کم هنگام تولد و نیز ناهنجاریهای شناختی و رفتاری دخیل دانستهاند. میزان اختلال رشدی هماهنگی در کودکانی که زودرس به دنیا آمدهاند تا ۵۰٪ گزارششده است.
اختلالات همزمان با اختلال هماهنگی رشدی
اختلالاتی که معمولاً همراه با اختلال هماهنگی رشدی دیده میشوند عبارتاند از: اختلال زبان و گفتار، اختلال یادگیری اختصاصی، مشکلات بیتوجهی مانند ADHD (شایعترین اختلال هم ابتلا که در ۵۰٪ موارد دیده میشود). اختلال طیف درخودماندگی، مشکلات رفتارهای هیجانی و ایذایی و سندرم بیشحرکتی مفاصل.
تشخیص افتراقی برای اختلال هماهنگی رشدی
کمتوانی ذهنی (اختلال رشدی هوشی): اگر مشکلات حرکتی بیشتر از حدی است که برای ضریب هوشی بیمار انتظار میرود و ملاکهای تشخیصی اختلال هماهنگی رشدی را احراز میکند.گذاشتن این تشخیص درست است.
اختلال کمتوجهی-بیشفعالی:بچههای بیشفعال گاهی میافتند،به اجسام اطرافشان ضربه میزنند.برای اطمینان از اینکه این علائم حرکتی مربوط به حواسپرتی یا تکانشگری فرد است یا ناشی از مشکلات هماهنگی رشدی است باید کودک را در چند مکان مختلف مورد مشاهده قرار داد.اگر ملاکهای تشخیصی هر دو اختلال برآورده میشوند باید هردوی آنها را کدگذاری نمود.
اختلال طیف درخودماندگی: افراد مبتلا به این اختلال،غالباً تمایلی به شرکت در کارهای نیازمند مهارتهای هماهنگی حرکتی پیچیده مانند ورزشهای با توپ ندارند.بروز همزمان اختلال هماهنگی رشدی و اختلالات درخودماندگی شایع است و در صورت وجود ملاکهای هر دو،باید جداگانه کدگذاری شود.
سندرم بیش حرکتی مفاصل:در افراد مبتلا به این سندرم قابلیت انعطاف مفاصل بیشازحد معمول است. این افراد گاهی علائمی شبیه اختلال هماهنگی رشدی دارند.
روشهای درمانی اختلال هماهنگی رشدی
در مداخلات مربوط به کودکان دچار اختلال رشدی هماهنگی از وجوه متعددی شامل مواد بصری، شنیداری و لمسی استفاده میشود. دوطبقه وسیع مداخلات عبارتاند از:
- رویکردهای معطوف به نقص شامل درمان یکپارچگی حسی،درمان معطوف به مسائل حسی-حرکتی و درمان معطوف به پردازش
- مداخلات مختص تکلیف شامل آموزش تکلیف عصبی حرکتی و جهتیابی شناختی در مورد عملکرد شغلی روزمره.
اخیراً آموزش تجسم حرکتی در درمان گنجاندهشده است. همچنین کار درمانگر میتواند با آموزش فعالیتهای جسمی که آگاهی فرد از کارکرد حسی و حرکتی را افزایش میدهد به روند درمان کمک کند.پژوهشهای اخیر که روی کودکان دچار اختلال هماهنگی رشدی انجام شد نشان داد استفاده از بازیهای کامپیوتری در بهبود توانایی گرفتن توپ نتایج مثبتی دارد.این کودکان توانستند نمره بازی خود را با تمرین گرفتن مجازی بهبود دهند.
شرح حالی از کودکی دارای اختلال هماهنگی رشدی
آرش در سن ۸ سالگی نزد والدینش شکایت کرد همسالانش به علت ضعیف بودن در ورزش او را اذیت میکنند و او همیشه آخرین نفری است که برای عضویت در تیم انتخاب میشود. آرش تنها یک دوست داشت که او هم گاهی به آرش میخندید. زیرا همواره توپ از دست آرش میافتاد و دویدنش هم مضحک به نظر میرسید.
آرش قبلاً تشخیص ADHD دریافت کرده بود و تحت درمان دارویی قرار داشت و حتی باوجود مصرف دارو در خواندن مشکل داشت. سابقه رشدی که از والدین آرش دریافت شد نشان داد که نشستن آرش با تأخیر همراه بوده و او تا ۱۰ ماهگی قادر به نشستن نبوده است. همچنین آرش تا ۳۰ ماهگی قادر نبوده است بدون افتادن راه برود.والدینش گزارش کردند که در آن زمان متوجه شده بودند فرزندشان تا حدودی دستوپا چلفتی است چون حتی تا ۸ سالگی هنگام صرف غذا همواره نوشابهها رو میریخت و چنگال را بهصورت ناشیانه میگرفت و اغلب قبل از اینکه قاشق به دهانش برسد آنها را میریخت.
همچنین ارزیابیهای بیشتری که صورت گرفت نشان داد آرش میتوانست روی دو پا بایستد ولی نمیتوانست روی پنجه بایستد و حتی نمیتوانست توپی که از فاصله ۱۰متری برای او پرتاب میشد را بگیرد.
والدین آرش برای درمان او را پیش یک عصبشناس بردند زیرا عضلاتش شل بودند ولی اختلال قابلتشخیص عصبی یافت نشد و قدرت عضلاتش در حد طبیعی گزارش شد. پسازآنکه اختلال هماهنگی رشدی برای آرش تشخیص گذاری شد او را در یک برنامه درمانی ثبتنام کردند که در آن از آموزش تجسم برای کاهش دستوپا چلفتی بودن و بهبود هماهنگی استفاده میشد.
پس از گذشت ۳ ماه از درمان آرش او پیشرفتهای چشمگیری درزمینهی دستخط نشان داد بعد از اینکه احساس بهتری نسبت به خود دریافت کرد بازیهای ورزشی را با دوستانش شروع کرد و درزمینهی گرفتن توپ بسکتبال و همچنین دویدن پیشرفتهای چشمگیری صورت گرفت.