اختلال هویت تجزیهای (Dissociative Identity Disorders) را معمولاً با نام اختلال شخصیت چند گانه یا چند شخصیتی میشناسند. در اختلال هویت تجزیهای فرد دارای دو یا چند شخصیت مجزا میباشد به طوری که شخصیتها از حضور یکدیگر بی اطلاع هستند و خود فرد نیز از چند شخصیتی خود بی خبر است.
اختلال هویت تجزیهای اختلالی مزمن است. شخصیت در این اختلال ممکن است از دو جنس، نژاد و سنین مختلف باشند. شایعترین شخصیت فرعی شخصیت کودکانه است.
سبب شناسی اختلال هویت تجزیهای
اکثر بیمارانی که تشخیص اختلال هویت تجزیهای را دریافت میکنند، زن هستند. این اختلال در اواخر نوجوانی و اوائل جوانی بیشتر دیده میشود. میانگین سنی در زمان تشخیص 30 سالگی است، هرچند بیماران معمولاً 5 تا 10 سال پیش از تشخیص نشانهها را داشتهاند. در کودکان تعداد پسرهای مبتلا بیشتر از دخترهاست.
همه گیرشناسی اختلال هویت تجزیهای
اختلال فراموشی تجزیه ای در میزان بروز آن بین زن و مرد تفاوتی وجود ندارد. اختلال فراموشی تجزیه ای اغلب در اواخر نوجوانی و بزرگسالی رخ می دهد.
سیر و پیش آگهی اختلال هویت تجزیهای
در مورد سیر طبیعی اختلال هویت تجزیه ای درمان نشده چیز زیادی بدست نیامده است. درصدی از این افراد بر اثر خودکشی یا رفتارهای خطرجویانه ی خود فوت می کنند. در بیمارانی که اختلالت همزمان عضوی، روانپریشانه و بیماری های طبی شدید، پیش آگهی بدتر است.
اختلالات همراه اختلال هویت تجزیهای
- اختلال استرس پس از سانحه
- اختلال افسردگی
- اختلالات مرتبط با آسیب و عامل استرس زا
- اختلالات شخصیت ( بخصوص اختلال شخصیت دوری جو و مرزی)
- اختلال تبدیلی
- اختلال نشانه ی جسمانی
- اختلالات خوردن
- اختلالات مرتبط با مواد
- اختلال وسواس فکری-عملی
- اختلالات خواب
- تناوب های تجزیه ای در هویت، هشیاری و حافظه
درمان اختلال هویت تجزیهای
اختلال هویت تجزیه ای توسط روان درمانی، شناخت درمانی، هیپنوتیزم، مداخلالت روان-دارویی، درمان با تشنج الکتریکی، گروه درمانی، کاردرمانی، حساسیت زدایی و بازپردازش با حرکات چشم و خانواده درمانی، تا حدودی درمان می شود.
اختلال هویت تجزیهای در فیلمهای سینمایی
- Frankie & Alice
- Voices Within: The Lives of Truddi Chase
- (David and Lisa (1962
- SybilWaking Madison
اختلال هویت تجزیهای در افراد مشهور
- Mel Gibson (گارگردان، تهیه کننده و بازیگر)
- Herschel Walker (هنرمند و ورزشکار)
سرگذشت فردی دارای اختلال هویت تجزیهای
مانا برای درمان درد مزمن ناشی از دیستروفی به روانپزشک معرفی شد. او تاریخچه پزشکی پیچیده ای داشت. مشخص شد که به شدت تلقین پذیر است. به سرعت یاد گرفت که دردهایش را با هیپنوتیزم کردن خود کنترل کند. هنگام ارزیابی دقیق روانپزشکی، بیمار مشاهده شگفت آوری را تعریف کرد و گفت چندبار است که بعد از رسیدن به خانه باک بنزین ماشین پر است، ودر حالی که صبح روز بعد باک بنزین ماشینش تقریبا خالی است.
بعد از یاداشت برداری از کیلومتر شمار ماشینش متوجه شد که بسیاری از شب ها ماشین او تقریبا 100 مایل مسافت را پیموده است. او چیزی در مورد اینکه با ماشینش به جایی رفته است به یاد نمی آورد. بررسی ها نشان داد که در بخش عمده ای از دوره ی کودکی او خلاء های حافظه وجود داشته است. پزشک او احتمال یک اختلال تجزیه ای ر ادر نظر گرفت. در جریان هیپنوتیزم او با صدایی متفاوت شروع به صحبت کرد. گفت وقتش رسیده منو بشناسی. شخصیت دیگر او شروع به صحبت کرد. در جریان درمان 6 شخصیت دیگر نیز ظاهر شد.