ارتباط با دیگران

ارتباط با دیگران یکی از دغدغه‌های بشری است. این را می‌شود از نوشته‌های 2500 سال پیش فیلسوف‌های یونانی که انسان را ((حیوان اجتماعی)) می‌نامیدند هم فهمید.

بعضی‌ها رد پای رفتارهای ارتباطی ما را حتی تا دوران غارنشینی دنبال کرده‌اند؛ وقتی‌که انسان دندان‌های به هم چفت شده‌اش را به نشانه‌ی تسلیم یا قدرت به همسایه غارنشین خود نشان می‌داد و مجبورش می‌کرد که با او راه بیاید.

می‌گویند لبخند آدمیزاد میراث همان رفتار است. روانشناسی امروزی هم به این دغدغه تاریخی خیلی بها داده است؛ مثلاً یکی از نشانه‌های انسان سالم در روانشناسی امروز این است که ارتباط مثبتی با دیگران دارد.

بعضی از روانشناس‌ها رفتارهای ارتباطی ما را به چهار دسته کلی تقسیم کرده‌اند. آن‌ها می‌گویند ما در ارتباط با دیگران یا:

  • پرخاشگرانه برخورد می‌کنیم
  • یا منفعلانه
  • یا منفعل-پرخاشگر
  • یا جرات­مندانه

خوبی این طبقه‌بندی این است که ضمن دسته‌بندی کردن، پیشنهادهای کاربردی هم دارد. درواقع روانشناس‌ها می‌گویند تا جایی که می‌توانید از سه سبک ارتباطی اول (پرخاشگرانه، منفعلانه و منفعل-پرخاشگر) اجتناب کنید و به‌جایش سبک ارتباطی جرات­مندانه را دریابید. این شما و این هم تمام شیوه‌های ارتباط با دیگران.

شیوه ارتباط

شما در رابطه با اطرافیانتان از کدام شیوه ارتباطی استفاده می‌کنید؟ ارباب؟ برده؟ یا راه میانه؟

به قول یکی از روانشناس‌های کارکشته خودمان، وقتی دو تا ایرانی باهم ارتباط برقرار می‌کنند، معمولاً در موقعیت ارباب –برده قرار می‌گیرند؛ یعنی یکی ژست ارباب می‌گیرد و دیگری مجبور است که ژست برده را بگیرد.

مثلاً وقتی‌که می‌روید کالایی از سوپرمارکت بخرید، معمولاً ارباب قضیه فروشنده است یا وقتی‌که ارباب‌رجوع اداره‌ای می‌شوید، به‌طورمعمول کسی که نقش ارباب را می‌گیرد، کارمند است. این دو نقش در سبک‌های ارتباطی اول و دوم به‌خوبی شرح داده‌شده است.

سبک ارتباطی پرخاشگرانه

آدم‌های پرخاشگر به حریم شخصی دیگران تجاوز می‌کنند. وقتی برای ارتباط با دیگران از سبک ارتباطی پرخاشگرانه استفاده می‌کنیم، هم برای درخواست کردن و هم برای جواب دادن به درخواست دیگران فقط یک‌راه بلدیم؛ پرخاش! مثال در این مورد هم فراوان است.

ذهن خود را تغییر دهید
بخوانید

از دعوا کردن باکسی که خارج از نوبت در صف ایستاده گرفته تا گفتن ((مگه من قیم توام)) در مقابل درخواست یک قرض کوچک.

تهدید کردن، استفاده از کلماتی مثل ((باید)) و ((هیچ راهی ندارد)) در اول جمله‌های درخواستی و برچسب زدن به دیگران از نشانه‌های کلامی و صحبت کردن با صدای پیش از حد بلند، زدن دست‌به‌کمر و کلاً قیافه همیشه حق‌به‌جانب گرفتن از نشانه‌های غیرکلامی سبک پرخاشگرانه هستند. آن‌ها از شکست می‌ترسند و اتفاقاً اعتمادبه‌نفس کمتری نسبت به بقیه دارند.

ضمن اینکه همین‌که چند بار رفتار پرخاشگرانه موفق باشد، آدم‌ها یاد می‌گیرند که در موقعیت‌های دیگر هم پرخاشگرانه رفتار کنند.

آدم‌های پرخاشگر از اینکه می‌توانند با این شیوه دیگران را به خیال خودشان مدیریت کنند، لذت می‌برند. آدم پرخاشگر با این کارش اول‌ازهمه زمینه یک تعارض و کشمکش با طرف مقابلش را به وجود می‌آورد.

ممکن است ازقضا طرف مقابل هم پرخاشگر از آب دربیاید! اصلاً خیلی از دعواهای خیابانی وقتی پیش می‌آید که هر دو طرف می‌خواهند از سبک پرخاشگرانه استفاده کنند. یادتان باشد هیچ‌کس شخصی که همه کارهایش را با دعوا پیش می‌برد، آدم محترمی نمی‌داند.

سبک ارتباطی منفعلانه

کسی که برای ارتباط با دیگران سبک ارتباطی منفعلانه‌ای دارد، نه در مقابل درخواست‌های غیرمنطقی دیگران کاری می‌کند، نه خودش می‌تواند درخواست معقولش را با دیگران مطرح کند.

کلاً آدم‌های منفعل کار خاصی جز پذیرفتن، نگفتن و خودداری انجام نمی‌دهند. آن‌ها به حقوق شخصی خودشان بی‌توجه‌اند، به دیگران اجازه می‌دهند به حریم شخصی‌شان تجاوز کنند و کلاً اولویت زندگی‌شان خواسته‌های دیگران است، نه خواسته‌های خودشان.

مثلاً اگر شما از یک فرد منفعل بخواهید که به شما 60 هزار تومان قرض دهد، حتی اگر این رقم تمام پول‌توجیبی‌اش باشد و برایش برنامه‌ها داشته باشد و حتی اگر شما سابقه دودر کردن و پس ندادن پول داشته باشید، منفعلانه پولش را به شما قرض می‌دهد.

سرگردانی و از این شاخه به آن شاخه پریدن، من‌من کردن و صریح نبودن از نشانه‌های کلامی و صدای آرام و لرزان، نگاه سرگردان و سر روبه پایین از نشانه‌های غیرکلامی سبک منفعلانه است.

تفاوت‌ها در زندگی زناشویی را تشخیص دهید
بخوانید

دلیل‌های زیادی وجود دارد برای اینکه یک نفر منفعلانه رفتار کند؛ ترس از تأیید نشدن، ترس از انتقاد، ترس از اینکه بی‌ادب به نظر برسد، ترس از به وجود آمدن تعارض با طرف مقابل، ترس از بازی خوردن از طرف دیگران و از همه مهم‌تر ماهر نبودن در ابراز احساسات.

احساس خشم از خود، تنفر از دیگران و در کل ناکام ماندن، پایین‌تر رفتن اعتمادبه‌نفس، خارج شدن روابط با دیگران از کنترل شخصی (به زبان ساده زیادشدن روی دیگران) و پایین رفتن عزت‌نفس از نتایج رفتار منفعلانه‌اند.

سبک ارتباطی پرخاشگرانه-منفعلانه

پیچیده‌ترین نوع سبک ارتباط با دیگران در عالم همین سبک پرخاشگرانه-منفعلانه است؛ یعنی یک نفر پرخاشگری‌اش را با ((انجام ندادن)) یک کار بروز می‌دهد. کارمندی که پشت میزش می‌نشیند و به ارباب‌رجوعش جواب نمی‌دهد یا عمداً کار ارباب‌رجوعش را عقب می‌اندازد، درواقع دارد از سبک پرخاشگر-منفعل استفاده می‌کند.

وقتی ما جواب تلفن کسی را که از او خوشمان نمی‌آید نمی‌دهیم، همین‌که با یک نفر لج می‌کنیم یا وقتی عمداً سر قراری دیر حاضر می‌شویم، همه و همه پرخاشگری در قالب انفعال هستند.

شاید طعنه و کنایه یک‌جورهایی نشانه کلامی سبک پرخاشگرانه-منفعلانه باشد اما معمولاً نشانه‌های غیرکلامی‌ای مثل بی‌اعتنایی و خود را به کری و کوری زدن بهتر این سبک را نشان می‌دهد.

معمولاً کسی که از این سبک استفاده می‌کند، هم از تبعات پرخاشگری فعال گریخته و هم به‌اصطلاح خشمش را روی طرف مقابلش خالی و دلش را خنک کرده است! اما یادتان باشد کسی به پرخاشگر-منفعل­ها نمی‌گوید باهوش، می‌گوید موذی (و هم‌زمان روباهی را به ذهن می‌آورید)؛ یعنی به‌هرحال احترام اجتماعی با استفاده زیاد از این سبک از بین می‌رود.

سبک ارتباطی جرات­مندانه

سبک ارتباطی جرات­مندانه نه در حد سبک پرخاشگرانه، خشن است و نه در حد سبک منفعلانه، پذیرنده است. در سبک ارتباطی جرات­مندانه که بهترین و سالم‌ترین سبک ارتباطی برای ارتباط با دیگران است، ما به‌راحتی درخواست‌هایمان را مطرح می‌کنیم و به‌راحتی به درخواست دیگران نه می‌گوییم. البته یادگرفتن این سبک به همین راحتی‌ها هم نیست.

سرعت سخن گفتن و مدیریت آن
بخوانید

ما وقتی جرات­مندیم که علاوه بر قاطع بودن، محترم و منطقی هم باشیم؛ یعنی باید هم‌زمان هم هوای خودمان را داشته باشیم، هم هوای احساسات دیگران را و هم هوای اصول کتاب منطق سوم دبیرستان!

در یک تقسیم‌بندی سردستی، رفتار جرات­مندانه به ((درخواست قاطعانه)) و ((نه گفتن قاطعانه)) تقسیم می‌شود. ما بعداً در مورد ((مهارت نه گفتن)) مفصل می‌گوییم. این دفعه فقط از درخواست قاطعانه می‌گوییم.

خیلی‌ها نمی‌دانند که چطور باید درخواستشان را با یک نفر مطرح کنند. آن‌ها نه ((در باجه یک بانک)) می‌توانند درست‌ودرمان به کسی که جلو زده است، بگویند صف را رعایت کند و نه می‌توانند بدون ((من و من)) خواستگاری کنند!

  • درخواستتان را سبک‌سنگین کنید!

اول با خودتان فکر کنید که واقعاً این درخواست شما در حد توانایی‌ها و اختیارات طرف مقابلمان هست؟ آیا او فقط می‌تواند شمارا راهنمایی کند یا قادر است کل مشکلتان را حل کند؟ آیا میزان درخواست شما با میزان صمیمیتی که بینتان است می‌خواند یا نه؟

  • وضعیت خودتان را شرح دهید!

باید اول، جمله درخواستتان- یعنی وضعیتی که در آن قرار دارید- را شرح دهید. مثلاً اگر می‌خواهید از دوستتان پول قرض بگیرید، باید وضعیت بغرنج مالی‌تان را با جزئیات برایش شرح دهید یا اگر می‌خواهید که یک نفر سیگار نکشد باید بگویید که چه قدر دود سیگار شمارا اذیت می‌کند.

  • درخواستتان قابل‌اجرا باشد و آن را دقیق و محترمانه بیان کنید!

مبهم حرف نزنید. مبهم حرف زدن آفت درخواست است. اینکه مثلاً به یک نفر بگویید ((فعلاً از اتاق برو بیرون!)) درخواست درستی نیست. طرف مقابلتان باید دقیقاً بداند که چه‌کار باید کند؛ مثلاً ((یک‌ساعتی از اتاق بیرون باش)).

گردآوری شده توسط گروه آموزشی فکر بنیان

[vc_raw_html]JTNDZGl2JTIwaWQlM0QlMjdtZWRpYWFkLWxQSmclMjclM0UlM0MlMkZkaXYlM0U=[/vc_raw_html][vc_raw_html]JTNDZGl2JTIwaWQlM0QlMjdtZWRpYWFkLUxuSGElMjclM0UlM0MlMkZkaXYlM0U=[/vc_raw_html]
Telegram
Instagram
YouTube

مطالب مرتبط