نگاهی به فرآیند گروه درمانی
آیا شما دچار مشکلات همیشگی و قدیمی روابط هستید و دائماً اشتباهات خود را تکرار میکنید؟
درمان فردی به شما کمک میکند تا سابقه، ترسها و ناامنیهای خود را درک کنید. بنابراین فرصت مناسبی برای درک این موضوع که چگونه گذشته بر روی حال تأثیر خواهد داشت، پدیدار میشود. بااینحال اگر به دنبال ایجاد روابط درونیتر و مستحکمتر هستید، درمان فردی کاربرد زیادی نخواهد داشت. برای بسیاری از افراد باز کردن مسیرهای تازه در رابطه و صمیمت کافی نیست.
برخلاف درمان فردی، گروه درمانی بهصورت انحصاری بر روی روابط متمرکز است. در جلسات تک نفره، گزارشهای بیمار از رخدادها شنیده میشود. ممکن است این گزارشهای بزرگنمایی شده باشند یا بهدرستی نقل نشوند. بااینحال در گروه، درمانگر بهصورت زنده شاهد مشکلات ارتباطی شما خواهد بود. آنها اضطراب ناگهانی شمارا میبینند، متوجه تغییر زبان بدنتان میشوند و شاهد تأثیر روابط صمیمی بر روی شما هستند. بهعبارتدیگر هر چیزی که در محیط میان شما و شخص دیگر در جریان است در قالب گروه درمانی قابلمشاهده خواهد بود؛ و اینجاست که درمانگر به شما کمک خواهد کرد.
چیزی که در زندگی رخ میدهد، در گروه نیز پیش میآید. قدرت تغییردهنده گروه در تمرکز آن بر روی اینجا و اکنون است. در عوض اینکه سابقه خود را بررسی کنید، گروه درمانی شما را به سمت تفکرات و احساساتتان سوق میدهد، بهویژه احساساتی که نسبت به اعضای گروه دارید. بدون شک این کار سادهای نیست. درواقع تقریباً تمام بیماران وقتیکه به آنها درمان گروهی را پیشنهاد کردم، شاکی شدند:
- چگونه میتوانم نسبت به افراد غریبه احساسی داشته باشم؟
- چرا باید احساسات شخصیام را در مقابل دیگران بیان کنم؟
- وقتی در موقعیتهای گروهی قرار میگیرم، ساکت میشوم؛ و هیچ احساسی ندارم.
بههرحال شما بهصورت آگاهانه و ناآگاه نسبت به سایرین احساس دارید. فرصت تعامل برای آنها نیز ایجاد میشود. برای مثال وقتیکه باکسی در درون آسانسور هستید، موجی از احساس نسبت به آن فرد در درون شما ایجاد میشود.
- آیا با این شخص احساس امنیت میکنم؟
- آیا برای این شخص جذاب هستم؟
- آیا باید لبخند بزنم؟ نباید ارتباط چشمی برقرار کنم؟ احساس آزردگی میکنم؟
- همانطور که سرگرم این احساسات و بررسی آنها هستید، برآوردهایی در ذهنتان انجام میگیرد.
- آیا این شخص شمارا به یاد یک دوست قدیمی میاندازد؟
- معلم بداخلاق دبیرستان؟
- عشق اولتان؟
غرق شدن در احساسات اولین گام به سمت زندگی کردن است، این حالت شما را به اینجا و اکنون میآورد و سریعاً هماهنگیتان را با سایرین تقویت میکند.
قرارداد گروهی
پسازاینکه احساساتتان را نسبت به شخصی در گروه شناسایی کردید، باید کار دیگری هم انجام دهید. بیان کردن تفکرات و احساساتتان در میان اعضای گروه بهترین روش برای تمرین کردن روابط مؤثر است. این چیزی است که تجربه گروهی را برای شما لذتبخش میکند، به شما در حفظ روابط در یک محیط امن کمک میکند. بهتدریج از مهارتهای افراد موجود در گروه برای خود در دنیای خارج استفاده خواهید کرد.
برای اینکه نوع روابطتان با سایرین تقویت شود، در یک گروه تشویق به موارد زیر خواهید شد:
- تفکرات و احساسات خود را نسبت به اعضای گروه با صدای بلند بگو.
- وابستگیها، خاطرات یا رؤیاهایی که درنتیجه روابط در گروه به دست آوردهای را با آنها به اشتراک بگذارد.
- به اعضای گروهی که به تو واکنش نشان میدهند، واکنش داشته باش.
- احساسات منفی ایجادشده را بیان کن البته از حملات کلامی خودداری کن.
- به دنبال ریسکهای عاطفی باش، از منطقه امن خویش بیرون بیا.
برای اینکه اعضای گروه درمانی احساس کنند که گفتههایشان در امنیت خواهد بود، درمانگر محیطی ایمن و منظم را برپا خواهد کرد. بدین منظور اعضای گروه به سمت موارد زیر هدایت میشوند:
- خودداری از ارتباط اجتماعی با اعضای گروه در خارج از محیط درمانی
- احترام به حریم خصوصی
- سروقت حاضر شدن در جلسات
- پرداخت هزینه جلسات در زمان تعیینشده
- شرکت در جلسات و نداشتن غیبت
برای اطمینان از حداکثر آزادی عاطفی با درمانگر گروهیتان، تشویق میشوید که:
- احساسات خود را نسبت به درمانگر بیان کنید.
- ترسها و نگرانیهای مربوط به گروه را به درمانگر بگویید.
- در صورت نیاز از درمانگر کمک و راهنمایی بخواهید.
گروه درمانی در عمل
استیون کارگزار مشاوره املاک موفقی است که ظاهری مانند ستاره های راک دارد، او در روابط عاشقانه بارها شکست خورده است. این امر باعث شده که حیرتزده و گیج باشد. در جلسات خصوصی او جذاب، متفکر و کمی شوخطبعی و درجه بالای هوش عاطفی بود. پس چرا زنان از او فراری بودند؟
پس از چند هفته از استیون خواستم که در گروه ما عضو شود. او بهتزده شد: چی؟ احساسات شخصیام را با چند غریبه در میان بگذارم؟ نه ممنونم. من توضیح دادم که برای بهتر شدن روابطش تا زمانی که در تعامل با سایرین قرار نگیرد، نمیتوانم به او کمکی کنم. او گفت: فراموشش کن. گروه برای من نیست.
من پاسخ دادم: تو مرا استخدام کردهای تا در حل مشکلات ارتباطی به تو کمک کنم. من نمیتوانم تحت این شرایط درمانت کنم. پولت را هدر میدهی. درنهایت موافقت کرد.
در 15 دقیقه اولی که وارد گروه شد، مدهوش واکنشش بود. استیون با مردان با راحتی کامل ارتباط برقرار میکرد؛ اما با زنان بسیار خشک، غیر صمیمی و متکبر بود. برای اینکه احساس ناامنیاش در مقابل زنان را بپوشاند، شخصیت دیگری را از خود به نمایش میگذاشت. واکنش زنان در گروه انعکاسی از واکنش زنان در زندگی او بود. در اولین برخورد آنها استیون را دوست داشتند اما وقتی بیشتر با او صحبت میکردند، بیشتر از دستش عصبانی میشدند. زنان از استیون بیچاره دوری کردند و دقیقاً مانند زندگی واقعیاش شد.
سپس یک روز، استیون خبر بدی به گروه داد که مادرش به علت حمله قلبی در بیمارستان بستریشده است. وقتی استیون داستانش را تعریف میکرد اشک در چشمهایش حلقهزده بود و اعضای گروه را متحیر ساخته بود. آنها احساسات او را درک میکردند و تجربیاتشان را با او در میان گذاشتند. استیون گوش داد و به روشی طبیعی پاسخ داد، بهگونهای که صدایش انگار همچنان متکبرانه بود.
وقتی گروه از او به خاطر پذیرا بودنش قدردانی کرد، متوجه شد که شخصیت اصلیاش بهمراتب جذابتر از ماسکی است که میزند. یکی از زنان گفت: من استیون را بسیار دوست دارم. در قلبم با او قرار خواهم گذاشت. هرچقدر بازخوردهای مثبت بیشتری دریافت میکرد، احساساتش را راحتتر بیان میکرد. او روابط صمیمی را در گروه آغاز کرد، اضطرابش از بین رفت و به اعتمادبهنفس رسید. کمی بعد استیون در دنیای واقعی نیز اعتمادبهنفس خود را پس گرفت.
3 مزیت گروه درمانی نسبت به درمان شخصی
- گروه بهصورت انحصاری بر روی روابط متمرکز است.
- درمانگرهای گروهی ارزیابی همزمان را بر روی مشکلات اجتماعی انجام میدهند.
- اعضای گروه میتوانند روشهای ارتباطی را بهتر بیاموزند و تمرین کنند.
یادگرفتن نحوه پذیرش صمیمیت و نزدیکی
زندگی کردن در زمان و مکان حال باعث میشود که فاصله میان گذشته و آینده پر شود و بهترین فرصت برای رشد مثبت و تغییر ایجاد گردد. در گروه شما میآموزید که صمیمت و نزدیکی را بپذیرید، به احساساتتان افتخار کنید و با دیگران بامهارت بیشتری ارتباط برقرار نمایید.
مهمتر اینکه گروه درمانی به شما کمک خواهد کرد که الگوهای روابط ناسالم را تغییر دهید و نگرانیهای اجتماعیتان را از بین ببرید. دوست و مشاورم دکتر لوییس اورمونت، پدر رواندرمانی گروهی در آمریکا همیشه میگفت: اگر بتوانید در گروه کاری کنید، میتوانید در زندگی هم آنرا پیاده کنید. چه چیزی ارزشمندتر از این است؟