سنین جوانی و تحصیلات
استنلی شاختر در فلاشینگ نیویورک متولد شد. او فرزند آنا و ناتان شاختر بود. والدین وی هر دو رومانیایی و یهودی بودند، پدرش اهل واسیلاو، دهکده کوچکی در بوکووینا و مادرش اهل radauti بودند.
استنلی شاختر در جوانی ابتدا در رشته تاریخ هنر در دانشگاه ییل تحصیل کرد. استنلی در سال 1942 مدرک لیسانس خود را دریافت کرد و به ادامه کارشناسی ارشد خود در روانشناسی پرداخت. همچنین ییل جایی بود که تحت تأثیر کلارک هول قرار گرفت.
شاختر پس از کسب درجه استادی در سال 1944 به نیروهای مسلح ایالات متحده پیوست و در آنجا تا سال 1946 خدمت کرد. در طول دو سال حضور در نیروی مسلح شاتر، درجه گروهبانی را به دست اورد. او در بخش بیوفیزیک آزمایشگاه پزشکی هوایی رایت فیلد در ریورساید، اوهایو مشغول مطالعه مشکلات بینایی خلبانان هنگام پرواز بود.
در سال 1946، پس از دوران حضور خود در نیروی مسلح، استنلی شاختر به مؤسسهی فناوری ماساچوست (MIT) رفت تا با کورت لوین، روانشناس اجتماعی آلمان، در مرکز تحقیقات خود برای پویایی گروه؛ در زمینهی بررسی مسائل اجتماعی کار کند. متأسفانه، لوین در سال 1947، اندکی پس از ورود شاختر به کمبریج ماساچوست، درگذشت.
لئون فستینگر، دانشجوی ارشد دکترا؛ به عنوان سرپرست استنلی شاختر، مسئولیت پذیرفت و هنگامی که فستینگر به جای سرپرست شاختر انتخاب شد این زوج مادامالعمر بسیار صمیمی شدند.
هنگامی که فستینگر در سال 1948 به انستیتیو تحقیقات اجتماعی دانشگاه میشیگان نقل مکان کرد، شاختر این کار را دنبال کرد.
استنلی در سال 1949، تحت نظارت فستینگر، مقاله خود را نوشت. این مقاله در مورد نحوهی برخورد با افراد با نظرات مختلف که در گروههای کوچک کار میکردند؛ توسط اعضای گروهی که نظر آنها با اکثریت مطابقت داشت، بود.
اوایل کار (دانشگاه مینه سوتا 1949-1961)
پایاننامهی چشمگیر او باعثشد که در سال ۱۹۴۹در آزمایشگاه تحقیقات روابط اجتماعی دانشگاه مینهسوتا؛ شغل یابد.
استنلی شاختر با شروع به عنوان استادیار، به زودی راه خود را در ردیف استادی گشود. وی در سال 1958 عنوان استاد کامل را بهدست آورد که بخش عمدهای از آن به لطف تحقیق و تألیف گسترده وی بود.
در اولین دههی فعالیت حرفهای خود در روانشناسی، شاختر نویسندهی پنج کتاب بود. چهار تا از آنها (فشارهای اجتماعی در گروههای غیر رسمی [1950]، نظریه و آزمایش در ارتباطات اجتماعی [1950]، هنگامی که پیشگویی ناکاممیماند [1956]، روانشناسی وابستگی [1959]) هنوز هم تأثیر گذار هستند.
علاوه بر کتابها، در طی دهه 1950، شاختر مقالات متعددی نیز در زمینهی موضوعاتی مانند انتقال شایعات، انسجام گروهی و اقناع، نوشت.
در زمان حضور در دانشگاه مینه سوتا، افتخارات و جوایز زیادی به استنلی شاختر اعطا شد. در سال 1952، به شاختر کمک هزینه تحصیلی فولبرایت اعطا شد.
در سال 1959، در آخرین زمانی که در مینه سوتا حضور داشت؛ به وی هم جایزهی اجتماعی روانشناختی انجمن آمریکایی پیشرفت علم (AAAS) و هم جایزه AAAS برای تحقیقات علوم رفتاری اعطا شد.
فعالیتهای دیگر استنلی شاختر
استنلی شاختر پس از 12 سال فعالیت در دانشگاه مینه سوتا، به دانشگاه کلمبیا پیوست. او به عنوان استاد روانشناسی در آنجا مشغولشد و تا پایان کار خود در آنجا ماند.
کار وی در دههی 1960 بر روی مطالعهی موضوعاتی مانند ترتیب تولد، رفتار مجرمانه، درک درد و چاقی بر چگونگی تأثیر فرآیندهای اسناد در افراد در جنبههای مختلف زندگی اجتماعی و درک خود متمرکز بود. به لطف چنین مطالعاتی، وی در سال 1966 به عنوان استاد روانشناسی اجتماعی انتخاب شد.
استنلی شاختر در طول دو سال بعد نیز به کسب افتخارات ادامه داد؛ در سال 1967 عضو بنیاد گونگهایم شد. او در سال 1968 برندهی جایزهی علمی برجستهی انجمن روانشناسی آمریکا شد.
در طول دهه 1970، تحقیقات شاختر بار دیگر مورد توجه قرار گرفت. تحقیقات وی در زمینهی استعمال دخانیات و نیکوتین؛ ثابت کرد که نیکوتین مادهای بسیار اعتیاد آور است. باعث شد پانزده سال قبل از این که صنعت دخانیات علناً این موارد را بپذیرد، بعضی افراد استعمالش را ترک کنند.
در سال 1983، مطالعات تحقیقاتی گسترده و شگفتانگیز استنلی شاختر توانست جایگاهی در آکادمی ملی علوم کسب کند. یک سال بعد، به او جایزهی دانشمند برجسته از انجمن روانشناسی اجتماعی تجربی اعطا شد؛ اما شاختر که کنجکاوی بینهایت داشت؛ پس از به دست آوردن چنین افتخاراتی، انجام تحقیقات را متوقف نکرد.
در اواسط دهه 1980 و اوایل دهه 1990، تحقیقات وی بار دیگر مورد توجه قرار گرفت و این بار به موضوعاتی مانند بازار سهام و موضوعات گفتاری پرداخت.
بازنشستگی و مرگ (1992-1997)
شاختر در 70 سالگی؛ تصمیم گرفت که 31 سال کار خود در دانشگاه را به پایان برساند و در سال 1992 با عنوان انتصابی، بازنشسته شود.
پنج سال بعد، استنلی شاختر در 7 ژوئن 1997 در خانه خود در نیویورک درگذشت. از او همسرش سوفیا (خواهر داکورث) و ایلیا تنها پسرشان (متولد 1969) به جای مانده است.
تأثیری که شاختر بر مردم داشت بسیار زیاد بود، چه آنها دانشمند برجسته و همکار وی باشند و چه پائینترین دانشجویان در مقطع تحصیلات تکمیلی. او کاریزماتیک، بامزه، تحریککنندهی فکر و بیتکلف بود.
از جمله مهمترین کمکهای شاختر به روانشناسی؛ آموزش وی به دانشجویان تحصیلات تکمیلی مانند ریچارد نیسبت، لی راس، جروم سینگر، استوارت والینز، پاتریشیا پلینر، جودیت رودن و لاد ویلر بود.
جای شگفتی است که یک روانشناس اجتماعی این همه افراد برجسته را آموزش داده باشد. او از طریق ترکیبی از جذابیت و احساس ماجراجویی، انجام تحقیقات روانشناختی را هیجانانگیز کرد.
بخش قابل توجهی از معتبرترین روانشناسان اجتماعی در این کشور، شاگردان این محقق بااستعداد هستند.
از علایق غیرحرفهای او میتوان به هنر، ادبیات، تئاتر، ساحل، تنیس، تختهنرد و حقایق علمی بینظیر از زمینههای مختلف جغرافیا و پزشکی اشاره کرد.
مقالات وی در کتابخانه تاریخی بنتلی دانشگاه میشیگان بایگانی شده است.