اهمـیت روانشناسی رشـد در روانشناسی بالـینی از هیچکس پوشیده نیست، اگر با کمی دقت کتابهای مربوط به آسیبشناسی روانی کودکان یا سنجش و درمان کودکان را ورق بزنید، خواهید دید، فواصل اول کتاب به سنین مختلف رشدی و اینکه کودک در هر سن چه مراحلی از رشد را طی میکند، پرداخته است و همانطور که میدانیم اکثر مشکلات و بیماریهای مزمن با پیشآگهی بد از کودکی و مشکلات آن دوران نشات گرفتهاند.
پس روانشناسی رشد جزئی جداناشدنی از پیکر روانشناسی بالینی است و تفکر و تفحص در آن لازم است و لازمه درک و فهم کامل رواندرمانی و روانشناسی بالینی اشراف بر نظریات رشدی و روانشناسی رشد است.
قبل از ورود به بحث اصلی اهمـیت روانشناسی رشـد در روانشناسی بالـینی، باید یک تعریف جامع و دقیقی از روانشناسی رشد ارائه گردد. روانشناسی رشد، ترکیبی از دو کلمه روانشناسی و رشد میباشد.
تعریف روانشناسی، مطالعه علمی رفتار و فرایندهای روانی است که این تعریف جامع بوده یعنی هم رفتار عینی و قابل مشاهده و هم فرآیندهای ذهنی را که مستقیماً قابل مشاهده نبوده و بر اساس دادههای رفتاری و عصبی- زیستی قابل استنباط هستند، مورد بررسی قرار میدهند.
منظور از رشد، تغییرات تدریجی است که در طول مدتزمانی خاص به وجود میآید، این تغییرات میتواند در ابعاد مختلف رفتار انسانی رخ دهند.
و در نهایت روانشناسی رشد، رشتهای از روانشناسی است که به بررسی کلیه تغییراتی که در طول زندگی انسان رخ میدهد، میپردازد به عبارت دیگر بررسی هرگونه تغییرات در طول زندگی انسان، موضوع اصلی روانشناسی رشد و تحول است و به روانشناسان کمک میکند از طریق توصیف و تبیین تحولات دوران مختلف زندگی بتوانند رفتار آدمی را پیشبینی و کنترل کنند.
اهمـیت روانشناسی رشـد در روانشناسی بالـینی همیشه بهعنوان حوزهای علمی، کاربردی و میانرشتهای شناخته شده است انسان در هر مقطع از زندگی خود برای سازگاری با رویدادهای مهم زندگی مانند طلاق، از دست دادن کار، جنگ، بلایای طبیعی، یا مرگ افراد عزیز، به اطلاعاتی درباره شخصیت و رشد اجتماعی نیاز دارند.
این مخزن عظیم اطلاعات ما درباره رشد میانرشتهای است. این اطلاعات از تلاشهای پژوهشگران روانشناسی، جامعهشناسی، انسانشناسی، زیستشناسی و علوم اعصاب به دست آمده است که نه تنها علمی است بلکه بسیار مفید نیز هست
همانطور که در پاراگراف بالا خواندید، اطلاعات رشدی انسان حاصل تلاشهای رشتههای گوناگون است پس نه تنها رشد جزئی از روانشناسی بالینی است بلکه در سایر رشتهها اعم از پزشکی – جامعهشناسی؛ انسانشناسی هم نقش بسیار مهمی ایفا میکند.
موضوع مشترک این رشتهها انسان است، از بررسی فیزیولوژی و نفس و عقل در فلسفه و انسانشناسی گرفته تا بررسی علمی رفتار انسان در روانشناسی و جامعهشناسی.
انسان از بدو تولد تا زمان مرگ در یک دوره تحولی طولانیمدت قرار دارد، تحول یا رشد انسان را شکل میدهد و آنچه که ما بهعنوان شخصیت میشناسیم ثمره و نتیجه همین تحول در طول مدت عمر شخص است. برای پرداختن به اهمیت این موضوع به شرح چند نظریه میپردازیم.
چرخه حیات
معرف مراحلی است که همه انسانها از هنگام تولد تا مرگ طی میکنند.
فرض بنیادی تمامی نظریات چرخه حیات این است که رشد بهصورت مراحل پیدرپی و کاملاً مشخص پدید میآید. توالی مراحل ثابت است یعنی صرفنظر از اینکه مراحل مختلف تکمیل شده باشند یا خیر، توالی خاصی در ظهور مراحل در زندگی تمام افراد دیده میشود.
فرض دوم نظریه چرخه حیات، اصل اپی ژنتیک است که بر طبق آن، هر مرحله با حوادث یا بحرانهای خاصی مشخص میشود و برای تداوم آسان و بیدردسر رشد باید این بحرانها و حوادث به نحو رضایت بخشی حل شوند. بر اساس مدل اپی ژنتیک، در صورتی که در یک دوره خاصی از زندگیای امر اتفاق نیفتد، تمامی مراحل بعدی این نارسایی را به شکل ناسازگاری جسمی، شناختی، اجتماعی یا هیجانی نشان خواهد داد.
فرض سوم این است که هر مرحله چرخه حیات حاوی ویژگی یا ترکیبی از ویژگیهای مسلط یا بحران غالبی است که آن را از مراحل قبلی و بعدی آن متمایز میکند.
- همانطور که میدانیم کسب بسیاری از تواناییها مستلزم بلوغ جسمانی جاندار است، مثلاً تا زمانی که دستگاه عصبی امکان حرکت اختیاری پاها را فراهم نکند کودک قادر به راه رفتن نیست و قبل از انجام مهارتهای پیچیده باید تسلط کافی روی مهارتهای ساده حاصل شود.
- با رشد جسمانی کودک رشد شناختی او از مرحله تا مرحله دیگر متفاوت میشود، توانایی انتقال کلامی نیازها و درخواستهای والدین و توانایی کودکان برای ورود به مدرسه.
رشد شناختی با سرعت یکنواختی صورت نمیگیرد، زیرا هر کودک در محیطی با کیفیت متفاوتی رشد میکند رشد شناختی با رشد هیجانی و هوشی رابطه دارد و اگر کودک در این مراحل با کم و کاستی روبهرو شود مطمئناً در روند رشدیاش دچار مشکل و در زندگیاش دچار مخاطرات میشود.
3 با افزایش سن افراد، انتظارات جامعه و نقشهایی که برای فرد به وجود میآید نیز متفاوت میشود و این نقشها و جایگاههای مختلف کاملاً بر خصوصیات شخصیتی افراد و حتی سلامت روان آنها مؤثر است.
۴. افراد به دنبال تغییرات ساختار جسمانی مثل دوره بلوغ، جوانی یا سنین پیری باید در خود پنداره و نگرشهای خود تغییراتی اساسی دهند.
علل مطالعه رشد و نمو بهطور مختصر
- تعیین مقیاسهای مناسب برای هر یک از مراحل و مظاهر رشد، مانند تناسب و ارتباط قد کودک با سن زمانی او
- با بررسی مسائل مذکور میتوان مقیاسهای گوناگون هر سن را کشف و معلوم ساخت و محقق میتواند رشد بدنی، عقلی، عاطفی و اجتماعی فرد را با مقیاسهای صحیح مقایسه کند و رشد معمولی، متوسط، کند را مشخص نماید.
- این بررسیها سبب میشوند که کودکان نابهنجار یا غیرعادی از کودکان عادی یا بهنجار تشخیص داده شوند و تحت درمان قرار بگیرند.
- این مطالعات نشان میدهند که در هر سنی از کودک چه انتظاری باید داشت.
- با مطالعه رشد و تکامل میتوانیم کودکان و نوجوانان محیطهای مختلف را با هم مقایسه کنیم و تأثیر محیط و فرهنگ موجود را در چگونگی رشد و تکامل آنان دریابیم و محیط مناسب برای رشد سالم برای کودکان و نوجوانان فراهم کنیم.
اهمـیت روانشناسی رشـد در روانشناسی بالـینی به صورتی است که روانشناسی بالینی با دانستن هنجارهای رشد میتواند بفهمد در هر مرحله، کدام رفتارها بیش از حد یا کمتر از حد هستند.
انتخاب فنون مداخلاتی مناسب نیز به آشنایی با رشد بهنجار بستگی دارد و نکته مهم بعدی این است که روانشناسان بالینی باید تفاوتهای میان فردی و درون فردی را در روند رشد کودکان در نظر بگیرند زیرا همین سلسلهمراتب رشدی تشکیلدهنده زیربنای شخصیت آینده فرد است.
برای مثال در نظریه دلبستگی جان بالبی اگر 3 کودک با سبکهای دلبستگی ایمن، ناایمن اجتنابی، ناایمن دوسوگرا رشد کنند، مطمئناً در بزرگسالی این افراد دارای 3 شخصیت متفاوت خواهند شد و این ویژگیهای شخصیتی ممکن است طی سالها اهمیت بالینی پیدا کنند.
به همین دلیل اشراف کامل بر نظریات رشدی و شخصیت برای هر روانشناس بالینی بسیار اهمیت دارد. پس اهمـیت روانشناسی رشـد در روانشناسی بالـینی کاملاً مشهود است.
مطالعهی کتاب آموزش مهارتهای زندگی – رشد هیجانی، اجتماعی، شناختی و «خود» را به شما پیشنهاد میکنیم.