ایوان پیتروویچ پاولف (Ivan Petrovich Pavlov)، عصبشناس، فیزیولوژیست، روانشناس و پزشک روسی بود. پاولف در سال ۱۹۰۴ برنده جایزه نوبل فیزیولوژی و پزشکی شد. پاولف یک دانشمند بسیار دقیق بود و به فیزیولوژی وابسته بود. شهرت ایوان پاولف به خاطر کارهای او در زمینهی شرطی شدن کلاسیک است.
ایوان پیتروویچ پاولف
تولد: 26 سپتامبر 1849 (4 مهر 1228)
وفات: 27 فوریهٔ 1936 (7 اسفند 1306)
دلیل شهرت: به خاطر کارهای او در زمینهٔ رفتاردرمانی و شرطیشدن کلاسیک
ایوان پیتروویچ پاولف در 26 سپتامبر 1849، در ریازان (120 مایلی جنوب شرقی مسکو)، متولد شد. او بزرگترین فرزند یک کشیش روستایی به نام پیتر دیمیتروویچ پاولف بود. آنها 12 فرزند بودند که 6 تای آنها در بچگی مرده بودند.
ایوان پاولف در اثر سقوط دچار صدمهی جدی شد و به همین علت ورودش به مدرسهی کلیسای ریازان تا سن 11 سالگی به تعویق افتاد. پاولف بعد از فارغالتحصیل شدن وارد مدرسهی علوم دینی کلیسا شد و در آنجا باکارهای چارلز داروین، نقد ادبی دیمیتری پیساروف و ایوان سچنوف؛ که بهعنوان پدر فیزیولوژی روسیه محسوب میشود، آشنا شد.
ایوان پیتروویچ پاولف تحصیلاتش را در مدرسهی علوم دینی به اتمام نرساند. پاولف در سال 1870 در دانشکده فیزیک و ریاضیات ثبتنام کرد تا دوره علوم طبیعی را بگذراند.
پاولف تحصیلاتش را در علوم طبیعی دانشگاه سنپترزبورگ ادامه داد. پاولف در دانشگاه با ایدهای ایلیا اف. سیون، منتقد اصالت حیات (دیدگاهی که زندگی را چیزی بیشتر از یک فرآیند فیزیکی میداند و تقلیل آن به فرآیند را امکانپذیر نمیداند) آشنا شد.
ایوان پاولف تحت راهنماییهای ایلیا اف. سیون، مهارتش را در تشریح جانور زنده توسعه بخشید و اولین مطالعات تجربیاش را در زمینهی فیزیولوژی گردش خون و هضم کامل کرد. ایوان پیتروویچ پاولف اولین رساله آموختهشده خود را درزمینهی فیزیولوژی اعصاب لوزالمعده تولید کرد. این اثر با استقبال گستردهای روبرو شد و مدال طلا به دست آورد. ایوان پیتروویچ پاولف تصمیم گرفت بهعنوان یک فیزیولوژیست مشغول کار شود.
در سال 1890، پاولف برای سازماندهی و هدایت گروه فیزیولوژی در انستیتوی پزشکی دعوت شد. هدایت موسسه بهوسیلهی پاولف، به مدت 45 سال تا پایان عمر او ادامه یافت. این مؤسسه به یکی از مهمترین مراکز تحقیقات فیزیولوژیکی تبدیل شد. در این موسسه، در سالهای 1891-1900 بود که پاولف بخش عمده تحقیقات خود را در زمینهی فیزیولوژی هضم انجام داد.
ایوان پاولف راه را برای پیشرفتهای جدید در پزشکی نظری و عملی باز کرد. وی نشان داد که سیستم عصبی در تنظیم فرآیند هضم، نقش مهمی را ایفا میکند. پاولف نتایج تحقیقات خود در این زمینه را که از اهمیت بالایی در پزشکی برخوردار است؛ در سخنرانیهایی که در سال 1895 انجام داد، بیان کرد.
تحقیقات ایوان پیتروویچ پاولف در مورد فیزیولوژی هضم، او را واداشت تا علمی از بازتابهای شرطی ایجاد کند. ایوان پاولف مشغول اندازهگیری ترشحات معدی حیوان بهعنوان پاسخ او به چیزهایی مثل گرد گوشت بود که متوجه شد منظرهی غذا موجب ترشح بزاق دهان حیوان میشود. حضور آزمایشگر یا صدای پای او نیز باعث ترشح بزاق میشد.
در ابتدا پاولف اینگونه پاسخها را بازتابهای روانی نامگذاری کرد. پاولف یک دانشمند بسیار دقیق بود و به فیزیولوژی وابسته بود. او علاقهای به پژوهش دربارهی بازتاب روانی نداشت؛ اما سرانجام تصمیم گرفت که موضوع را پیگیری کند.
پاولف بعد از فارغالتحصیلی باهدف توسعهی مهارتهای تحقیق خود و تحصیل در رشتهی پزشکی، سمتی را در آکادمی پزشکی_ارتشی بر عهده گرفت. ایوان پاولف برای پایاننامهی دکترای خود به مطالعهی سیستم گردش خون پرداخت.
ایوان پیتروویچ پاولف همچنین مسئول ادارهی آزمایشگاه حیوانات کوچک، مدیر بالینی آکادمی سرگئی بوتکین بود. سرگئی بوتکین پزشکی برجسته بود و عقایدش در زمینهی اهمیت سیستم عصبی در بیماری، بعداً بر عقاید شخصی پاولف پیرامون این موضوع تأثیر گذاشت.
ایوان پاولف پس از دورهی دکترا، دو سال را در لایپزیک آلمان به همراه کارل لودویگ، به مطالعه در آزمایشگاه رودولف هایدنهاین در برسلائو پرداخت.
ایوان پیتروویچ پاولف در سال 1890 به سمت پروفسور داروشناسی در آکادمی پزشکی_ارتشی منتصب شد. پاولف در همین سال با سرافیما وازیلیونا کارچفسکایا که معلم و دختر دکتری در ناوگان روسی دریای سیاه بود، ازدواج کرد.
پاولف در پنجاهسالگی وقتیکه به مطالعهی بازتاب روانی پرداخت شغل دومی را آغاز کرد، در هشتادسالگی نیز که به استفاده از کارهایش دربارهی شرطی شدن درزمینهی بیماری روانی روی آورد، شغل سومی را برگزید. ثمرهی این اقدامات کتابی شد با عنوان بازتابهای شرطی و روانپزشکی (1941) که میتوان آن را خدمت بزرگی به روانپزشکی دانست.
ایوان پاولف در سال 1895 به ریاست یک بخش فیزیولوژی در موسسه تازه تأسیس پزشکی منصوب گردید. ایوان پیتروویچ پاولف در سال 1904 جایزه نوبل دریافت کرد. پاولف مبلغ قابلتوجهی دریافت کرد که در کمپانی روسی نوبل سرمایهگذاری نمود. او تمام این مبلغ را درزمانی که بلشویکها تمام انبارها و اوراق این کمپانی را در طول انقلاب 1917 از بین بردند، از دست داد.
در طول سالهای 1921 و 1922، شرایط در سنپترزبورگ آنقدر بد بود که پاولف از لنین درخواست مجوز برای انتقال آزمایشگاهش به خارج از کشور را کرد. این درخواست رد شد اما در 11 فوریه 1921، روزنامه ایزوستیا حکمی را منتشر کرد که توسط لنین امضاشده بود. این حکم، چاپ نسخهی بسیار زیبای کار پاولف و دو برابر کردن حقوق پاولف و همسرش را مجاز کرد. لنین به شورای سنپترزبورگ دستور داد پروفسور پاولف و همسرش را از ادامهی استفاده از ساختمانی که در آن زندگی میکردند، مطمئن کرده و خانه و آزمایشگاه پاولف را مجهز به اثاثیه کنند. پسازآنکه استالین به قدرت رسید، پاولف در اعتراض به اخراج پسران کشیشها از آکادمی، از پست خود استعفا داد.
ایوان پیتروویچ پاولف در سال 1927 به سرطان کبد مبتلا شد و چندین دوره بیماری را پشت سر گذاشت. ایوان پاولف در 27 فوریه 1936 در سن 86 سالگی، در لنینگراد درگذشت.
اگرچه یافتههای پاولف در نهضت رفتارشناسی نقش اساسی داشت، اما پاولف رفتارگرا نبود، بلکه یک روانشناس تجربی_آزمایشگاهی است و بهحق میتوان او را «پدر روانشناسی آزمایشگاهی» دانست.
“تنها علم، علم دقیق مربوط به طبیعت انسان و صادقانهترین رویکرد به آن، به کمک روش نیرومند علمی، میتواند انسان را از تیرهروزی امروزیاش نجات دهد و از شرمساری او در حوزهی روابط بین انسانها بکاهد.”(پاولف،1928)
در آزمایشهای مشهوری که ایوان پیتروویچ پاولف با سگهای خود انجام داد، پاولف دریافت که اشیاء یا رویدادها میتوانند یک پاسخ مشروط را ایجاد کنند. آزمایشهای او نشان میداد چگونه حضور یککاسه غذای سگ (محرک) میتواند یک پاسخ غیرشرطی (بزاق) را ایجاد کند. پاولف متوجه شد که سگها، دستیار آزمایشگاه وی را با غذا تداعی میکنند و پاسخی آگاهانه و شرطی ایجاد میکنند. اینیک کشف علمی مهم بود.
سپس پاولف با استفاده از زنگ بهعنوان یک محرک خنثی، یک آزمایش طراحی کرد. هنگامیکه به سگها غذا میداد، زنگ را به صدا درمیآورد. پس از تکرار این روش، او بدون دادن غذا زنگ را به صدا درآورد. خودبهخود بزاق دهان سگ ترشح پیدا میکرد. نتیجه آزمایش، یک پاسخ جدید شرطی در سگها بود.
تئوری پاولف بعداً بهشرط بندی کلاسیک مبدل شد، در شرطیسازی کلاسیک، بین یک محرک طبیعی موجود و یک محرک خنثی رابطه برقرار میشود. یک کاربرد ساده از تئوری پاولفی، پاسخی است که برخی از مصرفکنندگان با شنیدن کلمه «فروش» دارند. این امر میتواند باعث ایجاد نیاز به خرید شود، حتی اگر افراد در آن زمان نیاز خاصی نداشته باشند.
تعریف یادگیری ازنظر پاولف:
ازنظر پاولف یادگیری عبارت است از ایجاد ارتباط بین محرک و پاسخ (S→R) که براثر اصل مجاورت باوجود میآید.
ایجاد بازتابشرطی:
ایوان پیتروویچ پاولف (1955)، مفهوم بازتاب روانی یا شرطی را اینطور بیان میکند:” من دو آزمایش ساده را که میتوانند بهوسیلهی هرکسی با موفقیت انجام گیرند، ذکر میکنم. ما یک محلول رقیق از نوعی اسید را دردهان یک سگ میریزیم؛ اسید یک واکنش دفاعی معمولی در حیوان ایجاد میکند. او با حرکات شدید دهان، محلول را بیرون میریزد و در همان حال مقدار زیادی بزاق، ابتدا در درون دهان و بعد بیرون از دهان، جریان مییابد که اسید را رقیق میکند و مخاط دهان را شستشو میدهد. حال به آزمایش دوم میپردازیم. درست پیش از ریختن محلول اسید به دهان حیوان، با یک عامل بیرونی؛ مثلاً صدایی معین، چندین بار حیوان را تحت تأثیر قرار میدهیم. بعد چه اتفاقی میافتد؟ با تکرار صدا بهتنهایی، همان واکنش بهطور کامل مشاهده میشود_همان حرکات دهان و همان ترشح بزاق.”
پاولف با طرح این آزمایش ساده، مشغول تحقیق در مورد اصول شرطیسازی بود و توانست جنبههای مختلف شرطیسازی کلاسیک و درواقع یکی از شیوههای یادگیری را بهصورت عینی آشکار سازد. از طریق این آزمایشها پاولف توانست انواع مختلف شرطیسازی و پدیدههای حاصل از شرطیسازی را بیان کند. این آزمایشها و نتایج آن بعد از یک قرن هنوز بخش مهمی از روانشناسی را تشکیل داده و کاربردهای فراوانی در رفتاردرمانی (بالینی)، آموزشوپرورش، پزشکی، صنعت و حوزههای دیگر دارد.
کاربردهای شرطیسازی کلاسیک در روانشناسی بالینی:
خاموشی: فعالیتهای بالینی مبتنی بر شرطی شدن کلاسیک بر این فرض استوارند که چون اختلالات رفتاری یا عادتهای بد آموخته میشوند، میتوان آنها را نا آموخته کرد یا رفتارهای مثبتتری را جانشین آنها ساخت؛ مانند سیگار کشیدن.
یکی از راههای حذف این عادتها این است که محرک شرطی را بدون همراهی با محرک غیرشرطی ارائه دهیم و بدین طریق خاموشی ایجاد کنیم.
شرطیسازی تقابلی: محرک شرطی با یک محرک غیرشرطی بهغیراز محرک غیرشرطی اصلی همراه میشود. برای مثال به شخص اجازه میدهند سیگار بکشد و بعد به او دارویی میدهند که حالت تهوع ایجاد کند.
غرقه سازی: یک مشکل بزرگ در درمان هراسها این است که افراد از تجارب ترسناک اجتناب میکنند. ازآنجاکه خاموشی یک فرآیند فعال است، اجتناب از محرکهای ترس زا، از وقوع خاموشی جلوگیری میکند. تنها راه ممکن برای خاموش کردن یک هراس این است که فرد را مجبور کنیم تا به مدت کافی در حضور محرک شرطی باقی بماند تا بیاموزد که هیچچیز منفی اتفاق نخواهد افتاد.
حساسیتزدایی منظم: کاملترین کوشش برای کاربرد اصول شرطی کردن کلاسیک در رواندرمانی بهوسیلهی جوزف ولپی.
فن ولپی که عمدتاً برای درمان بیماران فوبیایی به کار میرود شامل سه مرحله است. یک توالی از رویدادهای اضطراب زا در نظر گرفته میشود و آنها را به ترتیب از شدیدترین تا خفیفترین مرتب میکنند.
- اصول پاولفی در آموزشوپرورش برای تغییر رفتار به کار میرود. ایجاد علاقه و ایجاد تجارب مثبت باعث ایجاد حس خوب در دانش آموزان و ترغیب درس خواندن در آنان میشود.
- اصول پاولفی در برنامههای تبلیغی نیز کاربرد دارد. همراه شدن یک شیء خنثی با چیزی که بیننده به آن علاقه دارد، ایجاد انگیزه میکند.
از جمله کتاب های ایوان پیتروویچ پاولف میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- (Conditioned reflexes(1926
- (The work of the digestive glands(1897
- Psychopathology and Psychiatry: Selected Works
- P. Pavlov: Selected Works
- (The Work of the Digestive Glands – Scholar’s Choice Edition (Book by Ivan Pavlov and William Henry Thompson
- (Conditioned Reflexes: An Investigation of the Physiological Activity of the Cerebral Cortex (1927