بزهکاری در نوجوانان و ناهنجاریهای رفتاری و روانی و روشهای مقابله با آنها یکی از مهمترین مسائل و مشکلات اجتماعی امروز در جوامع گوناگون میباشد.
تردیدی نیست که مسئله بهداشت روانی، پیشگیری و درمان اختلالات و ناهنجاریهای رفتاری روزبهروز اهمیت بیشتری در جهان کنونی مییابد.
متأسفانه وسایل و امکانات پیشگیری و درمانی بسیار ناچیز بوده، به هیچ روی کفاف نیازها و تقاضای رو به ازدیاد محیطی را نمیدهد.
عدهی روانشناسان بالینی، روانکاوان، روانپزشکان و مددکاران اجتماعی حتی در پیشرفتهترین کشورها برای مقابله با مبتلایان و دردمندان کافی نیست.
تراکم جمعیت در مراکز و کلینیکهای روانی و مطبهای خصوصی روانپزشکان، اغلب آنچنان است که درمان را برای مدتها گاه شش ماه تا یک سال به تعویق میاندازند؛ در حالی که افرادی که دچار موقعیتهای بحرانی هستند درست در لحظهی بحران به کمک نیاز دارند علاوه بر این گاه یک مشکل جزئی شخصیتی که رفع آن مستلزم آگاهیهای مقدماتی و کوششهای ابتدائی است، بر اثر مرور زمان به یک مشکل حاد و مزمن بدل خواهد شد.
یکی از ناهنجاریهای رفتاری و روانی امروزی در قشر نوجوان و جوان جامعه مربوط به بزهکاری در نوجوانان میباشد و متأسفانه این مسئله بهخصوص در مورد طبقات غیرمرفه جامعه بیشتر صادق است.
نوجوانی دورهی جالبی است، زیرا برای هر عبارتی که دربارهی نوجوان بکار رود مفهوم مقابل و ضد آن نیز میتواند مورد استفاده قرار گیرد.
مثلاً، نوجوانان با والدین خود سازگاری دارند و یا نوجوانان علیه والدین خویش شورش و طغیان میکنند. به نظر میرسد که اختلاف عمدهی نوجوانان با والدین و دیگر بزرگسالان، در زمینهی کسب آزادی بهمنظور آزمودن انواع نقشها و فرصتهاست تا بتوانند الگوهای جدید احساس، افکار و اعمال را فراگیرند.
با این حال عدهای از نوجوانان بیش از بقیه، از آزادی بهرهمند و بیش از سایرین از آن استفاده میکنند. خوشبختانه اکثریت نوجوانان از معیارها و شیوههای رفتاری والدین خود چندان هم دور نمیمانند و دورهی نوجوانی به بزرگسالی را با موفقیت و حداقل مشکل میگذرانند. در حالی که عدهای از این نظم اجتماعی بهسوی فرهنگ بزهکاری، انحراف پیدا میکنند.
تعریف بزهکاری
این مفهوم به جرم یا اعمال خلاف قانونی اطلاق میشود که از سوی نوجوانان صورت میگیرد. جامعهشناسان این مفهوم را در مورد شکستن قانون یا حکمی به کار میبرند که از سوی فردی صورت گرفته است که سن او زیر سن معینی است که جامعه، سن بلوغ قانونی به شمار میآورد.
تعریف عملیاتی
بزهکاری در نوجوانان برای عملیاتی شدن از طریق سرقت، کیفقاپی، درگیری، قتل و… صورت پذیرفته است.
انواع بزه
- جرایم شاخص علیه شخص
- قتل عمد و غیر عمد
- تجاوز جنسی به عنف: تعرض و تجاوز جنسی از راه زور یا تهدی
- سرقت همراه با آزار: بردن هر چیز با ارزش
- تعرض مشدد: حمله غیرقانونی به دیگری با استفاده از اسلحه یا ابزار دیگر
- جرایم شاخص علیه اموال
- برگلری: ورود غیرقانونی به یک ساختمان برای ارتکاب یک جنایت یا سرقت
- سرقت
- آتشافروزی: هرگونه آتش زدن ارادی با قصد کلاهبرداری یا بدون آن
- جرایم غیرشاخص
- این بزه عبارت است از فرار از خانه یا مدرسه، عدم اطاعت از والدین یا معلمان، مصرف سیگار و مشروب، نقض قانون منع رفتوآمد، همراهی با دوستان ناباب، استفاده از کلمات رکیک و رفتار آشوبگرانه و …
عوامل همبسته با بزهکاری
- جنسیت و بزهکاری: منابع گوناگون آماری نشان میدهد که رفتارهای بزهکاری در نوجوانان پس به نسبت نوجوانان دختر بیشتر است که این امر ناشی از نابرابریهای قدرت میان جنس زن و مرد است
- طبقه اجتماعی و بزهکاری: شواهد نشان میدهد که جرم مهم و رسمی میان طبقات پایین جامعه رایجتر است در حالی که جوانان طبقه متوسط و بالاتر بیشتر به علت مشارکت در تخلفات کودکی بازداشت
- قومیت و نژاد و منطقه و رابطه آن با بزهکاری: برخی از ابعاد بزهکاری از منطقهای به منطقه دیگر تفاوت دارد بهعنوان مثال در آفریقا بزهکاری را به گرسنگی، فقر و سوءتغذیه و بیکاری منتسب است و یا کشورهایی که به دو منطقه عمده تولید موارد مخدر در آسیا نزدیک هستند نوع بزهکاری اکثراً مربوط به قاچاق و باندهای سازمانیافته میباشد.
- سن و بزهکاری: سن متغیری است که منشأ اختلافات بسیار مهم در ساختار تبهکاری است.
علل بزهکاری اطفال و نوجوانان
- نقش خانواده
- عوامل اجتماعی و اقتصادی
- نقش دوستان و همسالان
- عوامل روانشناختی و فردی
نقش خانواده
برای تبیین تأثیر خانواده بر رفتار کودکان، فروپاشی، تضاد، انحراف و سوء رفتار خانواده نسبت به کودک مورد بحث است.
- فروپاشی و تضاد خانوادگی
لجوجترین و سرکشترین کودکان متعلق به خانوادههایی هستند که والدین آنها عقاید ضدونقیض داشته و تفاهم در میان آنها معنی ندارد.
- انحراف و سوء رفتار خانواده
بدرفتاری با کودکان آنها را تشویق میکند تا از پرخاشگری بهعنوان ابزار حل مشکل استفاده کنند و مانع از احساس همدردی با دیگران میشود.
بر پایه گزارش پزشکی قانونی کشور (استان تهران) از کل مواردی که در این مرکز بهعنوان کودکآزاری تشخیص داده میشود، 25 درصد مربوط به کودکآزاری جنسی است و بیشترین فراوانی آن مربوط به جنوب شهر تهران است، مهمترین علل سوء رفتار نسبت به فرزندان عبارتاند از:
- والدینی که خود در دوران کودکی از خشونت و سوء رفتار والدین رنج بردهاند معمولاً با فرزندان خود بدرفتاری میکنند.
- خانوادههای منزوی دچار ازخودبیگانگی معمولاً دارای سوء رفتار هستند.
- کمبود محبت
آرامش و امنیت، مهر و محبت در خانواده از عوامل بسیار مهم در رشد جسمی و روانی اطفال و نوجوانان است. مهر و محبت والدین را میتوان ویتامین روانی کودک نامید، احتیاج به محبت یک حس ذاتی بشری است که در تکوین شخصیت هر فرد فوقالعاده مؤثر است. کمبود محبت بروز بیماریهای روانی و اختلال منش و انواع انحرافات گشته و در چندین نسل اثر میگذارد.
طفلی که از محبت خانوادگی محروم است خود را از خانواده و اجتماع طرحشده و منزوی تلقی کرده و همواره درصدد انتقامجویی است و پس از ارتکاب اعمالی برخلاف قوانین و مقررات آدابورسوم اجتماعی قلبا احساس شعف و رضایت خاطر میکند.
احتیاج به محبت محدود به زمان خاص در دوره طفولیت نیست، اطفال و جوانان در هر زمان به نوعی محبت و عطوفت نیاز دارند و پیوسته نیازها در هر سنی نیازهای، زیستی، روانی و اجتماعی هستند. سن بلوغ نیازهای خاص اجتماعی خود را دارد.
آثار کمبود محبت بعداً در سنین بلوغ و بزرگسالی به صورت عصیان، پرخاشگری، سرکشی از مقررات و قوانین اجتماعی و یا بیتفاوتی و انزوا و گوشهگیری ظاهر و منجر به ارتکاب جرائم مختلف میگردد.
کاشیون و راک (۱۹۹۶) نیز یافتهاند که یک محیط خانوادگی منسجم کاهش میدهد شناس رفتار بزهکارانه را در نوجوانان، مشابه آنها شیلذر و کلارک (۱۹۹۵) عنوان کردهاند که سطوح پایین قابلیت سازگاری در خانواده نتیجهاش در سطوح بالای بزهکاری در نوجوانان نمایان است.
طبق تحقیقاتی که در فرانسه به عمل آمده ۸۰ درصد از اطفال بزهکار از خانوادههایی هستند که به علت نفاق و ناسازگاری و عدم تفاهم بین افراد خانواده محیط خانوادگی آنان دائماً متشنج است.
ازهمگسیختگی خانواده طلاق و جدایی بین پدر و مادر سبب اضطراب و نگرانی و تشویش خاطر فرزندان آنها میگردد و در موقع جدایی پدر و مادر نمیتوان دقیقاً تعیین کرد که طفل به کدام یک از آنان بیشتر انس و علاقه دارد.
در اثر محرومیت از دیدار پدر و مادر، اطفال احساس فقدان محبت میکنند که واکنش ناراحتیهای روانی مذکور، بعداً با حالتهای عصبی، بدخلقی، تمرد از ادامه پدر و مادر و دیگران و بالاخره ناسازگاری و عدم انطباق اجتماعی بروز میکند.
فوت پدر و یا مادر در تعادل روانی طفل مؤثر است. طفل یتیمی که باید در خانواده ناپدری و یا نامادری و در محیطی غیر از محیط خانوادگی خود بسر میبرد غمگین و پریشان بوده و دائماً مضطرب و بیثبات است.
عوامل اجتماعی
هرگاه نوجوان در محیط خانوادگى خود داراى پدر و مادر و اطرافیان دلسوز و مهربان نباشد طبیعتاً احساس بدبختى نموده، سعى مىکند خود را از محیط خانوادگى دور ساخته، خلاء درونى خود را در محیطهاى خارج از خانواده پر نماید.
وقتى محیط خانواده آکنده از مشاجرات و اختلافات باشد نوجوانان از آن بیزار گشته، بهسوى کوچه و خیابان کشیده مىشوند و غالباً افراد ناباب و شیطانصفت اینگونه نوجوانان را به دام خود اسیر مىنماید. معمولاً اینگونه نوجوانان بهصورت گروهى نیز در اماکن عمومى مثل پارکها، کوچهها، سینماها و… فراوان دیده مىشوند.
تأثیر بد چنین معاشرتهایى بر نوجوانان غیرقابلانکار است. در اینگونه گردهمائىها و معاشرتها متأسفانه ایدههاى منحط افراطى که بیشتر به تقلید از الگوهاى غربى ریشه گرفته است باعث مىشود تا این گروه، موازین اخلاقى را زیر پا گذاشته و در خانههاى خود مجالسى تشکیل بدهند و در آن محل دست به اعمال ضد مذهبى و اخلاقى و اجتماعى بزنند.
نقش دوستان و همسالان
همانندسازی شدید با همسالان با وابستگی به آنها، صرف نظر از طبقه اجتماعی – اقتصادی، عامل مهمی در بزهکاری در نوجوانان است.
نوجوانی که توسط والدینشان طرد میشوند، برای کسب حمایت و تأیید بهسوی همسالان کشانده میشوند. چنین نوجوانانی در مدرسه ضعیف هستند و به دنبال افرادی میگردند که مانند خوشان باشند؛ از اینرو احتمال دارد که دست به اعمال ضداجتماعی زنند و همدیگر را برای این اعمال مورد تشویق قرار دهند.
اکثر بزهکاران در پاسخ به این سؤال که بزه را از چه کسی فراگرفتهاند، دوستان خود را نام بردهاند که این مسئله توجه بیشتر والدین و مربیان را به کنترل و نظرات بر دوستان فرزندان و مربیان میطلبد.
عوامل روانشناختی
روانشناسان علل مختلفی را برای بزهکاری برشمردهاند، گاهی بزهکاری را نتیجه ناکامی و تعارضات شدید میدانند که کودک در حال رشد بهشدت از آنها رنج میبرد، روانشناسان اهمیت زیادی به روابط مادر و فرزند دادهاند.
محرومیت از وجود مادر عامل بزرگی است که باعث بزهکاری در نوجوانان میشود. بزهکاری با صفات روانشناختی مختلفی همراه است که برخی از آنها عبارتاند از هوش کمتر از متوسط، سطوح بالای خشم درونی و رفتار پرخاشگرانه، ناشکیبایی، نیاز به هیجان، فقدان همحسی با دیگران و سطوح پایین استدلال اخلاقی ثابت شده است که بزهکاران نسبت به غیر بزهکاران عزتنفس پائینتری داشتهاند. بعضی از دانشمندان، ضعف و کمخونی و خستگی زیاد و کمی تغذیه را نیز جزو عوامل بزهکاری ذکر کردهاند.
مهمترین اختلالات روانی که منجر به بزهکاری در نوجوانان میشود و به آنها نام بیماریهای شخصیت نیز دادهاند عبارتاند از:
- بیقراری: فرد فاقد قدرت تشخیص خیر از شر میگردد.
- کژخوئی: یک نوع تمایل ذاتی است به فساد و بدی.
- پارانوییدیها: که اشخاص بدبین، خودپرست، خودخواه و متنفر از اجتماع میباشند.
- صرع: اشخاصی هستند دروغپرداز، گیج و متظاهر و اغلب در اثر حمله ناگهانی مرتکب ضربوجرح و قتل میشوند.
- هیستری: که مهمترین علائم آن بیحسی، کار نکردن یک عضو، گرفتگی صدا، تهوع و تنگی نفس است.
- کاتاتونی: که یک حالت منفیبافی و لجاجت است، خشم و فریاد و ناگمانی و گاهی حمله به دیگران از علائم آن است.
- سایر اختلالات روانی: مهمترین علائم آن عبارتاند از: وسواس، انزوا، رفتار کودکانه و توهم از اینکه دشمنان میخواهند او را از بین ببرند بنابراین احتمال ارتکاب جنایت دارند.
پیشگیری و بازداری اطفال و نوجوانان در مقابل بزهکاری
- برقراری دوستی و تفاهم بین والدین
دوستی و تفاهم پدر و مادر موجب آسایش خاطر و اطمینان کودک و نوجوانان در خانواده میشود. از هنگامی که نوزاد چشم به جهان میگشاید به محبت، لبخند، مواظبت و نگهداری نیازمند است.
از اینرو اگر در مواردی مشکلات و مسائلی در روابط پدر و مادر وجود داشته باشد، لازم است این مسائل را نزد فرزندان آشکار نکنند یا احیاناً یکی در غیاب دیگری به انتقاد و بدگویی از طرف مقابل نپردازد.
- همبازی شدن با کودک و نوجوان
والدین باید امکان سرگرمی، استراحت و تفریحات سالم را برای فرزندانشان فراهم کنند. شرکت در مسابقات ورزشی، رفتن به پارک و ترتیب دادن مسافرتهای دستهجمعی، رفتن به باشگاههای ورزشی و تفریحی، فرهنگی و مجامع دینی میتواند از بروز بزهکاری جلوگیری کند.
- دوری از رقابت در جلب محبت فرزندان
اگر والدین بخواهند که فرزندان آنها در کنارشان باقی بمانند و مسائل ساده باعث قطع ارتباط روحی آنان نشود، بید بتوانند رابطهای صمیمانه با فرزندان خود داشته باشند.
اگر محیط خانواده برای اعضای آن یک محیط دوستانه باشد و دختر بتواند در مواقع حساس که با یک بحران روحی روبهرو میشود، موضوع را با پدر و یا مادر خود مطرح کند، قطعاً از بسیاری از انحرافات که در سر راهش قرار میگیرد، جلوگیری خواهد شد.
- عدم ایجاد ناسازگاری در محیط خانواده
ناسازگاری محیط خانواده، کودکان و نوجوانان را تحت تأثیر قرار میدهد. اگر اختلافات والدین به طلاق و جدایی منتج میشود و طفل از محبت و توجه والدین یا یکی از آنها محروم میشود، از محیط زندگی گریزان و اصولاً دلسرد و افسرده خواهد شد، این وضع او را به انحراف، لغزش و بزهکاری در نوجوانان خواهد کشانید.
- عدم پرخاشگری والدین نسبت به خود و یا نسبت به فرزندان
پرخاشگری والدین نسبت به یکدیگر و یا نسبت به فرزندان خود، کودک را از محیط خانواده فراری و ناراضی میسازد و ممکن است این عدم رضایت او را به سمت بزهکاری سوق دهد.
- پرورش حس اعتمادبهنفس
از دست دادن اعتمادبهنفس موجب فلج شدن فکر و روح انسان میشود، او را از خود مأیوس و متکی و وابسته به دیگران بار میآورد.
والدین بهجای اینکه همواره روی نقاط ضعف فرزند خود انگشت بگذارند و بخواهند از طریق سرزنش او را اصلاح کنند، باید در کنار نقاط ضعف بیشتر به نقاط مثبت و امتیازات او توجه کنند و در این زمینه او را تأیید و تشویق کنند تا اعتمادبهنفس او بیشتر شود.
توجه به نقاط مثبت باعث ایجاد اعتماد نسبت به والدین و برقراری ارتباط روحی و عاطفی با آنها میشود.
- حفظ شخصیت فرزندان
جوانان و نوجوانان دوست دارند که شخصیت آنان مورد توجه و احترام قرار گیرد و به همین سبب به صورتهای مختلف به ابراز شخصیت میپردازند.
اگر روزی دست به خطا زدند، سعی میکنند که آن را از دید دیگران پنهان سازند تا خوار نشوند.
- مشورت با فرزندان
این مشورتها سبب میشود اولاً آنها احساس کنند که در خانواده به حساب میآیند، بدین ترتیب آنچه را که در دل دارند با والدین خود در میان میگذارند و همین امر سبب پیدایش صمیمیت و همدلی در خانواده میشود.
ثانیاً اگر فرزندان مورد مشورت قرار گیرند این امر سبب میشود والدین بهتدریج راه و روش فکر کردن و تصمیمگیری را به آنان بیاموزند.
- ابراز مهر و محبت به فرزندان
باید فرزندان را از مهر و محبت سیراب کرد. محبتی که فرزندان در خانواده میبیند، موجب آرامش روانی آنها شده و همین آرامش روان آنها را از تمایل به بسیاری از لغزشهای اخلاقی و بزهکاری در نوجوانان بازمیدارد.
- ایجاد مراکز و محیطهای فرهنگی، هنری و ورزشی و تفریحی سالم برای نوجوانان
استراتژیها
استراتژیهای خانوادهگرا
جامعه |
کنترل شخصی |
رشد اجتماعی |
خانواده |
· قبل از ازدواج: آموزش در مورد اهداف زندگی مشترک. · قبل از تشکیل نطفه: ممنوع کردن باروری برای کسانیکه در معرض عوامل خطرزای مختلف و چندگانه قرارگرفتهاند (این موضوع نقض قوانین حقوق بشر است.) · هنگام تولد: فراهم کردن شرایط مناسب برای وضع حمل بهطوری که تمام عوامل خطر را در نظر داشته باشند. · بعد از تولد: ایجاد وابستگی کودک به خانواده. |
· حمایتهای جامعه در آماده کردن جوانان برای تشکیل خانواده. · حمایتهای مربوطه به دوران بارداری. · مراقبتهای حین زایمان توسط پزشک و تیم پزشکی · تأمین بهداشت · تأمین مسکن · مراقبت از خانواده برای ایجاد وابستگی از طریق آموزش · افزایش تعداد سازمانهای حمایتی |
همتایان |
· آگاهی از قوانین اجتماعی · قطع ارتباط با دوستان بزهکار |
· درگیر کردن اطفال در فعالیتهای اجتماعی سالم · شناساندن حس همکاری |
مدرسه |
· ایجاد نظم و انضباط · تقویت رفتارهای مناسب از طریق پاداشدهی · افزایش مهارتهای اجتماعی و ارتباطی و زندگی |
· مشخص کردن ارزشهای جامعه توسط مدرسه، خانواده، بچهها · درگیر کردن بچهها با تکالیف درسی بهصورت پروژههایی گروهی · تعیین تکالیف درسی که بخشی از وقت کودکان به آن اختصاص یابد. |
کار |
· شرایط ورود به کار طبق قانون تعریف شود (محدودیتهای مربوط به سن شروع کار رعایت شود.) · کار نیمهوقت بدون تنظیم قرارداد انجام شود. · حقوق زمان بیکاری پرداخت شود. (در مورد افرادی که شرایط احراز را دارند). |
· کار تماموقت · آزادی صنعتی · ادغام کار با مطالعه |
استراتژی جامعهگرا
گام اول: تشخیص |
اولین اقدام در موضع پیشگیری، بررسی کمی و کیفی دادههای قبلی است که بهنوعی شیوع رفتارهای بزهکارانه را در جامعه تأیید میکند. مقایسه مشکلات، تبیین عوامل خطر، آگاهی از آمار سازمانهای مختلف بهداشتی تربیتی ، نظرسنجی از جامعه و محققینی که در زمینه بزه مطالعه میکنند ضرورت دارد. |
گام دوم: شناخت گروه هدف |
بعد از تشخیص بزهکاری در نوجوانان، جامعه درگیر را برای مداخله مشخص کنید. مطالعه در مورد ویژگیهای گروه هدف و عوامل زمینهای آن بر اساس برنامهریزی و مشخص کردن استراتژیهای مداخله است. توجه داشته باشید که استفاده از برنامه مداخلهای باید آسان و قابلدسترس باشد. |
گام سوم: تبیین هدفها و تحلیل آن |
سومین اقدام مشخص کردن هدفهای برنامه مداخله است. تحلیل هدفها از نظر قابلیت دسترسی و سهولت در دسترسی در این مرحله انجام میشود. |
گام چهارم: طراحی و اجرا |
این مرحله برای دسترسی به هدفها برنامهریزی میشود. منابع حمایتکننده و درگیر مشخص میشوند. آموزشهای لازم جهت مداخله صورت میگیرد و برنامه طراحیشده به اجرا درمیآید. |
گام پنجم: نظارت و ارزشیابی |
در آخرین مرحله، برای پایش و ارزیابی طرح مداخله برنامهریزی میشود. نظارت در طول برنامه سبب میشود برنامه به همان نحو پیشبینیشده، پیشرفت نماید. عمل ارزشیابی میتواند اثربخشی برنامه و نکات قوت و ضعف را مشخص کند. |
بحث و نتیجهگیری
برمبنای پژوهش حاضر، با افزایش درآمد والدین برحسب تخصصپذیری تحصیلی و شغلی ایشان و لاجرم بهبود سبک زندگی، از نقشپذیری و راهیابی منفی نوجوانان کاسته میشود؛ بر ایفای نقشها و انگیزشهای مطلوب تحصیلی و تفاهم آنان با مربیان افزوده میگردد.
تعداد زیادی از بزهکاران در خانوادههایی بزرگ شدهاند که از محبت والدین محروم بودهاند و بیشتر وقتها میان اعضای خانواده ناسازگاری، کدورت وجود داشته است.
به طور کلی 91 درصد نوجوانان بزهکار از اختلافات شدید عاطفی رنج میبرند. خشونت، کمبود محبت و تحقیر فرزندان از سوی والدین از وضع خانوادههایی است که بیشتر نوجوانان بزهکار در آن به سر میبرند.
کمبود محبت، شخص را به انتقامجویی هدایت میکند. از سویی، محبت زیاد و غیرمنطقی یا دور نگه داشتن کودک و نوجوانان از دیگران سبب میشود که کودک، خود را در شمار آدمهای معمولی نداند و از همسالانش کنارهگیری کند و روش اجتماعی زندگی کردن را نیاموزد.
درنتیجه، شخصیت منحرفی پیدا کند. کودکی که از دیدار مادر محروم است و پدر را نیز حامی واقعی خود نمیبیند لحظههایش را با ترس، نگرانی ناامیدی سپری میکند.
ادامه یافتن این روند به پیدایش رفتارهای عصبی، حالتهای پرخاشگرانه و به فرار از خانه و مدرسه میانجامد. در این میان، به سبب احساس ناامنی و ناخشنودی فرد در خانواده و جامعه، برای دوری از این وضع به گروهها و دوستانی پناه میبرد که گاه عامل و زمینهساز انحراف و بزهکاری در نوجوانان میشود و از او شخصی خطاکار و بزهکار میسازد.
عامل اقتصادی نقش مهمی در بزهکاری در نوجوانان دارد. گروهی تضاد طبقاتی و توزیع ناعادلانه ثروت و برخی فقر و تهیدستی و عدهای تمایل به ثروتمند شدن در عین بیکاری را عامل جرم میدانند، بهطور کلی میتوان گفت که برای پیشگیری از بزهکاری میبایست استراتژیهای خانوادهگرا و جامعهگرا را مدنظر قرار داده و اصول آنها برای به حداقل رساندن بزهکاری به کار بست.
مطالعهی کتاب مهارت های مقابله با افسردگی کودکان و نوجوانان را هم به شما پیشنهاد میکنیم.