بیقراری کودکان چندین دلیل میتواند داشته باشد:
گاهی دلایل پزشکی مانند عفونت مزمن گوش، بازگشت غذا به مری، حساسیتهای شدید یا عفونتهای مجاری ادراری وجود دارد که میتواند سبب ناراحتی و درد در کودکان شود.
یکی از مشکلات رایج که اغلب نادیده گرفته میشود، عدم تحمل نسبت به شیر است. کودکانی که دارای رژیم غذایی حاوی مقدار بالای گلوتین (فراوردههای دارای گندم) یا شکر هستند، ممکن است بدخلق شوند یا نوسانات خلقی داشته باشند.
بعضی از بچهها از همان ابتدای تولد پر سر و صدا و نقنقو هستند و به اصطلاح خلقوخوی دشوار دارند. کودکان دارای خلقوخوی دشوار معمولاً سختگیرتر هستند، نسبت به تغییرات تحمل کمتری دارند و به راحتی آشفته میشوند.
برای این کودکان دشوار است که برای مدت طولانی شاد و راضی بمانند. آنها در مقابل تغییر موقعیت و شرایط، انعطافپذیری و انطباقپذیری اندکی دارند. در نتیجه اغلب سعی میکنند موقعیت را کنترل کنند و اصرار دارند همهچیز دقیقاً مطابق خواست آنها انجام شود.
شاید یکی از متداولترین دلایل بیقراری کودکان این است که آنها در پاسخ به تحریکات حسی به شدت برانگیخته میشوند. تجربیات ابتدایی مثل شستن صورت، لباس پوشیدن و سروصدای زمین بازی با خانواده شلوغ میتواند به سیستم عصبی آنها فشار وارد کند و یک حالت درونی در کودک به وجود آورد که برایش بسیار آشفته کننده است.
یک کودک انعطافناپذیر، اکثر اوقات ناآرام و بیقرار است. کودکانی که در سازماندهی و برنامهریزی مشکل دارند، اغلب زمانی که از آنها خواسته میشود کارها را به شیوه جدیدی انجام دهند، کنترل هیجانی خود را از دست میدهند.
علاوه بر تحریکپذیری شدید، کودکان بیقرار اکثراً در مواردی که باید خودشان را برای انجام یک تکلیف پیچیده سازماندهی کنند، کنترل خود را از دست میدهند. این مشکل معمولاً با اختلال نقص توجه به مشکلات عملکرد اجرایی و مسائل مربوط به برنامهریزی حرکتی ارتباط دارد.
در نهایت باید بررسی کنیم که آیا بیقراری کودکان در حفظ حالت شادی و رضایت ناشی از یک اختلال زیربنایی در زمینهی تنظیم خلق است یا مشکل دیگری وجود دارد.
بسیاری از والدین نگران این هستند که وقتی کودکشان بزرگتر شد، این مشکل چه عواقبی برای او خواهد داشت. تشخیص اختلال خلقی در کودکان کم سن، بسیار دشوار است اما ناآرامی و بیقراری کودکان از جمله نشانههایی است که در اختلالاتی چون اضطراب، افسردگی، نقص توجه/ بیش فعالی و نافرمانی مقابلهای به چشم میخورد.
همینطور که کودک شما بزرگتر میشود ممکن است متوجه نکاتی شوید که به شما اخطار میدهد یک مشکل خلقی زیربنایی وجود دارد که فراتر از خلقوخوی بیقراری کودکان است.
اگر اقداماتی که انجام میدهید در درمان مشکلات خلقی مؤثر نبود حتماً باید با یک متخصص اختلالات رشدی یا رفتاری کودک، روانشناس یا روانپزشک کودک مشورت کنید. آنها در تشخیص بهتر و فرایند صحیح درمان به شما کمک میکنند.
با این وجود، والدین باید این اصل مهم را به خاطر داشته باشند که ضروریترین نیاز بیقراری کودکان این است که یاد بگیرد چگونه به تنهایی خودش را آرام کند و آشفتگی و ناکامی را تحمل کند
چه چیزی باعث بیقراری کودکان میشود؟
جدول زیر خلاصهای از مواردی را نشان میدهد که میتواند در بیقراری کودکان نقش داشته باشد.
تأثیر خلق والدین بر کودک را نیز نباید نادیده گرفت. معمولاً کودکان دارای مشکلات خلقی، دارای والدینی هستند که خود آنها نیز دچار مشکلات خلقی هستند.
جدول: مشکلات رایجی که در بیقراری کودکان نقش دارند
مشکل در خوابیدن و خواب ماندن |
تحریک بیش از اندازه توسط محرکهای حسی |
محدودیتها و تغییراتی که باعث آشفتگی میشود |
حساسیتها، مشکلات پزشکی |
برگشت غذا به مری، مشکلات خوردن
|
مهارتهای ضعیف در سازماندهی
|
خلق بسیار بیقرار؛ به راحتی آشفته شدن |
انعطافناپذیری، ناتوانی در سازگار شدن |
محیط خانهی بینظم و پرهرج و مرج |
خشم، افسردگی یا بیقراری والد |
اغلب یک عامل ژنتیکی در ایجاد بیقراری کودکان نقش دارد. امکان دارد پدربزرگ یا مادربزرگ دچار اختلال دوقطبی (افسردگی – شیدایی) باشند، عمو یا خاله افسرده باشند یا اینکه خود والدین در تمام طول زندگیشان با افسردگی یا اضطراب درگیر بوده باشند.
در چنین شرایطی، مشاوره با یک متخصص سلامت روان برای بررسی اینکه آیا ناآرامی کودک میتواند ناشی از یک اختلال خلقی باشد یا نه از اهمیت بیشتری برخوردار است.
زمانی که کودکان با والدینی سروکار دارند که مدام عصبانی، ناراحت، بیقرار یا افسرده هستند، یاد میگیرند که به این هیجانات قوی واکنش نشان دهند. حتی اگر کودک شما دچار اختلال خلقی هم نباشد، میتواند آن را به عنوان یک رفتار از شما یاد بگیرد و الگوبرداری کند.
بسیار مهم است که والدین به خوبی مراقب رفتارشان باشند و روشهایی برای خودآرامسازی بیابند، احساس انسجام و سازمانیافتگی کنند و برای وظایف دشوار فرزندپروری آماده باشند.
بیقراری کودکان چه تأثیری بر رابطه والد – فرزندی دارد؟
نکته:
«به خاطر داشته باشید اگر کودک شما نقنقو و دارای خلقوخوی سختگیر است به این معنی نیست که در تمام زندگی خود ناشاد و بیقرار باقی میماند. نکتهی مهم این است که کودکتان یاد بگیرد چگونه بیقراری خود را کنترل نماید و برای تسکین خودش در مقابل ناکامی، استرس و آشفتگی روشهایی پیدا کند.»
حتی اگر برای چند دقیقه هم با یک کودک بیقرار و نقنقو سروکار داشته باشید، متوجه میشوید که در نحوه تعامل و ارتباطتان با این کودک تغییراتی به وجود میآید.
اگر کودکی دائماً بیقرار باشد، در سبک ارتباطی والدین و فرزند تغییراتی به وجود میآید و این الگوها در طول زمان، تثبیت میشوند. در اینجا بعضی تغییراتی که ممکن است رخ دهد، عنوان شده است.
گاهی والدین متوجه میشوند که بیش از حد در مورد بیقراری کودکان خود احتیاط به خرج میدهند و به اصطلاح پا روی دم او نمیگذارند.
ممکن است که از اعمال محدودیت یا ایجاد تغییر در فعالیت کودک بترسند چون میدانند کودکشان ممکن است از کوره در برود و ساعتها قشقرق راه بیاندازد.
برخی والدین برای تمام لحظههای روزانه کودک برنامهریزی میکنند تا نظم آنها را حفظ نمایند. نکتهای که باید به آن توجه کرد این است که شاید شما بیش از اندازه برای آرام و منظم کردن کودکتان تلاش میکنید.
گرایش به تحریک بیش از اندازه کودک از طریق زیاد صحبت کردن با او یا دادن تکالیف پشت سرهم به کودک برای هدایت کردن یا پرت کردن حواس او، یک دام یا تله است. این کار ممکن است نتیجهی معکوس دهد و باعث شود که کودک با تحریکات بسیار زیادی مواجه شود.
تجربهی بالینی ما نشان میدهد که بسیاری از بیقراری کودکان با انجام بعضی از روشهای مراقبه تا حدی بهبود مییابند. کودکان بیقراری که همزمان دچار حساسیت مفرط در مراکز حسی خود نیز هستند، ویژگیهایی دارند که باعث میشود والدین کمتر به کودکشان دست بزنند یا خیلی او را جابهجا نکنند چون این کارها اوضاع را بدتر میکند. به همین دلیل این والدین برای سازماندهی و نظم دادن به کودکشان، صحبت کردن را به استفاده از حرکات بدنی یا تجربههای حسی ترجیح میدهند.
چگونه یک کودک، آرام و کنترلپذیر میشود؟
هر کودکی باید یاد بگیرد که در کنترل آشفتگی خودش، به صورت مستقل عمل کند. در ابتدا والدین باید خودشان کودک را آرام کنند. بعد از اینکه آنها قلقهای کودکشان را پیدا کردند و فهمیدند چه چیزی برای آرام کردن او مناسبتر است، مجموعهای از راهبردهای آرامسازی مؤثر برای کودک را میسازند.
کودک شروع به درونی ساختن این راهبردها میکند و به تدریج مسئولیت آرام کردن خود را بر عهده میگیرد. این یک عامل کلیدی در روند تعدیل هیجانات است.
فرایند تبدیل شدن به یک فرد کنترلپذیر، به مهارتهای خاصی نیاز دارد. همچنین برای اینکه کودک بیاموزد که خودآرامساز خوبی باشد، به افرادی در پیرامون خود نیاز دارد که برای او مانند الگو باشند.
در اینجا تکنیکها و فنونی برای کمک به کنترلپذیری بیقراری کودکان، ارائه شده است:
- زمانی که کودکان مدام گریه میکنند و آرام نمیشوند، وجود یک والد پاسخگو، مهربان، مراقبتکننده و حساس که به آنها کمک میکند تا آرام شوند، بسیار سودمند است.
در این شرایط، به کودک این پیام داده میشود که نیازهای اساسی او برآورده میشوند و برای کنترل آشفتگیاش، روشهای خاصی وجود دارد.
لازمه این گام آن است که والدین بدانند چگونه نشانهها و حرکات بدنی کودکشان را بخوانند و چند راهبرد آرامکننده در دسترس خود داشته باشند.
نکته:
حفظ ظاهر آرام در هنگام مواجهه با ناامیدی و آشفتگی، به کودک شما یاد میدهد که چگونه خودتنظیمگر باشد و بتواند خودش را کنترل کند.
- در حالی که کودک بزرگتر میشود، یاد میگیرد که راهبردهای خودآرامسازی را درونی کند. استفاده مداوم از راهبردهای آرامسازی مناسب، به کودک کمک میکند که یاد بگیرد در شرایط مختلف به کدام راهبرد متوسل شود.
همچنین کودک با مشاهده دیگرانی که مشکلات مشابهی را حل میکنند، میآموزد که چه راهبردی را چه موقع و در کجا به کار گیرد.
والدین باید در سه مرحله کودکانشان را راهنمایی کنند:
- کارهایی که کودک میتواند برای آرام نمودن و کنترل خود در مواقع آشفتگی انجام دهد.
- کارهایی که والدین و معلمان میتوانند انجام دهند تا کودک بتواند در مواقعی که آشفته است تمرکزش را دوباره به دست آورد.
- تغییراتی که میتوان در محیط به وجود آورد تا از یک کودک آرام و سازمانیافته، حمایت کرد.
راهبردهای آرامسازی و تغییرات محیطی، زمانی بیشترین اثربخشی را دارد که فرد بتواند پیشبینی کند. اشکال کار کجاست؛ تا بتواند همهچیز را در زمانی که کودک احتیاج دارد سر و سامان ببخشد؛ بنابراین نکتهی مهم این است که به کودک آموزش دهیم عوامل پیشایندی را که قبل از بیقرار شدن او رخ میدهند شناسایی کند، شروع ناکامی یا پریشانی خود را پیشبینی نماید و از راهبردهای مناسبی که در اختیار دارد استفاده کند.
منبع
کتاب با کودک بدقلق و ناآرام چه کنیم؟؛ نوشته جورجا دوگانجی و آن کندل؛ ترجمه سولماز جوکار و یاسمن بانکی