نقد روانشناختی انیمیشن شیرشاه (The Lion King) نگاهی روانشناختی دارد به انیمیشن شیرشاه که یک انیمیشن اجتماعی و حماسی است و دارای نکات روانشناسی مهمی است این انیمیشن محصول سال ۱۹۹۴ شرکت والت دیزنی است که بازسازی لایو اکشن این انیمیشن تحت عنوان شیرشاه به کارگردانی جان فاورو در سال ۲۰۱۹ اکران شد.
فیلمنامه این فیلم توسط جف نیثنسن بر اساس انیمیشن کلاسیک شیرشاه نوشته شده است و والت دیزنی پیکچرز مسئولیت ساخت آن را بر عهده دارد.
داستان این اثر، برگرفته از چندین اثر هنری معروف از قصههای پیامبران گرفته تا نمایشنامههای ویلیام شکسپیر است. شیری به نام اسکار که درصدد پادشاهی جنگل است (که این سمت به برادرش موفاسا رسیده و در آینده به پسر موفاسا، سیمبا میرسد) او موفاسا را میکشد و برادرزادهاش سیمبا را فراری میدهد و سیمبا در آینده بزرگ میشود و میآید تا انتقام تاج و تختش و البته پدرش را از اسکار بگیرد.
داستان اصلی: داستان سیمبا هست که خودش را مقصر مرگ پدرش میداند و دچار افسردگی میشود.
در نقد روانشناختی انیمیشن شیرشاه به تجاوز کلامی و تربیت جنسی و افسردگی و سوگ در سیمبا که دچار استرس پس از سانحه شده است اشاره کرد.
پیام اصلی داستان که در دیالوگ فیلم به چشم میخورد از گذشته نباید فرار کرد بلکه باید درسهای زیادی گرفت …
یکی از آسیبهای اجتماعی در جامعه ما تجاوز به کودکان هست که انواع مختلفی دارد، یکی از تجاوزها تجاوز کلامی است و طی تحقیقاتی که توسط دکتر جانسون و کهل صورت گرفته تجاوز کلامی موجب افزایش رشد اختلال شخصیت قربانی و عدم رشد مغزی در کودک میشود که در انیمیشن شیرشاه میتوان به دیالوگی که بین سیمبا و عمویش اسکار رد و بدل میگردد اشاره داشت.
سوگواری در کودکان حدوداً 2 سال طول میکشد و البته این به معنای عدم بازگشت غم و حسرت بهویژه در سالگردها و ایام تعطیل نیست ضمن آنکه تفاوتهای فردی نقش مهمی در سوگواری دارند، برداشت کودکان از مرگ و سوگ با مراحل رشد شناختی و هیجانی و جسمی آنها مرتبط است. (هربرت؛ مارتین، روانشناسی بالینی کودک، مهرداد فیروزبخت، 1395).
سیمبا دچار سوگ و اندوه و غصه میشود و همانطوری که در دیالوگ فیلم مشاهده میشود سیمبا عنوان میکند که من باعث شدم تا پدرم در آن حادثه بمیرد و مرگ پدرش را نپذیرفته بود.
سیمبا دچار افسردگی میشود و خودش و پدرش و جایگاهی که پدرش او را توصیه میکرد فراموش میکند. همچنین او یادش رفته بود که قرار است در آینده سلطان بشود مدتی را دور از خانواده زندگی میکند که احتیاج به حمایت عاطفی دارد.
او در این مدت گذشتهاش را انکار میکند و آن را نمیپذیرد و از محل زندگی پدریاش فرار میکند. در انیمیشن شیرشاه افسردگی سیمبا خیلی مشهود بود که دچار یأس و ناامیدی و استرس پس از سانحه و میشود و اعتمادبهنفسش پائین میآید و عزتنفسش را از دست میدهد.
افسردگی در کودکان یک موجودیت آسیبشناختی درونی و مشاهده ناپذیر است که تظاهرات برونی آن همارزهای افسردگی هستند و در کودکان گذراست و بهطور متوسط بین 7-9 ماه و ممکن است از 3 سال نیز تجاوز کند (آر.کراتوچویل، توماس.جی.موریس، ریچارد، روانشناسی بالینی کودک، نائینیان و همکاران،1393).
یکی دیگر از نکات این فیلم میتوان به دلبستگی ناایمن و نظریه رشدی اینزورث اشاره داشت، سیمبا نسبت به پدرش وابستگی ناایمن داشت که هر وقت دچار حادثهای خطرآفرین میشد پدرش او را نجات میداد، عمو اسکار درواقع نقش افکار پلید و منفی را ایفا میکرد و یکی از عاملهای شکست و عدم موفقیت سیمبا بود و بهعنوان تجاوزگر همیشه با حرفهایش او را آزار میداد.
در انیمیشن شیرشاه میتوان به رشد شناختی و تغییر و تحول در زندگی سیمبا اشاره داشت. به یکباره اتفاقی در زندگی سیمبا رخ میدهد که توسط میمون پیری که او را از کودکی میشناسد صورت میگیرد، میمون سیمبا را آگاه میکند که درست است که او پدرش را از دست داده است اما زندگی همواره در جریان است و باید گذشته را بپذیرد و با آن روبهرو شود.
مادرش و دیگر اعضای خانوادهاش در شرایط خوبی به سر نمیبرند و او تنها راه نجات آنهاست. همچنین یادآوری میکند که سیمبا کیست و هویت خانوادگی و اجتماعیاش را به او یادآوری میکند، او همچنین به سیمبا میآموزد که باید برای به دست آوردن چیز باارزش در زندگی جنگید و تلاش کرد و از هیچ کوششی دریغ نداشت.
یکی از غرایز مهم و اساسی غریزه جنسی است که نقش مهمی در چگونگی شکلگیری شخصیت انسان دارد. هرکس دارای شخصیت جنسی مخصوص به خودش است. تربیت جنسی باید در یک برنامهریزی زمانبندیشده متناسب با مقتضیات سنی و به پیروی از عقل و مبتنی بر شناخت نیازها و قابلیتهای افراد صورت گیرد (فرمهینی فراهانی، 1396).
در انیمیشن شیرشاه میتوانیم به برنامه تربیت جنسی اشاره داشته باشیم در آنجایی که لمسها و احساسها بهخوبی مشهود است و سیمبا با دوستش پس از سالها تنهایی آشنا میشود و برای لحظاتی همدیگر را در آغوش میگیرند و لذت میبرند که احساس شادی بهخوبی در چهره سیمبا قابل رؤیت میباشد، همانطوری که در دیالوگ فیلم به چشم میخورد اسکار عنوان میکند این یه رازه و نباید تحت هیچ شرایطی عنوان بشود …
یکی دیگر از نکاتی که در انیمیشن شیرشاه به چشم میخورد مسئولیتپذیری و تعهد داشتن به خانواده هست که سیمبا بعد از تحول و تغییر در افکارش متعهد میشود و مسئولیت خانوادهاش را به عهده میگیرد و مسئولیتپذیر میشود.
در پایان به تکبر و غرور و خودپسندی اسکار اشاره میکنیم که این غرور کار دستش میدهد و باعث میشود تا زندگیاش به خطر بیافتد و توسط همین دوستانش جانش را از دست میدهد. تکبر و غرور یکی از رفتارهای غیراخلاقی است که در انیمیشن شیرشاه دیده میشود.
نظرات خود را در ارتباط با نقد روانشناختی انیمیشن شیرشاه با ما در میان بگذارید.
مطالعه نقد روانشناختی انیمیشنهای ترولها، چرخدندهها، دورن و برون، دایناسور خوب، شازده کوچولو و موش سرآشپز و همچنین این کتاب را به شما پیشنهاد میکنیم.