تعارض ضربهای شدید و ناگهانی و معمولاً غافلگیرکننده میباشد. منظور از تعارض افکار و رفتارهایی است که مردم در واکنش به یکدیگر نشان میدهند. درست مثل اینکه در یک روز بارانی بیحس و حال باشید.
فکر کنید که چقدر بیمعنی و مضحک است اگر یک گیاه به این نتیجه میرسید که باران برایش اثر منفی دارد و بنابراین از تماس با باران اجتناب میکرد. اگر چنین چیزی امکانپذیر بود در نتیجه آن گیاه میمرد. همان اندازه که باران طبیعی برای رشد و نمو گیاهان ضرورت دارد، باران انسانی نیز برای ما ضروری است.
گفته میشود که «تعارض سرآغاز هشیاری است» و به ما ضربهای وارد مینماید تا زندگی خود را از حالت خلبان اتوماتیک خارج سازیم و با تمرکز بیشتری به اطرافمان توجه کنیم.
در حقیقت وجود تعارض برای عملکرد صحیح یک رابطه ضروری است، زیرا به افراد اجازه میدهد تا خود را با شرایط جدید وفق داده و راهکارهای جدیدی را در مواجه با مسائل و مشکلات ابداع نمایند.
وقتی به تعارض میاندیشید، چه تصورات و احساساتی به ذهنتان خطور میکند؟
آیا این تصورات مثبت هستند و یا منفی؟
اگر منفی هستند، احتمالاً این خود شما هستید که این ارتباطات منفی رایج را با تأثیرات ناخوشایند تصور میکنید و بیشتر آنها سوءتفاهمهای شما هستند که نسبت به تعارض دارید.
مطمئناً در جریان زندگی روابط ما شامل فواید، دردها، خوشحالیها، سورپرایزها و دلزدگیها میباشند. تعریف مجدد تعارض میتواند بهعنوان فرصتی برای کمک به غلبه بر عملکردهای منفی باشد و کمک نماید تا بتوانیم به شیوه دیگری به بدبختی و مصیبتها بنگریم.
مشکلاتی که در روابط وجود دارند مانند بارانی هستند که برای گیاه ضروری است و ارزش حیاتی دارد. پایینترین و ابتداییترین سطح فایده آن این است که به عنوان مثال «اوقات بد» برای شما مقایسهای را به وجود میآورد که توسط آن میتوانید «اوقات خوب» را شناسایی کنید.
مشکلات رایج تعارض
تضاد و تعارض امری رایج است و نباید به رابطه صدمهای وارد کند. مشکل زمانی به وجود میآید که زوجها نمیدانند چگونه باید با تعارض روبرو شوند و یا متوجه نمیشوند که چه زمانی از تعارض به صورت مخرب استفاده میکنند.
ارزیابی ملی حاکی از پنج مسئله مهم در رابطه با حلوفصل تعارضات برای زوجها میباشد:
- یکی از دو طرف نهایتاً احساس مقصر بودن میکند.
- برای جلوگیری از درگیری بیش از حد توانم انرژی صرف میکنم.
- ما ایدههای متفاوت و کارآمدی را برای حل کردن ناسازگاریهایمان داریم.
- برخی از اختلافهایمان به نظر میرسد که هرگز حل نخواهد شد.
- گاهی اوقات بحثوجدلهای بسیار جدی بر سر مسائل پیشپاافتاده داریم.
بر طبق این ارزیابی بزرگترین مشکلی که برای اکثر زوجها وجود دارد عدم توافق روی مسئولیتپذیری است. بعلاوه بسیاری از زوجها چنین تصور میکنند که بسیاری از اختلافاتشان هرگز حل نخواهد شد و برای دوری کردن از این تعارضات از یکدیگر فاصله میگیرند.
اکثر زوجها دیدگاههای متفاوتی برای حل بهینه اختلافات خود دارند و گزارشات حاکی از فضای جروبحثهای جدی بر سر مسائل جزئی میباشند.
انتظار اینکه تعارض و تضاد وجود نخواهد داشت
این تفکر که نباید در یک زندگی زناشویی تعارض وجود داشته باشد یکی از دروغهایی است که برای شاد زیستن زوجها مانع ایجاد میکند. این مسئله از کجا آمده است؟ چه زمانی به این فکر افتادیم که شادی و عشق در فضایی رخ میدهد که غم و مصیبت وجود نداشته باشد؟
اینها سؤالاتی هستند که بیشتر جنبه لغوی دارند اما بسیار حائز اهمیت هستند؛ زیرا منجر میشوند که انتظارات غیرواقعبینانهای در افراد شکل بگیرد و در مسیری زندگی کنند که تغییری در آنها صورت نگیرد.
آنچه اهمیت دارد این است که حتی اگر زندگی ما بدون مشکل و توام با شادی باشد، اما سرانجام یکنواخت شده و نهایتاً احساس راکد بودن و ایستایی به انسان دست میدهد.
زندگی واقعی یک فرایند است و درست مثل رودخانه، دارای حرکت، زندگی و تحمل کردن است. این فرآیند زندگی ما را جهت میبخشد و کمک میکند تا تضاد، شکست و ناامیدی را بپذیریم و انرژی خود را برای مقابله با چیزی که صرفاً قسمتی از این فرایند است به هدر ندهیم. چه کسی گفته است که اختلاف منفی است؟
شاید این عقیده برحسب عادت در جامعه رواج پیدا کرده است؛ مثلاً اگر بگوییم یک روز بارانی، روزی زیبا نیست، این حرف غیراحساسی است زیرا در حقیقت یک روز بارانی از نظر زیبایی چیزی کم از یک روز آفتابی ندارد.
تعارض، جنبهای طبیعی و اجتنابناپذیر از روابط انسانی میباشد. افرادی که با یکدیگر رابطه دارند، با هم اختلاف هم دارند و روابط انسانها همیشه با یکدیگر هماهنگ نیستند.
هر اندازه که ده نفر به یکدیگر نزدیک شوند، تفاوتهایی که در جنسیت، پیشینه و شخصیتشان دارند بیشتر آشکار شده و منجر به اختلاف عقیده میگردند و گاها منجر به بروز تعارض نیز میشود.
با این حال تعارض در یک رابطه صمیمی لزوماً به معنای عدم وجود عشق نمیباشد. در واقع رابطههای صمیمانه اغلب با تعارضات بیشتری نیز همراه هستند. اگر با تعارض به شیوه درستی برخورد شود، پیوندهایی که در رابطه وجود دارد تقویت خواهند شد اما اگر چنانچه با تعارض به درستی برخورد نکنیم ممکن است رابطه ما با بحران مواجه شده و خاتمه یابد.
اجتناب از تعارض
در ارزیابی عده کثیری از زوجها بیان میکنند که بیش از حد توان خود تلاش میکنند تا از تعارض اجتناب کنند. برخی از زوجها امیدوارند که مشکلاتشان خودبهخود از بین برود و آنها را نادیده میگیرند. در نتیجه اغلب این مسئله برای آنها برعکس اتفاق میافتد.
درست همانند بیماریهای جسمانی و خرابیهای مکانیکی، هرچه سریعتر به مشکل بپردازیم درمان راحتتر صورت خواهد گرفت.
به عنوان مثال اگر به طور ناگهانی دچار دردسینه شویم آن را نادیده نخواهیم گرفت زیرا ممکن است علامت یک بیماری خطرناک باشد. درد یک علامت هشداردهنده و بسیار مهم است. همین موضوع در مورد روابط نیز صدق میکند.
احساس، خشم، غم و اندوه، کلیدهای مهمی هستند که اطلاعات باارزشی را فراهم میکنند. بسیار حائز اهمیت است که علائم هشداردهندهای را که به شما میگویند «رابطهتان نیازمند توجه است» را نادیده بگیرید. مشکلات به ندرت در طول زمان به طور خود به خود از بین خواهند رفت و اغلب وخیمتر خواهند شد.
حمله کردن به شخص بهجای مشکل
مانع دیگری که برای حل تعارضات وجود دارد این است که همسران انتقاد خود را بهجای اینکه روی مسئله و مشکل بیان کنند، به شخص نسبت میدهند. تحت این شرایط شخص مقابل بلافاصله بهصورت غریزی حالت تدافعی به خودش میگیرد تا از خودش محافظت کند و موقعیت خود را توجیه نماید.
حمله به فرد مقابل بهجای حل مشکل منجر به ایجاد خصومت میگردد و سرزنش کردن نوعی حمله به فرد مقابل است. سرزنشکنندگان زمان و انرژی زیادی را صرف تغییر دادن فرد مقابل میکنند.
آنها اساساً دیگران را مسئول احساسات خود میدانند و بهجای خود، دیگران را ریشه مشکلات قلمداد میکنند؛ اما این ضربالمثل را به خاطر داشته باشید: وقتی که انگشت خود را بهسوی کسی نشانه میروید، سه انگشت به سوی شما نشانه میرود. به بیان دیگر ایجاد مشکل فقط یک مقصر ندارد و بقیه افراد نیز به نوعی در این مشکل سهیم هستند.
وقتی که مشکلات پابرجا میمانند
آیا تا به حال مشکلی را در رابطهتان حل کردهاید که دوباره بعد از یک هفته، یک ماه و یا حتی چندین سال دوباره همان مشکل سروکلهاش پیدا شود؟
لازم است بدانید که این اتفاق فقط برای شما نیفتاده است در تحقیقات ما، ۷۷ درصد از زوجهای متأهل ابراز میکنند اختلافاتی دارند که هرگز اصلاح نشده است.
همچنین انگیزه بزرگی را برای حل این اختلافات مشاهده کردیم. توانایی حل اختلافات بین زوجهای خیلی موفق و زوجهای ناموفق متغیر است (71 درصد در برابر 11 درصد).
پیش کشیدن گذشتهها به رابطه صدمه میزند و اغلب منجر به بیشتر شدن خشم، غم و اندوه و قرار گرفتن در حالات تدافعی میشود. پس چرا زوجها برای پیش کشیدن مشکلات قدیمی بیتابی میکنند؟
در بسیاری موارد، آدمها به دنبال این هستند که دیگران آنها را عمیقاً درک کنند و آنها را ناراحت نکنند. در بین همسران نیز این اتفاق میافتد و وقتی صحبت از عملکردهای نادرست گذشته به میان میآید احساس ناراحتی میکنند.
گاهی حس میکنید که همسرتان اصلاً شما را درک نمیکند و با خود میگوید اگر قبلاً مرا از این طریق آزرده است، پس باز هم میتواند. متأسفانه واکنشی که در برابر یک مسئله قدیمی نشان داده میشود، گوش کردن از سر همدلی نیست، بلکه شکایت کردن درباره همان مسئله قدیمی است.
این کار به حل مسئله هیچ کمکی منی کند و فقط وسوسه میشویم تا اگر در آینده با موقعیت مشابهی روبرو شویم دوباره وقایع گذشته را پیش بکشیم.
تعارض و خشم
درست همانگونه که آگاهی از تضادها به تقویت رابطه کمک میکند، تمرکز بر خشم نیز میتواند مانعی برای ایجاد صمیمیت باشد.
به خاطر داشته باشید که خشم، یک احساس عادی و طبیعی انسان است. خشم یک واکنش طبیعی انطباقی در برابر تهدیدها است و به ما هشدار میدهد که در حال کشیده شدن به موقعیت ناامنی از لحاظ عاطفی و جسمانی هستیم.
بنابراین پیش از هر چیز باید یاد بگیریم که وقتی خشمگین میشویم، باید هوشیارانه عمل کنیم. خشم معمولاً نشانهای از مشکلات موجود در یک رابطه است که این نشانهها نیازمند توجه و احتمالاً تغییر میباشند.
به محض اینکه متوجه خشم خود میگردید، باید مراقب باشید و تعمداً آن را به سمت مسیری سازنده سوق دهید. واکنشهای نامعقولی که در قبال خشم از خود نشان میدهید میتواند آسیب زیادی را به شما و رابطههایتان وارد کند.
یکی از آنها فروخوردن خشم است. زمانی که خشم خود را ابراز نکنید و فقط آن را به درون خودتان بریزید، این کار برای سلامتی شما خیلی خطرناک خواهد بود. جلوگیری از ابراز خشم در مورد همسرتان فقط باعث تلخکامی و تنفر میگردد.
ممکن است موقتاً قیافهای شاد به خود بگیرید ولی نهایتاً رابطه شما آسیب میبیند. برخی از افراد خشم را برای مدتی پس میزنند اما بعد با طغیانی غیرقابلپیشبینی به مرحله انفجار میرسند.
مداومت بر ابراز خشم نیز میتواند به خود فرد برگردد و منجر به احساس نگرانی، افسردگی، اعتیاد و بیماریهای جسمانی شود.
این موارد از جمله ناراحتیهایی است که تا اندازهای باعث میشوند که خشم در نظر مردم بهعنوان احساسی منفی تلقی گردد. ما یاد گرفتهایم که خشم خوب نیست، در حالی که اضطراب و افسردگی از نظر اجتماعی پذیرفتنیتر هستند.
خشم فروخوردهشده اغلب خود را به شکلهایی مانند بدبینی دائمی، طعنهآمیزی و یا انتقادی نشان میدهد. جای تعجب نیست که افرادی که خشم خود را از طریق انفعالی – تهاجمی بروز میدهند معمولاً رابطه موفقی ندارند.
ابراز خشم میتواند به شکلی سازنده تبدیل شود و میتواند به شکلی ابراز گردد که باعث تخریب رابطه گردد. سرزنش کردن، شرمنده کردن، یا حمله کردن به شخص مقابل راههای تخریبی ابراز خشم هستند و طرف مقابل را از شما دور کرده و اعتبار شما را نزد او خدشهدار میکند.
برای اینکه خشم را به شیوهای صحیح ابراز کنیم بهترین راه این است که با قضاوت همراه نباشد و به شکل مستقیم و صریح صورت گیرد. با این روش بدون اینکه به فرد مقابلمان صدمه بزنیم میتوانیم نیازهای خود را بهطور صریح و شفاف ابراز کنیم.
منبع
کتاب بازبینی روابط همسران (The couple chechup)؛ نوشته دیوید اچ اولسون و همکاران؛ ترجمه دکتر شکوه نوایینژاد و دکتر مهرنوش دارینی