خلاقیت

تا حالا کودکان پنج ساله را در حال بازی تماشا کرده‌اید؟ آن‌ها هنگام بازی کنجکاوند و خلاقیت دارند. هنوز هیچ‌کس به آن‌ها نگفته که در انجام امور حدومرز دارند.

آن‌ها موسیقیدانانی بزرگ، کمدین‌هایی عالی و سیاحانی شجاع هستند. هنوز نمی‌دانند همرنگ جماعت شدن یعنی چه و در تصوراتشان قادر به انجام هر کاری هستند و توانمندی‌هایشان حدومرزی ندارد.

تحقیقات نشان می‌دهد همه انسان‌ها قادر به داشتن تفکر خلاق هستند. ما توانایی‌های خلاقانه‌ای داریم که اغلب در اوایل زندگی ظهور می‌کنند.

پژوهش‌ها نشان می‌دهد هر فرد بزرگ‌سال برای هر موقعیتی سه تا چهار ایده جایگزین به ذهنش می‌رسد، ولی این عدد در مورد کودک معمولی به شصت می‌رسد.

کودکان ثابت کرده‌اند که در مبحث خلاقیت، کمیت برابر کیفیت است. وقتی از آزمودنی‌ها خواسته شد فهرستی ارائه دهند، معلوم شد هر چه فهرست طولانی‌تر باشد کیفیت راه‌حل نهایی بالاتر خواهد بود. بهترین ایده‌ها معمولاً در انتهای فهرست ظاهر می‌شوند.

در حقیقت انسان‌ها با خلاقیت زاده می‌شویم. خلاقیت در ژن‌های ماست، بخشی از دی. اِن. اِی ماست.

متأسفانه بالا رفتن سنمان، فشارهای زندگی، مدرسه رفتن، یافتن شغل و… گرایش‌های خلاقانه‌مان را سرکوب می‌کنند. فشار زندگی روزمره به همراه مشکلات و معضلات، به قدری خسته و ضعیفمان می‌کند که دیگر نمی‌توانیم خلاق باشیم.

اما خلاقیت قدرت است و برای بهروزی و رفاه ما ضرورت دارد. اگر خلاقیت نداشته باشیم، زندگی قابل پیش‌بینی، یکنواخت، کسل‌کننده، خشک و پرتکلف می‌شود.

خبر خوش این‌که ما بسیار خلاقیم. می‌بینم که می‌گویید: «اما من اصلاً خلاق نیستم. نمی‌توانم نقاشی کنم یا حتی یک خط راست بکشم. هیچ نت موسیقی بلد نیستم. هرگز نتوانسته‌ام چیز به‌دردبخوری بنویسم. شعر بگویم؟ مرا به خنده نینداز!»

خیلی خوب، بسیاری از ما موتزارت، داوینچی، اینشتین یا شکسپیر نیستیم. با این حال، همه در حد خودمان خلاقیم. فقط باید استعدادها و مهارت‌های منحصربه‌فرد خود را بشناسیم و تصدیق کنیم.

از خودتان بپرسید:

  1. آیا مدام دنبال اهداف جدید هستم؟
  2. آیا دوست دارم به آنچه از قبل وجود دارد نگاه بکنم و بپرسم: «چطور می‌شود این کار را انجام داد؟»
  3. آیا وقتی چیز تازه و متفاوتی را امتحان می‌کنید. احساس هوشمندی بیشتری می‌کنید؟
  4. آیا از آموزش مهارتی تازه به فردی دیگر لذت می‌برید؟
  5. آیا در حل مسئله عملکرد خوبی دارید؟

اگر چنین است، به خودتان آفرین بگویید. شما فردی خلاق هستید! خلاقیت همیشه به یک محصول ملموس منجر نمی‌شود. گاهی به‌ صورت ایده، حل مسئله یا آموزش است. ولی در واقع در عمل نمود پیدا می‌کند. خلاقیت ما را قادر می‌سازد خودمان را بهتر کنیم، آگاهی خود را بالا ببریم و افق دید خود و دیگران را گسترش دهیم.

وقتی پتانسیل خلاقیت، وعده مهارت را برآورده می‌کند، با روحیه خلاق تماس برقرار کرده‌اید. حالا دیگر چیزی شما را عقب نگه نمی‌دارد. به آن بارقه‌ی الهام دست یافته‌اید، آن لحظه‌ی «آها» و آماده‌اید ریسک‌های خلاقانه بکنید.

مال من است! تقسیم دارایی در زمان طلاق
بخوانید
خلاقیت

ابزار خلاقیت

احتمالاً می‌پرسید دقیقاً باید چه کار کنید تا از موفقیت خلاقانه خود مطمئن شوید. برای انجام این کار به ابزارها و مهارت‌های خاصی نیاز دارید.

  • مهارت و تخصص:

نخست، باید در حوزه‌ای که برای پیگیری و تداوم خلاقیت خود انتخاب کرده‌اید، به مهارت و تخصص دست یابید. اگر اطلاعات شما در حوزه علم صفر است، احتمالاً پیشرفت فوق‌العاده بعدی در پزشکی با اختراع وسیله‌ای به جای چرخ، کار شما نیست.

باید رشته یا حوزه‌ای را پیدا کنید که علاقه خاصی به آن دارید و در آن ماهر هستید تعدادی تخصص برای موفقیت ضروری است.

  • توانایی تفکر خلاق در حوزه یا رشته انتخابی

ابزار بعدی که برای موفقیت شما ضروری است توانایی تفکر خلاق در حوزه یا رشته انتخابی‌تان است؛ یعنی این‌که بتوانید قلمرویی از احتمالات را تصور کنید.

این امر مستلزم آن است که چیزها را در ذهنتان بچرخانید تا جواب را پیدا کنید. پشتکار لازم است، عزم خود را جزم کنید و آن‌قدر به مواجهه با مسئله ادامه دهید تا حلش کنید. باید بدانید چه وقت چیزها را وارونه کنید و به شکلی متفاوت به آن‌ها بنگرید.

باید بدانید چه وقت فرایند خلاقیت را پرورش دهید و چه وقت بگذارید در ذهنتان استراحت کند تا آماده پرواز شود.

  • شجاعت خطر کردن و آزمودن احتمالات تازه

ابزار ارزشمند دیگر در این جستجو برای یافتن خلاقیت، شجاعت خطر کردن و آزمودن احتمالات تازه است. باید آغوش خود را به روی احتمالات گشود. هرگز نمی‌دانید ایده‌ها چه وقت سروکله‌شان پیدا می‌شود.

خلاصه این‌که باید شور و شوق داشته باشید؛ هر اتفاقی هم بیفتد، باید میل به موفقیت داشته باشید. پاداش یا عقوبت شکست اهمیتی ندارد، شور و شوق مهم است. میل به ساختن هر آنچه می‌تواند کارایی داشته باشد، هر چه می‌خواهد باشد. آلبرت اینشتین می‌گوید: «دست برنداشتن و پشتکار یعنی نبوغ.»

خلاقیت

تفریح و بازی

با ذهنی چون ذهن کودک باید با هر ریسک خلاقانه‌ای روبرو شوید. کودکی زمانی است که خلاقیت برای اولین بار به سراغ شما می‌آید. آیا رشد خواهد کرد یا سرکوب خواهد شد؟ باید مثل یک کودک بازی کنید.

ممکن است کودکان متوجه این نکته نباشند. ولی بازی و تفریح ابزار موردپسند مغز برای یادگیری است. کودک وقتی بازی می‌کند ریاضی، مهارت‌های کلامی، موسیقی و هنرهای بصری می‌آموزد. یاد می‌گیرد بکاود و هیجان کشف را یاد بگیرد و از فرهنگ خودش دیگران آگاه شود.

پس آیا درست است که بچه‌ها از بزرگ‌سالان خلاق‌ترند؟ در طول انقلاب صنعتی، یعنی دویست سال پیش، ایالت متحده آمریکا نظام آموزشی را ابداع کرد و به آموزش افراد پرداخت تا کارگران کوچک خوبی باشند و همیشه از دستورات پیروی کنند.

آیا گوش دادن به همسر می‌تواند از مهارت‌های ارتباطی باشد؟
بخوانید

این نظام آموزشی در تفکر ما جای زیادی برای فردیت و ناهمرنگی نمی‌گذارد. خبر خوش این‌که نظام آموزشی امروز تا حد زیادی به بچه‌ها اجازه می‌دهد آزاداندیش و خلاق باشند.

خلاقیت کودکانه را باید تقلید و از آن تقلید کرد. به خودتان اجازه بدهید که فکر کنید همه چیز، حتی چیزهای نفرت‌انگیز یا عجیب‌وغریب، امکان‌پذیر هستند.

این به شما کمک می‌کند پیوندهای خلاق را گسترش دهید. ذهن غیر خلاق می‌گوید: «نمی‌توانم.» ولی ذهن خلاق می‌گوید: «می‌توانم.»

اگر می‌توانید ببینید، صحبت کنید، بشنوید، به یاد بیاورید و بفهمید، پس شما هم می‌توانید خلاق باشید. هیچ‌وقت نگویید خلاق نیستید. هر باوری که نسبت به خودتان داشته باشید یا نداشته باشید، همان می‌شود.

چه احساسی نسبت به خلاقیت دارید؟ آیا خلاقیت را به رفتار عجیب، پرتکلف یا نامتعارف پیوند می‌زنید؟ آیا نسبت به کسانیکه چنین توصیفی از خلاقیت دارند تردید دارید؟ شاید هم خلاقیت را به حالات شدیدی مثل دیوانگی یا روان‌پریشی پیوند بزنید. شاید اعتراض کنید و بگویید: «من واقع‌گراتر از آنم که خلاق باشم.»

گاهی واقعیت‌ها یا داده‌هایی که در اختیار دارید چیز تازه‌ای نیست و همگان از آن اطلاع دارند. یگانه تفاوتی که وجود دارد در سازمان‌دهی تفسیر این واقعیت‌ها یا داده‌هاست.

شاید خلاقیت شما در این است که مشتریان را قانع کنید چیزی بخرند. شاید با یک ایده، میلیون‌ها دلار در شرکت خود پس‌انداز کرده‌اید. تا به حال اختلافی را در خانواده یا شرکت حل کرده‌اید؟ پس شما خلاق هستید!

شاید کسی به شما گفته باشد که در یک حوزه یا رشته خاص چقدر استعداد دارید؛ حتی شاید خودتان هم به آن اذعان دارید. پس چرا از آن خجالت می‌کشید؟ برای آن چه‌کار می‌کنید؟ چطور می‌خواهید آن همه استعداد را آزاد کنید؟ چطور پرورشش می‌دهید؟

حالا بیایید به سراغ موضوع کودکانه‌تر بودن برویم؛ کودکی‌ای که فشار و زندگی روزمره مانع شکوفایی‌اش نشده است. بیایید بازی کنیم. تعدادی کاغذ نقاشی و مدادرنگی بردارید و دایره و طرح و شکل بکشید.

اگر خودتان بچه دارید، یکی از کتاب‌های مصور و مداد شمعی‌های او را قرض کنید یا به آن‌ها ملحق شوید. از رنگ‌های عجیب‌وغریب و نامتعارف استفاده کنید و درست مثل بچه‌ها حتی بیرون از خط‌ها را نیز رنگ بزنید!

مقداری گِل بازی بردارید و مجسمه بسازید. لازم نیست چیز خاصی باشد، با آن تفریح کنید. فشارش دهید، آن را ببرید، تکه‌تکه کنید و سپس کاملاً مشت و مالش بدهید. آنگاه با گِل شکل درست کنید.

کمرویی و اضطراب اجتماعی
بخوانید

 شاید از خودتان بپرسید: «هدف از این همه خزعبلات چیست؟» هدفی نیست. باید بازی کنید، تفریح کنید و آزاد باشید. مغزتان صرف این زمان برای بازی‌های بی‌هدف را قدر می‌داند.

ناگهان متوجه می‌شوید ریلکس شده‌اید. احساس خوشحالی می‌کنید. حتی ریتم تنفس شما در زمان بازی متفاوت خواهد بود. به جای نفس‌های کوتاه و بریده‌بریده‌ای که در زمان استرس و فشار می‌کشید، حالا نفس عمیق می‌کشید.

حس جنگ یا گریز را تجربه نمی‌کنید. کاملاً ریلکس می‌شوید. باید نگرانی‌ها و استرس‌ها را مدتی کنار بگذارید. نگران مشکلات یا ضرب‌الاجل‌ها نباشید و بدون این‌که هدفی داشته باشید فقط بازی کنید.

روزی چند دقیقه «بازی بی‌هدف» باعث می‌شود در خلاقیت، حل مسئله، تأملات و تدریس شما یا هر کاری که می‌کنید، یک دنیا تفاوت ایجاد شود. خیلی زود متوجه می‌شوید وقت آن است که آن چالش را به سطح بعدی ببرید.

سپس اجازه بدهید خلاقیت، بیش‌تر جریان پیدا کند و جلوی خودتان را نگیرید. استفان ناکمانویچ می‌گوید: «قوی‌ترین الهه هنر، کودک درون خودمان است.»

با این حال به یاد داشته باشید استعداد، کافی نیست. بگذارید این مطلب را تکرار کنم. باید شور و شوق، انضباط و نظم دقیق داشته باشید. برای توسعه خلاقیت خود، باید فکر و ذکرتان این باشد که خود را متعهد به استعدادتان کنید.

خلاقیت

کلمه خلاق

کلمه «خلاق» چه فکری را به ذهنتان متبادر می‌کند؟ هنر نفس‌گیر؟ تفکر کاملاً بدیع و اصیل؟ تصنیف هیجان‌انگیز موسیقی؟ اختراعات شگفت‌انگیز؟ آیا به این باور رسیده‌اید که امکان ندارد شما خلاق باشید؟

شاید در طول سالیان متمادی به خیلی چیزها عادت کرده باشید. آیا خودتان را سرزنش و محکوم می‌کنید که نمی‌توانید تفکر خلاق داشته باشید؟ شاید دچار یکنواختی و کسالت شده‌اید و احساس می‌کنید قادر به تغییر نیستید.

حالا تصور کنید اگر اجازه داشته باشید خلاقانه زندگی کنید، زندگی‌تان چطور خواهد بود. به خلاقیت و استعداد خودآگاهی دارید.

اگر دنیای اطرافتان طوری با شما رفتار کرد که اجازه پیدا کردید آن استعداد را پرورش دهید، مهارت‌های خود را بهبود بخشید و به شخصیت خلاقتان آن‌چنان‌که باید و شاید توجه کنید، چطور؟

شما به شور و شوق خلاق خود اعتماد می‌کنید، قادرید هر مسئله‌ای را حل کنید و از خلاقیت خود به عنوان بخشی از زندگی -یکی از مؤلفه‌های خوشبختی و سلامت روان- استقبال کنید. آیلین کدی می‌گوید: «زندگی کنید و کار کنید، ولی فراموش نکنید که بازی و تفریح نیز داشته باشید و واقعاً از آن لذت ببرید.»

منبع

کتاب خلاقیت و تغییر؛ نوشته دکتر ویل ادواردز؛ مترجم ابوذر کرمی

گردآوری شده توسط خانم نیلوفر سعیدی؛ گروه آموزشی فکر بنیان

[vc_raw_html]JTNDZGl2JTIwaWQlM0QlMjdtZWRpYWFkLWxQSmclMjclM0UlM0MlMkZkaXYlM0U=[/vc_raw_html]
Telegram
Instagram
YouTube

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.