دیدگاه آنا فروید نشان میدهد که چگونه بعد از نظریه فروید گروهی از نظریهپردازان به برخی از فرضهای اساسی فروید وفادار ماندند ولی سعی کردند دیدگاههای اورا گسترش دهند. هدف این گروه که دختر فروید، آنا را نیزشامل میشود، بر طرف کردن ضعفها یا ازقلمافتادگیهایی بود که در سیستم روانکاوی فروید مشاهده میشد.
در دیدگاه انا فروید می بینیم که آنا با گسترش نقش خود و اینکه خود مستقل از نهاد عمل میکند، روانکاوی مرسوم را به مقدار زیاد مورد تجدیدنظر قرارداد. آنا فروید پایهگذار «روان تحلیل گری کودکان» بهطور گسترده بود و همین امر که او با کودکان کار میکرد باعث شد فردی برجسته در میان روانشناسان شود.
مکانیزم های دفاعی مدیون مطالعات آنا فروید است. در این مقاله در ابتدا به زندگینامه آنا، سپس به بررسی خدمات او به روانشناسی میپردازیم و در ادامه مفهوم خط تحول را موردبررسی قرار میدهیم
تاریخچه زندگی
آنا فروید در 3 دسامبر 1895 متولد شد. آنا جوانترین و ششمین فرزند زیگموند فروید و مارتا فروید است. او یک کودک سرزنده و مشهور به شیطنت بود.
باوجودآنکه آنا فروید ممکن است بچه برنامهریزی نشدهای بوده باشد (او گفت که اگر روش ضدبارداری مطمئنتری در دسترس والدینش بود، او هرگز به دنیا نمیآمد) از بین شش فرزند فروید تنها کسی بود که راه او را ادامه داد.
در دیدگاه آنا فروید می بینیم که آنا، کودکی ناخشنود بود که نسبت به خواهر بزرگترش که موردحمایت مادرش بود حسادت میورزید و همشیرههای دیگر به او اعتنای نداشتند.
او تجربهی کنار گذاشته شدن توسط بچههای بزرگتر خانواده و کسی که فقط حوصله آنها را سر میبرد و نیز احساس کسالت و تنهایی باوجود تمامی این ناکامیها، سال تولد آنا، یعنی 1895، بهطور سمبلیک یا شاید حتی پیشگویانه بود، زیرا با ظهور روانکاوی 2 همزمان بود و دیگر آنکه آنا تنها فرزند فروید بود که راه پدرش را ادامه داد و روانکاو شد. همچنین پدرش نسبت به آنا بیتوجه نبود، بهزودی آنا محبوب پدرش شد و طولی نکشید که وی همچنان که به سیگار برگ عادت داشت به خردسالترین دخترش نیز خو گرفت.
آنا در 14 سالگی برحسب علاقهاش در جلسات انجمن روانکاوی شرکت میکرد و با دقت به شرححالهایی که مطرح و بحث میشد گوش میداد. آنا در 22 سالگی، به سبب پیوند عاطفی که با پدرش برقرار کرده بود و نگرانیهای آنا در مورد آنچه فروید «امیال جنسی او» مینامید، تحلیل وی را آغاز کرد.
او رؤیاهای خشونت باری مانند تیراندازی، کشتن، مردن و دفاع از وی دربرابردشمنان، گزارش میداد. بعدها از فروید به خاطر تحلیل کردن دخترش شدیداً انتقاد کردند. یک نویسنده آن رادرمانی غیرممکن که زنا با محارم را در بردارد …و نمایش ادیپی که دردو انتهای کاناپه روانکاوی جریان دارد خواند
چند سال بعد، (درسال 1922) آنا فروید به انجمن روانکاوی وین پیوست و مقالهای با عنوان «غلبه بر خیالپردازیها و رویاهای روز» ارائه داد. بااینکه وی ادعا میکرد که تجربهی یک بیمار را شرح میدهد، ولی درواقع خیالپردازیهای خودش را نقل میکرد.
وی دربارهی رابطه عشقی حاوی زنا با محارم بین پدر و دختر، تنبیه بدنی و ارضای جنسی از طریق استمنا صحبت میکرد این مقاله با استقبال فروید و همکارانش روبهرو شد و موجبات پذیرش وی به انجمن را فراهم کرد
آنا هرگز ازدواج نکرد. مشکلات اواخر زندگی زیگموند فروید عالیا بر دوش دختر وی آنا سنگینی کردند و اواین بار سنگین را در مدت پانزده سال پایانی زندگی پدرش به گونههای تحسینآمیز بر دوش کشید
خدمتهای آنا فروید به روانکاوی
آنا فروید همراه با دیگر روان تحلیلگران فراوان تحلیل گری کودک را بنیان نهاد. وی در کنفرانسهای آموزشی وین شرکت کرد و پس از مهاجرت به انگلستان در سال 1940 به تاسیس پرورشگاههای هامستد 4″پرداخت، یعنی نهادی برای کودکان یتیم یا کودکانی که از والدینشان جدا شده بودند
آنا در 1927، نخستین کتابش را با عنوان (مقدمهای بر روش تحلیل کودکان که از علایق او آگاهی میداد)منتشر کرد. او یک رویکرد درمان مبتنی بر روانکاوی برای کودکان تدوین کرد که در آن ناپختگی نسبی و سطح پایین مهارتهای کلامی آنان را ملحوظ داشته بود. ازجملهی نوآوریهای او در این زمینه میتوان بهکارگیری اسباببازیها و مشاهدهی کودک در خانه را ذکر کرد.
ازسال 1952 به مدیریت کلنیک کودک درمانگری هامستد که در آمورش و پژوهش درزمینه روان تحلیل گری کودکان تخصصیافته بود منصوب گردید. آنا در 1930 به دلیل بیماری پدرش خطابه اورا که باید در خانه گوته به مناسبت اعطای جایزه گوته از طرف شهر “فرانکفورت “به فروید ایراد میگردید، قرائت کرد
نظریهی آنا فروید دربارهی کودکی و نوجوانی
باآنکه فروید وظایف و تکالیف کلی مرحله نوجوانی را بهطور خلاصه شرح داد، درباره استرسهای مشخصکننده و الگوهای رفتاری این مرحله از زندگی خیلی کم نوشته است.
نقطهی شروع آنا فروید نیز همچون خود فروید است نوجوانی بین سیزدهتا نوزدهسالگی تجدید فعالیت خطرناک احساسات ادیپی را میآزماید. به طورنوعی، نوجوان از احساس رنجش فزایندهای نسبت به والده همجنس کاملاً آگاه است. تمایل به زنای با محارم دربارهی والد دیگر بیشتر بهطور ناخودآگاه باقی میماند
.دیدگاه آنا فروید نشان می دهد هنگامیکه نوجوان برای نخستین بار جوشش احساسات ادیپی را میآزماید اولین تکانهی او فرار کردن است. نوجوان در حضور والدین احساس تنش و اضطراب میکند و تنها هنگامیکه از آنان جدا باشد، احساس امنیت میکند
درواقع برخی نوجوانان نیز در چنین زمانی از خانه میگریزند، بسیاری دیگر در خانه باقی میمانند درحالیکه خود را در خانه همچون یک شاگرد شبانهروزی حس میکند. آنان خود را در اتاق حبس میکنند و تنها هنگامیکه با همسالان خود هستند احساس راحتی میکنند.
گاهی نوجوانان میکوشند با توهین و تحقیر نسبت به والدین از آنان بگریزند. بهجای پذیرفتن هر نوع وابستگی و عشق، نوجوان دیدگاهی برمیگزیند که کاملاً برعکس آن است؛ مانند این است که نوجوانان چنین میاندیشند که اگر اصلاً به والدین نیندیشند خواهند توانست خود را از قید والدین آزاد نمایند
. در اینجا هم ممکن است نوجوان چنین خیالبافی کند که ناگهان مستقل شده است. والدین او هنوز بر زندگی آنان مسلط هستند زیرا نوجوانان همه نیروی خود را صرف استهزاء و حمله به والدین خود میکنند
نوجوانان گاهی درصدد برمیآیند که بیتوجه به آنچه احساساتشان بدان وابسته است، از خود در مقابل همهی احساسات و تکانهها محافظت کنند. یکی از روشها در این مورد ریاضت کشی است؛ یعنی نوجوانان میکوشند از هر نوع لذت جسمی بپرهیزند
ممکن است دختران یا پسران رژیم غذایی دقیق و سختی را بپذیرند، لذات ناشی از لباسهای قشنگ، رقص، موسیقی هرچند سرگرمکننده و غیر جدی را از خود دریغ دارند یا بکوشند از طریق ورزش و تمرینات سخت بدنی برجسم خود مسلط شوند. یک وسیله دفاعی دیگر برعلیه تکانهها، «عقلی سازی 9 مسائل» است.
نوجوان می کوشد که مسائل مربوط به امور جنسی و تهاجمی را به یک سطح مجرد و انتزاعی و ذهنی انتقال دهد. او ممکن است نظریههای ظریفی دربارهی ماهیت عشق و خانواده یا در مورد آزادی و اقتدار بپردازد. درحالیکه چنین نظریاتی ممکن است هوشمندانه و بدیع باشد اما در ضمن کوششهایی در جامهی مبدل برای درآویختن با مسائل ادیپی در یک سطح کاملاً ذهنی است.
آنا فروید متذکر میشود که آشوب دورهی نوجوانی و دفاعها و روشهای نومیدانه و بسیار سخت این دوره درواقع طبیعی و مورد انتظار است. او معمولاً در این موارد درمانی را توصیه نمیکند و میاندیشد که به نوجوان باید میدان داد تا راهحل را خود بیابد، اما شاید والدین نیاز به راهنمایی داشته باشد
انواع اضطراب از دیدگاه آنا فروید
دیدگاه آنا فروید (فرامنی) را میپذیرد؛ اما وی شکلهای مختلف تمایز بین اضطراب واقعی، اضطراب نوروزی و اضطراب اخلاقی ، در خلال نخستین سالهای زندگی را توصیف کرده و معتقد است که هر شکلی از اضطراب، مشخصکنندهی مرحلهی خاصی از تحول رابطهی موضوعی است:
ـ اضطراب جدایی: (مانند ترس از بین رفتن و مردن از گرسنگی، ترس از تنهایی و ناتوانی) مشخصکننده نخستین مرحله، یعنی مرحلهای است که باصفت «همزیستی» متمایز میشود و در آن وحدت زیستشناختی زوج مادر ـ کودک مشاهده میگردد.
ـ ترس از دست دادن «موضوع عشق»: مرحلهای که رابطه از نوع موضوع جزئی یا موضوع اتکایی است.
ـ مرحلهی سوم که «عشق موضوع» است: بهمنزلهی مرحلهی پایداری موضوع یا دوام شیء توصیفشده است، بر اساس ترس از دست دادن عشق موضوع مشخص میشود.
ـ اضطراب اختگی: به مرحلهی تحلیلی وابسته است.
ـ اضطراب ناشی از قدرت کشاننده ها: در مرحلهی ادیپی و به هنگام بلوغ مشاهده میگردد.
ـ اضطراب فرامنی که سرچشمهی یک اضطراب اخلاقی است، در نوجوانان و بزرگسالان مشاهده میشود. بهطورکلی بر اساس نظر آنا فروید، سطح اضطراب خیالبافانه کودک با درجه تحولیافتگی وی مطابقت دارد
مکانیسمهای دفاعی از دیدگاه آنا فروید
مکانیسم های دفاعی در دوره کودکی اول:
الف مکانیسم نفی 14 از طریق گفتار
ب مکانیسم نفی از طریق تخیل
مکانیسم های دفاعی بعد از دوسالگی:
ـ همسانسازی با پرخاشگر
مکانیسم های دفاعی دورهی نوجوانی:
الف مکانیسم دفاعی ریاضتطلبی یا مبتنی بر منبع لذت
ب مکانیسم دفاعی عقلی سازی از طریق تفکر و تخیل
مکانیسمهای دورهی بزرگسالی:
الف سرکوب گری
ب واپس روی
ج جابهجایی
د انکار
مفهوم خط تحول
قسمت دیگری از دیدگاه آنا فروید که در این جا قابلطرح است مربوط به مفهوم خط تحول است که دارای اهمیت بالینی خاصی است و جایگاه نظری ویژهای دارد:
-اولاً ویژگی آن ازلحاظ نظری این است که مفهوم خط تحول برگرفته از دادههای بالینی بسیار عینی که از راه مشاهده مستقیم فراهم آمدهاند،
این قرار دارد اجازه میدهد که توصیف هم از قیچی برش تحول کودک در چهار بخش بزرگ کلاسیک خود (هوش، زمینه عاطفی، زبان، زمینه حرکتی) بگریزد و هم از دید پدر پید آیی منقطع یعنی پایگاه به پایگاه (بن، من، فرامن) درواقع آنا فروید قائل به یک خود پیرو شدگی تدریجی کودک در قلمروهای مختلف زندگی روانی –اجتماعی کودک است
او این فکر را از راه سعی در دریافت هر مرتبه تحول بهمنزله منتجه ای از یک تعادل ظریف بین اجبارهای برونی رویارویی کودک از ین طرف و تمایز و رشد یافتگی مربوط به پایگاههای مختلف درون –روانی از سوی دیگر.
-تانیا اهمیت بالینی این مفهوم در این است که اجازه میدهد ضوابطی پویشی و نهتنها توصیفی (ایستا) در تعیین مرزهای بهنجار و مرضی در کودک به کار گرفته شوند. مثلاً غالباً مشکل است که سهم نورز کودکی و نورز بالینی را از یکدیگر جدا کرد.
به همین دلیل است که در ورای جنبه نشانه شناختی به معنای دقیق کلمه این نکته محرز است که همزمانی یک نشانه و ین انحراف یا کژ دیسی جدید در این یا آن خط تحول میتواند بهمنزله عنصری باشد که کمک شایانی به ارزشیابی تشخیصی مینماید،
معذالک آنا فروید تصریح میکند که کودک بهگونهای مستمر. خطی تحول نمییابد بلکه هریک از این خطوط تحول میتواند دارای حلقههای توقف، ایستگاهها و حتی لحظات واپس روندهای باشد که چنانچه گذرا باشند، فیزیولوژیک باقی میمانندبه نظر میرسد که از این پدیده واپس رونده تبعیت نمیکند
مراحل تحول از دیدگاه آنا فروید
1 ـ گذارازوابستگی عاطفی به استقلال عمل عاطفی
2 ـ گذار از وابستگی به دیگران ازلحاظ تغذیه مبتنی بر برنامهی خودتنظیمی
3 ـ گذر از خودمحوری به رفاقت و صمیمت با دیگران
4 ـ گذر از بیتوجهی به بدن به احساس مسئولیت در قبال ارگانیزم
5 ـ گذار از بازی با بدن به بازی با اسباببازی و از بازی با اسباببازی به کار
بچههای خیلی کوچک با بدن خود یا مادر بازی میکنند و مادر تجلیگاه بروز انگیزههای بچه میشود. در این مرحله اشیایی که رنگ و بوی مادر دارند بهعنوان اشیاء نیمهراهی یا گذاری خوانده میشوند که به کودک کمک میکنند از یک حالت به حالت دیگر گذر کند
مراحل بازی از دیدگاه آنا فروید
1 ـ بازی با اسباببازی
2 ـ بازی کودک با کودکان دیگر همراه یا بدون اسباببازی
3 ـ بازی کودک با بزرگترها همراه یا بدون اسباببازی
همچنین مطالعه کتاب ۱۰۰ پرسش و پاسخ درباره اضطراب را پیشنهاد میکنم.