نظریه ذهن چه تفاوتی با نظریه رشد شناختی پیاژه دارد؟

نظریه ذهن یکی از مهم‌ترین مباحث شناخت اجتماعی می‌باشد و از آنجا که پیش‌نیازی برای درک محیط اجتماعی و درگیری در رفتارهای اجتماعی رقابت‌آمیز است، طی دهه‌های اخیر در عرصه روان‌شناسی مورد توجه قرار گرفته است.

نظریه رشد شناختی پیاژه نظریه‌ای است که به مطالعه‌ی توانایی‌های کودکانی که به‌طور طبیعی رشد کرده‌اند و تعاملات آنان با محیط، پرداخته است؛ اما مطالعه محققان بعد از پیاژه نشانگر این واقعیت است که یافته‏های پیاژه متکی بر الگوهای آزمایشی بوده است و چنانچه روش و شرایط آزمایش تغییر یابد، نتایج نیز ثابت نخواهد ماند. لذا، هدف مقاله حاضر بررسی اجمالی و مقایسه‌ی نظریه ذهن و نظریه رشد شناختی پیاژه می‌باشد.

ابتدا به معرفی دو نظام در روان‌شناسی عصر حاضر می‌پردازیم، پیاژه و دیگری نظریه‌ ذهن.

پیاژه دانشمند سویسی، گسترده‌ترین فعالیت پژوهشی را در راه شناخت جنبه‌های مختلف روانی انسان دامن زده است. حجم آثار علمی این دانشمند، او را در شمار مؤلفان استثنایی جهان قرار داده است.

نظام وی تبلور بیش از شصت سال پژوهش در قلمرو روان‌شناسی است و گسترده‌ترین ره‌آوردهای بنیادی و به کاربسته را در این قلمرو به خود اختصاص داده است.

نظریه ذهن یا اختصاراً TOM، توانایی نسبت دادن حالت‌های ذهنی یعنی نیات، احساسات، خواسته‌ها و باورها به خود و دیگران و درک اینکه حالات ذهنی دیگران می‌تواند متفاوت از حالات ذهنی خود فرد باشد، تعریف می‌شود.

پیاژه معتقد بود که رشد به‌طور ناپیوسته در چهار مرحله به لحاظ کیفی متمایز رخ می‌دهد: مرحله حسی – حرکتی (از صفر تا 18 ماهگی)، مرحله پیش عملیاتی (از 18 ماهگی تا هفت سالگی)، مرحله عملیات عینی (از هفت تا 12 سالگی) و مرحله عملیات انتزاعی (از 12 سالگی به بعد).

زنجیره‌ی مراحل ثابت است؛ یعنی کودکان بهنجار به ترتیب یکسانی این مراحل را می‌گذرانند. هیچ کودکی از مرحله‌ی پیش عملیاتی به مرحله‌ی عملیات انتزاعی نمی‌رسد، مگر آنکه مرحله عملیات عینی را گذرانده باشد.

مرحله حسی – حرکتی. در این دوران رشد شناختی در وهله اول براساس تجارب حسی و اعمال حرکتی است. اعمال کودکان ابتدا جنبه بازتابی دارد و سپس در طی شش مرحله‌ی فرعی پیشرفت می‌کند.

مرحله پیش عملیاتی. بین 18 ماهگی و دو سالگی کودک به مرحله‌ی پیش عملیاتی می‌رسد. نشانه‌ی این انتقال بازنمایی ذهنی است: کودک می‌تواند درباره اشیا و اموری که در محیط اطرافش وجود ندارد فکر کند.

رشد کودکان از لحاظ روان شناختی
بخوانید

این توانایی جدید به کودکان امکان می‌دهد از اینجا و اکنون فراتر روند، مثلاً می‌فهمند که اشیا علی‌رغم اینکه دور از چشم آن‌ها هستند، وجود دارند. بازنمایی ذهنی در ضمن سبب می‌شود که کودکان پس از قدری تأخیر اشیا را پیدا کنند.

مرحله پیش عملیاتی در ضمن نشانه‌ی شروع توانایی کودک در کاربرد اشیا دخل و تصرف در آن است. کودکان در این مرحله می‌فهمند که یک تصور ذهنی نشانه یک شی یا تجربه است. توانایی نمادی در بازی نمادی به کار می‌رود.

طبق نظر پیاژه علی‌رغم این دستیابی‌های عمده، کودکان مرحله‌ی پیش عملیاتی در درک منطقی قدری ناتوان‌اند. غالباً افکار و گفتار آنان خودمدارانه است. پیاژه معتقد بود که آنان نمی‌فهمند که سایر مردم دیدگاه متفاوتی از آنان دارند.

مرحله عملیات عینی. کودکان بین 6 و 8 سالگی وارد مرحله عملیات عینی می‌شوند. یکی از خصوصیات این مرحله توانایی انجام عملیات ذهنی است که انعطاف‌پذیر و قابل بازگشت است. کسانی که در مرحله عملیات عینی هستند قادرند تمرکززدایی کنند، به این معنا که می‌توانند توجهشان را بر جنبه‌های مختلف شی یا موضوعی به‌طور هم‌زمان متمرکز کنند.

یکی دیگر از خصوصیات این مرحله توانایی مرتب کردن اشیا بر طبق خصوصیات کمی مانند وزن یا اندازه است. این توانایی ردیف بندی نامیده می‌شود.

کودک مرحله عملیات عینی تفکر نسبی دارد، او می‌فهمد که واژه‌هایی مثل بلندتر، کوتاه‌تر، تیره‌تر به روابط بین اشیا اطلاق می‌شود نه خصوصیات مطلق آن‌ها.

مرحله عملیات انتزاعی. در پیشرفته‌ترین مرحله رشد شناختی که تقریباً از 12 سالگی آغاز می‌شود و تا بزرگ‌سالی ادامه می‌یابد، محدودیت‌های مرحله عملیات عینی برطرف می‌شود. فرد از لحاظ تفکر و استدلال انعطاف‌پذیرتر و ماهرتر می‌شود و می‌تواند چیزها را از دیدگاه‌ها و نظرات مختلف ببیند.

یکی از قابل‌توجه‌ترین خصوصیات این مرحله این است که کودک می‌تواند علاوه بر مسائل واقعی درباره مسائل فرضی استدلال کند و به احتمالات به‌اندازه واقعیات بیندیشد.

در دوران مرحله عملیات انتزاعی افراد درباره افکار خود فکر می‌کنند، افکار خود را ارزیابی می‌کنند و با منطق به دنبال اشتباهات و تناقض‌ها هستند.

ADHD و رابطه آن با کاردرمانی
بخوانید
تحلیل نظریه

نظریه ذهن

یکی از موضوعات مهم در روابط بین فردی و درون فردی که از جایگاه مهمی در روان‌شناسی تحولی نگر دارا می‌باشد، شناخت اجتماعی می‌باشد.

شناخت اجتماعی همه مهارت‌های مورد نیاز کودک برای درک تمایلات، هیجانات و احساسات کودکان و بزرگ‌سالان دیگر را دربرمی‌گیرد.

به عبارت دیگر، شناخت اجتماعی و روابط اجتماعی موفق مستلزم داشتن مکانیسمی خاص جهت درک حالات درونی دیگران و پردازش حالات ذهنی آن‌ها می‌باشد که نظریه ذهن با دارا بودن این توانایی اختصاصی در تحول شناخت اجتماعی نقش حیاتی دارد.

اصطلاح نظریه ذهن اول بار توسط پریماتولوژیست‌ها، پریماک و وودورف در سال 1978 برای بررسی اینکه شامپانزه‌ها مهارت‌های ذهن‌خوانی دارند یا خیر به کار برده شد.

به احتمال قوی اصلی‌ترین حالت‌های ذهنی باور و میل است. آنچه فکر می‌کنید باور شماست و آنچه میل دارید تعیین‌کننده عمل شماست. باور اصلی‌ترین محور در پژوهش نظریه ذهن بوده است. سه دلیل اصلی وجود دارد که چرا شما بخواهید باورها را بفهمید:

  1. به‌منظور پیش‌بینی رفتار. اگر امیال دیگران را بشناسید و بدانید که چه باوری دارند، منطقاً رفتار آن‌ها قابل پیش‌بینی خواهد بود.
  2. به‌منظور تبیین رفتار. اگر ببینید که شخصی در حال انجام دادن کاری است، به‌خصوص اگر آن کار عجیب باشد، می‌توان با استنتاج باورها و امیالش اعمال او را تبیین کرد. در ضمن اطلاع داشتن از باورهای آن شخص در چنین شرایطی می‌تواند به پیش‌بینی رفتار بعدی او کمک کند. همچنین باورهای افراد ممکن است حاوی اطلاعات آموزنده‌ای باشد و باعث شود شما باورهای خودتان درباره‌ی آن موقعیت را روزآمد کنید.
  3. به‌منظور دست‌کاری رفتار. در مواقع خاص، اگر بتوانید باور کاذبی را در شخصی به وجود بیاورید احتمالاً عمل وی به سود شما تمام می‌شود.

تحلیل

نظریه پیاژه دستاورد فکری بسیار پراهمیتی است و تفکر ما را درباره رشد شناختی کودکان دگرگون کرده است. با این همه روش‌های جدیدتر آزمایش کنش‌های ذهنی نوباوگان و کودکان پیش‌دبستانی، آشکار ساخته که پیاژه استعدادهای آن‌ها را کمتر از آنچه هست برآورد کرده است.

در آزمایشی در زمینه‌ی نگهداری عدد، دو مجموعه اسباب‌بازی با تناظر یک‌به‌یک ردیف شدند. سپس آزمایشگر گفت: «این‌ها سربازهای من و این‌ها سربازهای شماست. کدام سربازها بیشتر است؟ سربازهای من؟ سربازهای شما؟ یا هر دو مثل هم‌اند؟»

دیدگاه آنا فروید
بخوانید

پس از اینکه کودک جواب درست می‌داد آزمایشگر اسباب‌بازی‌های یکی از ردیف‌ها را پخش می‌کرد و مجدداً همان سؤال را می‌پرسید.

همان‌گونه که پیاژه و دیگران قبلاً گزارش کرده بودند، در این آزمایش نیز کودکان 5 ساله در نگهداری موفق نبودند و اظهار می‌داشتند که ردیف اسباب‌بازی‌های پخش‌شده سربازهای بیشتری دارد. آزمایشگر در این مرحله آزمایش را با شرایط دیگری تکرار کرد.

به‌جای آنکه هریک از دو مجموعه اسباب‌بازی را سربازها بنامد، گفت: “این ارتش من و این یکی ارتش شماست. کدام سرباز بیشتری دارد؟ ارتش من یا ارتش شما؟ یا هر دو مثل هم‌اند؟”

با این تغییر جزئی در واژگان، غالب کودکان قادر به نگهداری ذهنی بودند و دو ارتش را حتی وقتی سربازان یکی از آن‌ها پخش شده بود از نظر تعداد سرباز برابر اعلام کردند.

بنابراین با تشویق کودکان به تفسیر مشهوداتشان به‌صورت یک مجموعه به‌جای سلسله عناصر منفرد، قضاوت آن‌ها در مورد برابری دو مجموعه، کمتر تحت تأثیر تغییر شکل‌های ادراکی نامربوط قرار می‌گیرد.

پیاژه در اواخر کار خود به انتقادات چنین پاسخ داد که او کودکان کم سن و سال را بسیار منفی تشریح کرده است. او (1970) اشاره کرد که تفکر پیش عملیاتی همچنین مشتمل بر برخی مؤلفه‌های مثبت نیز هست.

با این همه پیاژه بر این عقیده خود پای می‌فشارد که به‌طور کلی، تفکر پیش عملیاتیِ ماقبل تفکر منطقی، ایستا و وابسته به برداشت کودک، بازگشت‌ناپذیر، پر از خطا و … است؛ بنابراین به این انتقاد که دید او درباره‌ی تفکر پیش عملیاتی، منفی و بدبینانه بوده، پاسخی در خور نداده است.

آنچه امروزه نظریه ذهن خوانده می‌شوند در واقع بخشی از گریزی کلی از محدودیت‌های خودمحوری دوران میان کودکی محسوب می‌شود.

این موضوع باعث شد به رشد سریع توانایی فهمیدن باورهای دیگران در حدود 4 سالگی توجه نشود. پژوهشگرانی که پیرو نظریه قدرتمندی هستند، گاه ممکن است به طرزی حیرت‌آور از حقیقتی آشکار غافل بمانند.

گردآوری شده توسط خانم زهرا احمدی؛ گروه آموزشی فکر بنیان

[vc_raw_html]JTNDZGl2JTIwaWQlM0QlMjdtZWRpYWFkLWxQSmclMjclM0UlM0MlMkZkaXYlM0U=[/vc_raw_html][vc_raw_html]JTNDZGl2JTIwaWQlM0QlMjdtZWRpYWFkLUxuSGElMjclM0UlM0MlMkZkaXYlM0U=[/vc_raw_html]
Telegram
Instagram
YouTube

مطالب مرتبط