روانشناسی و خرافات از دیرباز مورد توجه و بررسی مکاتب مختلف روانشناسی بوده است.
همانطور که روشن است روانشناسی و خرافات و بررسی آن ردپایی در آثار و گفتههای فروید و مکتب آموختهی او کارل گوستاو یونگ که به عنوان سردمداران رشتهی روانشناسی محسوب میشوند دیده میشود و همینطور تا قرن حاضر هم ادامه داشته است که شاهد به چاپ رسیدن کتابهایی مانند روانشناسی خرافات از گوستاو جاهودا میباشیم.
به عقیده روانشناسان خرافات تا جایی بدون آسیب میتواند با انسان به حیات معنویش ادامه دهد که در تعیین رفتار ظاهری انسان خلل و دخالتی ایراد نکند و انسان تحت سیطرهی خرافات دست به انتخاب رفتار نزند.
خرافه و انواع آن
در روانشناسی و خرافات ، خرافه در لغت به معنای هر نوع عقیدهی نامعقول و بیاساس معنا میشود و انسان برای معنا کردن آن پدیده با مشکل مواجه باشد و نتواند به راحتی تعریف روشن و قابل فهمی برای دیگران ارائه دهد.
- یکسری از خرافات بخشی از نظام باورهای مشترک اجتماعی هستند مثل باور به خوششانسی یا بدشانسی، فال زدن و…
- طبقه دیگر از خرافات، تجربههای غیبی مانند ادراک فراحسی و اعتقاد به نیرو و توانایی ذهن در حرکت دادن اشیا میباشد.
- نوع دیگر خرافات شخصی است و آن باورها و رسومی است که یک فرد شخصاً و برای خود ابداع کرده و بر این باور است که برای موفقیت در کارها یا پیشگیری از یک خطر به یکسری اعمال دست بزند؛ مثلاً به هنگام نوشتن باید با قلم معینی شروع کند و یا وسایل میز به طرز خاصی چیده شود.
روز جمعه سیزدهم، تعداد بیشماری از مردم در سراسر جهان از ادامه کار معمول خودداری میکنند، زیرا میترسند این روز به آنها “بدشانسی” بدهد.
خطوط هوایی و فرودگاهها تمایل به عبور از یک راهرو یا دروازه سیزدهم ندارند، برخی از هتلها و بیمارستانها دارای اتاقی با شماره 13 نیستند و بیش از 80 درصد ساختمانهای مرتفع در جهان طبقه 13 ندارند.
میلیاردها نفر در سراسر جهان خرافی هستند – یکچهارم از بزرگسالان در ایالاتمتحده خود را چنین میدانند و روندهای اخیر نشان داده است که افراد جوان خرافاتیتر از افراد مسن هستند. یک مطالعه جدید نشان داد که 70٪ از دانشجویان آمریکایی برای عملکرد بهتر دانشگاهی به جذابیتهای موفقیت متکی هستند.
به همین ترتیب، میلیونها نفر در چین بر این باورند که رنگ قرمز یا شماره 8 باعث ثروت و خوشبختی آنها خواهد شد. یک مطالعه از مصرفکنندگان در تایوان همچنین نشان داد که خریداران پول بیشتری را برای کالاهای کمتری در بسته دریافت میکنند، مادامی که تعداد کالاهای موجود در بسته نشاندهنده تعداد “خوششانس” تری باشد.
بسیاری از ما میدانیم که این عقاید غیرمنطقی است، اما هنوز هم از آنها پیروی میکنید. چرا این کار را میکنیم؟ آیا خرافات نقش مهمی روانشناختی دارند؟ برخی از سازوکارهایی که این اعتقادات را توضیح میدهد چیست؟ چگونه خرافات بر سلامت روان ما تأثیر میگذارد؟

چرا ما انسانها مسائل باورنکردنی را باور میکنیم؟
علیرغم اینکه در بعضی از موارد میدانیم که آنها نمیتوانند درست باشند، اما به هر حال اغلب به خرافات اعتقاد داریم. جین ریزن روانشناس و محقق در زمینه روانشناسی و خرافات، توضیح داده است که چرا ما این کار را با استفاده از به اصطلاح مدل فرآیند دوگانه شناخت انجام میدهیم.
به گفته ریزن، انسانها میتوانند “سریع” و “کند” فکر کنند. تفکر سریع خوابآور و شهودی است، در حالی که تفکر آهسته منطقیتر است و هنگام یافتن خطا بر قضاوت شهودی غلبه میکند.
اگرچه الگوی تفکر دوگانه به خوبی تثبیت شده است، ریزن معتقد است که در صورت خرافات باید دست به اصلاحاتی زد. او خاطرنشان میکند که تشخیص خطا بهطور خودکار شامل تصحیح خطا نمیشود – افراد میتوانند درک کنند که عقیده آنها اشتباه است و هنوز هم بر روی آن عمل میکنند.
وی میگوید: مردم میتوانند خطایی را تشخیص دهند، اما تصحیح نکردند با این حال، خرافات صرفاً جلوهای از شناخت ناقص ما نیستند و بعضیاوقات میتوانند مزایایی را ارائه دهند.

چگونه خرافات ممکن است اضطراب را تسکین دهد؟
در مباحث روانشناسی و خرافات، خرافهها گاهیاوقات میتوانند تأثیر تسکیندهنده داشته باشند و نگرانی از ناشناختهها را برطرف کرده و به افراد کمک میکنند تا در زندگی خود احساس کنترل کنند. این همچنین میتواند یکی از دلایلی باشد که خرافات برای مدت طولانی زنده مانده است که مردم آنها را به نسلهای بعد از خود منتقل کردهاند.
همانطور که مقالهای در مجله بینالمللی روانشناسی و علوم رفتاری پیرامون روانشناسی و خرافات آمده است، خرافات ریشه در جوانی گونههای ما دارد وقتی اجداد ما نمیتوانستند نیروها و هوی و هوس [دنیای] طبیعی را درک کنند و بقای اجداد ما توسط شکارچیان تهدید میشد.
در نتیجه، خرافهها برای ایجاد یک احساس غلط داشتن کنترل شرایط بیرونی و کاهش اضطراب تکامل یافتهاند. به همین دلیل است که خرافات در شرایط عدم اطمینان، ناامنی، ترس و تهدید رواج دارد.
زندگی مجموعهای از تصادفات تصادفی است و نمیتواند با این عادتهای عجیبوغریب شکل بگیرد، اما حدس زده میشود که اطمینان داشته باشید که شما کنترل خود را بر آن دارید بنابراین مردم هر کاری میکنند تا از خطرات پنهان جلوگیری کنند.
- خرافات ممکن است عملکرد را بهبود بخشد.
با توجه به تأثیر خرافات در کاهش اضطراب، آنها ممکن است بهطور عینی عملکرد را بهبود بخشند.
استوارت ویس، نویسنده کتاب اعتقاد به سحر و جادو، روانشناسی خرافات و استاد پیشین روانشناسی کالج کانکتیکات در مصاحبهای برای انجمن روانشناسی انگلیس در موضوع روانشناسی و خرافات توضیح میدهد:
شواهدی وجود دارد که خرافههای مثبت و شانس آور، فواید روانی را به وجود میآورد که میتواند عملکرد ماهرانه را بهبود ببخشد. اضطراب با انواع وقایعی که خرافات را به وجود میآورد همراه است.
عدم کنترل بر یک نتیجه مهم، اضطراب ایجاد میکند؛ بنابراین، حتی اگر ما در یک سطح منطقی بدانیم که جادویی وجود ندارد، میتوان خرافات را به نفع عاطفی آنها حفظ کرد.
یکی از مطالعاتی که عملکرد بازیهای گلف، چابکی حرکتی، حافظه و بازیهای آناگرام را مورد بررسی قرار داد، کشف کرد که انجام حرکاتی مانند نگه داشتن انگشتان فرد یا گفتن عباراتی مانند “شکستن یک پا” یا “موفق باشید” اعتمادبهنفس شرکتکنندگان را افزایش داده است.
- خرافات و OCD پیوندی پیچیده است
شخصی که با آن مصاحبه کردند فاش کرد که مصاحبه گران باید حداقل 10 بار هشدار خود را به همراه هرگونه سخنان اطمینانبخش، هشدار دهند.
در غیر این صورت من احساس میکنم اتفاق منفی در زندگی من رخ خواهد داد. من نمیتوانم جلوی زنگ هشدار خود را بگیرم تا زمانی که احساس راحتی کنم.
افرادی که این رفتارهای آیینی را انجام میدهند، با وجود ظاهر غیرمعمول برای برخی دیگر، اغلب از آنها آرامش میگیرند. مصاحبهشونده ادامه داد، من در واقع فکر میکنم گاهیاوقات چیز خوبی است، راهی برای نگه داشتن ذهن خود در مسیر درست!
با این وجود، گاهیاوقات، رفتارهای مکرر ممکن است علامت یک شرایط شدیدتر مانند اختلال وسواس-اجباری باشد.
مصاحبهشونده گفت: برای من، خرافات به OCD تبدیل میشوند. من وقتی که با OCD تلاش میکنم، “فکر خرافی” را انجام میدهم، جایی که من اعتقاد دارم انجام یا فکر کردن به چیزی باعث میشود چیزی اتفاق بیفتد یا رخ ندهد.
یک مثال این است که من باید جوراب مناسب را برای پوشیدن انتخاب کنم؛ در غیر این صورت، مادر من خواهد مرد؛ بنابراین برای من، خرافات بهطور بالقوه مضر هستند و نشانهای است که من آن را خوب انجام نمیدهم.
تحقیقات مستمر در حوزهی روانشناسی و خرافات، خرافات را بهعنوان نمونهای از اجبارهای انجامشده در پاسخ به وسواس به همراه شستشوی بیشازحد دست، حمام کردن یا نظافت، چک کردن رفتارها، آداب ذهنی، نیاز به تکرار فعالیتها، خواندن دوباره متن و رفتارهای احتکار نشان میدهد.
بحث پیرامون این مسئله وجود دارد که آیا OCD و خرافات سهم متداول دارند. برخی از محققان معتقدند که این کار را نمیکنند و خاطرنشان کردند که خرافات و OCD از همان مناطق مغز استفاده نمیکنند.
OCD و خرافات بسیاری از صفات با هم همپوشانی دارند، مانند انجام مراسم برای جلوگیری از آسیب. برخی محققان همچنین آیینهای خرافی را روشهای ناسازگارانه برای دستیابی به کنترل در موقعیتهای نامشخص معرفی کردهاند.
به همین ترتیب، آنها ادامه میدهند، رفتارهای اجباری ناسازگارانه است و با هدف پیشگیری یا کاهش اضطراب مرتبط با فکر وسواسی انجام میشود.
با این حال، به یاد داشته باشید که اگرچه به نظر میرسد پیوند مستقیمی بین خرافات و OCD وجود داشته باشد، در نتایج مطالعات مختلف اختلافنظر وجود دارد.
ترسیم خط بین خرافات و OCD موضوعی ظریف است که متخصصان مراقبتهای بهداشتی باید با صلاحیت و حساسیت به آن بپردازند. اخبار پزشکی امروز برای کسانی که مایل به کسب اطلاعات بیشتر در مورد بیماری هستند مقالهای آموزنده در مورد OCD دارند.
با کمی اندیشه و تأمل میتوان به صحت گفتار اسپینوزا پیرامون مسئله خرافات پی برد.
وی منباب خرافات که تحلیلی کاملاً روانشناختی دربردارد پیرامون خرافات میگوید: اگر آدمیان قواعد مشخصی برای اداره تمام امور زندگی خود در اختیار داشتند و یا بخت همیشه با آنها یار بود، هرگز به خرافات روی نمیآوردند.
مطالعه کتاب زندگی بدون ترس را به شما پیشنهاد میکنیم.