زبان بدن یا Body Language یکی از اجزای ارتباطات غیر کلامی است که در برقراری ارتباطات روزمره ما جایگاه بسیار پر رنگی دارد.
زبان بدن در متن زندگی ما قرار دارد، از ارتباطات روزانه ی ساده تا مذاکرات پیشرفته زبان بدن نتایجی که ما به دست می آوریم را تحت تاثیر قرار می دهد.
ما می توانیم با یادگیری زبان پیام های بهتری را در روابط کاری و اجتماعی خود ارسال و دریافت کنیم، به بیان بهتر وقتی زبان بدن را یاد می گیریم می توانیم کنترل بیشتری روی پیامی که می خواهیم ارسال کنیم داشته باشیم و پیام ها و رفتارهای دیگران را بهتر شناسایی کنیم.
با مطالعه مقاله زبان بدن میتوانید الفبای زبان بدن را یاد بگیرید.
زبان بدن و مدلهای مختلف مو
برخی از کارشناسان زبان بدن بر این باورند که مدل موی شخص میتواند نشانگر تصویر شخصی، کیفیت زندگی، میزان عملگرایی، خودنمایی، اثرگذاری و پایگاه اجتماعی و اقتصادی فرد باشد. برخی نیز بر این باورند که موی شخص میتواند نشانگر بالندگی عاطفی و ناحیهی زیستی باشد.
مدلهای مختلف مو را در طول دهههای گذشته مفاهیم مختلفی داشته است. فرضاً، در دههی 60 و 70 قرن بیستم موی بلند شخص نشانهی عصیانگری و شورشگری بود، اما امروزه در دههی 90 یک رانندهی کامیون بیابان نیز موهایش را بلند میکند تا بسان سلطان موسیقی راک جلوه کند.
باید توجه داشت که موهای بلند دختر 15 ساله تفسیر متفاوتی با موهای بلند یک زن 55 ساله دارد. درهرصورت، در این قسمت حتیالمقدور اسرار شناختهشدهی انواع مدل مو را در اختیار شما قرار میدهیم. باید توجه داشت که نشانه خوانی باید همراه با نشانههای آشکار سایر ویژگیهای فرد باشد تا بتواند فرد را بهسوی تشخیص درست رهنمون شود.
زبان بدن و موی مردان
-
زبان بدن و موی بلند و موی کوتاه
باور غالب این است که موی کوتاه نشانهی محافظهکاری و سازگاری و موی بلند نشانهی ماهیتی هنری و عصیانگری است. این باور گهگاه درست مینمایاند؛ ولیکن در همهی موارد اینگونه نیست، زیرا موهای بسیار کوتاه میتواند نشانهی موارد زیر باشد:
فرد احتمالاً اهل ورزش است.
در حال طی کردن دورهی نظام بوده و یا اینکه درگذشته یک نظامی بوده است.
شخص در سازمان و یا ادارهای کار میکند که مجبور است مویش را کوتاه نگه دارد.این امر میتواند نشانگر گرایشها هنری، عصیانگری و مدگرایی باشد (درصورتیکه مو بهطور غریبی رنگشده باشد و یا اینکه بسیار کوتاه باشد).
ممکن است نشانهی محافظهکاری فرد باشد.
احتمالاً شخص بهنوعی مشغول درمان بوده و یا اینکه این امر از ضرورت درمانی ناشی شده است.
احتمال دارد فرد اینگونه بپندارد که جذابتر مینمایاند.
فرد به دلیل راحتی و سهولت کاری، موی کوتاه را ترجیح میدهد.
اگرچه تأمل در خصوص موارد بالا میتواند برای تشخیص ماهیت اشخاص راهگشا باشد، لیکن بسندگی صرف به این ذهنیات و کلیشهها میتواند بازدارنده باشد.
-
زبان بدن و موی آراسته
مردی که با موی آراسته، سشوار کرده و تافت زده ظاهر میشود و این امر را با لباس و کفش گرانقیمت همراه میکند، خواهان به رخ کشیدن موقعیت و پایگاه غبطهانگیز اجتماعی و شغلی خود است.
این حالت میتواند نشانهی کامیابی اقتصادی، خود مهم پنداری و اثرگذاری بر روی دیگران باشد. معمولاً مردان اینگونه برای موی سر خویش سرمایهگذاری پولی و زمانی نمیکنند. درهرحال، استنباطی که از این حالت میتوان کرد این است که چنین مردانی بدینوسیله قدرت، توان مالی و برتری پایگاه اجتماعی خویش را به رخ دیگران میکشند.
بعلاوه، همین برداشت را میتوان به ناخنهای آراسته نیز تعمیم داد.
-
زبان بدن و نشانههای مرتبط با ریزش، کمپشتی و طاسی سر
مردانی که معدود تارهای موی باقیمانده بر روی سرخود را با دقت و وسواس محسوسی شانه میکنند و بهاصطلاح به آن حالت میدهند، درواقع بدینوسیله خودخواهی خود را نشان داده و درعینحال نسبت به قضاوت و داوری دیگران غافل هستند. زمانی که من با چنین مردانی برخورد میکنم، نخستین سؤالی که به ذهنم خطور میکند این است که آیا این مرد نمیداند که ما چشم داریم و همهچیز را میبینیم. نکتهی قابلتوجه اینکه این برداشتها وحی منزل نیست و در همهی حالات استثنا به چشم میخورد.
استفاده از کلاهگیس و کاشتن و ترمیم موی سر: مردانی که با ترمیم موی سر خویش کمپشتی و یا ریزش آن را جبران میکنند، بدینوسیله نخوت و فقدان اعتمادبهنفس خویش را نشان میدهند. بعلاوه، بدینوسیله فرد با جذاب نشان دادن خویش اعتمادبهنفس ازدسترفته را کسب میکند. درهرصورت، از نشانههای این نوع اقدامات ترمیمی مردان میتوان به مواردی چون برخورداری از امکانات مادی، نقص زدایی و ظاهرگرایی اشاره کرد.
-
زبان بدن و استفاده از انواع کلاهها
مردان طاسی که از کلاه بیسبال برای پوشش این نقیصهی خود استفاده میکنند، درواقع در برابر پیر شدن از خود مقاومت نشان میدهند. دراینارتباط باید به این نکته توجه کرد که بسیاری از مردان طاس برای حفاظت از فرق و کاسهی سر خویش در برابر آفتاب سوزان از این کلاهها استفاده میکنند؛ لیکن اگر مردان طاس در منزل نیز از این کلاهها استفاده میکنند، این امر میتواند نشانگر فقدان خودباوری و اعتمادبهنفس باشد.
-
زبان بدن و موی رنگشده
مردانی که موی سر خود را رنگ میکنند، عمدتاً خواهان پوشاندن موهای سفید خود هستند و بدینوسیله خود را جوان مینمایانند. روشن است که این وسیله در همهی حالات و مقاطع سنی نمیتواند راهگشا باشد. فرضاً چنانچه مرد 75 سالهای دارای موهای مشکی یکدست باشد، در آن صورت پنهانکاری کاملاً بیمورد است. درهرصورت، از ویژگیهای این اشخاص میتوان به خودخواهی، واقعیت گریزی و بسان کبک عمل کردن اشاره کرد.
زبان بدن و موی صورت مردان
-
زبان بدن و ریش و سبیل
برخی از مردم بر این باورند که ریش و سبیل میتواند نشانهی راز آلودگی شخص باشد. باید توجه داشت که این برداشت درست نبوده و مردان به دلایل مختلف از موی صورت استفاده میکنند.
درهرصورت، بر اساس نظریههای زبان بدن ریش و سبیل میتواند به موارد زیر دلالت کند:
- مرد میپندارد که بدین شکل جذابتر مینمایاند.
- مرد جوان بدینوسیله خود را سال دار مینمایاند.
- با استفاده از ریش، فرد سن و سال و چروکهای صورت خود را میپوشاند.
- فرد بدینوسیله نقص صورت خود را میپوشاند.
- مرد ریشو بدین شکل ماهیت عصیانگرانهی خویش را مینمایاند.
- مرد در جایی شاغل است که از این بابت محدودیتی را به شخص تحمیل نمیکنند.
دقیقاً به طول و شکل و شمایل ریش و سبیل مردان توجه کنید، زیرا ریش و سبیلهای بلند میتواند گرایشها سیاسی لیبرالیستی مردان را بنمایاند. از سوی دیگر، ریش و سبیل نامرتب، کثیف و ناآراسته میتواند نشانهی ویژگیهایی چون کاهلی، دلمردگی، اختلالات و عوارض روحی و فیزیکی، فقدان قدرت داوری و سایر کاستیها و نقایص بهداشتی باشد.
-
زبان بدن و موهای سایر قسمتها
ابروان پرپشت و نامرتب و موهای زائد دماغ و گوش مردان، نشانهی این است که این اشخاص بهظاهر خویش اهمیتی نمیدهند. برخی از این مردان بر این باورند که مرتب کردن و آراستن موهای این قسمتهای صورت عملی نادرست و نامردانه است.
-
زبان بدن و مدل موی نامتعارف و نمایان
مدل و یا رنگ موی غیرعادی و نامتعارف میتواند دلالت بر موارد زیر داشته باشد.
ماهیت ناسازگار.
فرد ماهیتی عصیانگرانه و شورشی دارد.
فرد شیفتهی ماجراجویی است.
فرد گرایشها مد پرستانه و هنری دارد.
فرد دارای شغلی نامتعارف بوده و سبکَ زندگیاش نامتعارف است.
شخص بدینوسیله خواهان عضویت در یک گروه همسال خاص است.
سازگاری با مدلهای غالب و حاکم در اجتماع.
بیتوجهی به صورتهای ظاهر.
میل به منحصربهفرد بودن و جلبتوجه کردن.
تأثیرات فرهنگی (سن و سال فرد، نژاد و گروههای مختلف اجتماعی).
زبان بدن و موی زنان
مدل موی زنان در قیاس با چگونگی موی مردان محدودیت چندانی ندارد، زیرا مردم آسانتر انواع مدل موی سر زنان را میپذیرند، چون مدگرایی عمدتاً از آن جنس مؤنث است. بااینوجود، موی سر نمایان و نامتعارف زنان نیز تعابیر و تفاسیر خاص خود را دارا هست.
-
زبان بدن و موهای کوتاه و بلند
بر اساس فرهنگ ما، جوانی و جذابیت جسمانی زنان با موی بلند تعریف و تبیین میشود. به همین دلیل، بلندی و کوتاهی موی زنان تفاسیر خاص خود را دارا هست. حال اگر علیرغم این نگرش فرهنگی زنی مویش را کوتاه نگه دارد، باید به موارد زیر توجه کرد:
موی زیبا، کوتاه و آراسته: این حالت میتواند نشانگر تمایلات هنری فرد بوده و درعینحال از برخورداری مالی حکایت کند. باری، هزینه کردن مبلغ قابلتوجهی از درآمد برای آرایش مو میتواند نشانهی اهمیت دادن بهظاهر شخصی، میل به پذیرفته شدن، اهمیت دادن به نظرات دیگران و احتمالاً عدم ایمنی باشد.
موی کوتاه معمولی زنان: چون نگهداشتن موی بلند دشوار و هزینهبر است، بسیاری از زنان موی خود را کوتاه میکنند تا از دنگ و فنگ نگهداری موی بلند در امان باشند. درهرصورت، از نشانههای بارز این حالت میتوان از عملگرایی فرد نام برد، بهویژه اگر این حالت با سایر ویژگیهای عملگرایی همراه شود.
موی بسیار کوتاه سبب توجه دیگران میشود: چنان چه لباس زنی زرقوبرق دار و زننده باشد، جلبتوجه کردن این حالت مو نمود مییابد.
احتمال دارد که موی بسیار کوتاه دلالت بر ضرورتهای درمانی داشته باشد. فرضاً، زنانی که شیمیدرمانی میشوند، چارهای جز این ندارند.
در رابطه با موهای بلند باید موارد زیر را از نظر گذراند:
چون فرهنگ ما موی بلند را نشانهی جذابیت و زیبایی میداند، زنی که بیش از چهل سال سن دارد و درعینحال موهایش را بهطور نمایانی بلند نگه میدارد، در برابر پیر شدن از خودش مقاومت نشان میدهد و اداواطوار جوانان و چشم نوازان را درمیآورد. از ویژگیهای این زنان میتوان به مواردی چون ذهنیت گرایی، رویا پردازی و واقعیت گریزی اشاره کرد.
موی بلند نمایان یک زن ممکن است حالت چشمنوازی نداشته باشد و این کیفیت سبب شود که بپندارد که بدین شکل جذابیت جنسی محسوسی کسب میکند.
موی بلند نامتعارف میتواند نشانهی عصیانگری و ماهیت شورشی علیه آداب و سنن دستوپا گیر و بازدارنده باشد، زیرا بسیاری از زنان موی بلند نمایان را نشانهی آزادی و فارغ بودن از هرگونه محدودیتی میدانند. حال اگر نوع لباس زن این برداشت را تقویت کند، در آن صورت این نشانه انکارناپذیر میشود.
موی بلند کثیف و ژولیده میتواند نشانگر خصوصیاتی چون فقدان قوهی تشخیص و داوری، بیماری، کاهلی و تنبلی، تنآسایی، ماهیتی شورشی، دلزدگی و لاقیدی شخص باشد. در صورت کثیف بودن موی سر، برای خواندن زنان لازم است که به سایر شاخصهای بهداشتی نیز توجه شود.
-
زبان بدن و موی پوش داده در زنان
پوش دادن مو میتواند نشانگر سالمندی زن بوده و درعینحال میتواند نمایانگر ناحیهی زیستی زن باشد. فرهنگ حاکم بر مناطق مختلف سبب میشود که اشخاص اولویت و ارجحیت فرهنگی را در ظاهر خویش دخالت دهند.
این حالت تا حدی کمپشتی مو را جبران میکند و هم اینکه سبب صرفهجویی در هزینههای آرایشی میشود.
-
زبان بدن و رنگ مو
رنگ کردن مو در بین این جنس طبیعی است. مگر آنکه زنی مویش را بهطور نامتعارفی رنگ کرده باشد و این رنگ کاملاً به چشم بخورد. از سوی دیگر، چنان چه زنی سفیدی مویش را بارنگ کردن بپوشاند، این امر میتواند گویا باشد. برای مثال، این اشخاص متوسل به تمارض و وانمود کردن نشده و واقعیت سنی خویش را بهراحتی پذیرا میشوند. در برابر این گروه، اشخاصی هستند که به دلایل حساسیتهای آلرژیکی اقدام به رنگ کردن نمیکنند. درهرصورت، در هنگام خواندن شخصیت زنان باید ظرایفی ازایندست نیز لحاظ شود.
-
زبان بدن و موی صورت و تن زنان
در ایالاتمتحده، هنجار غالب فرهنگی این است که زنان موهای زیر بغل را زدوده و پاهای خود را عاری از هرگونه موی زبر سازند. بهعلاوه، موهای ابرو نیز باید آراسته باشد. زنی که هراسی از رویش مو در تنش ندارد، باید به فرهنگ دیگری تعلق داشته باشد.
باری، زنی که در ایالاتمتحده متولدشده باشد، ولیکن اقدام به زدودن موهای نواحی مختلف تنش نکند، میتواند نشانههایی چون عصیانگری، دلبستگی به باور رهایی و طبیعت باوری را به دست دهد. از سایر نشانهها نیز میتوان به افسردگی، کاهلی، دلزدگی و راحتطلبی اشاره کرد.
از سوی دیگر زنی که دستی به سر و صورت خویش نمیکشد و نسبت به موهای پراکندهی صورت و ابروی خود بیتوجه است، بدینسان اعتراض خود را نسبت به هنجارها و قیودات تحمیلی جامعه مینمایاند و اهمیتی به نظر دیگران در این خصوص نمیدهد. بعلاوه، شاید کیفیت بزرگ شدنش بر اساس باورهای خاصی بوده باشد.
زبان بدن و کف دست
از دیرباز، کف دستباز نشانهی حقیقت، صداقت، بیعت و تسلیم بوده است. بسیاری از سوگندها با قرار دادن کف دست بر روی قلب صورت میگیرد و زمانی که شخصی در حال ادای شهادت در دادگاه است، کف دست خود را نمایان میکند؛ کتاب مقدس را در دست چپ میگیرد و کف دست راست را برای مشاهدهی حضار بالا میبرد.
در برخوردهای روزمره، مردم از دو حالت اساسی کف دست استفاده میکنند. در حالت اول، کف دست رو به بالا هست که علامت گدایی برای پول یا غذا است. در حالت دوم، کف دست رو به پایین قرار میگیرد، انگار چیزی را پایین نگهداشته یا از بالا آمدنش ممانعت میکند.
یکی از معتبرترین روشها در تشخیص اینکه شخصی صادق و شریف است یا خیر، مشاهدهی حالات کف دست است.
همانطور که یک سگ برای اظهار تسلیم و سلطهپذیری، گردن خود را جلو میآورد، انسان هم از کف دستهایش برای اظهار همین رفتار یا احساس استفاده میکند. بهعنوانمثال، زمانی که شخصی میخواهد کاملاً صادق و رک باشد، یک یا هر دو کف دست خود را در برابر طرف مقابل نمایان میکند و احتمالاً میگوید، «بگذار کاملاً رک باشم» زمانی که شخصی رفتاری صادقانه در پیش میگیرد و یا شروع به گفتن حقیقت میکند کف دستهایش یا بخشی از آنها را برای طرف مقابل نمایان میکند.
همانند اکثر حرکات بدن، این حرکت کاملاً ناآگاهانه انجام میشود و بدین ترتیب شمارا متوجه صداقت شخص دیگر میکند. کودک هنگام دروغگویی یا پنهان کردن یکچیز، کف دستهایش را پشت خود قایم میکند. همچنین، شوهری که میخواهد به همسر خود دروغ بگوید، دستهایش را در جیب خود میگذارد یا دستبهسینه میشود و این حرکت، همسر وی را متوجه کتمان حقیقت میکند. اغلب به فروشندهها میآموزند، چنان چه مشتری دلیلی برای نخریدن محصول آنها ارائه میکند، به کف دستهایش نگاه کنند، زیرا دلایل معتبر فقط با کف دستهای نمایان همراه است.
-
استفادهی عمدی از کف دست برای فریب دادن
این سؤال شاید به ذهن خواننده برسد که «اگر کف دستهایم به هنگام دروغگویی نمایان باشد، مردم گفتهی مرا باور خواهند کرد؟» پاسخ به این سؤال آری و خیر است. اگر یک دروغ آشکارا با کف دستهای نمایان همراه کنید، شاید برای شنوندگان خود ریاکار به نظر برسید، زیرا خیلی دیگر از حرکاتی که باید به هنگام صداقت نمایان باشند، وجود ندارند و حرکات منفی که هنگام دروغگویی استفاده میشوند، با کف دستهای باز متناقض است.
همانطور که قبلاً ذکر شد، کلاهبردارها و دروغگوهای حرفهای کسانی هستند که میتوانند دروغهای خود را هنرمندانه با علائم غیرکلامی تکمیل کنند. هر چه استفادهی کلاهبردار از رفتار غیرکلامی حاکی از صداقت به هنگام دروغگویی ماهرانهتر باشد، حرفهی او بهتر انجام میشود.
البته میتوانید هنگام برقراری ارتباط با دیگران، باز کردن کف دستها را تمرین نمایید و خود را محقتر جلوه دهید؛ از طرفی، هرقدر که حرکات کف دستهای باز تبدیل به یک عادت شود، تمایل به دروغگویی نیز کمتر میشود. نکتهی جالب اینجاست که اکثر مردم بهسختی میتوانند با کف دستهای باز دروغ بگویند و درواقع استفاده از این حرکت، شاید بر کاهش دروغگویی تأثیر داشته باشد و مردم را تشویق کند که با شما صادق باشند.
-
قدرت کف دست
یکی از اشارات غیر کلامی که کمترین توجه را به خود معطوف داشته اما از بیشترین قدرت برخوردار است، توسط کف دست انسان ارائه میشود؛ و زمانی که به نحو صحیح مورداستفاده قرار گیرد توشهای از اقتدار برای استفادهکنندهاش فراهم میکند و قدرت صدور فرمان سکوت به دیگران را میدهد.
در حرکات کف دست، سه حالت اصلی وجود دارد: کف دست رو به بالا، کف دست رو به پایین و کف دستبسته با یک انگشت به حالت اشاره. تفاوت بین این سه حالت، با یک مثال مشخص میشود: فرض کنیم که از شخصی درخواست میکنید که جعبهای را بلند کند و به نقطهی دیگری در همان اتاق حمل کند. فرض را بر این میگذاریم که شما از یک نوع آهنگ صدا، کلمات و حالت چهره استفاده میکنید و فقط حالت کف دستهای خود را تغییر میدهید. حالت کف دست رو به بالا بهعنوان یک حرکت غیر تهدیدآمیز و سلطهپذیر استفاده میشود که یادآور التماس گدای خیابانی است.
شخصی که از او درخواست حرکت دادن جعبه شده است، احساس نمیکند که درخواست همراه با فشار است و در یک وضعیت معمولی مافوق یا زیردست، از این درخواست احساس تهدید شدگی نمیکند. زمانی که کف دست برگشته و به سمت پایین است، بلافاصله اقتدار را تداعی میکند. شخصی که از او چنین درخواستی شده، احساس میکند که برداشتن جعبه یک فرمان است و شاید نسبت به شما احساس دشمنی بکند، که این بستگی به نوع ارتباط شما با او دارد.
بهعنوانمثال، اگر شخصی که از او این درخواست را نمودهاید، همکار همتراز شما است، میتواند درخواست شمارا که با کف دست رو به پایین همراه بوده رد کند؛ اگر کف دست شما به سمت بالا باشد، تمایل بیشتری به پذیرفتن درخواست شما نشان میدهد. اگر شخصی که این درخواست از او میشود، زیردست شما باشد، این حرکت قابلقبول است زیرا شما از اقتدار لازم برای استفاده از آن برخوردار هستید.
استفاده از انگشت اشاره یکی از ناراحتکنندهترین اشاراتی است که یک شخص میتواند در حین صحبت کردن به کار ببرد، بهخصوص موقعی که همراه با کلمات سخنگو ضربه بزند. اگر شما عادت به این کاردارید، توجه خود را به حرکات کف دست رو به پایین و بالا معطوف نمایید. بهزودی درمییابید که رفتار راحتتری توسط شما ایجاد میشود و اثر مثبتتری بر دیگران میگذارید.
زبان بدن و مصافحه (دست دادن)
مصافحه یادگاری از زمان انسان غارنشین است. هر زمانی که انسانهای غارنشین باهم ملاقات میکردند، دستهای خود را به هوا میبردند و کف دست را نمایان میکردند تا مشخص شود که هیچگونه سلاحی در دست ندارند یا پنهان نکردهاند. با گذشت قرنها، حرکت «کف دست در هوا» اصلاح شد و به کف دست روی قلب و انواع دیگر حرکات تغییر یافت. نوع امروزی این رسم قدیمی برای ادای احترام، قفلکردن کف دستها درهم و دست دادن است که در اغلب کشورهای انگلیسیزبان، به هنگام شروع ملاقات و نیز خاتمهی آن، اجرا میشود. دستها معمولاً بین پنجتا هفت بار حرکت داده میشوند.
-
زبان بدن و دست دادن سلطهپذیر و سلطهگر
با توجه به مطالبی که دربارهی تأثیر فرمان دادن با کف دست رو به بالا و یا رو به پایین گفتیم، حال اجازه دهید اهمیت این دو حالت کف دست را به هنگام دست دادن بررسی نماییم.
فرض کنید برای اولین بار با شخصی آشنا شدهاید و طبق رسم همیشگی برای ادای احترام با یکدیگر دست میدهید. با این کار یکی از سه نگرش اساسی از طریق دست دادن انتقال پیدا میکند که عبارتاند از سلطهگرانه: «این شخص سعی میکند بر من مسلط باشد. بهتر است مراقب باشم»، تسلیم آمیز: «من میتوانم بر این شخص مسلط باشم. او طبق خواستهی من عمل میکند» و برابر: «من این شخص را دوست دارم. باهم سازگار خواهیم بود». این سه نگرش میتواند ناآگاهانه انتقال پیدا کند و با تمرین و کاربرد آگاهانهی روشهای دست دادن که در زیر آمده میتوانید یک اثر فوری بر شخص داشته باشید.
اطلاعات این بخش نمایانگر گوشهای از نتایج مطالعات مستند روشهای کنترلی دست دادن است. نگرش سلطهگرانه، با برگرداندن دست، بهطوریکه در هنگام دست دادن، کف دست به سمت پایین باشد انتقال پیدا میکند. نیازی نیست که کف دست مستقیماً رو به زمین باشد، اما نسبت به کف دست شخص، میباید به سمت پایین باشد و این برای او بدین معنی خواهد بود که شما مایلید در رابطهتان کنترل و سلطه داشته باشید. مطالعات انجامشده روی پنجاهوچهار مدیر ارشد موفق نشان داد که نهتنها 42 نفر آنها آغازگر دست دادن بودند، بلکه از روش سلطهگرانه نیز استفاده نمودند.
همانطور که یک سگ برای نشان دادن حالت تسلیم به پشت غلت میخورد یا گردن خود را جلو میآورد، انسان از کفدستی که رو به بالا است، برای نشان دادن تسلیم به دیگران استفاده میکند. این حرکت بهخصوص زمانی مهم است که میخواهید طرف مقابل کنترل داشته باشد یا احساس کند که بر وضعیت مسلط است.
البته، با اینکه دست دادن با کف دست رو به بالا نشانگر تسلیم است، موقعیتهای متعادلتری نیز شاید وجود داشته باشد که باید آنها را در نظر گرفت. بهعنوانمثال، شخصی که از آرتروز دست رنج میبرد، ناچار است به علت وضعیتش کمتر فشار بیاورد، لذا برگرداندن کف دست او به حالت تسلیم، بسیار آسان است.
افرادی که در حرفهی خود از دستهایشان استفاده میکنند، مانند جراحان و هنرمندان و نوازندگان نیز شاید در دست دادن کمتر فشار بیاورند و این فقط به خاطر مراقبت از دستهایشان است. اشارات و حرکاتی که پس از دست دادن دنبال میشوند، راهنماییهای بیشتری برای سنجش شخص ارائه میدهد ـ شخص مطیع از علائم سلطهپذیر استفاده میکند و شخص سلطهگر علائم پرخاشگرانهتری به کار میبرد.
زمانی که دو شخص سلطهگر با یکدیگر دست میدهند، یک مبارزهی نمادین روی میدهد؛ درحالیکه هر یک سعی میکند کف دست دیگری را به حالت تسلیم برگرداند، کف دست هر دو در یک حالت عمودی قرار میگیرد و هر دو در یک حالت عمودی قرار میگیرد و هر یک حس احترام و تفاهم را به دیگری انتقال میدهد. این روش گرفتن دست بهطور عمودی، روشی است که یک پدر زمانی که میخواهد به پسرش «دست دادن مثل یک مرد» را یاد بدهد، از آن استفاده میکند.
زمانی که با یک شخص سلطهگر روبهرو میشوید، نهتنها مشکل میتوان کف دست او را به حالت تسلیم برگرداند، بلکه انجام این عمل بسیار واضح است. روش سادهای برای خنثی کردن دست دادن سلطهگرانه وجود دارد که علاوه بر برگرداندن کنترل به سمت شما، با تجاوز به حریم شخصی طرف مقابل، او را ناراحت میکند. برای آموختن این روش «خلع سلاح» باید به تمرین جلو آوردن پای چپ خود درحالیکه دست خود را برای دست دادن جلو میآورید، بپردازید. سپس پای راست خود را به جلو بیاورید؛ و روبهروی او به سمت چپ حرکت کنید و وارد حریم شخصیاش شوید. حال،پای چپ خود را بهطرف پای راست بیاورد تا این حرکت کامل شود؛ سپس با او دست بدهید.
این شیوه باعث میشود که حالت دست دادن طرف مقابل به حالت تسلیم برگردد. همچنین باعث میشود که با ورود به حریم خصوصی او، کنترل به دست شما بیفتد. شیوهی دست دادن خود را بررسی نمایید و مشخص نمایید که هنگام دست دادن، با پای چپ به جلو میروید یا با پای راست. اکثر مردم راستپا هستند؛ ازاینرو زمانی که با شخصی سلطهگر روبهرو میشوند، در وضعیت نامطلوبی قرار میگیرند زیرا انعطاف کم یا فضای اندکی برای حرکت کردن در قلمرو مصالحه دارند، لذا شخص دیگر کنترل را به دست میگیرد. به تمرین دست دادن با جلو گذاشتن پای چپ بپردازید؛ متوجه میشوید که خنثی کردن یک شخص سلطهگر و در دست گرفتن کنترل، نسبتاً ساده است.
-
چه کسی اول دست جلو میبرد؟
با اینکه دست دادن به هنگام آشنایی با شخصی برای اولین بار، عموماً یک رسم قابلقبول است، در بعضی موقعیتها، شاید صحیح نباشد که شما آغازگر دست دادن باشید. نظر به اینکه دست دادن یک علامت خوشآمد گویی است، قبل از شروع دست دادن، مهم است که چند سؤال را از خود بپرسید: آیا از من استقبال میشود؟ آیا این شخص از ملاقات با من خوشحال است؟
فروشندهها میآموزند که اگر با خریداری که بدون خبر و بدون دعوت به ملاقاتش رفتهاند، اول دست بدهند، ممکن است پیامدی منفی به وجود بیاید، زیرا خریدار شاید مایل به استقبال از آنها نباشد و بدین ترتیب مجبور به انجام کاری شود که دوست ندارد. همچنین، کسانی که دچار آرتروز میباشند یا آنهایی که دستهایشان ابزار حرفهی آنان است، شاید اگر مجبور به دست دادن شوند، حالت تدافعی بگیرند. به فروشندههای کارآموز آموخته میشود که در چنین موقعیتهایی بهتر است که منتظر شوند تا طرف مقابل پیشدستی کند و اگر نکرد، سرخود را به علامت سلام تکان دهند.
-
زبان و روشهای دست دادن
در دست دادن، فشار آوردن با کف دست به سمت پایین بهطور حتم پرخاشگرانهترین روش است زیرا فرصت کمی به دریافتکننده برای تعیین یک ارتباط برابر میدهد. این نوع دست دادن مختص اشخاص سلطهگر و پرخاشگری است که همیشه آغازگر نیز هستند. محکم دست دادن با کف دست رو به پایین، دریافتکننده را مجبور میکند که به یک حالت سلطهپذیر درآید زیرا او ناچار است در پاسخ، کف دست را رو به بالا بگیرد.
چندین روش جهت خنثی کردن «فشار با کف دست به سمت پایین» وجود دارد. شما میتوانید از شیوهی قدم به راست استفاده نمایید، اما گاهی اوقات این کار دشوار است زیرا دست شخصی که آغازکنندهی دست دادن است، اغلب سفت و کشیده است و مانع از اجرای این شیوه میشود. یک حرکت ساده، گرفتن بالای دست طرف مقابل قبل از دست دادن با وی است.
چنین شیوهای، شما را تبدیل بهطرف سلطهگر میکند زیرا نهتنها کنترل را به دست دارید، بلکه دست شما در وضعیت برتر و روی دست او قرارگرفته، درحالیکه کف دست شما نیز رو به پایین است. ازآنجاییکه این برخورد میتواند برای مهاجم خجل کننده و آزاردهنده باشد، پیشنهاد میگردد با مراقبت و احتیاط به کار گرفته شود.
مصافحهی «دستکشی» گاهی اوقات مصافحهی سیاستمداران نیز نامیده میشود. در این نوع دست دادن،شخص آغازکننده یک فرد قابلاعتماد و صادق را در ذهن شخص مقابل تداعی میکند، اما چنان چه این شیوه برای شخصی که بهتازگی با او آشنا شدهاید به کار برود، تأثیر معکوس میگذارد و شخص مقابل (دریافتکنندهی مصافحه) در مورد قصد و نیت احساس تردید میکند. روش دستکشی باید فقط برای اشخاصی که آشنایی کامل با آغازکنندهی مصافحه دارند، به کار برود.
تنها تعداد معدودی از مصافحهها بهاندازهی مصافحهی «ماهی مرده» غیرقابلپذیرش هستند، بهخصوص اگر دست سرد یا نوچ باشد. حس نرمی و بیروحی مصافحهی «ماهی مرده» آن را بهعنوان یک روش غیردوستانه در سراسر جهان شناسانده و اغلب مردم آن را به افرادی که ازنظر شخصیت ضعیف هستند نسبت میدهند که دلیل عمدهی آن برگرداندن راحت کف دست به سمت بالا است. نکتهی جالب این است که بسیاری از مردمی که از این روش استفاده میکنند، از عمل خود ناآگاه میباشند، بنابراین بهتر است قبل از اینکه راجع به روش موردنظر مصافحهی خود در آینده تصمیمگیری نمایید، از دوستان خود راجع به روشتان در دست دادن نظر خواهی کنید.
روش «خردکنندهی انگشتان» علامت انحصاری تیپ پرخاشگر است. متاسفانه، هیچ راه مؤثری برای برطرف کردن آن وجود ندارد. مگر توهین کلامی یا یک حرکت فیزیکی مانند کوبیدن مشت به بینی طرف!
روش «دست سفت و کشیده» نیز همانند روش فشار آوردن با کف دست رو به پایین، معمولاً توسط افراد پرخاشگر استفاده میشود که هدف اصلی آن حفظ فاصله و جلوگیری از ورود شما به حریم خصوصی (صمیمی) آغازکنندهی مصافحه است.
این روش همچنین توسط افرادی که در روستا بزرگشدهاند و از حریم خصوصی بزرگتری برخوردارند، جهت حمایت از این حریم استفاده میشود. روستاییان البته، هنگام دست دادن به این روش معمولاً به سمت جلو خم میشود یا حتی روی یکپا میایستند (ویدیوی استرس و زبان بدن را مشاهده کنید).
روش «گرفتن نوک انگشتان» مانند روش «فشاری» است؛ فقط مسئله اصلی فراموششده است ـ شخص استفادهکننده از این روش، اشتباهاً انگشتان طرف مقابل را در دست میگیرد. در این روش با اینکه آغازکنندهی عمل دست دادن بهظاهر رفتاری علاقهمند نسبت بهطرف مقابل دارد، اما درواقع فاقد اعتمادبهنفس است. همانند روش «فشاری» هدف اصلی از گرفتن نوک انگشتان، حفظ فاصلهی فیزیکی مناسب و راحت است.
روش «کشیدن طرف مقابل» (دریافتکنندهی مصافحه) به داخل حریم خود، یکی از دو تعبیر زیر را دارد: اول، آغازکننده دارای شخصیتی نامطمئن است که فقط در حریم شخصی خود احساس امنیت میکند؛ دوم، آغاز کننده از فرهنگی برخوردار است که حریم خصوصی (صمیمی) کوچکی دارد و بنابراین رفتار او طبیعی است.
مقصود از مصافحهی دودستی نشان دادن صداقت، اعتماد یا عمق احساسات نسبت بهطرف مقابل (دریافتکنندهی مصافحه) است. در اینجا دو عامل مهم باید در نظر گرفته شود. اول، دست چپ برای منتقل ساختن احساسات اضافی که آغازکننده مایل است انتقال دهد، مورد استفاده قرار میگیرد و میزان آن وابسته به مسافتی است که دست چپ آغاز کننده بر روی دست راست دریافتکننده به سمت بالا حرکت میکند. بهعنوانمثال، گرفتن آرنج، به معنای انتقال احساسات بیشتری نسبت به گرفتن مچ دست هست و گرفتن شانه، بیش از گرفتن بالای دست انتقال میدهد.
دوم اینکه دست چپ آغازکننده عامل نفوذ به حریم خصوصی و یا بسیار خصوصی دریافتکننده است. بهطورکلی، در دست گرفتن مچ و آرنج تنها بین دوستان نزدیک یا خویشاوندان قابلقبول است و در این موارد دست چپ آغازکنندهی مصافحه فقط به حریم خصوصی (صمیمی) گیرندهی مصافحه نفوذ میکند. در دست گرفتن شانه و بالای دست به معنای ورود به حریم بسیار خصوصی است که حتی ممکن است شامل تماس بدنی نیز بشود.
این روشها میباید فقط در افرادی که یک پیوند نزدیک احساسی دارند به کار رود. اگر آغازکنندهی مصافحه دلیل خوبی برای مصافحهی دودستی نداشته باشد، گیرندهی مصافحه بدگمان میشود و به نیت آغاز کننده اعتماد نمیکند.
این امری عادی است که سیاستمداران هنگام ملاقات بارأی دهندگان و فروشندهها در ملاقات با مشتریان جدید، مصافحهی دودستی به کار ببرند بدون اینکه متوجه باشند این عمل یک نوع خودکشی اجتماعی است و اثری منفی بر دریافتکننده میگذارد.
زبان بدن و سیگار کشیدن
سیگار یک نمود خارجی از مبارزهای داخلی است که ارتباط زیادی با اعتیاد به نیکوتین ندارد. در واقع یکی از فعالیتهای جایگزین است که توسط مردم در جامعه پرتنش امروزه برای تخلیهی فشارهای روحی که براثر برخوردهای اجتماعی و کاری به وجود میآید، به کار میرود. بهعنوانمثال، اغلب مردم درحالیکه در اتاق انتظار دندانپزشک منتظر هستند، فشار روحی را تجربه میکنند.
درحالیکه یک فرد سیگاری با سیگار کشیدن نگرانی و ناراحتی خود را پنهان میکند، افراد غیر سیگاری با انجام آداب دیگری پیغام میدهند که نیاز به قوت قلب دارند. این آداب شامل آراستن خود، جویدن ناخن، ضربه زدن با دست یا پا، مرتب کردن آستین، خاراندن سر، بازی کردن با انگشتر یا کراوات میشود.
بر اساس نظریههای زبان بدن حالات سیگار کشیدن میتوانند نقش مهمی در بررسی رفتار یک شخص ایفا کنند، زیرا معمولاً بر اساس یک رفتار قابل پیشبینی و طبق آدابورسوم اجرامی شود که میتواند به ما راهنماییهای مهمی از رفتار شخص بدهد.
-
زبان بدن و پیپ
افرادی که پیپ میکشند، آدابی شامل تمیز کردن، روشن کردن، ضربه زدن، پر کردن، کوبیدن و دود کردن را با پیپ اجرا میکنند و این روش مفیدی برای رهایی از فشار روحی است. تحقیقاتی در زمینهی بازاریابی نشان داده افرادی که پیپ میکشند معمولاً مدت طولانیتری در مقایسه با سیگاریها و غیر سیگاری تا صرف تصمیمگیری میکنند و اینکه آداب کشیدن پیپ اغلب در لحظات پرتنش معامله اجرا میشود.
به نظر میرسد افرادی که پیپ میکشند، دوست دارند تصمیمگیری را به تأخیر بیندازند و قادرند این کار را به نحو پسندیدهای که ازنظر اجتماعی قابلقبول باشد، انجام دهند. اگر مایل به دریافت یک تصمیم سریع از فردی که پیپ میکشد هستید، پیپ او را قبل از مذاکره پنهان کنید.
-
زبان بدن و سیگار
سیگار کشیدن افراد مانند پیپ یک جایگزین برای فشار داخلی است و فرصتی برای ایجاد تأخیر به وجود میآورند اما عموماً فردی که سیگار میکشد، سریع تراز فردی که پیپ میکشد، به تصمیم نهایی میرسد. درواقع، فردی که پیپ میکشد یک فرد سیگاری است که نیاز به زمان بیشتری برای به تاخیر انداختن تصمیمگیری دارد.
آداب کشیدن سیگار شامل ضربه زدن، تکاندن خاکستر، حرکت دادن سیگار در هوا و سایر علائم ظریف میشود و نشان میدهد که شخص از فشار روحی بیشتر از معمول برخوردار است.
یک نشانه خاص که گویای رفتار منفی یا مثبت شخص در برابر وضعت موجود است، مسیر دود خارجشده به سمت بالا یا پایین است. شخصی که احساس مثبت یا اطمینان از خود دارد، در اغلب مواقع، دود را به سمت بالا خارج میکند. در مقابل، شخصی که افکار منفی مخفی یا تردیدآمیز دارد، اغلب اوقات دود سیگار را به سمت پایین و از گوشه لب، یک رفتار منفیتر یا مخفیتر را نشان میدهد. البته، فرض را بر این میگذاریم که شخص سیگاری دود سیگار را نه برای اجتناب از توهین به دیگران به بالا میدهد؛ اگر چنین باشد او شاید دود سیگار را در هر جهتی بدمد.
در فیلمهای سینمایی، رهبر یک گروه تبهکار معمولاً بهعنوان فردی پرخاشگر سرسخت نمایش داده میشود که وقتی سیگار میکشد، بهسرعت سرخود را به عقب میاندازد و با دقت کامل، دود سیگار را به سمت سقف میفرستد تا برتری خود را بر سایر اعضاء گردو نشان دهد.
در مقابل، هامفری بوگارت اغلب بهعنوان گانگستر یا جنایتکاری نمایش داده میشد که سیگارش را وارونه در دست گرفته و درحالیکه مشغول برنامهریزی برای یک فعالیت تبهکارانه است، دود سیگار را از گوشه دهان خارج میکند. به نظرمی رسد که ارتباطی بین میزان احساس منفی یا مثبت یک شخص و سرعت خارج کردن دود سیگار به سمت بالا سریعتر باشد، میزان احساس برتری یا اطمینان شخص بیشتراست و هر چه سریعتر به سمت پایین خارج شود، احساس منفی بیشتر است.
بر اساس نظریههای زبان بدن چنانچه شخصی که ورقبازی میکند مشغول سیگار کشیدن باشد و یکدست خوب داشته باشد، احتمال دارد که سیگار را به سمت بالا خارج کند درحالیکه یکدست بد باعث میشود دود سیگار را به سمت پایین بفرستد. بعضی از افراد چهره خود را ثابت نگه میدارند تا هیچگونه علائم ظاهری باعث نمایان کردن افکار آنان نشود. بعضی مایلاند هنرپیشه باشند و از علائم ظاهری منحرفکننده استفاده کنند تا به سایر بازیکنان بهطور کاذب آرامش دهند. بهعنوانمثال، اگر یک پوکر باز، چهار آس دریافت کند و بخواهد به سایر بازیکنان بلوف بزند، میتواند
کارتها را با نفرت روی میز بگذارد ناسزا بگوید یا دستبهسینه شود و یک نمایش غیرکلامی اجرا کند که نشان دهد او دست بدی دریافت کرده است. اما او بهآرامی عقب مینشیند و سیگارش را روشن میکند و دود آن را به بالا میفرستد.
پس از خواندن این بخش شما میدانید که سایر بازیکنان چنانچه دست بعدی را بازی کنند، حماقت کردهاند، زیرا احتمالاً میبازند. مشاهدهی علائم مربوط به سیگار کشیدن در فروشندگی نشان میدهد که وقتی از یک سیگاری درخواست شده که خرید بکند، آنهایی که تصمیمشان مثبت است، دود سیگار را به بالا میفرستند، درحالیکه افرادی که قصد خرید ندارند، دود سیگار را به سمت بالا پایین رها میکنند.
یک فروشندهی هوشیار چنانچه متوجه شود که دود سیگار خریدار در اواخر فروش به سمت پایین خارجشده، مجدداً خریدار را از تمامی مزایای خرید محصول موردنظر آگاه مینماید تا وقت کافی برای بررسی مجدد به او بدهد.
خارج کردن دود سیگار از سوراخهای بینی نشانهی یک فرد برتر و مطمئن از خود است. دود اغلب به سمت پایین میرود، فقط به این دلیل که سوراخهای بینی به سمت پایین است و فرد اغلب سرخود را به عقب خم میکند تا به حالت (نگاه کردن از روی بینی) درآید. اگر شخص هنگام خارج کردن دود از داخل سوراخهای بینی به سمت پایین باشد، نشانهی عصبی بودن او است.
-
زبان بدن و سیگار برگ
سیگارهای برگ به علت قیمت و اندازه آنها همیشه بهعنوان قیمت و اندازه آنها همیشه بهعنوان وسیلهای برای نشان دادن برتری استفادهشدهاند. افرادی مانند مدیرعامل یک شرکت بزرگ، رهبر یک گروه و اشخاصی که در مقامات بالا قراردادند، اغلب سیگار برگ میکشند.
سیگار برگ برای جشن گرفتن یک پیروزی، تولد یک نوزاد، عروسی، قطعی کردن یک معاملهی تجاری یا برنده شدن در بختآزمایی استفاده میشود. تعجبآور نیست که بیشتر دود حاصل از کشیدن سیگار برگ به سمت بالا خارج میشود.
اخیراً در جشنی شرکت داشتم که سیگار برگ رایگان توزیع میشد و جالب بود که از 400 مورد ثبتشده از خارج کردن دود سیگار 320 مورد به سمت بالابود. به گفته دزموند بس موریس، عمل قرار دادن اشیاء روی لبها یا داخل دهان یک تلاش لحظهای توسط برای زنده کردن امنیتی است که در کودکی در حال مکیدن سینه مادر تجربه کردهاند.
-
علائم عمومی سیگار کشیدن
ضربه زدن مداوم به سیگاریها سیگار برگ بر روی جاسیگاری نشان میدهد که یک مبارزه درونی درحالیکه وقوع است و شاید نیاز باشد که به فرد سیگاری اطمینان خاطر بدهید.
یک پدیده جالب دیگر در سیگار کشیدن این است که اکثر سیگاریها، سیگار را تا یکفاصلهی خاصی از انتهای آن دود می کنند چنانچه یک فرد سیگاری سیگارش را روشن کند و بهطور ناگهانی قبل از معمول آن را خاموش کند، نشان میدهد که تصمیم به ختم مکالمه گرفته است. مشاهدهی این علامت به شما اجازه میدهد تا کنترل مکالمه را به عهده بگیرید یا آن را به پایان برسانید تا به نظر برسد که ختم مکالمه ابتکار شما بوده است.
زبان بدن و رفتار با عینک
تقریباً هر وسیلهی مصنوعی که توسط انسان مورداستفاده قرارمی گیرد زبان بدن خاص خود را ایجاد میکند و فرصت اجرای بسیاری از علائم نمایان را به استفادهکنندهی آن میدهد و این بخصوص در مورد افرادی که عینک به چشم میزنند صدق میکند.
یکی از رایجترین علائم، قرار دادن یک دستهی عینک در دهان است. به گفته دزموند بس موریس، عمل قرار دادن اشیاء روی لبها یا داخل دهان یک تلاش لحظهای توسط برای زنده کردن امنیتی است که در کودکی درحالیکه مکیدن سینه مادر تجربه کرده، بنابراین علامت عینک دردهان اساساً یک علامت قوت قلب یا اطمینان خاطر است. افراد سیگاری به همین دلیل از سیگار استفاده میکنند و نوزاد به همین دلیل انگشت شست خود را مک میزند.
-
زبان بدن و کسب فرصت
همانند دود کردن پیپ، علامت عینک در دهان نیز میتواند برای به تاخیر انداختن تصمیمگیری مورد استفاده قرار گیرد. در طول انجام مذاکرات و معاملات، مشخصشده که این علامت بیشتر در پایان یک بحث استفاده میشود یعنی زمانی که از فرد درخواست تصمیمگیری شده است.
روش دیگری که توسط افراد عینکی برای کسب فرصت به کار گرفته میشود، برداشتن مداوم عینک و تمیز کردن شیشههای آن است. وقتیکه چنین علامتی بلافاصله پس از درخواست تصمیمگیری انجام میشود، بهترین واکنش، سکوت است.
حرکاتی که به دنبال این علامت (کسب فرصت) اجرا میشوند، قصد فرد را نشان میدهند و اجازه میدهند که یک فرد را نشان میدهند و اجازه میدهند که یک معاملهکنندهی آگاه متقابلاً واکنش نشان دهد. بهعنوانمثال اگر شخصی عینک خود را مجدداً روی چشمها بگذارد، اغلب به این معنی است که میخواهد دوباره حقایق را (ببیند) درحالیکه بستن عینک، قصد او را برای ختم مکالمه نشان میدهد.
-
زبان بدن و نگاه کردن از بالای عینک
بازیگران فیلمهای سینمایی که در طول دهههای 1920 و 1930 ساخته شد، از علامت (نگاه کردن از بالای عینک) برای به تصویر کشیدن یک شخص انتقادگر یا کسی که قصد قضاوت دارد، مانند مدیر یک مدرسهی شبانهروزی، استفاده میکردند. اغلب پیش میآید که شخصی عینک مخصوص خواندن به چشم داشته باشد و برای نگاه کردن به شخص دیگر، ترجیحاً از بالای عینک نگاه کند. دریافتکنندهی چنین نگاهی شاید احساس کند که مورد قضاوت یا موشکافی قرار گرفته است، درصورتیکه احتمالاً اینطور نیست.
نگاه کردن از بالای عینک میتواند یک اشتباه زیانبار باشد، زیرا شنونده بهطور اجتنابناپذیر دستبهسینه میشود، پاهایش را رویهم قرارمی دهد و متقابلاً با یک رفتار منفی عکسالعمل نشان میدهد. افراد عینکی بهتر است هنگام صحبت عینک خود را بردارند و هنگام گوش دادن مجدداً از آن استفاده کنند. این عمل نهتنها باعث راحتی شنونده میشود بلکه اجازه میدهد که فرد عینکی کنترل مکالمه را در دست داشته باشد. شنونده سریعاً یاد میگیرد زمانی که عینک بر چشم شخص نیست، نباید حرف فرد عینکی را قطع کند و زمانی که دوباره عینک میزند بهتر است اقدام به صحبت کردن نماید.