عقبماندگی ذهنی به کنش هوش عمومی که بهطور معنیدار یا قابلملاحظهای کمتر از حد متوسط عمل کرده، با نقایصی در رفتار سازشی توأم بوده و در دوران رشد و تحول پدید آمده است، گفته میشود.
9% عقبماندگیها به علت عوامل ارثی است. که در قرن بیستم کشف علل عقبماندگی راه را برای پژوهش و درمان این افراد هموار ساخت.
ملاکهای عقبماندگی ذهنی
- کارکرد ذهنی پایینتر از متوسط
- محدودیت در کارکرد سازشی
- شروع اختلال قبل از 18 سالگی
ازجمله اختلالات عقبماندههای ذهنی میتوان به اختلال در ویژگیهای شناختی (هوش، یادگیری و حافظه، فراشناختی، رفتار سازشی و پیشرفت تحصیلی)، زبان و گفتار و ویژگیهای حرکتی اشاره کرد.
ازجمله اختلالات رشدی که در بدو تولد در نوزادان مشکوک به عقبماندگی ذهنی مشاهده میشود:
- کمبود شدید وزن کودک
- بزرگی و کوچکی محیط سر
- بیاشتهایی شدید کودک
- وجود حملات تشنجی و اسپاسمهای نوزادان
- کبودی شدید و دیر نفس کشیدن نوزاد در زمان تولد
در بیشتر عقبماندههای ذهنی اختلالات روانی و جسمی دیگری از قبیل صرع، اختلالات دوقطبی و … مشاهده میشود. شناسایی زمان دقیق وقوع مشکل در انتخاب مؤثرترین مداخلات و درمانها حائز اهمیت است.
در امر پیشگیری عقبماندگیهای ذهنی، روشهای عقیم کردن، اصلاح نژاد و جلوگیری از ازدواج عقبماندگان ذهنی چندان عملی نبوده و قابل اجرا نیست.
یکی از راههای پیشگیری واکسیناسیون است. با واکسیناسیون از بروز بعضی از بیماریها جلوگیری کرده و مانع بروز بیماری میشوند.
در روش دیگر سعی میشود بیمار مبتلا را طوری درمان کنند که بتواند به زندگی عادی و روزمره خود ادامه دهد و بهاصطلاح از معلول شدن، مزمن شدن بیماری و مرگ بیمار جلوگیری شود.
در این مقاله به تعدادی از روشهای توانبخشی و پیشگیری عقبماندگی ذهنی بهطور کاملتر پرداخته شده است.
در اوایل قرن بیستم توجه به اصلاح نژاد بشر در دستور کار قرار گرفت و تأکید شد که 09% عقبماندگیها به علت عوامل ارثی است لذا موضوع نازا کردن عقبماندهها بر سر زبانها افتاد.
بالاخره در قرن بیستم بود که عقبماندگیهایی که به علل اختلال متابولیکی، نقصهای کروموزومی، بیماریهای مادر در دوران بارداری و عوارض زایمانها و هزاران علل دیگر که باعث بروز این عوارض در کودکان میشوند کشف شد و راه را برای پژوهش و درمان این افراد هموار ساخت.
پروفسور رابرت الفون مشکلات کودکان و نوجوانان عقبمانده را تنها بیماری به شمار نمیآورد بلکه آن را یک معضل اجتماعی یا به عبارتی وبالی اجتماعی دانسته است.
بنابر تعریف انجمن عقبماندگی ذهنی آمریکا (AAMR) عقبماندگی ذهنی به کنش هوش عمومی که بهطور معنیدار یا قابلملاحظهای کمتر از حد متوسط عمل کرده، با نقایصی در رفتار سازشی توأم بوده و در دوران رشد و تحول پدید آمده است، گفته میشود.
این تعریف شامل سه مفهوم است:
- مفهوم اول: پایین بودن کنش هوش عمومی در حد معنیدار یا قابلملاحظه: از این نظر، هر کودکی که بر اساس انجام آزمونهای هوشی استانداردشده، بهره هوشی حداقل دو انحراف معیار کمتر از متوسط باشد، عقبمانده ذهنی محسوب میشود.
- مفهوم دوم: رفتار سازشی: اشاره دارد به توانایی فرد در عملکرد مستقل فردی (اتکا به خود)، مسئولیتپذیری اجتماعی (توانایی برقراری ارتباط مؤثر با محیط) متناسب با گروه سنی و فرهنگ جامعه خود، تسلط بر اعمال حسی – حرکتی، کسب مهارت لازم در فعالیتهای پیشتحصیلی و تحصیلی، انجام مهارتهای مربوط به خانه و زندگی روزانه، استقلال حرفهای و استقلال عملی در سنین مختلف.
- مفهوم سوم: دوران رشد و تحول: اشاره دارد به اهمیت سالهای حساس رشد و تحول از بدو تولد تا ۱۸ سالگی؛ زیرا برخی از عقبماندگیهای ذهنی ارثی احتمالاً در سنین خاصی از مراحل رشد بروز میکند. لذا این ویژگی که عقبماندگی ذهنی تا ۱۸ سالگی آشکار میشود از یکسو بیانگر انجام تکلیف مناسب با رشد سنی است و از سوی دیگر جنبه قراردادی دارد و بهقصد تفکیک عقبماندگی ذهنی از اختلالات تخریبی مغز که در بزرگسالی آغاز میشود به کار میآیند.
بنابراین از نشانههای عقبماندگی، یکی ضعف و کمبود بر کنش هوش عمومی طبق آزمونهای استانداردشده و دیگری اختلال در رفتار سازشی میباشد.
تعریف ۱۹۹۲ یا چندزمینهای عقبماندگی ذهنی طبق نظام AAMR آخرین تعریف عقبماندگی عبارت است از:
محدودیتهای اساسی در کنش هوش عمومی بهصورت دو انحراف معیار پایینتر از میانگین، توأم با اختلاف در دو یا بیشتر از مهارتهای کاربردی شامل:
- ارتباطات
- مراقبت از خود
- زندگی خانوادگی
- مهارتهای اجتماعی و بین مرزی
- بهرهبرداری از منابع اجتماعی
- خودتنظیمی
- مهارتهای کنشی تحصیلی
- کار
- اوقات فراغت
- تفریح بهداشت
- ایمنی که تا قبل از ۱۸ سالگی به وقوع بپیوندد.
نامگذاری، تعریف و طبقهبندی کودکان و نوجوانان عقبمانده ذهنی
پیاژه روانشناس سوئیسی تعریف هوش و عقبماندگی ذهنی را اینطور بیان میکند. هوش نتیجه تأثیر دائمی و متقابل فرد با محیط است و اگر این رابط متقابل بهطور متعادل صورت گیرد، موجب توانایی سازگاری با محیط و پیشرفت هوش میشود.
به نظر پیاژه رشد قوای ذهنی از طریق دو فرآیند جذب (درون سازی) و انطباق (برون سازی) صورت میگیرد و کودک از مراحل چهارگانه حسی و حرکتی از بدو تولد تا دو سالگی، پیش عملیاتی از دو تا هفت سالگی، عملیاتی از هفت تا یازده سالگی و تفکر انتزاعی یا صوری از یازده سالگی به بعد تواناییهای آن مرحله را پیدا میکند.
از همینجا پیاژه عقبماندگان ذهنی را افرادی از جامعه میداند که در مراحل ابتدایی و پائین رشد هوشی و تحول شناختی تثبیتشده و کششهای نهاد در آنها قوی و زیاد است.
بهطور مثال توقف در مرحله حسی و حرکتی باعث عقبماندگی عمیق (کوکان حمایت پذیر) توقف در مرحله پیش عملیاتی باعث عقبماندگی شدید (کودکان تربیتپذیر) و توقف در مرحله عملیاتی باعث عقبماندگی ذهنی متوسط (کودکان آموزش پذیر) میشود.
این افراد را بنابر ملاکها و ضوابط مختلفی تقسیم کردهاند. علت تقسیمبندیهای متعدد این است که عقبماندگی ذهنی یک بیماری یا سندرم واحدی نیست بلکه حالتی است که به علل عوامل مختلف به وجود میآید که اکثر این عوامل ناشناخته باقی میماند و در 55 درصد موارد تشخیص علت بیماری داده نمیشود.
یک تقسیمبندی مربوط به چهارمین طبقهبندی، تشخیص و آمار بیماریهای روانی و سازمان عقبماندگی ذهنی آمریکاست. در این تقسیمبندی سه ملاک برای این افراد ذکر شده است:
- کارکردهای ذهنی عمومی که بهطور قابلملاحظهای پایینتر از متوسط است و از طریق یک یا بیش از یک آزمون هوشی استانداردشده، تعیین میشود.
- محدودیت قابلملاحظه در کارکرد سازشی، حداقل در 2 مورد از 11 مورد مهارتهای انطباقی.
- شروع قبل از سن 18 سالگی
ویژگیهای عقبماندگان ذهنی
ویژگیهای شناختی
- هوش: اولین ویژگی کودکان عقبماندگی ذهنی نقص یا کمبود هوش است. افراد عقبمانده ذهنی نسبت به همسالان غیرعقبماندشان بهطور مؤثر و کافی یاد نمیگیرند.
- یادگیری و حافظه: قابلیتهای یادگیری و حافظه افراد عقبمانده ذهنی ناقص است. بزرگترین و مهمترین جنبه نقص هوشی افراد عقبمانده ذهنی، نقص بنیادی در کنش حافظه است.
- فراشناختی: عامل دیگر که اغلب با نقص حافظه در افراد عقبمانده ذهنی توأم است، عدم تحول فرایندهای فراشناختی است. آنها از توانایی اینکه بفهمند که میفهمند یا نمیفهمند، عاجزند.
- رفتار سازشی: توانایی سازش با مقتضیات محیط، برقراری روابط با دیگران، ارضای نیازهای شخصی تماماً جنبههای مهمی از یک سبک زندگی مستقل هستند. برای افراد عقبمانده ذهنی این مهارتهای صلاحیت شخصی و اجتماعی با افراد همسن غیرعقبمانده قابل مقایسه نیستند.
- پیشرفت تحصیلی: تحقیق در زمینه پیشرفت تحصیلی و آموزشی کودکان عقبمانده ذهنی خفیف تا متوسط نشان میدهد که نقص معنیداری در خواندن و حساب کردن وجود خواهد داشت. بهطور کلی، دانشآموزان عقبماندگی ذهنی در رمزگشایی کلمات بهتر از درک معانی مطالب و کلمات عمل میکنند. عملکرد خواندن اکثر دانش آموزان عقبمانده ذهنی در سطحی پایینتر از سطح سن عقلیشان است. مهارتهای ریاضیات همچنان در این کودکان ناقص است، اگرچه عملکردشان ممکن است به سن عقلیشان نزدیک باشد.
ویژگیهای زبان و گفتار
یکی از جدیترین و آشکارترین ویژگیهای افراد عقبماندگی ذهنی تأخیر در تحول زبان و گفتار است. کلیترین مشکلات زبان، اختلال تلفظ، اختلال صوت و لکنت زبان است. مشکلات زبان عمومی با تأخیر در تحول زبان توأم است تا زبان نامفهوم.
میلر نشان داده است که سن عقلی کودک تنها پیشگوییکنندهترین عملکرد زبان است. مشکلات زبان و گفتار طیف وسیعی از کمترین نقایص زبانی مانند مشکلات تلفظی تا فقدان کامل زبان پذیرا (بیانی) را دربرمیگیرد.
ویژگیهای حرکتی
ویژگیهای حرکتی آشکار اکثر کودکان عقبمانده ذهنی از کودکان همسنوسال و آنهایی که عقبمانده نیستند، متفاوت است، اگرچه بین نوع و شدت عقبماندگی ذهنی و گسترش مشکلات حرکتی این افراد رابطه وجود دارد.
شناسایی وضع هوشی در دوران نوزادی و کودکی
آزمونهای هوشی که توسط روان شناسان بالینی انجام میشود قبل از سه سالگی امکانپذیر نیست. برای شناسایی وضع هوشی قبل از سه سالگی الگوهایی وجود دارد که با دانستن آنها میتوان به وضع هوشی و یا احیاناً عقبماندگی کودک پی برد.
علائم مشکوک به عقبماندگی ذهنی که در بدو تولد جلبتوجه میکند:
- کمبود شدید وزن کودک.
- بزرگی و کوچکی محیط سر با انحراف استاندارد 30
- بیاشتهایی شدید کودک و یا اشکال در گرفتن پستان و شیر خوردن در هفتههای اول زندگی و کم شدن قدرت و قوای عضلانی و کمبود واکنش نسبت به تحریکات.
- وجود حملات تشنجی و اسپاسمهای نوزادان بهخصوص بعد از گریه بهصورت کشش و خمیدگی بدن.
- کبودی شدید و دیر نفس کشیدن نوزاد در زمان تولد.
رشد طبیعی رفتار در دوران نوزادی و کودکی
رفتار و فعالیت نوزاد را میتوان به چهار دسته تقسیم کرد:
- رفتار حرکتی
- رفتار کالمی یا گفتاری
- رفتار عاطفی هیجانی
- رفتار تطابقی اجتماعی
مشکلات عملکردی
به دلیل محدودیتهای ذهنی، افـرادی کـه دچـار عقبماندگی ذهنی هستند با تعدادی از مشکلات عملکردی مواجه میشوند.
میدانید، کـه مغز مسئولیت فرماندهی بدن را بر عهده دارد تا بهطور مناسـب عمـل کند. بنابراین حتی اگر چشمها، گوشها، اندامها یا سایر ارگانهای سالم باشند ولی مغز قادر بـه دسـتور دادن بـه آن ارگانها بـرای انجـام فعالیتها نباشد، بدن بهطور ناقص و ناکارآمد مورد استفاده قرار میگیرد.
قوه ذهنی مسئول اعمالی مثل تفکر، استدلال، حافظه، حل مسئله و تصمیمگیری است کـه بـرای یک زندگی موفق و ثمربخش بسیار مهم و حیاتی میباشد. این اعمال نیـز در فـردی کـه دچـار کـمتوانی ذهنی است محدود میشوند.
میزان کارکرد مستقل و مؤثر یک فرد عقبماندگی ذهنی عمدتاً وابسته به میزان آسیب مغـزی و شـدت ناتوانی ذهنی وی میباشد.
برخی از مشکلات خاص عملکردی شامل موارد زیر میشوند:
- عدم توانایی در برقراری ارتباط مناسب
- دشواری در توجه کردن
- دشواری در حل مسئله
- دشواری در استفاده از تفکر انتزاعی
- دشواری در درک علت و معلولی
- حافظه ضعیف
- رفتارهای ناگهانی و غیرقابلپیشبینی
- حرکات بیتناسب و ناشیانه
- عدم توانایی در تعمیم دادن
- پیروی از دستورات شفاهی
بسته بهشدت کمتوانی ذهنی، اشخاص عقبماندگی ذهنی مشـکلات عملکـردی مختلفـی را از خـود نشان میدهند. همه افراد کمتوان ذهنی تمام ویژگیهای ذکرشده را ندارند.
برخـی از آنها ممکـن است خیلی از این ویژگیها را داشته باشند، اغلب آنها بعضی از ایـن ویژگیها را با شدتهای مختلفی نشان میدهند. برای ما مهم است که این ویژگیها را بشناسیم تا بتوانیم یک برنامه آموزشی مناسب تدارک ببینیم.
عقبماندگی ذهنی و اختلالهای روانی دیگر
خیلی از افراد کمتوان ذهنی مثل هر یک از ما به نظر میرسند. امـا خیلـی از آنها دچـار عـوارض خاصی هستند که نیاز به توجه و برنامهریزی جهت آموزش دارد.
برخی از این مشکلات شامل صـرع، زیادهفعالی، فلج مغزی، اختلالات حسی و در خود فرورفتگی است.
همانطور که قبلاً اشـاره شـد، در بسیاری از آنان رشد زبان و ارتباط ضعیف است. در حقیقت، اولـین علامـت نگرانکنندهای کـه والدین متوجه آن میشوند فقدان گفتار کودک است.
برخی از افراد عقبماندگی ذهنی قیافههای خاصی دارنـد کـه، ناشـی از علل متابولیکی و عضـوی میباشد. بعضی از آنها به دلیل تجمع آب در سر، سر بزرگی (هیدروسفالی) دارنـد، برخـی سرشـان کوچکتر (میکروسفالی) از حد عادی است و برخی دیگر که مبتلابه سندرم داون میباشند.
به لحاظ فیزیکی چهرههای خاصی دارند که ناشی از ناهنجاریهای کروموزومی میباشد. همچنین بیماریهای نادر دیگری نیز هستند که قیافههای ظاهری خاصی را ایجاد مینمایند.
افراد عقبماندگی ذهنی در معرض خطر ابتلا به اختلالاتی نظیر ADHD، اختلالهای ازهمپاشیدگی رفتار، اختلالهای خوردن و تغذیه، اسکیزوفرنی و اختلالهای روانپریشی دیگر، اختلال دوقطبی و اختلال اضطرابی هستند. همچنین، آنها نسبت به گذشته بیشتر در معرض خطر سوءمصرف مواد قرار دارند.
بهعلاوه، بزرگسالان عقبمانده ذهنی نسبت به افسردگی آسیبپذیرترند. گزارش شده که وقتی بهرهی هوشی عقبماندگان ذهنی بالای 59 است، نشانههای آشفتگی هیجانی، بیشتر شبیه نشانههای آشفتگی هیجانی در افراد با بهره هوشی متوسط میباشد.
افراد عقبماندهی ذهنی خفیف که مبتلابه افسردگی هستند، اندوه، سرزنش خود، مشکلات خواب و خوردن را درست شبیه به افرادی که عقبماندگی ذهنی ندارند، بیان میکنند.
مهارتهای شغلی
یک شغل درآمدزا میتواند منجر به بازتوانی اقتصادی فرد ناتوان شود. ممکن است فرد بهتنهایی و یا با کمک خانواده کاری را انجام دهد که منجر به ایجاد درآمد برای خانواده شود. غالباً مشکل اصـلی استفاده از منابع قابلدسترس محلی، تقاضای بازار و قابلیت تولید درآمد میباشد.
چه کارهایی برای افراد عقبماندگی ذهنی مناسب هستند؟
- آنان میتوانند کارهای تکراری را وقتـی همیشـگی است و تغییرات روزانه ندارد بهطور بهتری انجام دهند.
- آنها در موقعیتهایی کـه بـرای آنـان تهدیدکننده نیست خوب عمل میکنند.
- در شرایطی که بهطور روزانه نیـاز بـه حـل مسئله نباشد راحتتر هستند.
- آنها کارها را با صداقت انجام میدهد (بیشتر آنها از تقلب چیزی نمیدانند).
- زمانی که کار را یاد گرفتنـد، وظیفـه خـود را بـدون ناظر انجام میدهند.
- آنها بهانههای غیرقابلقبول نمیآورند و از مسئولیتهای خود فرار نمیکنند.
- بسیاری از مردان جوان کمتوان ذهنی کارهـای دسـتی را که نیاز به فعالیتهای جسمانی دارد بدون خستگی انجام میدهند.
مشکلاتی که در حیطه کاری در این افراد مشاهده میشود شامل:
- تصمیمگیری برای انتخاب حرفه
- انتخاب شغل بستگی به محلی که فرد در آن زندگی میکند، وضعیت اقتصادی اجتماعی و فرهنگی جامعه محلی و درخواست کار دارد.
- عدهای از این افراد قادر به کار کردن نیستند بسیاری از افراد عقبماندگی ذهنی شدید نمیتوانند به کار گرفتـه شـوند.
بهعنوان یکـی از کارکنـان توانبخشی مبتنی بر جامعه، این وظیفه ماسـت کـه فردی را که قادر به کار کردن نیست مشغول و فعال نگه داریم.
آیا آنها با ما تفاوت دارند؟
بلی
- اغلب آنها در انجام فعالیتها در سن مورد انتظار با مشکل مواجه هستند.
- میزان وابستگی آنان در مقایسه با سایر افراد بیشتر است.
- تفاوت دیگری که شما میتوانید در آنها ببینید این است که همه آنها این ویژگیها را از دوران کودکی به همراه دارند.
برای آنکه به کسی عقبماندگی ذهنی بگوییم او باید حتمـاً ایـن ویژگیها را داشـته باشـد:
- هـوش پایینتر از حد متوسط.
- دشواری در انجام کارهای متناسب با سنش که قاعدتاً باید بتوانـد انجـام دهد.
- داشتن این علائم از دوران کودکی (زیر 18 سال).
مداخلات در اختلالات عملکردی
ارائهی بازخوردهای ثابت در طول درمان و تلاش برای آگاهی مراجع از آنچه میتواند انجام دهد بسیار مهم است.
باید به نقاط قوت توجه کنیم و روی نقاط ضعف کار کنیم. شناسایی زمان دقیق وقوع مشکل در انتخاب مؤثرترین درمان مهم است.
اگر اختلال خودش را در مراحل اولیهی رشدی نشان دهد تقویت نقاط معیوب و اگر در مراحل بعدی ظاهر شود استفاده از راهبردهای جبرانی بهترین روش است.
تطبیق محیط پیرامونی اولین نیاز پیش از اقدامات جبرانی و آموزش مهارتهای ضعیف است. محیط و اجزای محیطی که مراجع در آن آموزش میبیند باید ثابت باشد. برای پیش بردن فعالیتها دستهبندی آنها و تهیهی چکلیست میتواند برای مراجع مفید باشد.
اصول حرکتدرمانی
استفاده از اصول مبتنی بر رشد روانی – حرکتی است. این اصول کنترل حرکتی فرد را که از سر به جانب پاهاست و از مرکز به سمت بیرون بدن را در نظر میگیرد. اصل پیوستگی و توالی تکالیف در حین حرکتدرمانی، تشخیص نوع مشکل و رفتار حرکتی است.
تمرینهای مورد نظر برای افزایش توجه و تمرکز عقبماندگی ذهنی
با گرفتن چوب کوتاهی در دست در مسیر مشخصی حرکت کند و این حرکت هماهنگ با پخش یک موزیک باشد بدین شکل که اگر موزیک قطع و مجدداً پخش شد میلهها را کنار بگذارد و یا صدای موزیک که تونش تغییر کرد جهت میلهها هم تغییر کند.
راه رفتن روی فوتمارکر هنگامی که تون صدای موزیک تغییر کرد رنگ فوتمارکری که کودک در حال راه رفتن بود هم تغییر کند. کودک کفزنان روی فوتمارکر حرکت کند و با تغییر و یا قطع پخش موزیک او هم بایستد.
کودک میله به دست روی فوتمارکرها حرکت میکند هرگاه که تون صدای موزیک تغییر میکند جهتی که میله را در دست دارد هم تغییر میکند (منظور راست و چپ است). هنگامی که کودک روی فوتمارکر حرکت میکند.
بهطور مثال چینش فوتمارکرها برای گامهایی که توسط پای راست گذاشته میشود به رنگ قرمز و گامهای پای چپ به رنگ آبی و هنگامی که موزیک و یا ضربههایی که بهطور متوالی توسط درمانگر روی میز زده میشود قطع شود، کودک در لحظه بایستد در حالی که چشمان کودک بسته میباشد، بگوید که در آن لحظه گام بعدی روی چه فوتمارکری با چه رنگی میباشد.
تمرینهای مورد نظر برای بهبود حافظه:
چند روش برای کاهش مشکلات ناشی از ضعف حافظه کاری در کلاس درس پیشنهاد شده است که عبارتاند از:
- مدیریت بار وارده بر حافظه در کلاس توسط معلم
- تکرار دستورالعملهای مربوط به فعالیت
- شکستن فعالیتها به بخشهای جداگانه و استفاده از کمک حافظه خارجی مانند نوشتن مطالب روی تخته توسط معلم و سرانجام تشویق کودک به پرسیدن مجدد اطلاعاتی که فراموش کرده است.
- آموزش راهبرد حافظه: شامل به کار بردن راهبردهایی است که میتواند منجر به بهبود عملکرد حافظه کاری شود. برای مثال تکرار کردن، تصور دیداری، ایجاد داستانهایی از اطلاعات برای یادآوری و گروهبندی آیتمها به طبقات ذهنی.
- آموزش مستقیم حافظه کاری: شامل بهبود عملکرد حافظه کاری بهطور مستقیم از طریق الگوهای آموزش رایانهای و تمرین فعالیتهای بینایی-فضایی حافظه کاری است. آموزش عملی افراد طی دورههای پیوسته از فعالیتهای تطابق یافته با محدودیت آنها، ضروری است. این برنامه روی سی دی است و در خانه یا مدرسه توسط کودک استفاده میشود.
پیشگیری عقبماندگی ذهنی
در امر پیشگیری عقبماندگی ذهنی ، روشهای عقیم کردن، اصلاح نژاد و جلوگیری از ازدواج عقبماندگان ذهنی چندان عملی نبوده و قابل اجرا نیست.
در این مبحث بهطور کلی دو روش پیشگیری مورد مطالعه و بحث قرار میگیرد:
پیشگیری اولیه
در این روش سعی میشود از بروز بیماری بهطور کلی جلوگیری شود بهطوری که شخص به بیماری مبتلا نشود. نمونه این روش، واکسیناسیون است. با واکسیناسیون از بروز بعضی از بیماریها جلوگیری کرده و مانع بروز بیماری میشوند. در مورد عقبماندهها نیز این نوع پیشگیری قابل اجراست.
همانطوری که برای پیشگیری بیماری باید عامل بیماریزا، طرز شیوع، انتشار و نحوه ایجاد بیماری را بدانیم.
برای اجرای پیشگیری در عقبماندگی ذهنی نیز باید نکات زیر را رعایت کنیم:
- بررسیهای اپیدمیولوژیک عقبماندگیها
- بررسیهای اتیولوژیک عقبماندگیها
- آموزش بهداشت همگانی جهت پیشگیری از عقبماندگیها
آمونیسنتز در هفته ۱۴ تا ۱۶ حاملگی جهت کشت و مطالعه کروموزومی، بررسیهای متابولیکی و شیمیایی، آزمایشهای نمونهبرداری از جفت در هفتههای ۸ تا ۱۰ حاملگی، سونوگرافی، آزمایشهای تحمل برای تشخیص ناقلین ژنهای معیوب، جلوگیری از ازدواجهای درون فامیلی، جلوگیری از ازدواجهای زودرس یا جلوگیری از حاملگی در سنین خیلی بالا مثلاً بعد از ۴۰ تا ۴۵ سالگی، جلوگیری از بیماریهای زمان بارداری و حوادث زایمانی و بعد از زایمان، مشاوره ژنتیکی در خانوادههایی که کودک عقبماندگی ذهنی با اختلال ارثی دارند همه جزء پیشگیری اولیه محسوب میشوند.
پیشگیری ثانویه
در این روش سعی میشود بیمار مبتلا را طوری درمان کنند که بتواند به زندگی عادی و روزمره خود ادامه دهد و بهاصطلاح از معلول شدن، مزمن شدن بیماری و مرگ بیمار جلوگیری شود.
بازتوانی یا نوتوانی یا توانبخشی سه اصطلاحی که به این نوع درمان داده میشود زیرا با این روش درمان همانطور که از اسمش پیداست به بیمار توانایی داده میشود تا بتواند به کار و حرفه خود برگردد و از یک زندگی عادی برخوردار شود.
در مورد عقبماندگی ذهنی این نوع درمان موقعی اجرا میشود که عقبماندگی، وضع و نوع تواناییهای کودک تشخیص داده شده است و برحسب اینکه کودک جزو کدام دسته قرار میگیرد نسبت به درمان و تعلیم و تربیت او اقدام میشود.
مطالعهی مجموعه کتابهای 100 پرسش و پاسخ درباره اضطراب، بیشفعالی، صرع، اِم اِس، افسردگی یا دوقطبی کودکان، وسواس کودکان و اسکیزوفرنی کودکان را به شما پیشنهاد میکنیم.