فصل زمستان ازدواج احساس سردی و دوری در زندگی میباشد که گاه خودمان را در آن مییابیم و گاه بهار ازدواجمان را تجربه میکنیم سرشار از امید و انتظار روزهای خوب و گرم. ازدواجها دائم در حال گذر هستند. آنها دائم از فصلی به دیگر میروند و گاه مثل فصول طبیعت، هر سال عوض میشوند.
گاه ما گرما و رضایت و راحتی تابستان را تجربه میکنیم و از زندگی با هم بسیار لذت میبریم و گاه پاییز ازدواجمان را شاهد هستیم و بیتوجهی و عدم قطعیت آن را احساس میکنیم.
این چرخه شاید بارها در طول زندگی مشترکمان تکرار شود، درست همانگونه که فصلهای طبیعت خودشان را تکرار میکنند.
هر فصلی چالشهای خود را داراست و هر یک توان بالقوهای برای سلامت عاطفی و سعادت به همراه دارد.
در دنیای طبیعی، چهار فصل در اثر تغییرات اجتنابناپذیری ایجاد میشوند که در جریان حرکت زمین به دور محورش و چرخش به دور خورشید رخ میدهد.
به همین ترتیب، تغییراتی که ما در زندگیمان با آن روبهرو میشویم و طرز پردازش و پاسخ ما به آنها، فصول ازدواج را خلق میکنند.
تولد بچه، مرگ یکی از عزیزان، بیماری والدین خودمان و همسرمان، گرفتن شغل، از دست دادن شغل، گرفتاریهای شغلی، سفر، تعطیلات، افزایش وزن، کاهش وزن، فراز و نشیبهای مالی، نقل مکان، ماندن در یک مکان، افسردگی، ناسازگاریها، نوسان خلقی، نوجوانان، پیری، والدین سالخورده، سرگرمیها، عادتها، رابطه زناشویی، ناتوانی، بیوفایی – همه اینها نمونههای وضعیتها و شرایطی هستند که روی ازدواج ما فشار میگذارند و پاسخ میطلبند.
چنانچه ما خوب پاسخ بدهیم و با همسرمان هماهنگ باشیم، میتوانیم ازدواجمان را در بهار یا تابستان نگه داریم. اگر خوب پاسخ ندهیم یا پاسخمان با پاسخ همسرمان تصادم پیدا کند، سرمای پاییز را احساس میکنیم یا به یخبندان زمستان پرتاب میشویم – گاهی پیش از آنکه بدانیم چه چیزی به ما برخورد کرده است.
چرا از فصل زمستان ازدواج شروع میکنیم؟
به این علت از اینجا شروع میکنیم که تقویم سالانه میلادی از ماه ژانویه در زمستان شروع میشود. هرچند همه جا اینطور نیست، اما ماههای ژانویه و فوریه در کارولینای شمالی سردترین ماههای سال هستند.
در این ماهها مادام برف میبارد و توفان و یخبندان هست. در این ماهها مردم دستکش و اووِرکُت میپوشند و در خیابانها برفبازی میکنند یا به اسکی میروند.
زمستان فصلی است که بچهها منتظر تعطیلی مدارس هستند تا بتوانند برفبازی کنند. فصلی است که فقط بنفشهها میرویند و خرسها به خواب زمستانی میروند؛ اما راستش را بخواهید به این علت نبود که فصل ازدواج را با زمستان شروع کنیم.
علت اینکه از زمستان شروع میکنیم این است که در طبیعت، دستکم در آمریکای شمالی، ما از زمستانهای سرد، زمستانهای سخت، زمستانهای پربرف، زمستانهای یخبندان و زمستانهای پرسوز سخن میگوییم. در یک کلام، زمستان یعنی سختی و مرارت. زندگی در زمستان خیلی سختتر از تابستان است.
مشخصه فصل زمستان ازدواج، سردی، تندی و تلخی است. رویاهای بهاری با لایههای یخ پوشیده شدهاند و پیشبینی هواشناسی حاکی از بارانهای سردتر است.
اگر زن و شوهر با هم حرف بزنند صرفاً درباره طرز انجام دادن کارهاست و اینکه چه کاری چه موقع انجام شود. اگر آنها سعی کنند درباره روابطشان حرف بزنند، به بحثوجدل میکشد و راهحلی یافت نمیشود.
بعضی از زوجها صرفاً در حالت سکوت سرد زندگی میکنند. اساس آنها هرچند در یک خانه هستند، اما جدا از هم زندگی میکنند و هر یک از آنها دیگری را مسئول سردی رابطه میداند و ملامت میکند.
چه چیزی زوجها را به فصل زمستان ازدواج میکشند؟
در یک کلام: خشکی – یعنی خودداری شخص از توجه کردن به دیدگاه شخص دیگر و کار کردن به سمت سازشی بامعنا. این اختلافات میتواند به پول، والدین یکدیگر، مذهب یا هر حوزه دیگر زندگی ربط داشته باشد.
زوجهایی که نتوانند در مورد این اختلافات با هم صحبت کنند و به توافق برسند، خود را در وسط فصل زمستان ازدواج خواهند یافت؛ یعنی فصلی از ازدواج که در اثر دشواریهای زندگی ایجاد نشده، بلکه به علت طرز برخورد زوجین نسبت به این دشواریها پدید آمده است.
وقتی هر یک از زوجین فقط روی «روش خودش» پافشاری میکند، رابطه ازدواج را به سمت زمستان میبرد.
فصل زمستان ازدواج میتواند یک ماه با سی سال طول بکشد. ممکن است سه ماه بعد از عروسی شروع شود یا در سالهای میانی زندگی مشترک ظاهر شود. ممکن است روی یک حوزه مشکلدار متمرکز باشد یا کل زندگی را دربربگیرد.
همانطور که پیش از این خاطرنشان کردیم، هر فصل ازدواج با عواطف، نگرشها و اعمال معینی همراه است. تعامل این سه عامل تعیین میکند که زوجین در فصلی از ازدواج میمانند یا از یک فصل به فصل دیگر حرکت میکنند.
من در این فصل میخواهیم عواطف، نگرشها و اعمالی را که با فصل زمستان ازدواج همراهاند، توصیف کنیم. حالا ببینیم فصل زمستان ازدواج چگونه است؟
عواطف فصل زمستان ازدواج
برخی از عواطف زمستان عبارتاند از رنجش، خشم و یاس که اغلب اوقات با احساس تنهایی و طرد شدن همراه هستند. تمام عواطف زوجی که در زمستان رابطهشان به سر میبرند، حاکی از سرما، تندی و تلخی است.
بگذارید شما را با زوجی که زمستان ازدواج را تجربه میکنند، آشنا کنم. ببینید آنها عواطفشان را چه طور توصیف میکنند:
جورج شوهر چهلوچهار سالهای است که اهل جکسون ویل فلوریداست و هجده سال است که ازدواج کرده است. او میگوید: «ازدواج من واقعاً مأیوسکننده بوده. اگه من مسیحی نبودم به احتمال قوی تا به حال زندگی مشترک مونو رها کرده بودم. من میدونم که باید زنمو دوست داشته باشم، اما از نظر عاطفی هیچ کششی احساس نمیکنم. انگار که زنم منو دوست نداره، منو نمیخواد و به من احترام نمیگذاره. ظاهرا اون فقط منو تحمل میکنه – و این احساس خوبی به آدم نمیده. من را از ازدواجمون واقعا دلسردم میکند.»
رنجش، خشم، یأس، احساس تنهایی، طرد شدن و گاه درماندگی و بیپناهی صرفاً برخی از عواطفی هستند که زوجها در فصل زمستان ازدواج احساس میکنند.
نگرشهای فصل زمستان ازدواج
نگرشها همان طرز فکر ما یا تعبیرات ما از تجاربمان در زندگی هستند. ما مدام از کسانی که نگرش منفی یا نگرش مثبت دارند حرف میزنیم. منظور از نگرش طرز پاسخ کلی شخصی به وقایع زندگی است. مشخصه فصل زمستان ازدواج، نگرش منفی است.
ما در زمستان معمولاً بدترینها را میبینیم. ما مشکلات را خیلی بزرگ میکنیم و به مواضعمان محکم میچسبیم. ما فکر میکنیم اختلافاتمان دیرینه بوده و هرگز نمیتواند حل شود.
ما معمولاً همسرمان را مسبب مشکلات رابطهمان میدانیم و سرزنش میکنیم «اگه شوهرم اونطور بود…»، «اگه زنم اونطور نبود…» این نگرشها باعث بروز عواطفی میشوند که از یأس ملایم تا درماندگی عمیق را دربرمیگیرد.
اعمال فصل زمستان ازدواج
تمایل طبیعی ما در میانه زمستان این است که تا حد امکان خودمان را از آبوهوای سرد و گزنده دور نگه داریم. وقتی هوا خشک و سرد میشود، ما برای بقا به داخل خانه میخزیم و منتظر گرم شدن هوا یا تغییر فصل میمانیم.
در فصل زمستان ازدواج هم ممکن است بخواهیم از «آبوهوای سرد و گزنده دوری کنیم.» هر یک از زوجین ممکن است در لاک خودش فرو برود و سعی کند از سرمای این فصل دوری کند، به این امید که بهار خودش فرابرسد، اما هیچ گام مثبتی در راه پیشبرد ازدواجشان به سمت بهار برندارد، اما برخلاف فصول طبیعت، فصول ازدواج معمولاً خودبهخود و بدون اتخاذ اعمال مثبت عوض نمیشوند – مگر اینکه از بد به بدتر تبدیل شوند.
اگر فصل زمستان ازدواج را دارید میگذرانید، اعمالتان معمولاً مخرب و جداییساز است. آنها آگاهانه یا ناآگاهانه باعث رنجش همسرتان میشوند. کلمات تند، اعمال خشن، یا کنارهگیری و سکوت، اعمال زمستان هستند.
زنی را به یاد میآوریم که میگفت: «من به قدری از بیوفایی کورت عصبانی بودم که به در خانهی آن دختر رفتم، ماشین کورت رو اونجا دیدم و هر چهار چرخش رو با چاقوی قصابی پنچر کردم. من میدونستم که ممکنه در اون حالت دستگیرم کنند، اما به قدری عصبانی بودم که میخواستم اون بدونه که چقدر از دستش رنجیدهام.»
در فصل زمستان ازدواج، ارتباط زوجین بین سکوت و جر و بحث نوسان میکند. واژههای انتقادیای بر زبان آورده میشود که باز هم بیشتر به رابطه صدمه میزند.
بدزبانی و فحاشی گاه به کتککاری و آزار جسمی میرسد. رابطه زناشویی زوجین به میدان نبرد تبدیل میشود و بیوفایی هم ضربه آخر را به ازدواج میزند.
فصل زمستان ازدواج به راستی سرد و تلخ و گزنده است. سرانجام زوجین از نظر عاطفی و گاه جسمانی به کلی از هم دور میشوند. شاید آنها در اتاقهای جداگانه بخوابند تا نزدیک هم نباشند. آنها به لحاظ عاطفی نقداً از یکدیگر طلاق گرفتهاند. اگر بادهای بهاری به زودی نوزند شاید آنها درخواست طلاق قانونی هم بدهند.
وجه مثبت فصل زمستان ازدواج
اگر ازدواجتان فصل زمستان را میگذراند، به نظر میرسد که هیچ امیدی نیست؛ اما تسلیم نشوید. درست همانطور که بیشتر مردم روی برف دراز نمیکشند و منتظر مردن نمیشوند، دلیلی هم ندارد که به طور منفعلانه سرمای زمستان ازدواج را بپذیرند. همیشه راه خروجی هست و این راه با امید آغاز میشود.
سرمای زمستان اغلب اوقات انگیزهبخش اشخاص برای شفا و سلامت میشود. این بیمار است که در پی پزشک و درمان میرود. زمستان ازدواج اغلب اوقات زوجها را به قدر کافی مأیوس میکند تا از رنج بردن در سکوت دست بکشند و دنبال مشاور روحانی یا دوست معتمدی بگردند که کمکشان کند. کسانی که در پی دریافت کمک باشند آن را خواهند یافت.
فصل زمستان ازدواج |
|
عواطف | رنجش، خشم، یأس، احساس تنهایی، احساس طرد شدن |
نگرشها | منفیبافی، دلسردی، نومیدی، درماندگی و بیپناهی |
اعمال | مخرب، حرف زدن به تندی، حرف نزدن، خشونت |
فضای رابطه | فاصله، سرما، تندی، تلخی، در فصل زمستان ازدواج، زوجها حاضر نیستند درباره اختلافاتشان گفتگو کنند. گفتگوی آنها به جروبحث میکشد یا زوجین کنارهگیری و سکوت میکنند. حس با هم بودن در کار نیست. انگار دو نفر در کلبه یخی اسکیموها زندگی میکنند. |
وقتی به شکستها و خطاهای فصل زمستان ازدواج اعتراف شود و زوجین یکدیگر را ببخشند، بخشش فضای کافی برای مهر و محبت ایجاد میکند و «عشق، انبوه گناهان را میپوشاند.»
با پیشکش کردن شاخه زیتون صلح، حتی در میانه درد و بیگانگی نیز زوجهای بیشماری قدرت شفای عمیق و حتی نزدیکی و صمیمیت را کشف کردهاند.
زخمهای شکست یادآور گناه، نیاز شدید به بخشش و قدرت خدا برای نجات ما هستند. خبر خوب این است که بخشش و قدرت خدای متعال همیشه در دسترس کسانی است که در پی آن باشند.
وقتی دو نفر تصمیم بگیرند یکدیگر را دوست داشته باشند، یخ ذوبشده فصل زمستان ازدواج به بذرهای بهار آب خواهد داد و زمستان هدف نهاییاش را به انجام خواهد رساند.
منبع
کتاب چهار فصل ازدواج؛ نوشته دکتر گری چاپمن؛ ترجمه سیمین موحد