نقدی بر نظریه تحلیل ارتباط محاورهای اریک برن مطلبی بود که برای درس نظریه های روان درمانی در مقطع ارشد نگاشتم و تقدیم استاد شفیع آبادی کردم، در گشت و گذار فایل های قدیمی به آن برخوردم و گفتم شاید خالی از لطف نباشد که کارهای دانشجویی خود را نیز منتشر کنم. امید آنکه مورد استفاده علاقه مندان قرار بگیرد.
تحلیل ارتباط محاورهای[1] یکی از ملموسترین نظریههای روانشناسی نوین است. این نظریه که بانی آن اریک برن[2] بود و مفاهیم “والد، بالغ، کودک ” آن هنوز هم مطرح و در حال تحول هستند، در امور بالینی، درمانی، سازمانی و در روانشناسی رشد، ارتباطات، مدیریت، شخصیت و روابط و رفتار بسیار کاربرد دارد. این نظریه به پدران و مادران، مددکاران اجتماعی، بازرگانان و خلاصه به هرکسی در هر مسندی کمک میکند روابطش و خودش را بهتر درک کند.
دانشمندان و متخصصان روانشناسی هر دو با تحلیل ارتباط محاورهای (TA) آشنا میباشند، رویکرد درمانی که در دهههای 1960 و 1970 محبوب بود و همچنین کتابهای تحلیل ارتباط محاورهای از قبیل من خوبم، تو خوبی[3] (هریس[4]، 1972)، بازیهای مردم[5] (برن، 1964) و بعدازاینکه سلام کردی چی می گی؟[6] (برن، 1972) را مطالعه کردهاند. خوب حالا باگذشت 5 ده از روزگار محبوبیت این رویکرد نگاهی دوباره به وضعیت کنونی آن خواهیم داشت.
تحلیل ارتباط محاورهای دیگر محبوبیت زمانی را که بنیانگذارش در قید حیات بود را ندارد، برای نمونه: هیچ کتاب خودیاری نوشتهشده بر مبنای این رویکرد در فهرست 25 تایی بهدستآمده از همهپرسی جهانی از روان شناسان مشاور و بالینی که در سال 1993 انجامگرفته وجود ندارد. در سال 1976 انجمن بینالمللی تحلیل ارتباط محاورهای در حدود 11000 عضو داشته و در حال حاضر به 7000 نفر تنزل پیداکرده است، یک تغییر مکانی هم در محبوبیت این نظریه دیده میشود؛ این نظریه ابتدا در آمریکا شمالی دارای محبوبیت شد و همزمان که در آمریکا محبوبیت خود را از دست میداد در اروپا دارای محبوبیت گردید و در حال حاضر نیز در آسیا و خاورمیانه از محبوبیت نسبی برخوردار شده است. (Heesacher, 1994) – به ویدیوی بازیهای اریک برن نگاه کنید.
تحلیل ساختی – محاورهای، نظریهای منظم و هماهنگ درباره شخصیت و پویاییهای اجتماعی ارائه میدهد که از تجربهی بالینی و شکلی از درمان عقلانی و عملگرا استنتاج شده است. این نوع درمان به کار اکثریت عظیمی از بیماران روانی میآید، به سهولت بهوسیله آنان درک میشود و طور طبیعی با وضع آنان تطبیق میکند. (شفیع آبادی، عبدالله؛ ناصری، غلامرضا, 1365)
تحلیل ارتباط محاورهای اصولاً زبانی در دل زبان دیگر است. تحلیل ارتباط محاورهای زبان منظورها، احساسات و انگیزههای حقیقی است. تحلیل ارتباط محاورهای به شما کمک میکند اولاً آنچه را که در حال وقوع است، دقیقتر بفهمید و ثانیاً حالت ایگویی مناسب را برگزینید و بفهمید پیامتان را باید به کدام حالت الگویی طرف مقابل ارسال کنید. بهاینترتیب با استفاده از تحلیل ارتباط محاورهای میتوانید از ارتباطاتتان حداکثر بهره را ببرید و با دیگران روابط بهتری برقرار کنید.
از نکات مثبت این نظریه درهم شکستن نابرابری بین درمانگر و درمانجو و ایجاد ارتباط دوطرفه است. اریک برن روانشناسی و رواندرمانی خاصی را بنیان گذاشت که در آن درمانگر و مراجع دربارهی آنچه باید “معالجه میشد ” باهم قرارداد میبستند و در مورد تغییراتی که باید ایجاد میشد، باهم تبادلنظر میکردند و به توافق میرسیدند. (فیروزبخت, 1384)
برن با مشخص کردن محرکها و پاسخها در مبادلات رفتاری، روشی برای بررسی شیوهی تأثیرگذاری مردم بر یکدیگر در اختیار ما گذاشت و شرایطی برای تحلیل دقیق ارتباطات میان فردی فراهم آورد. در ضمن با تشریح الفبای تحلیل سناریوها، اطلاعاتی را که والدین به فرزندانشان منتقل میکردند و مبنای تصمیمگیریهای سرنوشتساز دوران کودکی آنان بود، بررسی کرد. از دیگر نکات مثبتی که البته موردانتقاد رویکردها دیگر هست این است که برن برخلاف روانپزشکان همعصر و قبل از خودش، در جلسات درمان عملاً نظریهاش را تعلیم میداد. به همین دلیل دوست داشت تا میتواند نظریهاش را دقیقتر و روشنتر بیان کند و نظریهاش را مثل روانکاوی و نظریههای مشابه آن، اسرارآمیز و گیجکننده جلوه نمیداد.
در زیر به بیان انتقاد رویکرد یکپارچه نگر میپردازم که بهصورت مشخص بر بیان ساده برن خورده گرفتهشده است:
ارائه رواندرمانی به زبان ساده امتیاز قاطعی است که به افراد غیرحرفهای امکان میدهد نظریه را درک کنند و خود، آن را به کار ببرند. محبوبیت TA حاکی است که مردم زبان سادهی آن را دوست دارند و میکوشند آن را در مورد زندگی خود بهکارگیرند. درعینحال، تدوین نظریهی شخصیت، آسیبشناسی روانی و رواندرمانی به زبان روزمره، این خطر را دارد که نظامی بیعمق را به وجود آورد. TA درواقع بهصورت یک رویکرد قابلفهم برای همه ارائهشده است.
بدون اینکه از عمق لازم برای روشن کردن رموز شرایط انسان برخوردار باشد. TA بهصورت نظریهای مطرحشده است که برای نشان دادن گسترهی تجربهی انسان به زبان خاص آمریکایی بیانشده است. زبان روزمره برای بیان مشکلات روزمره مناسب است. اگر بخواهیم آسیبشناسی انسان را شرح دهیم، زبان روزمره ما را از واقعیت دور میکند. اگر قرار باشد انسانیت خود را ثابت کنیم و بهترین چیزی که بتوانیم بگوییم این باشد که ما خوب هستیم، پس خودمان را به وجودی از رمق افتاده محکوم میکنیم. “قرار ملاقاتی که داشتی چطور بود، آیا از او خوشت آمد؟” “اوه، بله او خوب بود ” “به نظرت آن فیلم چطور بود؟” “خوب بود “. مشکل زبان و نظریه TA این است که بسیار ساده و بسیار شناختی بوده و فاقد و دلبستگیای است که وجود انسان را هیجانانگیز میکند. (پروچاسکا، جیمز او؛ نورکراس، جان.سی, 1999)
البته برن به کسانی هم که او را به سادهانگاری متهم میکردند بهطعنه جواب میداد: “من سادهانگاری را به غامض انگاری ترجیح میدهم “. او اساتیدی را که از الفاظ مغلق و پیچیده روانپزشکی استفاده میکردند، ملامت میکرد و به آنان میگفت: “اگر بیمارتان نتواند حرفتان را بفهمد پس بهتر است اصلاً حرف نزنید “. (فیروزبخت, 1384)
جورج کلی[7](1963) در نقدی که بر کتاب تحلیل ارتباط محاورهای در رواندرمانی: سیستمی انفرادی و اجتماعی روانپزشکی. بیان میکند که: “این نظریه تنها ازآنجهت حائز اهمیت نیست که حرفی برای گفتن دارد، چراکه گروهدرمانی تنها درمان سودمند و مقرونبهصرفهای است که برای جمعیت وسیعی از بیماران روانی مورداستفاده قرار میگیرد و این نظریه در طرحریزی هدفمند آن نقش بسزایی داشته است.
از سودمندیهای دیگر این نظریه همانطور که شفیعآبادی و ناصری ذکر کردهاند آن است که: “شیوه تحلیلی برن اولین مرتبه در موقعیتهای گروهی به وجود آمد و ازنظر عملی بهترین شیوه گروهدرمانی است. به همین ترتیب، در درمان خانوادگی و مشاجرات گروهی نقش بسزایی دارد و بیش از سایر شیوهها مؤثر میافتد. در مورد بیماران مبتلابه مواد مخدر و الکل و منحرفان رفتاری، جنایتکاران، بزهکاران و پارهای از سایکوز و نوروزها نتایج سودمندی به همراه میآورد. در رفع مشکلات مربوط به سازمانها و کارمندان و اربابرجوع آنها و همینطور، در امور دادوستد و روابط اجتماعی، کاربردهای زیاد و موفقیتآمیزی دارد.” (1365, ص. 240)
رفتارگرایی این رویکرد همیشه منتقد، نظریه برن را نیز موردنقد قرارداد و موارد موردایراد بهمانند دیگر نظریههای شناختی است، در نقد رفتارگرایان از این نظام آمده است: تحلیل ارتباط محاورهای بهعنوان رویکردی به نظریه و درمان، در بدترین میراث سنت بالینی، فعالیت خود را دنبال میکند. مفاهیم TA بدون اینکه اصلاً به اعتبار علمی آنها توجهی شده باشد، از مشاهدات بالینی بهدستآمدهاند. فرضهای نظری، به شیوهای کاملاً آزمون ناپذیر بیانشدهاند. خود برن وقتی نوشت “اعتبار یابی آزمایشی نظریه سناریوی انسانها امکانپذیر نیست ” از این امر آگاه بود. آیا با حیوانات پستتر امکانپذیر است؟ بااینحال، برن و طرفداران وی، بهگونهای نگارش آن را ادامه میدهند که گویا نظریهی سناریو اثباتشده است.
مصاحبه با اریک برن در مورد نظریه بازیها
TA مانند اغلب رواندرمانیهای بینش گرا، بهعنوان یک درمان همگانی معرفیشده است که انگار برای هر مشکلی که متخصص بالینی با آن روبهرو میشود، مناسب است. این عمومیت ظاهرفریب، مشخصه درمانهایی است که بر اساس فلسفهپردازی دور از عمل قرار دارند؛ دقت و روشنی، ویژگی درمانهایی است که بر دادههای علمی استوار هستند. با علمیتر شدن درمان مای روانی – اجتماعی، باید بتوانیم مشخص کنیم چه درمانهایی برای چه مشکلاتی و تحت چه شرایطی نتیجهبخش هستند. ممکن است TA در مورد قیدوبندهای فرضی نظیر سناریوها، بازیها و حالت مای خود مؤثر باشد اما اختلال مای عینی مانند فوبی، وسواسها و افسردگی چه میشود؟ برای اینکه TA معتبر شود باید مشخص کند چگونه ساختارهایی چون والد، کودک و بالغ را میتوان بهصورت تجربی آزمایش کرد. برای اینکه TA ازلحاظ بالینی قابلقبول شود، باید روشن کند در مورد چه مشکلاتی و تحت چه شرایطی سودمند واقع میشود. در غیر این صورت، TA در صف طولانی رواندرمانیها بهصورت رویکرد دیگری که همهمنظوره و برای تمام فصول است باقی میماند. (پروچاسکا، جیمز او؛ نورکراس، جان.سی, 1999)
اریک برن آرزوی دریافت عنوان روانکاو را داشت و برای دستیابی به آن چندین سال مورد تحلیل قرار گرفت، اما زمانی که درخواست عضویت او در سال 1956 با این روی که شرایط روانکاو شدن را ندارد و باید سه چهار سال دیگر تحلیل شود و آموزش ببیند رد شد. از آن دل برید و رویکرد خود را پایهگذاری کرد. حال به بیان انتقاد رویکرد که او در ابتدا به آن دلبستگی نشان میداد میپردازم:
تحلیل ارتباط محاورهای میکوشد مفاهیم اساسی من، فرامن و نهاد را به مفاهیم عرفی بالغ، والد و کودک تبدیل کند. TA نیروی محرک شخصیت، یعنی سائق مای غریزی نهاد را از دست میدهد. کودک در TA تبدیل به مفهومی خنثی میشود که فاقد خصومت یا میل جنسی توان کاهی است که شیوع خودویرانگری را توجیه میکند. ازیکطرف، TA از ما میخواهد جبرگرایی تاریخی را رد کنیم و معتقد باشیم که افراد، زندگی بازنده را از طریق تصمیمگیریهای اشتباه اوان زندگی، تعیین میکنند. پس زندگی فلاکتبار آنها صرفاً حاصل اشتباهی است که بهراحتی میتوان با تصمیمگیری تازه آن را وارونه کرد. از طرف دیگر، TA از ما میخواهد باور کنیم که والدین، کودکان را به قورباغه تبدیل میکنند که این خود نظریهی جبرگرایی تاریخی است؛ اما اگر این والدین هستند که خوب بودن کودکان را نابود میکنند، پس چه نیروی ویرانگری در والدین هست که آنها را وا میدارد فرزندان خود را از پرنس و پرنسس مای عزیز به قورباغه مای مشمئزکننده تبدیل کنند؟
بهرغم تلاش مای مکرر TA برای اینکه ما را متقاعد سازد که واقعاً خوب هستیم، یکجایی در این مسیر نیروی ویرانگری که به نهاد میماند، کله زشت خود را بلند میکند. واقعیت این است که خواه کودک باشیم یا پدر و مادر، یکچیزی در درون ما هست که خوب نیست و برای اینکه به تباهی و شکست کشیده نشویم، بهتر است به این نیرو بپردازیم و با آن مبارزه کنیم. (پروچاسکا، جیمز او؛ نورکراس، جان.سی, 1999)
البته باوجوداین انتقادات نمیتوان از تأثیرات و سودمندی مای این رویکرد بهراحتی گذشت؛ شفیعآبادی و ناصری ذکر کردهاند: “این شیوه وسیلهای برای خودشناسی و چگونگی آموزش ارتباط با دیگران و نیز روشی برای تشخیص مشکلات زندگی به شمار میرود.” (1365, ص. 232)
ازنظر انسانگرایان این نظریه با معضل هامپی دامپی[8] مواجهه است. وقتیکه شما فرض کنید انسانها به سه بخش جداگانه تقسیمشدهاند، اگر تمام اسبها و سربازان پادشاه هم بسیج شوند، نمیتوانند آنها را دوباره به هم متصل کنند. TA بهجای دوگانه نگری تفکر غرب، ما را به شخصیت سه جزیی تقسیم میکند که هرگز نمیتوانیم طعم کل بودن را بچشیم و اگر تحلیل ساختاری سطح دوم ایجاد شود، تازه از این هم میتواند بدتر شود. شخصیت انسان، حتی به 27 حالت مجزا که تاکنون ثبت شده است، تقسیم خواهد شد. در عصری که تجزیه و انزوای ناشی از نقش بازی مدرن، تعداد فزایندهای از آدمها را بهطرف درمان میکشاند، چگونه میتوانیم به اصطلاحات درمانی مانند بازیها و سناریوها، حتی فکر کنیم؟ TA با اطمینان خاطر دادن به ما که شخصیت واقعاً بهصورت بخش مای مجزا شکل میگیرد، این تجزیه و فروپاشی معاصر را تقویت میکند. TA بهجای اینکه به ما بگوید پدیدهای والد، کودک و بالغ نقشهای اجتماعی هستند، میخواهد باور کنیم که این نقشها، واقعیت مای بنیادی شخصیت انسان هستند. چنانچه گرفتار این فرض تجزیهی بنیادی شویم، هرگز نمیتوانیم به تحقق کلنگری که برای سلامت ضروری است، امیدوار باشیم. (پروچاسکا، جیمز او؛ نورکراس، جان.سی, 1999)
آخرین نقدی که در پی میآید از طرفداران رویکرد بافتی است، این رویکرد ضمن ارج نهادن به تغییر تمرکز بالینی از تعارض مای درون روانی به الگوهای میان فردی، از درجا زدن و عدم پیشروی آن انتقاد میکند.
این رویکرد بهنظام خانواده و بافت اجتماعی – سیاسی نمیپردازند. وقتی عمیقاً دیدگاه آنها را بررسی کنیم، خواهیم دید که عوامل تعیینکنندهی مشکلات میان فردی، بازهم در درون فرد و نه در ساختارهای فرهنگی و اجتماعی، قرارداد شدهاند. اگر واقعاً میخواهیم به بازیهایی که افراد اجرا میکنند توجه کنیم، پس بد نیست به “بهرهکشی از همسر “، “کودکان فقرزده “، “زنان کم مزد در نیروی کار “، “سرزنش اقلیتها “، “حکومت سفیدپوستان ثروتمند “، هم نگاهی بیندازیم. بیایید این سناریو را هم تحلیل کنیم و تغییر دهیم! (پروچاسکا، جیمز او؛ نورکراس، جان.سی, 1999)
تحلیل ارتباط محاورهای بعد از استقبال عموم در دههی 1970، به دلیل زبان اسرارآمیز و ضعف پژوهشی بهتدریج جایگاه خود را بهعنوان یک نظام رواندرمانی شاخص، ازدستداده است. بااینحال TA نیروی محرکهی قدرتمندی برای دیدگاه مای میان فردی بوده و گزینه مای علمیتر جای آن را گرفتهاند.
پروچاسکا و نورکراس از قول کلارکسون بیان میدارند که: “آینده محدود TA در ترکیب شدن آن با نظامهای دیگر رواندرمانی نهفته است. تحلیل ارتباط محاورهای، در زوجدرمانی و خانوادهدرمانی اغلب با نظریه سیستمی ترکیب میشود، درمان تصمیمگیری مجدد، TA را با گشتالت درمانی پیوند میدهد و بسیاری از تحلیل گران تبادلی خود را با مکتب وجودی/انسانگرایی در ارتباط میدانند. مسیر آینده TA، رواندرمانی یکپارچه نگر است.” (1999, ص. 298)
[3] I’m OK-You’re OK
[5] Games people Play
[6] What Do You Say After You Say Hello?
[8] Humpty Dumpty مظهر تخم مرغی که از لبه ی دیوار می افتد و به چند تکه تقسیم می شود.
منابع
پروچاسکا، جیمز او؛ نورکراس، جان. سی. (1999). نظریههای رواندرمانی. سید محمدی، یحیی، (مترجم). تهران: رشد.
شفیعآبادی، عبدالله؛ ناصری، غلامرضا. (1365). نظریههای مشاوره و رواندرمانی. تهران: مرکز نشر دانشگاهی.
فیروزبخت، مهرداد. (1384). اریک برن بنیانگذار تحلیل رفتار متقابل. تهران: دانژه.
George A. Kelly. (1963). Look Who’s Talking. Contemporary Psychology: A Journal of Reviews, 8 (5), 190.
Heesacher, M. (1994). I’m OK, You’re OK, and TA’s OK, Too. Contemporary Psychology: A Journal Review, 39 (10), 947.