مدرنیته در جنگ باسنت
فیلم عرق سرد فیلمی است بهغایت زنانه، شخصیت افروز اردستانی که نقش آن را باران کوثری بازی میکند کاریزماتیک، معماگونه و جذاب نیست. شخصیت افروز دمدستی و بیسلیقه پرداختشده است و جز واکنشهای هیجانی و سرکشی و عصیان بیدلیل هیچ سرنخی به بیننده نمیدهد.
ازاینرو تحلیل شخصیت داستان کار سختی میشود، افروز زنی است که مرزهای زنانگی تحمیلی را تاب نمیآورد، سالها برای شدن تلاش نموده و هرسال چارچوبها را درهمشکسته است. زنی است که سالبهسال به تعریف زن امروزی نزدیکتر شده است و با مرد دیروزی یارای همراهی ندارد.
افروز با فرار شروع میکند، تعقیب و گریز در خیابانها هم موضوع را بیشتر جا میاندازد، با تسلیم ادامه میدهد، زمانی که با نفرت تمام مسواک میزند و با جنگ خاتمه میدهد زمانی که با تماس به برنامه زنده شروع آن را اعلام میکند.
همین بیسلیقگی در پرداخت شخصیت افروز به شخصیت مرد داستان، یاسر شاهحسینی با بازی امیر جدیدی هم سرایت کرده است و لج بازی و مخالفت وی نه راهی به منطق دارد و نه از احساس سرچشمه میگیرد. شخصیت یاسر بهگونهای تعریفشده است تا مخاطب مجبور باشد از وی متنفر باشد و بعد واقعی شخصیت حذفشده است، گرچه در عمل و در مواجه با افروز، یاسر واقعیتر است و از بیننده بیشتر هم ذات پنداری میگیرد. درنتیجه بیننده، اگر بخواهد احساساتش را کنار بگذارد و منطقی به جریان حوادث نگاه کند، نمیتواند ماجرا را تحلیل کند و درست و غلط را تفکیک کند.
یاسر مردی است که میخواهد دیده شود، بهجا آورده شود، نوازش شود و قدرت داشته باشد، مردی سنتی در لباسی مدرن، مردی که با موهای سشوار زده و صورتی آرایششده دیده میشود، انگشترهای عقیق بزرگ به دست دارد و رفتاری اغواگرانه دارد، این رفتار برای جلب همراهی و توجه است.
اگر همسری به مانند یاسر دارید پیشنهاد میکنیم، این کتاب را حتماً مطالعه کنید.
یاسر طرحوارههای نقص و شرم دارد، شخصیتی است که در دسته ب اختلالات شخصیت جای می گیرد، من شکننده ای دارد، احساس ارزشمندی خود را از تاییدهای بیرونی دریافت می کند.
اگر یاسر و افروز مهارتهای لازم را داشتند داستان به این شکل نمیشد و نیازی به هیاهو نبود.
آنها گفتگو نمیکنند، به هم دروغ میگویند، افروز به یاسر نگفته است که اصلاً روانشناسی در کار نیست، همخانه دارد. افروز یک سال یاسر را به بازی میگیرد، با نگفتنها، یاسر نیز زمانی بازی را شروع میکند که افروز انتظارش را ندارد.
در خصوص وکیل افروز، پانتا آ آل داوود که نقش وی را لیلی رشیدی بازی میکند میتوان گفت بهراستی وکیل است و سعی میکند از موقعیت موکل خود وضعیتی برد-برد بسازد. کنترل خشم خوبی دارد و سعی میکند در دنیای مردانه از حقوق زنان دفاع کند.
سرپرست تیم فوتسال (خانم نوری) شاید منفورترین شخصیت داستان باشد، زنی که دوران گذار را میگذراند، سنتی است، ولی مدرن به نظر میرسد، بهظاهر در حال دفاع از حقوق کاپیتان تیمش است، ولی رفتاری ضد زن دارد، در صحبت با یاسر قرابت فکری آنها مشخص میشود.
مصی عطایی که نقش آن را هدی زینالدین بر عهده دارد، رفیق ماجراست، رفیقی که با تهدید دست از همراهی افروز میکشد و در موقعیت تعارضی بدی که قرار میگیرد، برای کاهش اضطراب موقعیت ضد افروز را برمیگزیند.
افروز در جامعه مردسالار به نقطه آغازین بازمیگردد، نقطه تنهایی، زمانی که دست از تکاپوی بیرونی کشید متوجه شد که کلید ماجرا دست خودش است، کلیدی که یکبار دیگر نیز در فیلم از آن استفاده کرده بود موفق هم بود، ولی آخرش را خراب کرد. بار اول زنانگی را راهحل ماجرا دانست، تسلیم یاسر شد.
در آخر جنگ را آغاز میکند به امید پیروزی.
نظر خود را درباره مقاله نگاهی روانشناختی به فیلم عرق سرد ساخته بیرقی را با ما در میان بگذارید.