اختلال اضطرابی شایعترین اختلال قرن است که در هر سنی دیده میشود. از هر ۸ کودک ۱ نفر مبتلا به اختلالات اضطرابی است. این اختلالات متنوع هستند.
البته داشتن اضطراب و گذر از آن بخشی از دوران کودکی است، مثلاً خیلی از کودکان از موجودات خیالی میترسند، یا نگران سلامت خود و والدینشان هستند و… اما مهم این است که این نگرانیها موقت و گذراست.
در اختلال اضطرابی ، نگرانیها بهطور مستمر و مداوم وجود دارند و باعث اختلال در عملکرد روزانه کودک مثل صحبت کردن در مهدکودک و کلاس، اجتناب از بازی کردن با همسالان، ترس از خوابیدن بعد از تماشای فیلم ترسناک و… میشوند.
در حال حاضر ناآگاهیهای والدین برخی کودکان سبب شده است که اختلالات عاطفی و رفتاری کودکان مانند ترس، خشم، دروغگویی، حسد، استرس، اضطراب، ناخن جویدن و … شیوع بیشتری پیدا کند.
در جلسات بازیدرمانی منشأ اصلی این احساسات شناخته میشود و درمانگر به جای آنکه احساسات و عواطف کودک را نادیده بگیرد یا انکار کند، آنها را میپذیرد و به کودک اجازه میدهد با مطرح کردن آنها، آرام و سبک شود.
تعریف اضطراب
احساسی طبیعی در همه انسانهاست که همه ما در شرایطهای متفاوت در زندگیمان تجربه کردیم. بهطور مثال همه ما قبل از هر امتحان دچار این احساس شدیم. وقتی دچار اختلال اضطرابی هستیم دلیل آن را میدانیم و برای رسیدن به نتیجه مطلوب دچار این هیجان میشویم.
تفاوت استرس با هیجان
استرس فشار بیش از حد درونی و غیرطبیعی است. از علائم استرس میتوان تپش قلب بالا، گل انداختن صورت، سرد شدن دستها و…. را نام برد. در صورتی که اختلال اضطرابی علائم بیرونی ندارد و اگر از هرکسی بپرسیم میگوید ”دلشوره دارم” این اصطلاح رایج برای بیان اضطراب است.
بازی از ضروریات زندگی کودکان است
بازی برای رشد کلی سلامت همه کودکان ضروری است. روانشناسان به ما هشدار میدهند که نخستین سالهای زندگی کودک مهمترین دوره آموزش به شمار میرود و در صورتی که امکانات مناسب در دسترس آنان قرار گیرد شخصیت و یادگیری و هوش بسط و گسترش قابل ملاحظهای مییابد.
از آنجایی که بازی مقدمۀ یادگیری و وسیلهای برای پرورش رشد کودک است. کودک بهوسیله بازی یاد میگیرد گوش کند، آموزشها را دنبال کند، به دستورالعملهای بازی پاسخ دهد، تصمیمگیری کند و مهارتهای خود را پرورش دهد.
کودکان هنگام بازی میتوانند به نتیجه رفتار خود پی ببرند، دیدگاهها و احساساتشان را بیان نمایند. با خیالپردازی آرزوهایشان را به واقعیت نزدیک نمایند و بر نگرانیها و اضطرابهایشان فائق شوند.
روانکاوی زمانی که علاقهمند به تشخیص و درمان کودکان آشفته هیجانی شد، بهزودی دریافت که چنانچه بخواهد از تکنیکها و شیوههای درمانی خود در مورد این کودکان بهصورت مؤثر استفاده کند، میباید روشهای خود را تعدیل نماید.
کودک نمیتواند یک بزرگسال باشد تا بهصورت مؤثر مورد روانکاوی قرار گیرد. به این ترتیب، اهمیت بازی و اسباببازی بهعنوان ابزار تجزیهوتحلیل روانی شناخته شد.
اولین مورد استفاده واقعی از بازی در درمان، مربوط به پسری پنجساله دارای فوبیا (هراس) توسط فروید است. اریکسون برای اجرای پژوهش در نظریه خود از بازیدرمانی استفاده کرد.
اریکسون در الگوی خود، بازی را بهعنوان موقعیتی در نظر گرفته است که “خود” در آن میتواند از طریق خلق موقعیتهای الگو با تجربیاتش برخورد کرده و با برنامه و بهطور تجربی بر آنها تسلط یابد.
از این موضوع بهعنوان اصل راهنمای بازیدرمانی استفاده میشود. نظام نمادین بازیهای کودکان متوجه کشمکشهای ناهشیار است مانند دفاع در برابر ترس، اضطراب، تمایلات جنسی و پرخاشگری یا همانندسازی با پرخاشگران و فرورفتن در خود به دلیل ترس از خطر و رقابت و نظیر آن.
در این موارد، نمادهای بازی ویژگیهای نمادهای رؤیا را به خود میگیرد، بهطوری که یکی از روشهای ویژهای که روانکاوی کودک برای تشخیص مسائل روانی به کار میبرد، استفاده از وسایل بازی کودکان است.
بازی فعالیتی طبیعی، شگفتانگیز و بسیار پر رمز و راز است. بازی وسیلهای برای بیان احساسات، برقراری روابط، توصیف تجربیات، آشکار کردن آرزوها و خودشکوفایی است و از آنجایی که کودکان نسبت به بزرگترها قابلیت کلامی و شناختی کمتری در بیان احساسات خود دارند، بازی برای آنها یک وسیلهی ارتباطی و عینی برای برخورد با مشکلات، کنار آمدن با آنها و فهم دنیای اطراف است.
بازی یک فعالیت ذاتی است که در همهی کودکان وجود دارد و اغلب به خاطر خودش انجام میشود نه برای رسیدن به چیز دیگر.
این فعالیت، اختیاری، خودانگیخته و لذتبخش است؛ لذا مسابقه دادن با کودک که در آن امکان باخت وجود دارد، در تعریف بازیدرمانی قرار نمیگیرد.
اهمیت و ارزش بازی
بازی کردن کودک مساوی با صحبت کردن بزرگسالان و اسباببازیهای او، کلمات کودک هستند.
بازی یکی از نیازهای اساسی کودکان به شمار میرود که علاوه بر سرگرم کردن، کارکردهای مهم دیگری دارد که او را برای ورود به زندگی بزرگسالی آماده میکند.
- کودک برای اینکه عضلات خود را رشد و پرورش دهد و تمام قسمتهای بدنش ورزیده گردد، باید بازی کند.
- بازی باعث به کار انداختن نیروهای ذهنی در کودک میشود، او را کمک میکند که تواناییهایش را بیازماید و همچنین در حین بازی یاد میگیرد که میان واقعیت و خیال فرق گذارد.
- او در خلال بازی یاد میگیرد که چگونه دیگران را در هنگام بازی، در وسایل و فعالیت خود سهیم کند و از این طریق قدرت سازماندهی و برنامهریزی اجتماعی پیدا میکند.
منظور از بازیدرمانی چیست؟
امروزه از بازی یا بازیدرمانی بهعنوان روشی برای درمان مشکلات کودکان استفاده میشود. بازیدرمانی به کودکان کمک میکند تا بتوانند مسائل و مشکلاتشان را حس کنند، با این هدف که ویژگیهای روانی خود را بشناسند.
در این نوع درمان، به کودک فرصت داده میشود تا احساسات آزاردهنده و مشکلات درون خود را از طریق بازی بروز داده و آنها را به نمایش بگذارد.
در کودکان بیقرار حواسپرت که کنترل کمی روی حرکات بدنی خود دارند و بهراحتی هم متوقف نمیشوند، بازی کمک میکند تا تنش آنها آرام شود یا کودکانی که مورد ضرب و شتم و آزار جنسی قرار گرفتهاند، میتوانند از طریق بازیدرمانی تا حد زیادی به آرامش و بهبود برسند.
درمانگر از طریق بازیدرمانی یک موقعیت بازی را بهصورت کلی ایجاد میکند که کودک بتواند ترس و تنش خود را بیرون بریزد، در حقیقت در بازیدرمانی کودک «خود درونیاش» را نشان میدهد.
شدت احساساتی که برخی کودکان در طول بازیدرمانی از خود نشان میدهند گاهی بسیار تعجبآور است، احساساتی چون تنفر، ترس، تنهایی، ناامنی، احساس شکست، بیکفایتی و احساس ناخواسته بودن از اینگونه احساسات است و غالباً شروع این احساسات باعث محرومیت و انحراف شخصیت کودک میشود.
در بازیدرمانی پس از آنکه کودک بازی با وسایل را شروع کرد، درمانگر با دقت اعمال و گفتار او را تحت نظر میگیرد و با مشاهده رفتارش در ضمن بازی به نگرانیهای او پی میبرد و پس از تفسیر و نتیجهگیری از عملکردهای کودک، راهحلهایی مناسب برای مشکلات او ارائه میکند.
اگر کودک تمایل به بازی نداشته باشد، مشاور باید او را تشویق کند، اگر کودک ساکت بماند و بازی نکند، مشاور بازی با اسباببازیها را شروع میکند و بهتدریج از کودک دعوت میکند که در بازی شرکت کند.
درمانگر در طول درمان و هنگام کار با کودکان، باید بپذیرد که کودک دلایلی برای هر آنچه که انجام میدهد دارد و مسائل زیادی وجود دارد که ممکن است برای کودک مهم باشد در حالی که قادر نیست آنها را با درمانگر خود در میان بگذارد.
برای اینکه درمانگر در بازیدرمانی موفق باشد، باید دارای ویژگیهایی چون قابلاعتماد بودن، پذیرا بودن و احترام به کودک باشد.
در بازیدرمانی باید شرایطی فراهم شود که کودک به درمانگر خود اعتماد و احساس کند که افکار و احساساتش مورد توجه درمانگر قرار گرفته است.
تأثیر اضطراب والدین بر روی کودکان
خانواده اولین و مهمترین پایگاه تربیتی کودک است. اگر پرورش صحیح انجام شود بستر مناسبی برای شکوفایی استعداد فرزندان در زمینههای اجتماعی شکل میگیرد.
فراهم کردن شرایط برای ایجاد بستر مناسب توسط والدین انجام میشود. همچنین روابط زناشویی هم از مهمترین شرایط پرورش کودک است در نتیجه روابط والدین باید با هم هماهنگ و همراه باشند.
تنشهای مابین والدین باعث اختلال اضطرابی در فرزندان میشود. احساس خودکارآمدی ضعیف در والدین به سبک والدگری آنها تأثیر میگذارد و این پیامهای منفی در مورد کودکان آنها هم قابلمشاهده است.
بنابراین شیوههای تربیتی والدین نقش مهمی در رشد و تواناییهای کودکان دارد. برای موفقیت در امر تربیت باید والدین به مهارتهایی دست پیدا کنند و هرروز با بزرگ شدن کودکان خود را بهروز کنند.
اگر والدین دچار اضطراب باشند، احساس ناخوشایند و مبهم همراه با نشانههای ترس را به کودکان خود منتقل میکنند.
البته اختلال اضطرابی دلایل مختلفی دارد اما هیچ کودکی اضطراب را در خود پرورش نمیدهد بلکه ما والدین هستیم که زمینههای رشد اضطراب در کودکمان را فراهم میکنیم.
همانطور که میدانیم اضطراب از احساسهایی هست که در همه انسانها بهطور طبیعی وجود دارد اما اگر از حد و اندازه خود فراتر رود به یک اختلال و بیماری تبدیل میشود.
حال برای اینکه با اضطراب بیشتر آشنا شویم آن را تعریف میکنیم و تفاوت آن را با استرس بیان میکنیم تا این دو احساس را بشناسیم و با مواجهه با این دو هیجان در شرایط متفاوت درست برخورد کنیم و دچار ترس نشویم.
والدینی که دچار اختلال اضطرابی هستند نشانههای زیر را از خود بروز میدهند:
- نگرانی بیش از حد
- کنترل و مراقبت والدین از کودک
- باید و نبایدهای بیش از حد
- محدود کردن دایره ارتباط کودک با همسالانش و…
بازی و کاهش اضطراب
بنا بر پژوهشهای انجامشده توسط متخصصان مختلف بر روی اضطراب کودکان و خانوادههای مختلف به این نتیجه رسیدند که رشد احساسی اولیه فرد در خانواده و رشد احساسی موجود در بازی ارتباط موازی وجود دارد.
بنابراین برای برطرف کردن و کاهش دادن اختلال اضطرابی از بازیدرمانی استفاده کردند. تجربه بازیدرمانی این امکان را میدهد که:
- کودک احساساتش را بیان میکند.
- والدین تضادهای درونی خود را میشناسند.
- والدین به کودک خود تجربه کردن را میآموزند.
- والد و کودک قضاوت کردن را در مورد خود و دیگران میآموزد.
- عوارض فیزیکی اختلال اضطرابی مانند انگشت خوردن، مو کشیدن، لجبازی و … به حداقل میرسد و در ادامه جلسات بازیدرمانی از بین میرود.
- و….
بازیهای پایهای که در بازیدرمانی برای درمان اختلال اضطرابی استفاده میشود عبارتاند از:
- بازی با بلوک
- آببازی
- ماسه بازی
این بازیهای تخریبی و بازسازی در آن وجود دارد، بازیهای با ارزشی هستند که اضطراب، عصبانیت و پرخاشگری را در کودک رها میکند و تواناییهای ادراکی را آشکار میکند.
آنچه در بازیهای تخریبی به دست میآید و کیفیت شی موجود ساخته میشود مهم نیست بلکه جریان تولید مجدد اهمیت دارد.
والدین عزیز اجازه بدهید بازیهایی با بلوک و لگو بارها و بارها توسط کودک شما تخریب و بازسازی شود اما اجازه دخالت و کنترل و هدایت خود را در بازی به حداقل برسانید.
محیطهای بازی برای کودک صرفاً محیطهای باز و بزرگ نیست بلکه محیطی است که کودک در آن احساس امنیت کند.
در ابتدای بازی با آموزش و نظارت مناسب احتمال آسیب رساندن کودک به خود و وسایل را به حداقل برسانید و کودک را رها کنید تا بهتنهایی بسازد و تخریب کند. زمانی دخالت کنید که کودک از شما نظر خواسته باشد. با دخالت نکردن اعتمادبهنفس و قدرت کودکانمان را تقویت کنیم.
نتیجهگیری
بازیدرمانی در مقایسه با سایر روشهای درمانی که برای کودکان به کار برده میشود، از یک امتیاز عمده برخوردار است که جذابیت آن است.
کودکان جدای از خصوصیات فردی و یا دارا بودن یا نبودن هرگونه اختلالی، تمایل ذاتی به بازی بهعنوان یک فعالیت لذتبخش دارند.
بازی زبان کودک است که در آن خود واقعیش را صرفنظر از هرگونه محدودیتی بروز میدهد. ذات بازی توأم با لذت است و این اولین خاصیت درمانگری بازی است که کودک دارای اختلال را درگیر یک فعالیت لذتبخش میکند که احساس شادی و نشاط در کودک ایجاد میکند.
این لذت کودک را ترغیب به ادامه درمان مینماید و فرصتی به درمانگر میدهد که درمان را تا به نتیجه رسیدن ادامه دهد. قابلذکر است که بازیدرمانی در کنار درمانهای دیگر مانند خانوادهدرمانی درمان مؤثرتری خواهد بود.
اختلال اضطرابی جزو آن دسته از اختلالات است که بهوسیله بازی قابلدرمان است و روشهای دیگر درمان کمک زیادی به آن نمیکند.
بازی به این دلیل که مستقیماً با عواطف و احساسات و هیجانات (اضطراب جزو هیجانات پیچیده است) کودک سر و کار دارد، بهترین درمان برای کمک به کودکانی است که درگیر این نوع اختلالات میباشند.
مطالعهی کتاب ۱۰۰ پرسش و پاسخ درباره اضطراب را به شما پیشنهاد میکنیم.