نکتههایی درباره چگونگی همراهی والدین با فرایند تحصیلی فرزندان
- ممکن است فرزند شما از هوش درون فردی بیشتری برخوردار باشد؛ در این صورت او استقلال و اراده بالایی دارد، قابلیتها و ضعفهای خود را میشناسد و وقتی تنها میماند به مطالعه یا بازی میپردازد. او از علایق و سرگرمیهای خود زیاد صحبت نمیکند، بهخوبی از عهدهی سرپرستی و مراقبت از خود برمیآید، ترجیح میدهد بهتنهایی کار کند و قادر است احساساتش را بهدرستی بشناسد و بیان کند. او میتواند از شکستها و موفقیتهایش درس بگیرد و درمجموع از عزتنفس بالایی برخورداراست. چنین فردی ترجیح میدهد اتاق اختصاصی داشته باشد، اغلب تنها باشد، کارها را نه بهصورت گروهی بلکه بهتنهایی انجام دهد و اغلب بتواند در انجام کارهای گوناگون، خودش انتخاب کند. بهاینترتیب وادار کردن این گروه از افراد به یادگیری دروس همراه دوستان، کار بینتیجهای است. همچنین بهتر است پدر و مادر چنین فرزندی، خود را برای پرسیدن تمام جزئیات وقایعی که در مدرسه برای او اتفاق افتاده است، خسته نکرده و در عوض تلاش کنند با تکیهبر تواناییهای درونی او، وی را به یادگیری بیشتر تشویق و فرصتهای بیشتری برای انجام فعالیتهای انفرادی برایش فراهم کند.
- بعضی افراد در هوش طبیعتگرا رشد بیشتری دارند. آنها معمولاً ترجیح میدهند در طبیعت باشند. رفتن به طبیعت، باغوحش یا موزههای تاریخ طبیعی را دوست دارند، از آب دادن به گیاهان لذت میبرند، به گیاهان توجه میکنند و از مطالعهی اکولوژی، طبیعت، گیاهان و حیوانات هم لذت میبرند. همچنین مشاهده پرندگان، جمعآوری پروانهها و دیگر حشرات، مطالعهی درختان یا پرورش حیوانات ازجمله کارهای موردعلاقه آنها است. شاید داشتن یک آکواریوم یا یک میکروسکوپ برای این قبیل افراد یکی از بهترین هدایا باشد. فراهم کردن شرایط موردعلاقه این گروه از افراد میتواند به آرامش آنها و ایجاد لذت بیشتر از زندگی و یادگیری منجر شود. در چنین حالتی بهتر است خواستهها و انتظارات خود را هنگام پیادهروی در طبیعت با او در میان بگذارید.
- همانطور که همهی افراد دارای سطوح گوناگونی از هوشهای چندگانهاند اما این تواناییها، قابلیت رشد و پرورش هم دارند. در این زمینه نکتهی مهم، شناخت و بهرهوری از سطوح گوناگون هوشهای چندگانه است. لازم به ذکر است که نشانههای مذکور در مورد هر یک از انواع هوشهای یادگیری، حاوی تمام مشخصات آن گروه نیست و نمیتواند آزمون دقیقی برای تعیین بدون ابهام سطح هوش یادگیری فرزندتان باشد. درعینحال میتواند مؤلفهی سادهای برای کسب شناخت بیشتر دراینارتباط باشد.
- شایسته است مادران و پدران بامطالعه کتب و منابع گوناگون یا از راههای دیگر مانند ورود به دنیای اینترنت، همواره در پی کسب اطلاعات جدید و بهروز در خصوص عوامل مؤثر بر یادگیری و رشد فرزندان خود باشند و با برپایی جلساتی با حضور اعضای خانواده، اطلاعات و یافتههای خود را به زبان ساده در اختیار دیگران قرار دهند. بهعنوانمثال لازم است تئوری هوشهای چندگانه یادگیری را با زبانی ساده برای فرزند خود توضیح دهید و از او بخواهید تا با توجه به علائم هر یک از آنها و مطالعهی خود، سطح هر یک از هوشهای چندگانهاش را تعیین کند و تواناییهای غالب خود را بشناسد. بدیهی است در این صورت شما به مناسبترین شیوه توانستهاید شرایط یادگیری آسان و پایدار را برای فرزند خود مهیا کنید.
- در حضور فرزندتان از سختی و غول بودن درس خاصی صحبت نکنید. اینگونه تصورات، ناخودآگاه ذهنیت او را نسبت به بعضی از درسها تخریب میکند و در این صورت دیگر نباید انتظار داشت با لذت و علاقه برای مطالعه درس مذکور وقت بگذارد.
- اجازه ندهید تکلیف درسی تعیینشده از سوی مدرسه و معلمان توسط فرزندتان ناتمام رها شود. به او کمک کنید تکالیف مشخصشده را به اتمام برساند. منظور از کمک کردن، همراهی در انجام تکالیف نیست بلکه اعمال نظارت بر کار اوست. اگر تکلیفها در حد وسع و توان او نیست یا غیر هدفمند تعیینشده است، حتماً با اولیای مدرسه صحبت کنید.
- به دلایل ساده، اجازه تأخیر دررفتن به مدرسه یا حتی غیبت فرزندتان صادر نکنید. تأخیر یا غیبت جز در موارد اضطراری نباید از سوی دانش آموزان یک حق تلقی شود. اگر شما با مشاهدهی اندکی برف روی زمین از فرزندتان میخواهید امروز را به مدرسه نرود و غیبت کند، نباید از او انتظار داشته باشید فرد آبدیده و متکیبهخود باربیاید. قدری سختی کشیدن برای هر چیزی، ازجمله درس خواندن ضروری است.
- با ورقههای امتحانی فرزندتان که در آنها نمره مطلوبی کسب نکرده است، قهرآمیز برخورد نکنید. اگر ورقهای را که فرزند شما در آن نمره شش گرفته است پاره کنید، هیچگاه نخواهید توانست همراه با او و در روزهایی که در مسیر پیشرفت گام برمیدارد، به دست آمدن نمره مذکور را بررسی و تحلیل کنید. بایگانی و نگهداری همه ورقههای امتحانی – اعم از نمرههای خوب و نمرههای بد – حتماً بهتر از دور انداختن و پاره کردن است.
- به فرزندتان بگویید بعضی کارها اگرچه بهظاهر ساده هستند ولی ممکن است بیخود و بیجهت حساسیت بعضی معلمان – بهویژه آنها را که از کاه کوهی میسازند – برانگیزد. مثلاً ردوبدل کردن یادداشت در کلاس ممکن است در مواقعی ضروری باشد ولی معمولاً بهقصد شیطنت و رساندن پیامی از سر شلوغی صورت میگیرد و مانعی است بر سر راه یادگیری داخل کلاس درس.
- شنونده خوبی باشید و حرفهای فرزندتان را بهخوبی بشنوید و منتظر باشید هر از چند گاه یکبار سر بزنگاه شنودگیتان را کنترل و به شما یادآوری کند که فلان حرفش را در فلان تاریخ و در بهمآنجا شنیده و بیجهت سرتان را به علامت شنیدن تکان دادهاید. اگر شنونده خوبی باشید، میتوانید از او هم بخواهید روشهای خوب گوش کردن را یاد بگیرد و آنها را برای بهبود فرایند درس خواندن خود به کار بگیرد.
- گاهی اوقات به بهانههای گوناگون کتابهای درسی فرزندتان را بگیرید و در آنها دنبال نکته و مطالب خاصی بگردید. بعد با آنها وارد گفتوگو شوید و بخواهید کمی دربارهی درسی که فردا قرار است بخوانند، برای شما توضیح دهند. درسهای تاریخ، ادبیات فارسی، علوم اجتماعی و تعلیمات دینی نمونههای خوبی برای تمرین این نکته هستند.
- بعضی وقتها از خاطرات خود برای فرزندتان نمونههایی را یادآوری کنید و اگر واقعاً خاطره ندارید، به خاطر سازی روی بیاورید. همانطور که قبلاً هم گفتیم، بچهها معمولاً از روز مصداقها بهتر یاد میگیرند؛ مثلاً خاطرهای از دیر رفتنتان به کلاس یکی از دبیران ریاضی در دوره دبیرستان تعریف کنید و به فرزندتان بگویید در همان چند دقیقهی تأخیر ابتدای کلاس، دبیر مسئله سختی را حل کرده و توضیح داده که قصد داشته همان سؤال را در آزمون نهایی برای متنبه کردن تأخیریها در بین سؤالات امتحان قرار دهد و از قرار همان سؤال با بارمی پنج نمرهای جز سؤالات آزمون بوده و شما صرفاً به دلیل چند دقیقه تأخیر پنج نمره مهم را ازدستدادهاید. مهم نیست که این خاطره برای شما رخداده باشد، مهم این است که فرزندتان پی ببرد بهموقع حاضر نشدن در کلاس، برای نتیجه گرفتن و موفقیت در یادگیری مشکلساز خواهد بود.
- بهطور مستقیم درباره دوستان فرزندتان اظهارنظر منفی نکنید. بهطورقطع گفتن اینکه «برو باکسانی که با تو در مورد موفقیت صحبت میکنند، دوست شو و از آنها کمک بگیر» بهاندازه کافی گریزاننده هست. دوستان خوب فرزندانتان را بشناسید و از این دوستیها بهمنزله پلی برای توجه بیشتر به درس خواندن استفاده کنید.
- دربارهی جایی که در آنجا حضور ندارید، اظهارنظر نکنید. وقتی شما در کلاس درس فرزندتان حاضر نیستید و بهراحتی هم امکان حضور در آنجا را ندارید، گفتن اینکه «اگر در کلاس با معلمان و دوستانت بحث و گفتوگو کنی، به نفع تو خواهد بود»، شاید همیشه درست از آب درنیاید. این تذکر را بهطور عملی و با اعمال و گفتار خود در سر سفره ناهار و شام به فرزندتان بیاموزید.
- دانش آموزان در برخی کلاسها اساساً فعال هستند و بهخودیخود از آنها کاری خواسته میشود؛ مانند آزمایشگاه، کارگاه، کلاس هنر، زنگ ورزش و.. ولی در بعضی کلاسها، بچهها فعالیت زیادی ندارند و به دلیل آنکه معمولاً ارائه روشهای تدریس در بعضی مواقع سنتی است، نیمه فعال یا حتی غیرفعال میشوند. این قبیل کلاسها سرآغازی برای افت در یادگیری هستند. راههای حضور در کلاسهای نیمه فعال یا غیرفعال به فرزندتان بیاموزید. یکی از راههای غلبه بر خستگی در کلاسهای درسهایی که دانش آموزان فعال نیستند (انشاء، ارائه کنفرانس، درس ریاضی و..) یادداشتبرداری از لحظهلحظه رویدادها، گفتهها و شنیدههای کلاس است.
- به سؤالات متعدد فرزندتان پاسخهای مستدل و منطقی بدهید. از او پرسشهای متعددی بپرسید و کمک کنید تا روش سؤال کردن در کلاس درس را بیاموزد. البته شاید لازم باشد خودتان هم روشهای سؤال کردن را یاد بگیرید. گاهی ویژگیهای شخصیتی والدین مانند کمرویی، خجالتی بودن و اهل گفتوگو نبودن به فرزندان هم منتقل میشود. پرسش از معلمان و همکلاسیها روشی برای مقابله با کمرویی و کلید برای یادگیری بهتر است.
- به کارها و حرفهای فرزندتان نخندید ولی سعی کنید برخی مواقع با رعایت ادب و نزاکت حرفهایی بزنید که موجبات خنده او را فراهم آورد. این کارها او را آماده خواهد ساخت از دلقک کلاس شدن و خنداندن دیگران و همینطور خندیدن به دلقکها خودداری کند. خنده بجا، لازم و ضروری است. همچنین باهم خندیدن، نه به همدیگر خندیدن از اصولی است که ما را در مسیر ارتباط صحیح قرار میدهد.