احتمالاً خودتان پرخوری عصبی را تجربه کرده اید یا دوستی داشته اید که دچار پرخوری عصبی باشد. اختلال پرخوری عصبی یکی از رایج ترین اختلالات روانی در میان دانشجویان است. مشخصه بارز اختلال پرخوری عصبی، خوردن مقادیر بیش از حد غذا معمولاً خوردن بیش از حد هله هوله و غذاهای بی ارزش، در مقایسه با میوه جات و سبزیجات است.
اختلال پرخوری عصبی در افراد مبتلا با دوره های مکرر پرخوری که با 2 مورد مشخص می شود وجود دارد. 1- خوردن در مدت زمانی که تقریبا در هر دوره 2 ساعته غذایی بیشتر از میزانی که اغلب افراد در شرایط مشابه و مدت زمان مشابه می خوردند. 2-نداشتن کنترل بر آنچه می خورد و میزان آن یا توقف خوردن. افراد برای جلوگیری از افزایش وزن رفتارهای جبرانی انجام می دهند مانند استفراغ عمدی، سوءمصرف ملین ها، مدرات یا داروهای دیگر، روزه گرفتن و ورزش بیش از حد. پرخوری و رفتارهای جبرانی نامناسب به طور متوسط حداقل هفته ای یک بار به مدت 3 ماه روی می دهد. ارزیابی خود تحت تاثیر شکل و وزن بدن قرار دارد. این اختلال منحصرا در طول دوره های بی اشتهایی عصبی روی نمی دهد.
در برخی موارد پرخوری می تواند برنامه ریزی شده باشد. در افراد مبتلا اغلب نابهنجاری در مقدار غذا وجود دارد تا با اشتیاق به نوع خاصی از غذا. این افراد معمولا نشانه های و مشکلات خود را پنهان می کنند. تا زمانی که فرد به طور ناراحت کننده یا دردناکی سیر شده باشد پرخوری را ادامه می دهد. عاطفه ی منفی رایج ترین پیش آیند پرخوری می باشد. انواع دیگر آن عوامل استرس زای میان فردی، محدودیت غذایی، احساس های منفی در رابطه با بدن، شکل بدن و غذا و بی حوصلگی می باشد که ممکن است در طول دوره به طور موقتی کم شوند یا تسکسن یابند. ملالت و ارزیابی خود از جمله پیامدهای آن می باشد.
ورزش بیش از حد را در مواقع و موقعیت های نامناسب انجام مدهند و با وجود عوارض جسمانی به آن ادامه می دهند. این افراد از نظر ترس از افزایش وزن، میل به کم کردن وزن و سطح نارضاتی از بدنشان شبیه افراد مبتلا به بی اشتهایی عصبی می باشند. در صورتی که این نشانه ها فقط در طول دوره ی بی اشتهایی عصبی باشد نباید تشخیص پرخوری گذاشته شود. وزن اغلب افراد مبتلا در دامنه ی عادی یا اضافه وزن قرار دارد. در افراد چاق این اختلال نادر می باشد. بی نظمی قاعدگی، اختلالات مایع و الکترولیت، سوارخ های مری، پارگی معده، بی نظمی های قلبی، بیماری عضلانی قلب و استخوان بندی پس از مصرف شربت یا اپیکا برای ایجاد استفراغ، نشانه های معدی-روده ای و پایین افتادگی راست روده از جمله عوارض این اختلال می باشند.
برخی عوامل در شکل گیری این اختلال ارتباط دارد، از جمله نگرانی در مورد وزن بدن، عزت نفس پایین، نشانه های افسردگی، اختلال اضطراب اجتماعی، اختلال اضطراب مفرط کودکی، چاقی کودکیی، بهره کشی جنسی یا جسمی و بلوغ زود رس. درونی کردن بدن لاغر به عنوان آرمان منجر به ایجاد نگرانی در مورد وزن بدن می شود و به دنبال خود خطر پرخوری را بیشتر می کند.
میزان شیوع یک ساله ی اختلال پرخوری عصبی در زنان جوان 1 تا 1/5 درصد می باشد. اختلال پرخوری عصبی در نوجوانی و اوایل بزرگسالی به اوج خود می رسد. اختلال پرخوری عصبی در مردان خیلی کمتر از زنان گزارش شده است.
این اختلال اغلب در نوجوانی یا اوایل بزرگسالی شروع می شود که قبل از بلوغ یا بعد از 40 سالگی نادر است. معمولاً هنگام دوره ی رژیم گرفتن برای کاهش وزن یا بعد از آن این اختلال شروع می شود. رویدادهای زندگی استرس زا شروع آن را تسریع می بخشد. روند رفتارهای پرخوری می تواند مزمن یا متناوب باشد. نشانه ها در خیلی از افراد مبتلا با درمان یا بدون آن کاهش می یابد. در صورتی که دوره های بهبودی بیش از یک سال طول بکشد، نتیجه در دراز مدت بهتر می باشد. این اختلال با خطر مرگ و میر بالایی همراه است. در 10 تا 15 درصد موارد تغییر تشخیصی از پرخوری عصبی اولیه به بی اشتهایی عصبی اتفاق می افتد. افرادی که دچار این تغییرات می شوند عموما به پرخوری عصبی بازگشت خواهند داشت یا وقوع متعدد تغییر بیا این اختلالات را دارند. در برخی دیگر از افراد مبتلا به پرخوری خود ادامه می دهند اما رفتارهای جبرانی نامناسب را ندارند که نشانه ها ملاک های اختلال پرخوری عصبی یا اختلال خوردن مشخص دیگر را برآورده می کند.
- درمان شناختی رفتاری
- درمان مبتنی بر خانواده
- روان درمانی بین فردی
- دارو درمانی
به زودی
به زودی
به زودی
یک زن 22 ساله متاهل با ویژگی های خود شیفتگی و نمایشی که سابقه ی افسردگی در خانواده ی آن ها نیز وجود دارد. از طبقه ی اجتماعی بالایی هستند و در عین حال 9 سال است سال است که عادت غذایی ناچیزی دارد. او هنگامی که خود را در آینه نگاه می کرد از اندام خود راضی نبود و به دنبال کاهش وزن خود بود. به تدریج نگرانی او از افزایش وزن و چربی زیاد شد به طوری که تنها یک وعده غذا و سالاد می خورد. در طول 6-7 ماه گذشته، او تا 12 کیلوگرم از دست داد و لاغر شد. با وجود اینکه لباس هایش برایش بزرگ شده ولی این کاهش وزن به نظر او ناچیز است. با این حال، او هرگز علائم کمبود مواد مغذی و یا بی نظمی قاعدگی را نداشت. در همان زمان، او همچنین میل شدید برای غذاهای با کالری بالا را داشت. او 5 تا 6 بار در ماه پرخوری می کند و پس از آن پشیمان خواهد شد. او سعی کرد یکی یا دو بار نیز استفراغ کند. تصمیم گرفت فعالیت خود را زیاد کند و ورزش کند و آن را ادامه داد. وقتی حوصله ی انجام کاری را نداشت مطالعه می کرد و 4 تا 5 کبلو افزایش وزن پیدا می کرد که موجب آشفتگی او می شد. رژیم غذایی را دوباره شروع کرد ولی باز هم دوام نیاورد و میل به مصرف غذاهایی با کالری بالا پیدا می کرد. او می دانست که وزن او در حد نرمال است اما باز برای کاهش وزن خود دارو مصرف می کرد. او گردنبند طلا خود را بدون اطلاع اعضای خانواده برای لیپوساکشن فروخت. در طول 5 سال گذشته، او خود را با هر زنی لاغری که می دید، مقایسه می کرد، با دیدن زنان چاق احساس راحتی می کرد، و در صورتی که لاغر بودند نگرا می شد. او نمی توانست بدون فکر ترس از چاقی یک ساعت را بگذراند. او تعاملات خود را محدود کرده بود و بیشتر وقتش را در باشگاه ورزشی می گذراند.