مقاله چالشهای دوستی به ما می گویدچرا دوستی نزدیک نیازمند مراقبت دائمی است؟
دوستی عاطفی را میتوان نوعی نزدیکی میان دو نفر تعریف کرد که از تعامل متقابل و تبادل جوانب عاطفی پنهان در آنها ایجاد میشود. این رابطه با ریسک یکی از طرفین برای افشای تفکرات، احساسات یا جزئیات زندگی شخصی و خصوصیاش به امید جلب حمایت و پاسخ از طرف مقابل شروع میشود و تا جایی که دو طرف درون خود را افشا سازند. این رویه تا حد زیادی بستگی به اعتماد دارد که در صورت نبودن عوامل قدرتمند دیگری مانند جذابیت ظاهری سالها ادامه مییابد.
نیاز نیست که برداشتن مرزهای خصوصی حتماً بهصورت کلامی باشد بلکه میتواند به شکل ابراز احساسات، حالات بامعنی، ارتباط چشمی، نزدیکی فیزیکی، لمس کردن و مانند آن محقق شود. صمیمت عاطفی باعث نزدیکی فیزیکی میشود و البته بهندرت نزدیکی فیزیکی صمیمت عاطفی را به دنبال دارد. درنتیجه این دوگاهی باهم اشتباه گرفته میشوند. درگذشته انسانها در خانوادههای بزرگی در جوامع صمیمی زندگی میکردند که انواع دوستیها در آن وجود داشت؛ اما امروزه بسیاری افراد فقط به یک نفر اعتماد میکنند که معمولاً شریک عاطفی آنهاست و این مفهوم بدیهی شده که صمیمت عاطفی بدون نزدیکی فیزیکی ممکن نیست یا اینکه آنها یکی هستند. صمیمت بر روی یک طیف قرار دارد و در شکلهای مختلف ظاهر میشود: ممکن است در روابطمان احساس نزدیکی کنیم حتی در روابط رسمی و شاید به همین دلیل است که بیشتر روابط شخصی ما با شریک جنسی یا همسرمان نیست.
تفاوت مردان و زنان در روابط و چالشهای دوستی آنها
در مقایسه با مردان، زنان در ایجاد صمیمت بهتر هستند، بدین معنی که شخصیترین رابطه یک زن با دوست همجنس خودش است. معمولاً مردان نسبت به زنان بیشتر از حریم خصوصیشان مراقبت میکنند. آنها زود خود را افشا نمیکنند. جالب است که این نکته در مورد مردان غیر از جوامع غربی مرسوم نیست یعنی مشکل بیشتر مربوط به تفاوتهای فرهنگی است تا تفاوتهای زیستی میان مردان و زنان. در کشورهای غربی مردان میآموزند که احساسات، تبادل عاطفی و صمیمت عاطفی را با همجنسان خود در میان بگذارند و از رفتارهای مردانهای مانند قاطعیت، اختیار و برگشتپذیری برای مقابله با افشای درون خود استفاده میکنند. درنتیجه مردان ترجیح میدهند که خودشان را در جمع دوستان و تحت تأثیر عواملی مانند نوشیدن شراب یا انجام ورزش معرفی کنند.
این موضوع برای مردان ضعف بزرگی محسوب میشود. صمیمت مانند حباب خوشحالی است که در آن ما میتوانیم خودمان باشیم و بیشتر از آن خودمان را باور کنیم. تعریف در مورد دیدگاه، تجربه، مهارتها و منابع شخص دیگر باعث میشود که وسعت دیدمان گسترش یابد و احتمالاتمان بیشتر شود. حمایت بدون چونوچرای آنها به ما احساس قدرت و امنیت بیشتری میدهد. تمایل و مشارکت آنها در تجربیات ما به نظر آن تجربه را برایمان خوشآیندتر ساخته، به آن ارزش میدهد و ما را از دنیای مکانیکی فراتر میبرد. عجیب نیست که افرادی که دارای روابط صمیمی با سایرین هستند خوشحالتر و سالمتر زندگی میکنند و صمیمت شاخصهای مهم در رضایت از روابط طولانیمدت است.
صمیمیت در روابط و چالشهای دوستی
قول دادن و توانایی برای ایجاد و حفظ صمیمیت اصول ایجاد زندگی نشاطآور است. صمیمیت زیاد بستگی به عزتنفس سالم دارد بتواند آسیبپذیری ناشی از افشای درون را تحمل کند. همچنین به تشویق و کنجکاوی و نوعی آگاهی درونی در مورد تفکرات، احساسات و خواستههای طرف مقابل دارد. این را باید در نظر گرفت که در چنین رابطهای قرار نیست که ما فقط در مورد خود بگوییم بلکه باید در مورد طرف مقابل هم به اطلاعات دست پیدا کنیم و فراتر از کلمات و گفته به معنی واقعی تعامل برسیم بنابراین میتوانیم با دیدگاهها، احساسات و تفکرات خودمان و آنها ارتباط نزدیک برقرار نماییم.
صمیمت شامل دادن و گرفتن است و بهنوعی در تعاملی دوسویه قرار میگیرید و افرادی که خودشیفته یا خودخواه هستند در دوستی اهمیتی به شناخت درون طرف مقابل نمیدهند. صمیمت را نمیتوان به افراد تحمیل کرد؛ و نمیتوان از آنها خواست که دیر یا زود شخصیترین اسرارشان را برای شما فاش کنند. بهتدریج این موضوع طبیعی میشود و اطمینان شکل میگیرد. ممکن است مدتزمان زیادی طول بکشد که طرفین یکدیگر را چیزی بیشتر از ابزارهای فیزیکی بدانند. نمیتوان به کسی که با یک برنامه از قبل تعیینشده به سراغ شما میآید و هدفش شناسایی نیازها، احساسات و ویژگیهای شماست، اعتماد کرد. قرارهای عاشقانه مدرن بیشتر اوقات در مورد رضایت متداول است و تا حد زیادی بستگی به تفاهم طرفین دارد بهنوعی که ما احساس میکنیم چیزی بیشتر از یک عکس، یا لامپی هستیم که در فروشگاه قصابی میدرخشد.
باید در نظر گرفت که وقتی به صمیمت میرسیم این منزله رسیدن به یک شغل پردرآمد نیست، درصورتیکه عاطفه موجود در این رابطه ماهیتی خاص به خود میگیرد که مردم به آن عشق میگویند. زندگی مسیر خود را دنبال میکند و دراینبین عناصر آن بر روی رابطه تأثیر میگذارند. وقف تمامی وجود برای طرف مقابل باعث میشود که در صورت بیتفاوت شدن او و نشانههای بیمیلیاش شدیداً ضربه بخوریم و احساس کنیم که زندگی از ما روی برگردانده است. واکنش طبیعی ما حمله کردن به او و از بین بردن پلهای رابطه است تا اینکه به ارتباطی که مدتها برای ایجادش تلاش کردهایم، فکر کنیم. سپس ممکن است مسیر را تغییر دهیم و ناگهان مانند یککاسه سوپ رابطهمان از میان انگشتهایمان بیرون بریزد. در هر دو طرف مهر و محبت تبدیل به عصبانیت، اعتماد به رنجش و دوستی به دشمنی خواهد شد. چیزی که فراموش کردهایم این است که صمیمت زندگی خودش را دارد و نمیتوان آنها تحمیل کرد و گاهی بهترین راه برای حفظ یک رابطه کنار کشیدن از آن است قبل از اینکه دیر شود.
1 دیدگاه. دیدگاه جدید بگذارید
واتساپ