- بررسی چالش پیری براساس نظریه کنارهگیری
طبق نظریه کنارهگیری، هنگام انتظار مرگ، بین سالخوردگان و جامعه، کناره-گیری دوسویه روی میدهد. سالخوردگان سطح فعالیت خود را کاهش میدهند و کمتر تعامل میکنند؛ و بیشتر دلمشغولی زندگی درونی خود میشوند.
درعینحال، جامعه سالخوردگان را از قید مسئولیتهای شغلی و خانوادگی رها میسازد. نتیجه آن برای هر دو طرف مفید در نظر گرفته شده است.
برای سالخوردگان یک زندگی توأم با آرامش تأمین میشود و وقتی که آنها کنارهگیری کرده باشند، مرگشان برای جامعه کمتر مخرب خواهد بود.
اما واقعیت آن است که تغییر فعالیتهای اجتماعی سالخوردگان بهمراتب پیچیدهتر از آنچه که نظریه کنارهگیری مطرح میکند، رخ میدهد.
بهعنوان مثال سالخوردگان از تمام پیوندهای اجتماعی کنارهگیری نمیکند بلکه تنها تماسهای ناخوشایند را محدود کرده و تماسهای خوشایند خود را حفظ میکنند، حتی در مواردی، آنها به روابطی که چندان هم خوشایند نیستند، صرفاً به این دلیل که درگیر بمانند و از اجتماع کنارهگیری نکنند، تن درمی دهند.
- بررسی چالش پیری بر طبق نظریه فعالیت
نظریه فعالیت که سعی دارد بر نقطهضعفهای نظریه کنارهگیری غلبه کند، اعلام میدارد که موانع اجتماعی بر سر راه درگیر بودن، نه تمایل سالخوردگان، موجب کاهش میزان تعامل میشود.
وقتی که سالخوردگان نقشهای خاصی را از دست میدهند (مثلاً از طریق بازنشستگی یا بیوگی) برای اینکه مانند دوران میانسالی خود تعامل و مشغول بمانند، میکوشند نقشهای دیگری را پیدا کنند.
طبق این دیدگاه، رضایت سالخوردگان از زندگی به شرایطی بستگی دارد که به آنها امکان میدهند تا در نقشها و روابط درگیر بمانند.
- بررسی چالش پیری از نگاه نظریه تداوم
نظریه تداوم برخلاف نظریه فعالیت، تلاشهای سالخوردگان برای فعال ماندن را صرفاً برحسب جایگزین کردند نقشهای اجتماعی ازدسترفته با نقشهای جدید در نظر نمیگیرند، بلکه طبق این دیدگاه، اغلب سالخوردگان سعی میکنند یک سیستم شخصی را شامل هویت و مجموعهای از صفات شخصیت، تمایلات، نقشها و مهارتها را که با تضمین کردن تداوم بین گذشته آنها و آینده مورد انتظار، موجب رضایت از زندگی شود، حفظ کنند.
این تلاش برای تداوم، به معنی آن نیست که زندگی سالخوردگان راکد است. برعکس، پیری تغییر اجتنابناپذیری را ایجاد میکند، ولی اغلب سالخوردگان سعی میکنند با ادغام کردن این تغییرات در مسیر زندگی منسجم و با ثبات، استرس و آشفتگی را به حداقل برسانند.
آنها تا حد امکان، استفاده از مهارتهای آشنا و پرداختن به فعالیتهای آشنا با افراد آشنا را انتخاب میکنند.
شرکت کردن در فعالیتهای آشنا با افراد آشنا به سالمندان کمک میکند تا عملکرد جسمانی و شناختی خود را بهبود بخشند و مهارت و عزتنفس خویش را بالا ببرند.
این فعالیتها به تداوم روابط صمیمانه، احساس آرامش و لذت و تأمین یک شبکه حمایت اجتماعی برای آنها منجر خواهد شد همچنین این تداوم فعالیتهای آشنا با افراد آشنا، میتواند جهت دستیابی به انسجام خود در باب ناامیدی که اریکسون مطرح میکند نیز بسیار مفید باشد.
بنابراین انسان در دوره میانسالی و سالمندی نیازمند فعالیتهایی نیست که جدید و هیجانانگیز باشد یا باعث جلبتوجه شود، در این دوره فرد به فعالیتهای خاصی که با ناهوشیار او، کودک درون او، امیال و رؤیاهای درونی او در ارتباط است نیازمند است.
از طرفی دیگر درک از اطراف و محیط و مطالبه سالمند از آن دستخوش تغییر میشود، آنچه در محیط اطراف یک فرد را در دوران جوانی جذب میکند بسیار متفاوت از دوران سالمندی است. ذهن سالمند در جستجوی موارد آشناست. بهعنوان مثال مفاهیمی نظیر زیبایی، بهگونهای دیگر از اطراف ادراک میشود.
- بررسی چالش پیری از نگاه نظریه اجتماعی هیجانی
این رویکرد به بحث در رابطه با چگونگی حفظ تداوم و در عین حال محدود شدن شبکههای اجتماعی افراد، در سن پیری میپردازد.
طبق این نظریه، وقتی افراد پیر میشوند شبکههای اجتماعی آنها گزینشیتر میشود، آنها در داشتن روابط با افراد حساسیت بیشتری به خرج میدهند و تمایلشان نهفقط در برقرار کردن روابط اجتماعی جدید که حتی در تداوم رابطه با برخی دوستان و آشنایان قبلی هم کاهش مییابد.
این محدوده کردن شبکههای اجتماعی تلاشی است برای تنظیم کردن هیجان ناشی از تعامل، داشتن روابط خوشایند و اجتناب از روابط ناخوشایند و استرسزا، یعنی توجه به کیفیت روابط بجای کمیت آنها بدین ترتیب برای سالمندان ضرورت ندارد که روزانه در ارتباط مدام با تعداد زیادی از افراد متفاوت باشند. بلکه آنها به امکان برای ارتباطات محدود و قابلکنترل در حوزه نیمهخصوصی و حق انتخاب برای بودن در فضاهای نیمه عمومی و عمومی نیازمندند.
حال وقت پاسخ دادن به این سؤال است که چطور با چالش پیری کنار بیاییم و یک سالمندی موفق را تجربه کنیم؟
گاهی اوقات مفهوم سالمندی موفق با رضایتمندی از زندگی یا اخلاقی بودن یکسان انگاشته شده است و گاهی با بقای توأم با سلامتی معادل دانسته شده است.
یک تعریف جامعتر از سالمندی موفق، تمام این سه عنصر را باهم ترکیب کرده است. بقا )طول عمر(، تندرستی )فقدان بیماری( و رضایتمندی از زندگی (شادمانی).
در واقع توانایی رفتاری)سلامتی، ادراک، رفتار حرکتی و شناخت(، بهزیستی روانشناختی)شادمانی، خوشبینی، همخوانی بین تمایلات و اهداف نائل آمده(، کیفیت ادراک از زندگی و محیط عینی از معیارهای زندگی خوب سالمندی است.
بنابر آنچه گفته شد، سالمندان بر اساس نظریههای ذکرشده، به لحاظ کیفیت محیطزیست خود مطالبات ویژهای دارند.
تحلیل نظریهها و فهم مطالبات حکایتگر تغییر نگرش و بهتبع آن ادراک سالمندان از محیط اطراف است، فهم این موارد میتواند در ارائه دستورالعملهای راهبردی محتوایی برای طراحی فضاهای زیست آنان شامل خانههای سالمندان و دهکدههای سالمندی مفید باشد.
پس در آخر برای اینکه بتوانیم چالش پیری را بپذیریم ابتدا باید ذهن خود را آماده این مطلب بکنیم که پیری دورانی است که چه بخواهیم چه خواهیم دچار ضعفها و مشکلات جسمانی خواهیم شد اما با ورزش و بهداشت غذایی مناسب میتوانیم با چالش پیری راحتتر کنار بیاییم.
همچنین از بعد روانی نیز ما باید بپذیریم که مهمترین چالش پیری مرگ میباشد و ما باید زندگیمان را جوری سامان دهیم که به اهداف و معناهای زندگی خود برسیم تا بتوانیم چالش پیری و کمبودهای روانی ناشی از آن را بهتر درک کنیم.
اما اگر ما در دوران سالمندی دچار ناامیدی و پوچی شده باشیم چگونه با چالش پیری کنار خواهیم آمد؟
در این صورت باید برای پذیرفتن چالش پیری روابط صمیمانهتری را در زندگی خودمان ایجاد کنیم، معناهای تازهای در زندگی خودمان خلق کنیم، و برای باقیماندهی عمر خود برنامهریزی کنیم
پس برای کنار آمدن با چالش پیری امیدواریم که مطالبی که عنوان شد به شما جهت پذیرش چالش پیری کمک کند.