چرا خود را ناراحت می کنیم؟ به این مورد اشاره دارد که با پرداختن به فعالیت های شادی آور می توانیم خود را ناراحت کنیم، و شاید این انتخاب ما است که سبب ساز ناراختی ما می شود.
روزی من به اتفاق یکی از دوستانم سه ساعت وقت صرف مهیا کردن وسایلی برای یک پیادهروی شبانه کردیم. چیزهای مورد نیاز زیادی را در دو کوله پشتی بسته بندی کردیم، وسایلی که بتواند ما را گرم نگه دارد، وسایلی که با آن بتوان آشپزی کرد، وسیلهای برای این که خشک بمانیم (در صورت بارانی بودن)، و وسیلهای که اگر گم شدیم راه خودمان را با آن پیدا کنیم.
به عبارتی هرآنچه که اگر میخواستم در خانه بمانم به آن نیاز پیدا میکردم را با خود برداشتیم.سپس پدر همسرم با اتومبیلی که داشت ما را بیست مایل دورتر از خانه من برد و به خانه بازگشت. ما نیز بازگشت به سمت خانه و پیادهروی را آغاز کردیم.
و از کوتاهترین یا هموارترین مسیراستفاده نکردیم. در واقع ما، از مسیر خود خارج شدیم تا این پیادهروی را تا حد ممکن سخت و دشوار کنیم.اما چرا این کار را انجام دادیم؟
این همان پرسشی است که ما را به فکر فرو برد، همچنانکه بار سنگین 40 پوندی را با خود حمل میکردیم، در حالیکه عرقمیریختیم و چشمان قرمز و خسته خود را به مناظر باشکوه اطرافمان دوخته بودیم.
چرا باید دو مرد بالغ که در سایر اوقات، انسانهای معقول و منطقی هستند باید مانند قاطر این همه اسباب و اثاثیه را بار خود کنند و مایلها از خانه خود دور باشند؟
و هنگامی که عمیقاً به این موضوع اندیشیدیم، شروع به بحث و گفتگو پیرامون این موضوع کردیم که زندگی مدرن همهچیز را سمت آسانتر شدن میبرد. و از این جهت فواید و محاسن بسیاری نصیب ما میگردد. مثل:
- آب گرم درون شیر آب، که بدون نیاز به روشن کردن آتش در فضای بیرونی باشد؛ گرم میشود.
- گرمای مورد نیاز، که بدون هیچ ارتعاش و فشاری تأمین میشود.
- روشنایی و نور بوجودآمده از ضربه یک کلید که تا زمانیکه بخواهید، موجب طولانیتر شدن روز شما میگردد.
- هر نوع غذا که بخواهید در یکجا موجود است. بنابراین احتیاج به شکار و یا سایر فعالیتها ندارید.
هیچ کسی معتقد نیست که اینها پیشرفتهای ما بود که موجب شد ما از آرامش و راحتی، رضایتمندی و زندگی امیدوارانهٔ مفید و سودمند برخوردار شویم.
اما هنگامی که ما به سختترین و شدیدترین حالت آن رسیدیم، چه اتفاقی افتاد؟ ما باید این نکته را به یاد میآوردیم که نوع بشر برای این رشد و توسعه یافته که مبارزه کند و پیروز شود.
طبیعت، خداوند و تکامل، ما را قادر ساخته تا این فاصله را بپیماییم و خود را با احساس خوبی که در رسیدن به یک هدف یا حل یک مشکل با ما همراه میشود، مجهز نماییم.
مغزها و بدنهای ما به طرز شگفتانگیز و هوشمندانهای تکامل یافته و براساس سیستم پاداش و جزا ساخته شدهاست تا ما را موفق نگه دارد. مانند بالا رفتن از کوه یا تمیزکردن یک خانه، زیستشناسی ما نیز موجب میشود تا در راستای تلاش و کوشش خود، احساس خوبی داشته باشیم.
خلاء تلاش، مقصود و شادی
با این حساب، زمانی که افراد دست از تلاش بر میدارند چه اتفاقی می افتد؟ وقتی که آنها کار کشیدن و فشار آوردن به خود را متوقف مینمایند چه اتفاقی می افتد؟ به عنوان مثال افرادی که برنده جایزه بختآزمایی شدهاند را در نظر بگیرید.
میزان شادی این افراد یکسال پس از بردن جایزه، درست به اندازه قبل از بردن جایزه است. چرا که داشتن مقادیر زیاد پول موجب شادمانی افراد نمیشود. هدایت یک زندگی خشنود کننده موجب بروز شادمانی میشود با وجود این حقیقت که مقادیر زیادی پول دارید و میتوانید فقط بنشینید و هیچ کاری انجام ندهید.
با کمی فکر واضح است که شادی با چیزهایی که بسیاری از ما هر روزه در غرب روی آن تمرکز کردهایم به دست نمیآید؛ موجب شادی نمیشود. در سرتاسر دنیا میلیونها انسان شاد هستند که امکانات زندگی ناچیزی دارند.
چرا ما خود را تا این اندازه در رنج و درد قرار میدهیم؟ – چرا خود را ناراحت می کنیم؟
بنابراین چرا مرحله به مرحله و مایل به مایل که پیش میرویم، نیرو و تمام توان خود را میسوزانیم؟ زیرا این کار موجب شادمانی ما میگردد؛ زیرا:
- هدفی را تعیین کرده و به آن دست مییابیم.
- ما کارهایی که به اندازه کافی برای فشارآوردن به ما سخت و دشوار بود را کامل کردیم و درک خود را نیز از استعدادهایی که داریم گسترش دادیم.
- تمرین و ورزشکردن موجب کاهش هورمون سروتونین میشود. و ترکیب آن با خستگی موجب میگردد که ما بهتر بخوابیم.
- روزهای زیادی درد میکشیم و به یاد میآوریم که چه سخت کار کردهایم.
قطع به یقین، دوستان و خانواده ما صحبت کردن با ما را قطع خواهند کرد؛ زیرا ما درباره این موضوع که چقدر قوی و قلچماق هستیم هرگز ساکت نخواهیم شد؛ اما به هر حال این هزینهٔ کمی است که باید برای آن پرداخت.