بهترین برخورد با بچه‌های کنکوری

بهترین برخورد با بچه‌های کنکوری توسط والدین چیست؟

استقبال از بچه‌ها کنکوری با یک خسته نباشید گرم و دلنشین، ابراز محبت و بیان جمله‌های پرانرژی و مثبت و گفتن اینکه نتیجه کنکور مهم نیست و آنچه برای شما اهمیت دارد، تلاش و کوشش فرزندتان است. این‌ها به‌نظر ساده می‌آید، اما فقط پدر و مادرهایی می‌توانند این برخورد مناسب را انجام دهند که از نظر فکری و شناختی، به پختگی کافی و لازم رسیده باشند و همواره در مواجهه با فرزندشان در شرایط مختلف، عملکردشان صحیح باشد. متاسفانه این روزها تعداد چنین پدر و مادرهایی کم شده است.

شاید هم در کلام بگویند تمام شد و تلاشت را کردی، اما با رفتارشان نشان می‌دهند منتظر نتیجه‌اند و حاضرند در یک چشم برهم زدن، تمام تلاش واقعی فرزندشان را به باد انتقاد بگیرند و او را تحقیر کنند. اگر پای صحبت بچه‌های امروز بنشینید و مانند من شرایط شغلی‌تان طوری باشد که در ارتباط با گروه‌های سنی مختلف باشید، می‌بینید بعضی بچه‌ها از درس خواندن لذت نمی‌برند و آنقدر از سوی والدین تحت فشارند که به‌خاطر آنها و رفع تکلیف درس می‌خوانند. برخی والدین مدام به بچه‌ها می‌گویند باید درس بخوانی و نمره خوب بگیری، چون دیگران مرا با نمره‌های تو ارزیابی می‌کنند. شاید این را به بچه‌ها نگویند اما در عمل نگرانند والدبودنشان زیر سوال برود.

به نظر شما این تفکر اشتباه برخی والدین از کجا نشأت می‌گیرد؟

متاسفانه باید بگویم خطاهای شناختی زیادی در بین والدین امروز ما وجود دارد و در برخی از آنها به باورهایی عمیق تبدیل شده که روی عملکرد آنها اثر گذاشته است. شاید سطحی‌نگری و چشم و هم‌چشمی دو خانواده با هم بر سر پوشش بهتر، اتومبیل و وسایل خانه و… برای زندگی مخرب و آسیب‌رسان باشد اما سرایت این چشم‌ و هم‌چشمی‌های خانوادگی در بعدی فراتر یعنی بچه‌ها، واقعا توجیه منطقی ندارد.

آشنایی به تیپ شخصیت A و B
بخوانید

ما بچه پیش‌دبستانی‌مان را به مجتمع آموزشی خاصی می‌بریم و برای ثبت‌نام او در آنجا خود را به هزار بدبختی می‌اندازیم چون شنیده‌ایم و تحقیق کرده‌ایم که آمار قبولی دوره پیش‌دانشگاهی به کنکور آنجا بالاست. یعنی از حالا سرمایه‌گذاری می‌کنیم و به فکر هستیم فرزندمان از بچه‌های فامیل سر باشد و دانشگاه رفتنش تضمین شود! اینها صحبت‌های مراجعان من است.

 

ورود به دانشگاه راحت‌تر از چندسال پیش شده؛ پس این همه فشار برای چیست؟

بله، همه می‌دانیم این روزها به‌خاطر بالارفتن ظرفیت پذیرش دانشگاه‌ها و متنوع شدن رشته‌ها، آمار پذیرفته‌شدگان بیشتر شده و درصد اندکی از بچه‌ها پشت کنکور می‌مانند و شاید اصلا واژه «پشت کنکوری» دیگر معنای خود را از دست داده باشد. به نظر می‌رسد هدف واقعا کنکور نیست و جنگ و رقابتی با نمای ظاهر یا نقاب کنکور است. شما نمی‌توانید نتیجه این آزمون را صددرصد بگویید زیرا ده‌ها عامل مختلف امکان دارد در آن تاثیر داشته باشد و بچه که یک سال زحمت کشیده، به نتیجه دلخواه‌ نرسد پس چطور از دوره قبل دبستان حاضر می‌شوید فرزندتان را له کنید و تحت‌فشار بگذارید تا نتیجه را تضمین کنید؟! به نظر می‌رسد پشت این اقدام، تفکری نادرست است.

در همین بازی فوتبال ایران و آرژانتین که چند روز پیش برگزار شد، همه دیدیم بچه‌های تیم ملی عالی بازی کردند و از تمام توان خود استفاده کردند. اگر آنها را با خودشان در بازی‌های قبل مقایسه کنیم، نمره‌شان واقعا خوب است اما نتیجه چه شد؟! اگر فقط نتیجه را ببینیم، ما باختیم چون اعضای تیم را با تیم دیگری که اصلا در بسیاری زمینه‌ها با ما فرق دارد – فارغ از اینکه خوب‌تر یا بدتر است- مقایسه کردیم. گاهی والدین فراموش می‌کنند بچه‌هایشان آدم‌هایی مستقل هستند با نیازها و خواسته‌های جدا و شاید کاملا در تضاد با آنها و از بس در افکار خود غرق می‌شوند و می‌کوشند در رقابت با دیگران کم نیاورند، نمی‌گذارند فرزندشان در هر دوره از زندگی‌اش واقعا زندگی کند.

فینیاس گیج، مردی با یک سوراخ در سر
بخوانید

بچه را تحت‌الحفظ با راننده از مدرسه به کلاس زبان و بعد کلاس چنین و چنان می‌برند و می‌آورند. با این کار این آدم اساسا مهارت زندگی کردن را نمی‌آموزد، یاد نمی‌گیرد زندگی کند و فقط دارد درس می‌خواند و بر دانش خود می‌افزاید! حالا کی این دانش به مهارت تبدیل می‌شود؟ با تمرین فراوان، وگرنه دانش صرف به هیچ دردی نمی‌خورد! نفر اول کنکور شدن مساوی با خوشبختی نیست و قبول نشدن هم معیار بدبختی نیست، مگر اینکه فرد دانش را به مهارت تبدیل کرده باشد.

خیلی از پدر و مادرها واقعا معتقدند پس از پایان کنکور همه چیز تمام می‌شود ولی خود بچه‌ها دنبال این هستند که بدانند چه کرده‌اند.

درست است، اما بچه کنکوری امروز ما یک ‌شبه به اینجا نرسیده. او حالا بزرگسالی مستقل و کامل است و سال‌ها با نگاه‌ها و رفتارهای والدین آشنا بوده. او کاری را می‌کند که الگوبرداری کرده است.

اگر همیشه پس از پایان امتحان‌ها پدر و مادر فرصت را مغتنم می‌شمردند، دور هم جمع می‌شدند و می‌گفتند حالا بیشتر با هم وقت بگذاریم و از تعطیلی لذت ببریم، بیا برویم گردش و سفر یا بیا نقاشی بکشیم و تفریح کنیم، می‌دانست تلاشش دیده شده و نتیجه مهم نیست اما وقتی پس از برگشت به خانه از کارنامه می‌پرسند، از برنامه فشرده درسی در تابستان و کلاس‌های تابستانی، یعنی هیچ‌وقت فرصت نفس کشیدن نیست. هفته گذشته دختری را با علایم اضطرابی و دل‌درد به من ارجاع داده بودند.

گفتند نزدیک کنکور است و این‌طور شده. با او حرف زدم و مدام می‌گفت: «من باید کاری کنم پولی که از کیسه بابام رفته، برگردد. او با قرض پول موسسه کنکور را داده و چون دخترخاله‌ام آنجا رفته بود، مجبور شد مرا هم ثبت‌نام کند.» جالب اینکه او آرزو داشت نقاشی بخواند اما آماده شرکت در کنکور تجربی می‌شد تا رویای دکترشدن والدینش را تحقق بخشد. شما راجع به این پدر و مادرها چه فکر می‌کنید؟ شاید خودتان هم شبیه آنها عمل کرده باشید!

شاهدانه (Cannabis)
بخوانید
پس شاید بهتر باشد بگوییم فردای کنکور زمانی است برای خانه‌تکانی فکری و اصلاح عقاید ریشه‌داری که در ذهن برخی والدین جا خوش کرده است.

بله، چون هنوز فرصت درست عمل کردن است. بگذارید بچه‌ها راه‌های دیگر موفقیت و زندگی به جز قبولی کنکور را هم ببینند و اینجا را آخر خط دنیا فرض نکنند.

حرف آخر؟

اجازه دهید بچه‌ها واقعا فردای کنکور را حس کنند، صحبت درباره درس را تعطیل کنید تا فقط نفس بکشند و به تفریح فکر کنند. با آنها وقت بگذرانید و از فضای درس و تست کنکور دورشان کنید اما مراقب باشید از آن سوی بام نیفتید. بعضی والدین ناگهان تمام قوانین خانه را تعطیل می‌کنند و بچه‌ها از فردای کنکور شبانه‌روز پای رایانه به سر می‌برند. خودتان را به استفاده محدود از تلفن همراه و تبلت و… عادت دهید تا آنها هم به اهمیت احترام جمع خانوادگی و روابط عاطفی و لحظات با هم بودن بدون این وسایل پی ببرند.

مصاحبه ای با دکتر میترا حکیم شوشتری روان پزشک کودک توسط هفته نامه سلامت

استفاده از مطالب فکربنیان صرفاً با ذکر منبع (WWW.FEKRBONYAN.COM) بلامانع است.

Telegram
Instagram
YouTube

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.